حکمای گذشته فارس و غیر آن معتقد بودند عالم هستی ترکیبی از افلاک و کواکب و عناصر بسیط و مرکب است و هر یک ربی در عالم نور دارند و هر یک از عقول از انوار مجرده الهی هستند که با اشراقات ذات اقدس الهی وجود یافتهاند و عقل فعال یکی از عقولی است که محقق دوانی از آن به «روحالقدس» تعبیر کرده است و حکما آن را متصف به تمام صفات قدسیه میدانند.(۱) دوانی عالم را اعیانی میداند که به واسطه فیض الهی و تجلی حق ظهور یافتهاند و جملگی با نظریه وحدت ذاتی، در احدیت او فانی و مستهلک هستند.
نزد محقق دوانی، عالم خلقت برای انسان است و از طرفی انسان حقیقت تمام موجودات است و از میان انسانها، غایت اصلی، انسان کاملی است که قلبش، عرش الهی و محل تجلی حق تعالی و سبب خلقت آسمانها و زمین است. به عقیده دوانی دنیا و آخرت به طفیل انسان کامل خلق شدهاند و درک مراتب هستی به مراتب علم و معرفت این انسان بستگی دارد.(۲)
در سلسله مراتبی که برای خلقت بیان میشود، دوانی معتقد است در عالم ممکنات و نظام حاکم بر آن، عقل کل و هادی مرسل حقیقت محمدیه است که از سوی خداوند پا به عرصه هستی گذاشت و سپس عقول طولیه و عرضیه ملائکه مقرب و انبیای مرسل و بعد از آنها نفوس کلیه فلکیه و عنصریه، افلاک عناصر و معادن، صورت مطلقه و نوعیه اجسام و بالاخره هیولای عالم که انتهای قوس نزول در وجود عالم است، ظهور یافت.(۳)
در اندیشه محقق دوانی میتوان مراتب هستی را تشخیص داد. وی عقل را اشرف همه مخلوقات میداند. عقل آن جوهری است که به امر الهی بر همه چیزها مستولی است و اول موجودی است که به امر «کن فیکون» خداوندی از دریای غیب به ساحل شهادت آمد. به عبارتی جوهر بسیط نورانی است که در عرف حکما به «عقل اول» و در نزد اهل کشف به «حقیقت محمدیه» تعبیر میشود. این جوهر نورانی هم به خود و هم به مبدع خود و هرچه از مبدع به توسط آن صادر شود، شناخت دارد و تمام حقایق اعیان درحقیقت آن مندرج است.(۴)
دوانی معتقد است حقیقت محمدیه در مرتبهای از ولایت متجلی است که مرتبهای بالاتر از نبی و رسول است. مرتبه ولایت برای حقیقت پیامبر اسلام است که در حق فانی است و نبوتش جهت ملکیت اوست که از فرشتگان وحی میگیرد و رسالتش جهت واسطه شدن میان حق و خلق است. به نظر او در آیه مباهله علی(ع) نفس و حقیقت پیامبر(ص) دانسته شده است و هر دو جلوه حقیقت واحدیاند.
به عقیده دوانی هر نبی از انبیا نور نبوت را از مشکوه خاتمالانبیا اقتباس کرده، اگرچه به حسب زمان مقدم باشد و هر ولی از اولیای نور ولایت را از مشکوه خاتمالولایه استفاضه مینماید، اگرچه به حسب زمان مقدم بوده باشد. دوانی میگوید: در اخبار معتبره آمده است که روح دیگر انبیا از لمعات نور روح قدسی حضرت خاتمالانبیا مخلوق شده و روح اولیا از عکوس انوار روح انبیاست.(۵)
محقق دوانی با اعتقاد بر وجود نظم و هدفداری تمامی اجزای عالم، معتقد است باید معلمی باشد که انواع عالم با تعلیم او از افراط و تفریط باز داشته شوند و به نظام و کمالی که بر آن آفریده شدهاند باقی بمانند. چنین شخصی باید که هم عاری از هر گونه ارتکاب گناه باشد و هم خطا در افکار و اعمال و عقاید او راه نیابد تا بتواند به حفظ کمال اشیا و عالم قادر باشد. دوانی علاوه بر استدلال عقلی بر ضرورت نبی و ضرورت عصمت او، با اعتقاد به حسن و قبح عقلی، از بنای عقلا نیز برای ضرورت عصمت نبی استفاده میکند و میگوید اگر چنین ضرورتی را قائل نشویم، دیگر نبی نمیتواند معتمد و مورد پذیرش عقلا باشد. مبانی انسانشناسی اندیشه دوانی در شماره آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.