
"اوکراینیها هفته گذشته متوجه شدند که کشورشان در جای بدی قرار دارد، روی مرز دو تمدن متفاوت. اما این بدان معنی نیست که اوکراین دچار برخورد تمدنها یا برخورد ادیان است به گونهای که ساموئل هانتینگتون، اندیشمند آمریکایی مطرح کرده بود."
به گزارش "ایسنا"، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی به بررسی چگونگی عدم توافق اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا پرداخته و مینویسد: "اتحادیه اروپا اوکراین را کشوری در مرز دو تمدن با حاکمیت قانون و موسسات بزرگ میداند و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه نیز تمدن اوکراین را تمدن حکومت استبدادی میداند. اما این برخورد آنها یک جنگ یا درگیری در مفهوم سنتی آن نیست. وزرای کشورهای عضو اتحادیه اروپا این توانایی را دارند که گاهی اوقات پس از مذاکرات طولانی و پیچیده به طور مشترک نیروهای نظامی مستقر کنند. علاوه بر این اتحادیه اروپا در کل بزرگترین مرجع اقتصادی در جهان است، داراییاش با قوانین کنترل میشود و نمیتواند آنها را در کوتاه مدت پخش کرد. استفاده از تحریمهای تجاری آن نیز بر اساس همان قوانین و رویههای مشخص است. به زبان دیگر، وقتی که اتحادیه اروپا در حال ایجاد ارتباط با یک همسایه است، نه میتواند وعدهای اغواکنده بدهد و نه سهمی موثر ارائه دهد. اما به جای آن یک توافق همکاری عادی پیشنهاد میکند تا زمینه تجارت و ارتباط بیشتر را فراهم آورد.
رئیسجمهوری استونی در این خصوص میگوید که وقتی کشورش در سال 1374 قرارداد همکاری با این اتحادیه را امضا کرد، تاثیر آن بسیار کم و ناچیز بود. وی گفت: تغییرات واقعی سالها بعد به چشم آمدند. برای مثال اینکه هزاران استونیایی توانستند در دانشگاههای اروپا ادامه تحصیل دهند و آنهایی که این کار را کردند، اکنون در این کشور به مراتب موفقتر سمتها را در اختیار دارند.
اتحادیه اروپا پنج سال است که برای عقد قراردادی مشابه با اوکراین، در حال مذاکره است. این قرارداد شامل بندهایی در خصوص حق کپی رایت، اعطای حقوق انحصاری و قطعنامهای درخصوص اختلاف نظرهای تجاری است. اما در آستانه عقد نهایی قرارداد که قرار بود هفته گذشته در ویلنیوس لیتوانی صورت بگیرد، ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری اوکراین نشان داد که ماجراجویی را ترجیح میدهد.
وی هفته گذشته ناگهان مذاکرات برای عقد قرارداد همکاری را متوقف کرد. بسیاری به اشتباه تصور کردند که این اقدام یانوکوویچ به دلیل درخواست اتحادیه اروپا برای آزادی یولیا تیموشنکو، نخستوزیر سابق و رقیب سیاسیاش از زندان بوده است.
در واقع خود تیموشنکو خواسته بود تا سرنوشت او تاثیری بر نتیجه مذاکرات نگذارد. اما یانوکوویچ پس از دیدار با پوتین، سیاستمداری که در یک بازی جداگانه با قوانینی متفاوت بازی میکند، مذاکرات را متوقف کرد. پوتین بر خلاف اتحادیه اروپا فشار وارد میکند: از ماه مرداد یک تحریم تجاری علیه اوکراین اعمال کرده است. او بر خلاف اتحادیه اروپا پیشهاد اغواکننده میدهد: پیشنهاد کرده است که قیمت گاز صادراتی به اوکراین را کاهش میدهد.
و حتی در مواردی دیگری نیز پوتین برگ برنده را دارد زیر بر خلاف اتحادیه اروپا میتواند به طور ناگهانی سیاستش را تغییر دهد. او چند سال پیش به روشنی به این مذاکرات تن در داد اما به این نتیجه قطعی رسید که توافق اوکراین و اتحادیه اروپا به نوعی اهانت به روسیه و تخریب چهره شخصیاش است. او ممکن است این توافق را تهدیدی اقتصادی و ایدئولوژیکی نیز محسوب کند: اوکراینی که با حاکمیت قانون اداره شود، برای حضور شرکتهای روسی که تمایل دارند با آنها فرای قانون برخورد شود، به بازاری نامناسب تبدیل خواهد شد. همچنین اوکراینی که به جای اشخاص، توسط موسسات اداره شود، میتواند جایگزین مناسبی برای روسیهای باشد که دچار فساد است.
پس از دیدار روسای جمهور اوکراین و روسیه، کییف تاکتیکهایش را تغییر داد. یانوکوویچ به دنبال گرفتن امتیازات و وعدههای بیشتر از اروپا افتاد. حتی نیکلای آزاروف، نخستوزیر اوکراین از صندوق بینالمللی پول خواست تا پیشنهاد بهتری ارائه دهد. این در حالی است که این صندوق یکی دیگر از سازمانهایی است که قواعد، رویهها و مدیران اجارئیای دارد که تنها میتوانند بر اشتباهات اوکراین در اجرای ابتداییترین اصلاحات نظارت کنند.
یانوکوویچ هفته گذشته 160 میلیارد یورو از اتحادیه اروپا درخواست کرد. وی با بیان اینکه اتحادیه اروپا اوکراین را به سخره گرفته است، گفت: ما یک کشور جدی هستیم!
مشکل اینجاست که این راه مناسبی برای مذاکره یک کشور با سازمانی متشکل از 28 کشور که بروکراتهایش اعتقاد زیادی به قواعد مشترک کپی رایت دارند، نیست. شاید اتحادیه اروپا باید با خشونت بیشتری پیش رفته و خود علیه پوتین یک جنگ تجاری راه بیاندازد. شاید این موضوع باعث شود که سران اتحادیه اروپا تاکتیکهای جدیدی را یاد بگیرند. دهها هزار معترض اوکراینی که در خیابانهای کییف تجمع کردهاند تا اعتراض خود نسبت تصمیم رئیسجمهورشان را نشاندهند، مشخصا از منافع قرارداد تجاری با اتحادیه اروپا آگاهند. این منافع دراز مدت و عمیقاند. آنها به جای پول نقد رساندن، به آرامی تغییرات را ایجاد میکنند. متاسفانه اوکراین توسط سیاستمدارانی رهبری میشود که ماهیت اتحادیه اروپا را نمیدانند یا اینکه اینقدر سیستم فعلی برایشان منفعت زاست که نمیخواهند تغییر کند."
آ?ا یانوکوویچ میتواند در مقابل فشار مخالفان دوام بیاورد؟
ویکتور یانوکوویچ بازمانده بزرگ دوره سیاسی پس از شوروی در اوکراین است. او پس از یک شکست انقلابی دوباره به عرصه سیاست بازگشت. رقبای اصلی او یا در زندان به سر میبرند و یا وجهه خود را از دست دادهاند.
روزنامه گاردین در گزارشی روش سیاسی رئیس جمهوری اوکراین و احتمال عزل او را مورد بررسی قرار داده و مینویسد: ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری اوکراین که از سوی روسیه هم مورد لطف قرار گرفته و هم تهدید شد، به سوی بروکسل و اتحادیه اروپا جذب شد. هر چند که خود یانوکوویچ در نواحی لم یضرع و صنعتی شرق اوکراین پرورش یافته است، اما اکنون مردی بسیار غنی است.
جوانانی که خیابانهای کییف و دیگر شهرهای اوکراین را پر کرده و خواستار سرنگونی یانکوویچ هستند، او را مظهر مسیر اشتباهی میدانند که کشورشان نباید در آن جهت باشد. یانوکوویچ که در جوانی دو بار به جرم حمله، به زندان رفته بود، توانست در فضای کشنده سیاست اوکراین رشد و نمو یابد، پس به این راحتی هم دست از قدرت نمیکشد.
لیلیا شوتسوا، از اندیشکده کارنگی روسیه در مسکو در این خصوص گفت: یانوکوویچ در تلاش است تا انتخاب دوباره خود در انتخابات 1394 را تضمین کند و این محرک باعث اتخاذ این اقدامات شد. او به این نتیجه رسید که همکاری با اروپا، پیروزی دوباره او در انتخابات را تضمین نمیکند و به این ترتیب دوباره به فرمول کرملین که حفظ قدرت است، روی آورد.
یانوکوویچ پس از اینکه از عقد قرارداد همکاری تجاری با اروپا خودداری کرد، در هفته اخیر به طرز عجیبی ساکت مانده است. صدها هزار نفر به خیابانهای کییف آمده و ساختمانهای دولتی را اشغال کردهاند، ولی او تنها عنوان کرد که از حملات پلیس ضد شورش به معترضان مسالمتآمیز در شامگاه روز یکشنبه به شدت خشمگین است. اما او هیچگاه در سخنرانیها عمومی قوی و تاثیرگذار نبوده است.
یانکوویچ ریاست یک کشور دچار فساد، چنددستگی و فقر را بر عهده دارد که بین مرزهای غربی روسیه و مرزهای شرق اتحادیه اروپا محصور است. بخشهایی از غرب اوکراین پیشتر تحت مالکیت لهستان و قبل از آن امپراطوری اتریش مجارستان بود. شرق و جنوب این کشور نیز که متعلق به روسیه بودند، همچنان از زبان و فرهنگ روسی برخوردارند و به این ترتیب هیچ نظر واحدی در خصوص اینکه اوکراین باید چگونه باشد، وجود ندارد.
یانوکوویچ که در اصل روسی صحبت میکند و در سن 50 سالگی و آن هم با اهداف سیاسی زبان اوکراینی را فرا گرفت، به عنوان کسی که گوش به حرف مسکو است، شناخته میشود. اما دورویی یانکوویچ بسیار پیچیده بوده و حتی بعضی اوقات منجر به اختلاف و مشکل با کرملین شده است. همانطور که دیدیم، وقتی که شرایط حساس میشود، یانکوویچ با سیاستی که در مسکو طرحریزی میشود بسیار راحتتر کنار آمده و از آن استفاده میبرد تا اینکه بخواهد از سیاست اصلاحات نظاممندی که از عقد قرارداد تجاری با اتحادیه اروپا به دست میآیند، استفاده کند.
آندرو ویلسون، کارشناس مسائل اوکراین در شورای اروپا در این باره گفت: شرایط حاضر در اوکراین از لحاظ فنی یک انقلاب محسوب میشود و غریزه طبیعی یانوکوویچ ایجاب میکند که مقابله کند.
شاید سرنگونی یانوکوویچ از اتفاقاتی که در انقلاب نارنجی 1383 رخ داد نیز دشوارتر باشد. خود او جرقه انقلاب نارنجی را با تلاش برای دزدیدن یک انتخابات زد. اما باخت و برای ویکتور یوشچنکو که با توطئهچینیهای مداوم علیه یولیا تیموشنکو، نخستوزیر موقت، ثابت کرد بیلیاقت است، راه را باز کرد.
اما یانوکوویچ دوباره بازگشت و به عنوان نخستوزیر، جایگزین تیموشنکو شد. سپس او را در رقابت ریاست جمهوری در سال 1389 شکست داد. سال بعد تیموشنکو به زندان افتاد. ناظران خارجی بر خلاف سال 1383، سلامت انتخابات سال 1389 را تایید کردند.
یانوکوویچ در میانه دوره پنج سالهاش به مشکل خورده است. سوال اینجاست که این مشکل تا چه اندازه جدی است؟ آیا او میتواند اعتراضات و معترضین را سرکوب کرده و به پلیس مخفی، نیروهای امنیتی و برخی از ثروتمندان قدرتمند که او را از لحاظ مالی حمایت کرده و رسانههای را در اختیار دارند اتکا کند؟ آیا میتواند روی کمک ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه حساب کند؟ آیا یانوکوویچ میتواند بدهیها را رفع کرده و از در هم شکستن اوکراین جلوگیری کند؟
او هماکنون بسیاری از اعضای پارلمان و حتی سرگئی لیووچکین، فرمانده ستاد مشترک ارتش خود را از دست داده است. لیووچکین به همراه دیمیتری فیرتاش، یکی دیگر از ثروتمندهای اوکراین، بزرگترین ایستگاه تلویزیونی این کشور را در اختیار دارند. همچنین گفته میشود که فیرتاش بیش از 10 نماینده پارلمان را در دست خود دارد که میتواند در سرنگونی دولت موثر باشد.
یانوکوویچ هم یکی از آن رهبرانی است که ابتدا محبوبند اما پس از پیروزی در انتخابات، از اختیاراتشان برای چند دسته کردن، ارتقاء دوستانشان و مجازات رقبایشان استفاده میکند. در روسیه، ترکیه و مجارساتان نیز شرایط مشابهی حاکم است. رهبران این کشورها با توجه به فرهنگشان، متفاوتند اما ویژگیهای مشترکی دارند و از روشهای کنترل و تهدید مشابهی استفاده میکنند تا وفادارانی به دور خود جمع کرده و اپوزیسیون را مجازات کنند. از نظر مقامات روسیه، اوکراین، ترکیه یا مجارستان، مردم این کشورها یا با آنها هستند و یا علیه آنها.
انقلاب نارنجی اوکراین در سال 1383 همانند بحرانهای صربستان در سال 1389، و گرجستان در سال 1382 بسیار فراگیر شده و رژیم قدیمی را در هم شکست.
کرملین این حوادث را به دقت مورد بررسی قرار داد و از آنها درس گرفت. واژه نارنجی در مسکوی پوتین به یادآورنده سوء استفاده، ترس و تمسخر است. یک پیروزی خیابانی در کییف برای کرملین یک شکست محسوب میشود.
ویلسون میگوید: روسیه قدرت مخرب و قهریه زیادی دارد. اما آنها همیشه و در درازمدت کارایی نخواهند داشت.