
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي / هر شعار، ايده و آرماني بالاخص آنگاه که در سطوح اجتماعي – سياسي مطرح شود، وقتي معناي واقعي خود را مييابد که به زيور عمل نيز مزين گردد و ظرفيت تحقق عيني و عملي نيز داشته باشد. طبيعي است که در تحقق عملي آن شعارها، اولويت با افراد و جريانهاي است که خود طراح و پيشنهاد دهنده آن بودهاند. در طول دو سه دهه اخير ملت بزرگ ايران شاهد طرح شعارها و ايدههايي چون اصلاح طلبي، عدالت خواهي، آزادي خواهي, استکبار ستيزي و ... بودهاند. عمل به اين شعارها خود بهترين معيار براي قضاوت افکار عمومي نسبت به جريانهاي سياسي است که از تابلودار اين شعارها بوده اند.
شعار "اعتدال گرايي" نيز از جمله اين ايدههاي اجتماعي - سياسي است که توسط آقاي روحاني در آستانه انتخابات رياست جمهوري يازدهم طرح گرديد و توانست اعتماد اکثريت ملت را کسب نمايد و صاحب ايده را بر مسند رياست جمهوري بنشاند. از اين پس و با آغاز به کار ��ولت يازدهم، تحقق عيني و عملي شعار "اعتدال گرايي" که به ادعاي حاميان آن در حد يک گفتمان و دکترين عملي سياستورزي خودنمايي ميکند، به مطالبه عمومي ملت ايران تبديل شده است و دولت اعتدال در قبال عملکرد خود بايد پاسخگوي افکار عمومي باشد.
اما متاسفانه در اين مسير عليرغم تلاشهاي انجام شده، گاه شاهد تندرويها و افراطيگريهايي هستيم که ادعاي اعتدال ورزي را با ترديد مواجه ساخته است. شايد اين نقض غرض و فاصله گرفتن از مفهوم پسنديده اين شعار از جانب برخي اطرافيان رئيس جمهور قابل تحمل باشد، اما از شخص رئيس جمهور محترم که صاحب اين شعار است براي پابرجا ماندن ارزش اين شعار انتظار بيشتري ميرود.
تکرار اين سخن که "برخي پيام انتخابات 24 خرداد را نشنيدهاند" از جمله فاصله گرفتن از اين شعار و يادآور سرايت فضاي پراحساس قبل از انتخابات به بعد از آن است که با مشي اعتدال قابل جمع نيست.
آخرين نمونه اين فاصلهگيريها اظهاراتي است که صبح روز سه شنبه در اجلاس روساي دانشگاه ها و مديران پارکهاي علم و فناوري به وقوع ��يوست. ريي����ج��هور در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاهها به سخنراني پرداخت�� و در بخشهايي از سخنانش به نقدهاي صورت گرفته به توافقنامه ژنو اشاره کرده و با «بي سواد» خواندن منتقدان توافق ژنو ابراز ميدارد:
«چرا يک عده بيسواد که از بخشهايي خاص پول ميگيرند بايد حرف بزنند اما بزرگان، دانشگاهيان و اساتيد ما سکوت ميکنند؟ چرا وقتي يک اتفاق بينالمللي رخ ميدهد، اساتيد نامه خصوصي به رئيسجمهور مينويسند؟ چرا فرياد نميزنيد؟ چرا وارد ميدان نميشويد؟ ما روحيه سقراط وار ميخواهيم. کساني که در مذاکرات ژنو، مذاکره کردند نيز از دانشگاهها هستند و از اساتيد دانشگاههاي ما به حساب ميآيند.»
چنين اظهارنظري غيرواقع بينانه که باتحقير منتقدين همراه و آثار احساس و تا حدودي عصبانيت در آن مشهود است، در زمره نشانههايي است که افکار عمومي را در پايبندي دولت يازدهم به شعار اعتدال گرايي دچار ترديد خواهد کرد.
به هر حال در جامعه همواره مخالفيني وجود دارند که فارغ از درستي يا نادرستي ادعاهايشان، و مطابق با عقل و شرع و عرف سياسي بايد براي صبورانه نظراتشان را شنيد. اين موارد اختلافي اتفاقا آنگاه بيشتر خواهد شد که موضعات محل مناقشه از حساسيت بيشتري در سطح جامعه برخوردار باشد. امروزه در صدر اين موضوعات و مناقشات مساله ديپلماسي هستهي دولت يازدهم است که حتي در بين هواداران دولت روحاني نيز منتقديني دارد، همانطور که سياستهاي هستهي دولت نهم و دهم نيز همواره مورد انتقاد اصلاح طلبان و حتي شخص آقاي روحاني قرار داشت.
به هر حال مذاکرات آقاي ظريف و گروه 5+1 چيزي نيست که نتايج آن تنها در سرنوشت بخشي از جامعه اثرگذار باشد. اين مساله امروز به موضوعي ملي بدل شده که سرنوشت تک تک افراد جامعه به آن بستگي دارد، لذا نبايد انتظار داشت که دهنها بسته شده و منتقدين و مخالفين به بيسوادي و قلم به مزد بودن متهم شوند!
بنظر ميرسد حتي در بين اساتيد دانشگاه نيز جمع قابل ملاحظهاي هستند که آنان نيز جزو منتقدين ديپلماسي هستهاي به حساب ميآيند اما گويا چون نظراتشان با مذاکره کنندگان همسو نيست، صبر و حوصلهاي براي تحمل و شنيدن سخن آنان وجود ندارد. که اگر اينگونه باشد ميتواند دولت اعتدال را دچار آفت و بيمارياي سازد که دولتهاي گذشته نيز به خاطر وجود برخي بيتدبيريها و افراطيگريها در مقاطعي بدان دچار گرديدند!
اما چاره چيست؟ بنظر ميرسد با به ميدان آمدن صبر و حوصله هميشگي رئيس جمهور محترم و هم نوايي عملي با شعار اعتدال گرايي و به کارگيري استدلال بيّن و زبان ليّن به جاي سخنان رنجش آور، فرصت ارزيابي دقيق از مسايل و داوري مردمي فراهم ميآيد.