حسین قربانزاده
24 خرداد 1392 فصل دیگری از سرنوشت مردم این مرز و بوم رقم میخورد و ما معتقدیم در شرایط سیاسی داخلی و بینالمللی، این فصل اگر غیر از رنگ و بوی خدمت و کارآمدی داشته باشد ضربات جبران ناپذیری به پیکره نظام جمهوری اسلامی وارد خواهد آمد. برای ترسیم چرایی وقوع این پدیده و حرکت و تلاش انقلابی برای جلوگیری از بروز آن باید با ایمان و اعتقاد راسخ فعالیت کرد و تلاشی جهادگونه برای ترویج گفتمان کارآمدی داشت.
ضرورت دههای که در آن قرار داریم و معضلات فعلی جامعه تنها گزینه و راه حل پیش رو را خدمت شایسته و اثربخش به مردم قرار میدهد. تکلیف ماست که از این گفتمان دفاع کنیم و بنده با احترام به همه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، آقای قالیباف را گزینه اصلح و تنها گزینهای میدانم که توانایی تحقق و اثبات کارآمدی دین در عرصه اجتماع را دارد. گامهای زیر مقدمات محکمی است برای رسیدن به این نتیجه.
1- ما به کارآمدی نظام جمهوری اسلامی اعتقاد داریم
مدل نظام جمهوری اسلامی با بهرهگیری از نظریه پویای ولایت فقیه، مدل حکومت ولایی است و نقطه تلاقی مشروعیت و مقبولیت تلقی میشود که به ثمر نشستن آن محصول انقلاب اسلامی بهمن سال1357 است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی، نقطه عطف تحولات سیاسی نه تنها این مرز و بوم که در عرصه جهانی است و ثمرات بیداری ملت ایران اکنون در سراسر منطقه خاورمیانه و حتی دیگر نقاط جهان مشهود است.
امام خمینی(ره) احیاگر معنویت نهفته در وجود ملت ایران بود که به درستی توانست آن را به عرصه ساختار حکومت بکشاند و دین و دینداری را از گوشه محراب و مسجد و حجره به متن جامعه و عرصه سیاست بیاورد و این گزاره که اسلام دین فردی نیست را ترویج کند. جمله مشهور مرحوم مدرس که «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست» ترجمان همین دیدگاه است و حضرت امام برای اثبات این نظریه مبارزه کرد چرا که نه رژیم پهلوی که هیچ حکومت مستبد و حتی استعمارگری با ترویج عبادات فردی ادیان معارضهای ندارد و اتفاقا به ترویج مناسک فردی کمک میکند همانگونه که در دوران مبارزه قبل از انقلاب برخی از متحجران درون حوزه علمیه با این استدلال که شاه شیعه است و مناسک فردی را قبول دارد، زیارت میرود و... با حرکت انقلابی امام مخالفت میکردند.
تلاش امام برای زدودن این غبارها از چهره واقعی مکتب اسلام و تشیع بود تا چهره اسلام ناب که مروج عبادات اجتماعی و سیاسی بود نیز برای مردم بیشتر آشکار شود. برای حاکمان ظالم و مستبد دین و مکتبی که به پایههای نظام ظلم و جور و فساد لطمهای وارد نکند از مأذنههای مساجدش هرچه اذان بلندتر بگویند بهتر است! ملت ایران به رهبری امام خمینی برای کشیدن خط بطلانی بر این نظریه قیام کرد و انقلاب اسلامی برای تثبیت نظریه حکومت اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی بر پایه معنویت و عدالت شکل گرفت.
2- عیب از مسلمانی ماست نه ذات نظام اسلامی!
بنابراین ما معتقد به حکومت ولایی بر گرفته از آموزههای اسلام ناب محمدی هستیم؛ مکتبی که در اداره امور اجتماع و سیاست هم برنامه دارد و به روشنی اگر نظام جمهوری اسلامی ایران اکنون بعد از 34 سال که از انقلاب اسلامی میگذرد نتوانسته است به قلههای پیشرفت و عدالت برسد قطعا عیب از مسلمانی و مدیریت اجرایی ماست نه مکتب اسلام و الگوی ساختار حکومت ولایی که این مکتب و الگو به ذات خود عیبی ندارد. نباید هر نقص، قصور و تقصیر مسئولان نظام جمهوری اسلامی به پای مکتب اسلامی و الگوی نظام اسلامی نوشته شود.
ما قدرناشناسی کردیم و حالا هم قدردان استمرار حکومت ولایی نیستیم و به اثربخشی آموزههای اسلامی در عرصه جامعه نمیاندیشیم. اگر مدیری عرضه مدیریت مجموعه تحت امر خود را نداشت، اگر مسئولی پایش لغزید و در ورطه فساد اخلاقی یا اقتصادی افتاد، اگر کارگزاری در سایه حکومت اسلامی و به نام نظام جمهوری اسلامی پسرفت و عقبگرد را در دوره مدیریت خود به ارمغان آورد نباید این اتفاقات مذموم، محصول الگوی مدیریتی مکتب اسلام و نظریه حکومت اسلامی تلقی شود و چنین برداشت کرد که همواره این الگو به چنین نتایجی ختم خواهد شد. باید تفکیک قائل شد و اذعان کرد که اگر به آموزههای دینی توجه جدی میشد و عقلانیت، کارآمدی، ارزشگرایی و اعتدال در دستور کار قرار میگرفت، وضعیت جامعه ما اکنون بهگونهای دیگر بود.
3- انتقاد به معنی نادیده گرفتن موفقیتهای نظام نیست
البته اگر از وضعیت فعلی انتقاد میشود به معنای نادیده گرفتن تمامی موفقیتها و دستاوردهای نظام و تلاش و زحمات دولتهای گذشته در سه دهه اخیر نیست. روشن است که وضعیت جامعه با دوران خفقان و فساد رژیم طاغوت قابل مقایسه نیست. روشن است که رسیدگی به نقاط دور افتاده و روستاهای کشور و توسعه شبکه آب و برق و مخابرات با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست اما نمیتوان صددرصد ادعا کرد اگر رژیم منحوس پهلوی ادامه پیدا میکرد شاهد این پیشرفتها نبودیم.
بنابراین موفقیتهای حداقلی شایسته یک نظام اسلامی و تحت لوای آموزههای دین مبین اسلام نیست. هرچند در بسیاری از امور ما پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشتیم که در سطح اول جهان قابل رقابت است؛ از حق نباید گذشت که اینها پیشرفتهای حداکثری است. بدیهی است که پیشرفتهای علمی کشور در حوزههای گوناگون بهویژه انرژی هسته ای، فنآوری ارتباطات، نانو، هوافضا، سلولهای بنیادین و... بسیار چشمگیر بوده است.
اما نکته قابل تامل این است که این موفقیتها اولا با خلاقیت و تلاش نخبگان ایرانی و در سایه حمایت کلی رهبری و نظام اتفاق افتاده و از سوی دیگر صرفا محصول عملکرد یک دولت یا دو دولت نیست اگرچه ممکن است در برخی دورهها شتاب گرفته باشد. اما پرسش اساسی اینجاست که در حوزههای دیگر چرا به پیشرفتهای اینچنینی دست نیافتیم، بهویژه در حوزه معیشتی، اقتصادی و اداره جامعه؟ آیا نظام اسلامی چنین کاراییای را دارا نیست؟
4- مهمترین چالش فعلی جامعه ما سوءمدیریت است
آیا جوان امروزی حق ندارد پیشرفت و وضعیت کشور خود را نه با کشورهای توسعه یافته که با ترکیه و مالزی و امارات مقایسه کند؟ ریشه نابسامانی اقتصادی و چالشهای فعلی جامعه برای کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع کره زمین را در اختیار دارد کجاست؟ به اذعان بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان سرمنشأ بسیاری از نابهنجاریهای اجتماعی از جمله شیوع موادمخدر و افزایش آمار جرم و جنایت در فقر فرهنگی و اقتصادی نهفته است.
چگونه قابل هضم است که استانهای ثروتمند کشور ما به لحاظ منابع که گاهی از یک کشور هم منابع غنیتری دارند در فقر و تنگدستی و در چالش با معضل فراگیری به نام بیکاری دست و پنجه نرم کنند؟ بیکاریام الفساد است و ریشه بسیاری از معضلات و مصائب دیگر. منابع مفید، ذخایر، فرصتها و نیروی انسانی متخصص در سرزمین ما کم نیست ولی ما نتوانستیم بهینه و درست از این نعمتها و مواهب خدادادی بهره ببریم.
برخی آدرس غلط میدهند و ادعا میکنند، معضل جامعه ما تحریم اقتصادی است. نه اینکه تحریم اثر ندارد اما اکنون تحریمها به پوششی برای سوءمدیریتها تبدیل شده است. معضلات اقتصادی جامعه ما درمان داخلی دارد و باید برای این مسئله چارهای اندیشید. این موضوع اولویت فعلی جامعه ماست. اقتصاد مقاومتی ترجمان همین رویکرد است.
5- اولویت این دهه و این سالها، پیشرفت و عدالت است
چرا رهبری معظم در سالهای اخیر که موضوعات مهمی مانند فتنه داخلی و بیداری اسلامی در منطقه بروز یافته است، مسئولان را به موضوع پیشرفت همراه با عدالت در عرصه اقتصاد توجه داده اند؟ فلسفه نامگذاریهای 6سال اخیر چیست؟ (نوآوری و شکوفایی، اصلاح الگوی مصرف، کار مضاعف و همت مضاعف، جهاد اقتصادی، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و حماسه اقتصادی) چرا نام این دهه را پیشرفت و عدالت نام نهاده اند؟ مسلما نخ تسبیح این عناوین توجه به مقوله اقتصاد است، توجه به مقوله معیشت مردم است، توجه به مقوله تولید است.
اتفاقا رهبری از ادبیات جهاد برای این موضوع استفاده میکنند یعنی موضوع را آنقدر مهم میدانند که موفقیت در این عرصه را جز با تلاش جهادی ممکن نمیدانند. جهاد یعنی مبارزه و مبارزه بدون تقابل با دشمن معنی ندارد و روشن است که دشمنان نظام جمهوری اسلامی در این دوره راه زمین زدن این نظام و فلج کردن آن را تنها از راه تضعیف اقتصادی کشور دنبال میکنند و لذا بر همه مسئولان فرض است که در این مسیر همچون دوران دفاعمقدس با روحیه جهادی به میدان بیایند. همه ظرافتهای دوران دفاعمقدس را در عرصه جهاد کارآمد ساختن ساختار اداره امور جامعه باید به کار بست.
تردیدی نیست که اگر حضرت امام خمینی(ره) نیز در قید حیات بودند در وضعیت فعلی مسیری جز پیشرفت و عدالت و تلاش برای اثربخشی آموزههای دینی در عرصه خدمترسانی به مردم، نسخه دیگری را ارائه نمیکردند. حقیقت آن است که ما هیچگاه نتوانستیم مقوله پیشرفت، توسعه و آبادانی را با مقوله عدالت و توجه به قشر محروم و مستضعف و به قول امام ولی نعمتان این نظام را متوازن پیش ببریم.
6- ناکارآمدی، بزرگترین ظلم به نظام و اعتماد عمومی است
کسانی که بحث تقلب در انتخابات سال 1388 را مطرح کردند، ظلم و جفای بزرگی را در حق این نظام روا داشتند زیرا اعتماد عمومی را نشانه رفتند و بهدنبال ایجاد بدبینی مردم به نظام بودند و این جور و جفای بزرگی بود. قطعا وقتی مدیریت ناکارآمد حاکم باشد که فرصت سوزی میکند و منابع عظیم این مرز و بوم را با بیتدبیری و سوءمدیریت هدر میدهد نیز درست همین هدف را خواسته یا ناخواسته نشانه میرود یعنی اعتماد عمومی مردم را به ساختار این نظام اسلامی خدشه دار میکند و مردم درگیر با انبوهی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و.. بهواسطه ناکارآمدی مدیر ان و تکرار چندباره تجربه مدیریتهای ناموفق بهتدریج حس بیاعتمادی به نظام در آنها تقویت میشود و این رخداد همانگونه که پیشتر گفته شد ظلم بسیار بزرگی است. ما باید بتوانیم این اعتماد را بازگردانیم و تنها راه آن این است که به روش ثبوتی از انقلاب دفاع کنیم نه روش اثباتی و استدلالی. یعنی در عمل ثابت کنیم که ساختار نظام اسلامی کارآمد است.
7- چرا برخی اقشار متدین و حزباللهی در این باره حساس نیستند؟
وقتی ولی امر نسبت به اولویت جامعه چنین چشماندازی را طرح میکنند، پس چرا محافل دینی و حزباللهی نسبت به این اولویت اقدامی نمیکنند؟ چرا همانگونه که با آموزههای دینی و اسلامی بخشی نگری میکنیم و تنها به برخی احکام توجه میشود در موضوع فرمایشات امام و رهبری نیز رویه «نومن ببعض و نکفر و ببعض» را در پیش میگیریم؟ مگر این سخنان از همان رهبری نیست که ما ادعای مطلقه بودن ولایت او را داریم؟ «وای اگر سید علی حکم جهادم دهد» فقط برای نوع خاصی از جهاد است؟
جهاد اقتصادی، جهاد نیست؟ چرا فقط موضوعاتی که خود میپسندیم را از ایشان میشنویم؟ و تنها برای آنچه دوست میداریم حنجره میدرانیم، تجمع میکنیم، فریاد میزنیم، تسخیر میکنیم و... ؟ راستی برای میدان مبارزه اقتصادی و تحقق پیشرفت و عدالت، تاکنون یقه کدام مسئول را گرفته ایم؟ مسئول از باب سئل به معنای کسی است که مورد مطالبه و پرسش قرار میگیرد نه کسی که مورد خواهش و التماس قرار میگیرد. آیا ساده زیستی مسئولان، مجوزی برای بیعرضه گی و سوءمدیریت آنهاست؟
آیا اگر مسئولی در دوره مدیریت خود زندگی بسیار سادهای داشت و هرگز مرتکب فساد اقتصادی نشد اما بهدلیل سوءمدیریت، پسرفت و عقبگرد را برای جامعه به ارمغان آورد و افعال و ترک افعال او جامعه را از پیشرفت محروم کرد، نباید مورد موأخذه و بازخواست قرار گیرد؟ مگر نه اینکه حضرت علی(ع) فرمودند مسئولیت امانت است و نه طعمه؟ و مگر نفرمودند که خداوند لعنت میکند کسی را که مسئولیتی بر عهده بگیرد که از انجام آن ناتوان است؟
به یقین با رانت خواران و سوءاستفاده کنندگان از موقعیت و شغل و بیتالمال باید برخورد جدی شود و کسی منکر این نیست اما با ضایعکنندگان بیتالمال بر اثر اهمال و بیعرضهگی چه باید کرد؟ با هدر رفتن زمان و منابع و نیروی انسانی چه باید کرد؟
8- انتخاب مدیر باعرضه و کاردان راهکار برونرفت از بحران ناکارآمدی است
اگر مردم به اندازه یک خواستگاری برای انتخاب مدیریت کلان کشور وقت صرف کنند، تحقیق کنند و بعد انتخاب کنند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. سر منشأ بحران ناکارآمدی در کشور عدم اعتماد و انتخاب مدیر کاردان، لایق و با عرضه است تا کشور را با دولت قابل پیشبینی پیش ببرد. یعنی برای اداره امور جامعه برنامه داشته باشد، امور را با کارشناسی و توجه به نظرات متخصصان و اهل فن حوزههای مختلف اداره کند و از این طریق اقداماتش را از وصف خلق الساعه بودن به قابل پیشبینی بودن سوق دهد. سیاست زدگی و جنگ زرگری برای کسب قدرت پیشه نکند.
تخصص و لیاقت افراد را قربانی قبیله گرایی و ترجیح جناحی یارانش نکند. وعدهای ندهد که نتواند آن را انجام دهد. با ظاهر مندرس و شعارهای فریبنده مردم را گول نزند. ساده زیستی نباشد که بهخاطر بیتدبیری و سوءمدیریت او صدها میلیارد از سرمایه این مملکت فنا شود. پاکدست باشد ولی مهمتر از آن عرضه اداره امور جامعه و بازگرداندن اعتماد عمومی را به ساختار نظام ولایی و اسلامی داشته باشد. وظیفه و رسالت ما مطالبه مدیریت سیستمی و کارآمد است و انتخاب شایسته مدیر با عرضه!
9- بعد از 34 سال قحط الرجال نداریم
در سال 1392 دیگر دچار بحرانهای اول انقلاب نیستیم که هر کس از راه رسید و صرف انقلابی بودنش ثابت شد به کار بگماریم. حالا دیگر بعد از گذشت سیوچهار سال از انقلاب اسلامی نباید قحط الرجال داشته باشیم آن هم برای بالاترین مقام اجرایی کشور و دومین شخص این مملکت که همه مقدرات اجرایی کشور در ید اوست. باید هر کس که فریاد زد انا رجل و هل من مبارز طلبید و نامزد ریاستجمهوری شد، اولین سوال از او پرسیده شود که در این سی و چهار سال چه کردی؟ باید کارنامه و برنامه افراد ملاک باشد نه موضعگیریها و حنجره دراندنهای او! دوران آزمون و خطا گذشته است باید به فردی اعتماد کرد که عرضه، لیاقت و کارآمدی خودش را در مراحل، مقاطع و جایگاههای مختلف ثابت کرده باشد و از همه آزمونهای مدیریت سربلند بیرون آمده باشد.
10- کارنامه و برنامه روشن محمدباقر قالیباف
قالیباف در میان نامزدهای موجود تنها فردی است که دارای کارنامه و برنامه روشن و مشخص در سطح ریاستجمهوری است. علاوه بر اثبات روحیه مقاوم وی بهدلیل حضور هشت ساله ایشان در جبهههای نبرد حق علیه باطل، مدیریت تحولگرا و همه جانبه ایشان در مسئولیتهای مختلف از جمله نیروی مقاومت بسیج، قرارگاه خاتم الانبیا، نیروی هوایی سپاه، نیروی انتظامی، ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و شهرداری تهران بر همگان روشن است.
قالیباف هر مجموعهای را که تحویل گرفته است آن را چند گام به پیش برده و به مسئول بعدی تحویل داده است. رویکرد جامعه محور و اجتماعی وی هم در ناجا و هم در شهرداری تهران تحول بنیادی در این دو مجموعه بهوجود آورده است. پایبندی وی به وعدهها و قولهایی که به مردم میدهد نشانه و تضمینی برای برنامههایی است که برای اداره دولت ارائه میکند. قالیباف با نصب روزشمار برای پروژههای شهر تهران پاسخگو بودن خود را ثابت کرد و اکنون هیچ پروژهای در شهر تهران بلاتکلیف نیست.
بر همین مبنا وعده داده است که اوضاع اقتصاد کشور را نیز دو ساله ساماندهی میکند. تحولات هفت سال اخیر شهر تهران در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، عمرانی و... در طول تاریخ بلدیه بیسابقه بوده است و این را دوست و رقیب و دشمن اذعان دارند. قالیباف مدیری است که روحیه جهادی و پرکاری را با عقلانیت و درایت و تدبیر جمع میکند و این ترکیب خدمات ارزندهای را برای مردم رقم میزند. برنامه پیشرفت و عدالت قالیباف برای دولت یازدهم در بیست و چهار فصل در سایت شخصی ایشان قابل دسترسی است که محصول هماندیشی 250نخبه و دانشگاهی و مدیر باتجربه بوده است.
خاتمه
ما در سال 57 به برکت انقلاب به رهایی و استقلال رسیدیم و مردم ما طعم آزادی از بند استبداد و استعمار را چشیدند اما هنوز مردم ما طعم عدالت واقعی همراه با پیشرفت را نچشیدند و برای تحقق این خواسته ما به یک انقلاب دیگر نیاز داریم. انقلاب کارآمدی.
انقلاب کارآمدی محقق نخواهد شد مگر با حضور یک مدیر انقلابی کارآمد در رأس قوه مجریه. انشاءالله در روز بیست و چهارم خرداد ماه برای تحقق حماسه سیاسی همه مردم ما پای صندوقها خواهند آمد و ما امیدواریم که این مدیر انقلابی و کارآمد را انتخاب کنند. اندکی زمان باقی مانده است. تا دولت جهادی یک یاحسین دیگر.