* حضور اقشار مختلف جامعه در مستند و بیان مشکلات اجتماعی فیلم را در حوزه مستند اجتماعی قرار میدهد یا مستند سیاسی ؟
** به عقیده من مستند تخصصی و سیاسی است. مباحثی که در آن مطرح میشود مباحث جدی است البته با زبانی که به درد جامعه میخورد اما اشاره مستقیم به یکی از موضوعات سیاسی جمهوری اسلامی یعنی تحریم دارد که یکی از اصلیترین موضوعات بعد از انقلاب است، طبیعتا میتوان گفت مستند سیاسی است. بخشی از مشکلات اقتصادی که به وجود آمده ناشی از سوءتدبیر و زیرساخت غلط است که به نقدهای سیاسی طعنه میزند. در فیلم بهرغم اینکه آسیبهای تحریم را اشاره میکنیم- جوانی که به دلیل کمبود داروی هموفیلی دچار مرگ میشود یا از کار بیکار شدن افراد- به همین اندازه مشکلات اقتصادی ناشی از سوءتدبیر و زیرساخت غلط را نمایش میدهیم و خیانتهایی که نتوانستیم در فیلم به نمایش بگذاریم.
* چه مواردی که از آنها به عنوان خیانت نام بردید، نتوانستید به تصویر بکشید؟
** در یکی از مصاحبهها درباره خیانتهای چند نفر خاص در شرکت نفت همزمان با تحریم نفت مصاحبه داشتیم که به درخواست آن فرد منتشر نکردیم. علتش را برای ما اینگونه توضیح داد که ما اسناد و مدارک را کامل میکنیم اگر منتشر شود نمیتوانیم کار را به درستی پیش ببریم، البته مواردی طرح شد از جمله اینکه که مقام مسؤولی در شرکت نفت در آن زمان که تحریم نفت را اروپا وضع کرد و از ایران نفت نمیخریدند به جای اینکه ایران اعلام کند ما هم نفت نمیفروشیم و اقدام متقابل کنیم، اعلام کردند ما به تعهداتمان پایبند هستیم و تا هر زمان که قصد خرید داشته باشند ما نفت را میفروشیم. مقام ارشد وزارت نفت این صحبت را کرد اما اینکه پشت پرده و در لابیها چه اتفاقاتی افتاد، بماند. تا همین حد نشاندهنده لابیها هست. وقتی طرف مقابل یک حرکت ایذایی میکند باید مقابله کرد یا بازی را بههم بزنند اما این اتفاق نیفتاد.
* با توجه به اینکه نتوانستید بخشهایی را به مستند اضافه کنید بعد از رصد کردن حوزه نفت، افشاگری صورت گرفت و پرونده تکمیل شد؟
** با روی کار آمدن دولت جدید همان افراد بیشتر سر کار آمدند و فردی که با ایشان صحبت کردیم یک پست بالاتری گرفت اما مساله اصلی این است که بدنه شرکت نفت وابسته به دولت خاصی نیست و مافیایی در نفت و دارو وجود دارد. این نوع مافیا در مدیران میانی دیده میشود و با عوض شدن وزیر تغییر نمیکند. با روی کار آمدن آقای احمدینژاد در شرکت نفت یک مقدار در سال 84 تسویه شدند. در دولت دهم که آقای احمدی نژاد به سراغ تساهل و تسامح رفت تعدادی بازگشتند و در دولت اخیر کامل روی کار آمدند. خیانتی که رخ داد در زمان آقای احمدینژاد بود، آقای هامانه وزیر نفت احمدینژاد از زنگنه دفاع کرد اما تعدادی از فارغالتحصیلان اقتصاد دانشگاه شریف اسنادی را جمع آوری کردند که نشان دهند خیانتی صورت گرفته اما به تصویر کشیدن این موارد شاید درست نباشد.
در فیلم دروغ نگفتیم
* اگر نتوانیم حقیقت را به نمایش بگذاریم پس رسالت فیلمساز در این میان چه میشود؟
** در درجه اول نباید دروغ بگوییم که من فکر میکنم نگفتیم. یکی از تفاوتهای این مستند با دیگر کارهایی که در رابطه با تحریم ساخته شده، این است که به جای اینکه بگوییم تحریم هیچ تاثیری نداشته و همه کارها طبق روال گذشته طی میشود، پذیرفتهایم حریم آسیب داشته است. ما در فیلم تاثیر تحریم را انکار نکردیم و به این امر قائلیم مقاومت زمانی مفهوم دارد که هجمه و آسیب را بپذیریم. باید آسیب را بگوییم تا مقاومت خود را به خوبی به نمایش بگذارد، در بخش دارو و صنعت نفت، بیکاری و... آسیبها را نشان دادیم برخلاف مستندهایی که در تلویزیون به نمایش درمیآید.
* فیلم برای آگاهی رسانی از وضع تحریم از تلویزیون پخش میشود؟
** بله! تلاش کردیم این اتفاق بیفتد و احتمالا از شبکه 3 سیما پخش خواهد شد.
* اثرگذاری تحریم به واسطه بیتدبیری دولتمردان و نبود زیرساخت
ما در فیلم شاهد نمایش قدرت و مقاومت مردم در تحریم بودیم، ممکن است با دادههایی که شما در فیلم به مخاطب میدهید این فیلم به درستی در ایران دیده شود و منظور شما به بیننده القا شود اما مخاطب خارجی تنها با تصاویری مواجه است که نشان میدهد تحریم بر جامعه اثر سوء داشته و مؤثر بوده است.
** زمانی که تاکید میکنیم همه مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم است، طبیعی است طرف خارجی هم احساس کند تحریم اثر گذاشته و به قول آقای میرکاظمی پیچ تحریم را سفتتر هم بکند. الان هم همین اتفاق افتاده است. به دلیل قرقره کردن این حرف که «تحریم اثر گذاشت» امروز شاهد این اتفاقات هستیم. عبارت درست این است که اگر تحریم اثر گذاشته به واسطه بیتدبیری بوده است و یک رابطه طولی دارد. تحریم هست اما تدبیر درست نبوده. اگر زیرساخت درست باشد و تدبیر هم باشد تحریم تاثیری نخواهد داشت. زیرساخت غلط بوده و سوءتدبیر وجود داشته که تحریم اثرگذار شده است.
اشتباه این است که از رابطه طولی فقط تحریم را بگیریم و اشتباه دیگر این است که فقط زیرساخت را نقد کنیم و هیچ اشارهای به آسیبهای جنگ اقتصادی نکنیم و مردم احساس نکنند که در جنگ هستند. اگر فقط بگوییم دشمن هیچ کاری نمیتواند بکند، مردم احساس نمیکنند در جنگ هستند، به همین دلیل معنای مقاومت مخدوش میشود. باید به حمله اشاره کنیم اما کسی که باید دفاع کند و به زیرساخت توجه کند ما هستیم.
* ما در گفتوگو به سوءتدبیر اشاره میکنیم اما تصاویری که از جامعه ارائه میشود تصاویر دیگری است که زیاد به زیرساختها اشاره ندارد.
** در نیمه دوم فیلم از بحث تحریم خارج میشویم. با بهانه موضوع گرانی وارد فضای جامعه میشویم و مردم اذعان میکنند گرانیها به نظارت و سوءتدبیر ربط دارد.
* نقد کارگزاران و مرور کارنامه اصلاحطلبان در مستند« مصاف»
اگر فیلم قبل از انتخابات 92 آماده و ارائه میشد چقدر بر فضای سیاسی کشور تاثیرگذار بود؟
** سوال خوبی است. ما در «سفیر» طراحی که مجموعه کارگردانها داشتیم برای انتخابات بود. پازل فیلمهای «مصاف»، «نبرد خاموش» و «کدام انحراف» مکمل یکدیگر بودند و در جهت رسیدن به مقصود در انتخابات بود البته نه اینکه به گزینه خاصی اشاره کنیم اما صراحت داریم ما دوست داشتیم گزینههای اصولگراها رای بیاورند و هریک از مستندها قرار بود یک روشنگری انجام دهد. با توجه به زمزمه ورود مجدد اصلاحطلبها و کارگزاران (آقای هاشمی یا نماینده ایشان) «مصاف» تا حدودی قصد داشت با تاکید بر حوزه تجربه و کارنامه دولت آقای هاشمی بویژه در موضوعات اقتصادی، مصرفگرایی و سبک زندگی و یادآوری خاطرات سعی کند حافظه مردم را بازآفرینی کند.
بخشی از مصاف، نقدی به کارگزاران بود که قرار بود در انتخابات رونمایی شود. بخش دیگری که منتهی به فتنه 88 میشد جدیتر به کارنامه اصلاحطلبها اشاره داشت و این هم باید یادآوری میشد. اگر مصاف 2 میرسید آن هم به نوعی تاثیرگذار بود و اصلاحطلبها را جدیتر به نقد میکشید.
* مصاف 2 چه برههای از زمان را به نمایش میگذارد؟
** مصاف 2 از 78 تا 88 ریشههای فتنه 88 را بررسی میکرد که ریشه در 10 سال قبل داشت. اساس کار هم جمله حضرت آقاست که میفرمایند: «برنامهریزیهای 10 ساله دارند.» احتمالا منتظر فتنه 98 هم باید باشیم. به نوعی جریان حضور اطرافیان آقای احمدینژاد و تفکر ثانویه ایشان (نه آنچه در سال 84 گرایش پیدا کردند) چیزی که زاویه گرفته بودند از ایدهآل بچهحزباللهیها، قرار بود در «کدام انحراف» به نقد کشیده شود. مصاحبهای اختصاصی با آقای مشایی در این مستند وجود دارد و یکسری نقدها به دولت دهم آقای احمدینژاد در این مستند دیده میشود.
در انحرافات و زاویهگیریها از ادبیات کلامی تا رفتارهای ایشان داریم. در انحرافات و زاویهگیریهایی که نسبت به ایدهآل سال 84 از ادبیات کلامی تا رفتارها و بازخوردهایی که غرب در واکنش به رفتارهای آقای احمدینژاد داشت در این فیلم رصد شد. هرقدر مواضع ایشان تغییر کرد غرب پیچ تحریم را دوباره سفتتر کرد. یکی از تحلیلها این است که تحریمی که در سالهای 90 و 91 جدی شد وابسته به تغییر دولت احمدینژاد بود، اگر دولت دهم همان دولت نهم بود، بعید بود که این اتفاق رخ میداد.
* نبرد خاموش نقد جریان تکنوکرات/ تقابل چرخ زندگی و چرخیدن سانتریفیوژ اشتباه است
* مستند «نبرد خاموش» به نوعی جریان تکنوکرات را با نمایش مافیای شرکت نفت و دارو مورد نقد قرار میداد و نقد به دولت دهم به واسطه بیکفایتی در دورههای اخیر میپرداخت، در شرایطی که در انتخابات هم این جریان حضور پیدا کرده بود. آقای احمدینژاد هم این حرف را میزد که جنگ اقتصادی است و تحریم است و کاری نمیتوان انجام داد. نبرد خاموش با نقد این فضا میتوانست کمک کند و بحث آخر محور فیلم، «مقاومت» در انتخابات بود. در انتخابات دعوت به مقاومت در شرایطی معنای خودش را مییافت که بپذیریم آسیب وجود دارد.
قبل از انتخابات فیلم را به صدا و سیما دادیم و به ما گفتند الان شرایط مناسب برای پخش نیست اما به نظر ما در شرایط انتخابات باید به جنگ اشاره میکردیم تا مقاومت معنا پیدا میکرد و دوم اینکه اگر نشان داده میشد همه نابسامانیها ناشی از تحریم نیست، راه موجسواری برخی از افراد بسته میشد. همانگونه که دیدیم همه مشکلات را به تحریم نسبت دادند و گفتند باید کوتاه بیاییم و کدخدایی وجود دارد. هم سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ زندگی مردم در حالی که تقابل این دو با هم اشتباه است.
* بدقولی افراد، مستند را ضعیف کرد/ نبرد خاموش میتوانست بر انتخابات تاثیر بگذارد
** رضاپور: مشکلی که در کشور داریم این است که همه بزرگان به تاثیر فیلم از جمله مستند بر جامعه اذعان دارند و حتی مثالهایی هم میآورند اما وقتی قرار است کار مستند شکل بگیرد و حقایقی گفته شود به صورت عملی حمایت نمیکنند بویژه مستندهای تخصصی در حوزه اقتصاد. به عقیده من نبرد خاموش با ایدههایی که آقای رضوانی داشتند یکی از مستندهای پیشرو در این زمینه باشد. ما مشکلی که داشتیم این بود که به راحتی هماهنگیهای ما کنسل میشد از نهادها و سازمانهایی که قرار بود از دستاوردهایشان تصویر بگیریم تا مجموعههایی که میخواستیم سختیهایشان را منعکس کنیم.
قرار بود شرایط سخت دور زدن تحریم و خروج نفت از خلیجفارس یا مجموعه عسلویه یا مصاحبههای تخصصی اساتید دانشگاه و کارشناسان اقتصادی را داشته باشیم اما به راحتی بدقولی میکردند و برنامه را به هم میزدند. کار زود شروع شد، باید به انتخابات میرسید اما بدقولیهای نهادها، سازمانها و شخصیتهای حقیقی مستند را کمی فقیر کرد. به نسبت حرفهایی که آقای رضوانی در سناریو پیشبینی کرده بودند قرار بود مجموعه دوقسمتی ساخته شود اما در نهایت آن را به مجموعه تکقسمتی بلند تبدیل کرد.
این بدقولیها باعث شد هم مستند ضعیف شود و هم تا حدودی برنامههای اکران کار در فضای رسمی رسانهای و غیررسمی دانشگاهی و پخش مویرگی و دیدن مردم به هم بخورد. اگر برنامهریزیها در کنار یکدیگر با نظمی که طراحی شده بود اتفاق میافتاد حتما میتوانست روی نتیجه انتخابات تاثیر بگذارد حتی اگر نتیجه انتخابات را هم عوض نمیکرد جلوی یکسری از کریخوانیهای برخی شخصیتهای سیاسی کشور را میگرفت یا آن را تعدیل میکرد. فضای رسانهای که پشت دولت جدید است این ادعا را دارد که این دولت برآمده از آرای طبقه متوسط جامعه است و این طبقه هر چیزی که در هر حوزه میخواهند اصالت و مشروعیت دارد.
اگر مستند در زمان خود اکران میشد میتوانستیم بگوییم مردم با مشکلاتی که دارند با یک توقع و دلگیری از نوع مدیریت دولت قبل به این افراد و جریان و دولت جدید اقبال میکنند، این به معنای رفراندوم بزرگ نیست. این دوستان انتخابات را تبدیل میکنند به یک رفراندوم میان گفتمان مقاومت و گفتمان سازش و هرجا که اعتراض به آنها میشود از جمله معروف «پیام انتخابات را نشنیدی» استفاده میکنند و به آن ارجاع میدهند. مجموعه مستند میتوانست این فضا را به وجود بیاورد.
هنوز هم دیر نیست، آقای رضوانی خطشکنی کردند مانند کار قبلی (مهارنشدنی)، اگر بچههای دیگر بیایند این راه را ادامه بدهند حداقل این فضای شاخ و شانه کشیدن برخی شخصیتهای سیاسی را تعدیل میکند. مستند «نبرد خاموش» تنها یک پرونده است که باز شده و قرار نیست به این زودی بسته شود.
* آقای رضاپور! همه اذعان دارند که نوع روایت در این فیلم توانسته با مخاطب ارتباط درستی برقرار کند با توجه به اینکه فیلم گفتوگوهای مختلف هم دارد اما روایت در خدمت اثر بوده؛ چیزی که کمتر در آثار دیگر میتوان شاهد آن بود.
** مستندهای رواییمحور را در کارهای سفیر میتوان دید، راویهایی که با سوالات خاص وارد حوزه موضوعی مستند میشوند. این تجربه در کارهای «یزدان تفنگ ندارد» و «مهارنشدنی» دیده میشود. مستندهای راویمحور در دنیا متداول است اما در کشور ما سخت است زیرا برای این مدل کار باید طراحی انجام شود و سناریونویسی دارد به همین دلیل خیلی از دوستان به دلیل محدودیت در بودجه و امکانات یا دردسرهایی که برای سناریونویسی وجود دارد سراغ این نوع کارها نمیروند. آقای رضوانی جزو معدود افرادی هستند که سناریوی مفصل مستند مینویسند و به اندازه یک کار داستانی صاحب سناریو و طراحی است و همین امر کار را راحت میکند.
* آقای رضوانی! حضور یک فرد رسانهای چقدر به فیلم کمک کرد؟
** هم آقای محتشم (مستند مهارنشدنی) و هم آقای رضاپور موثر بودند زیرا هر دو رسانهای بودند و بازیگر نبودند و به کار جدی کمک کردند که کار کارگردان را راحت میکند. زیرا اشراف به موضوع داشتند و به نوعی بازی نکردند زیرا دغدغهشان موضوع فیلم بود. میتوانستیم بازیگر بیاوریم و در بستر واقعیت بازی کند که مرسوم هم هست اما دوست داشتم حضور فرد راوی هم از دل واقعیت باشد. اشراف آقای رضاپور به فضای رسانه بویژه سینما به کار کمک کرد.
* نبرد خاموش را به سینما حقیقت هم ارائه دادید؟
** بله، با توجه به حضور هیات انتخاب و داوری و گرایشات سیاسی آنها طبیعی است که این فیلم که منتقد گرایشات سیاسی آنهاست، پذیرفته نشد. عمار اولین حضور جشنوارهای نبرد خاموش است. در میان جشنوارههای خارجی هم به نظرم الجزیره مناسب است و راه را باز کرده که احتمالا اقدام خواهیم کرد. جشنوارههای دیگر مستند هم با توجه به اهدافشان مدنظر ما نیست.
رضاپور: در میان جشنوارههای خارجی تنها جشنواره الجزیره راه را برای نگاههایی از این دست باز میگذارد و «مشتی اسماعیل» هم در این جشنواره جایزه گرفت. جشنوارههای دیگر از جمله دوبی و ابوظبی فضای اپوزیسیون دارند و اهداف خودشان را دنبال میکنند به طور مثال مشتی اسماعیل را نپذیرفتند اما یک خانواده محترم را پذیرفتند و از آن فیلم تقدیر به عمل آمد.
عمار فضا را میشکند/ بچهحزباللهیها قرار است فضای جدیدی را رقم بزنند
* جشنواره عمار اولین حضور نبرد خاموش است چقدر در دیده شدن فیلم موثر خواهد بود؟
** رضاپور: عمار یک اتفاق مهم است. 33، 34 سال پس از انقلاب باید تکلیفمان را مشخص کنیم. ما همچنان به دنبال اهداف اولیه هستیم یا ساختاری اسما جمهوری اسلامی یا یک نرمافزاری که به این سختافزار شبیه است و خیلی جاها هم در رودربایستی اسم وزارتخانهها ماندهایم و نمیتوانیم نقد کنیم. جشنواره عمار از جریاناتی است که آمده تا فضا را بشکند و از برکات فتنه بود. آمده تا بگوید جشنواره تهران به میلاد و بعد فجر تبدیل نشده که 40 یا 50 اثر دور هم جمع شوند و بگوییم همه خوب هستیم و همه انقلابی هستیم.
یا وزارت فرهنگ و هنر پهلوی به وزارت ارشاد اسلامی با همان ساختار و نگاه تبدیل شود. یک جایی باید زیر این میز زد و این به معنای یقهگیری نیست؛ کار ایجابی بچهحزباللهیهایی است که باید به عرصه سینما وارد شوند و به استراتژی طرف مقابل حمله کنند. ما تا 36 وضعیت نمایشی را تکلیفش را مشخص نکنیم خیلی جاها نمیتوانیم به فیلمهایی که راجع به خیانت ساخته میشود حمله کنیم. زیرا میگویند این وضعیت نمایشی جذاب است و سازنده مجبور است از آن کمک بگیرد.
جشنواره عمار قرار است یک جریان فراگیر باشد که از لحظه تئوری تا اثر ساخته شود و این بار آرشیو نشود و به دست همان 99 درصدی برسد که یا سانسور شدند یا در پرده سینما اعتقاداتشان ترور شده. از این منظر اتفاق مهمی است که فعلا در فضای نوزادی و شفیرگی است. خیلی نباید از عمار توقعات را بالا برد، حجم و کمیتی که در عمار رخ داده لطف خدا و اتفاق مبارکی است. نباید باعث شد مثل یک جشنواره 20 -10 ساله یا یک جشن سینمایی 30 ساله با آن برخورد کنیم.
حضور هر اثری در این جشنواره مدال افتخار است زیرا یک جشنواره مردمی است از انتخاب و جوایز و... . جشنواره عمار یک خسته نباشید جانانه به همه بچههایی است که با دلشان هنوز سعی میکنند ادای نسل اولیها را دربیاورند. بسیاری از ما عمار نیستیم اگرچه به عمار احترام میگذاریم و اعتقاد داریم خیلی رفتارهایمان مانند اویس است. ما امام و اتفاقات اول انقلاب را ندیدیم، شاید شفافترین خاطره ما بچههای دهه 60 تشییع پیکر امام در مصلی است اما پای چیزی ایستادیم که ندیدیم. نبی را ندیدیم ما پیرو ولی شدیم. خسته نباشید به بچههایی که با دلشان کار میکنند و اتفاقا خیلی راحت نمیتوان کنارشان گذاشت، خوشسلیقه و مسلط به تکنیک هستند، مسلط به فرم و محتوا و قرار است جریان جدیدی را رقم بزنند.