
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ سخنان دکتر روحاني در جمع رؤساي دانشگاهها، پژوهشگاهها، پارکهاي علم و فناوري و مراکز آموزشي و تحقيقاتي، شيرينيهاي متعدد و متفاوتي داشت از جمله آنجا که گفت: دانشگاهيان بايد پرچمدار آشتي در جامعه باشند و با ترويج اعتدال، عقلانيت و فاصله گرفتن از افراط و تندرويهاي نابهجا و پيگيري منافع ملي، زبان علم و عقلانيت را در کشور گسترش دهند.
اما به نظر ميرسد سختي عمل به آنچه که در فراز فوق آمده و يا نياز آن به مشقهاي پر مشقت، سبب نفوذ تلخيهايي به بعضي از لايههاي صحبت رئيسجمهور شده است بهويژه آنجا که وارد مباحث هستهاي شد و گفت: «استادان دانشگاه، خصوصي براي رئيسجمهور نامه مينويسند، چرا نميآيند حرف بزنند و صحبت کنند؟ لااقل اين توافق ژنو اولين گشايش براي دانشگاه و پول دانشجوها بود، فقط يک عده معدود که از جاي معدود تغذيه ميشوند، آنها بايد حرف بزنند. آنها البته حرف بزنند، اشکال ندارد. نقد کنند، اشکال ندارد، چرا يک عده کمسواد بيايند حرف بزنند؟ استادان دانشمند ما، بزرگان دانشگاه ما خصوصي چرا حرف ميزنند و نميآيند در ميدان؟»
معيار قرار گرفتن مخالفت و موافقت براي کمسوادي و يا سواد زياد، در سطح و شأن جلسهاي نيست که حاضران در آن، فرهيختگان دانشگاهي هستند. کمسواد دانستن کساني که سالها با انگيزه و دغدغه و براساس احساس مسئوليت درباه منافع ملي همراه و درگير با مباحث هستهاي بودهاند، به صرف اينکه به روند مذاکرات انتقاد دارند، نه نشاني از اعتدال دارد و نه تناسبي با حقوق شهروندي. مسئله از جنس سبد کالا نيست که اگر به هر دليلي، نصيب فرد کمسوادي نشد، فرياد و انتقاد کند که اگر او هم چنين کند، نبايد بر او خرده گرفت؛ مسئله جنسي بسيار پيچيده و حساس و سرنوشتساز دارد تا آنجا که بسياري از پرسوادها هم جرئت ورود به آن را ندارند تا چه رسد به کمسوادها. يعني کساني که دکتر روحاني يکبار ميگويد: «آنها هم البته حرف بزنند، اشکال ندارد. نقد کنند، اشکال ندارد.» و بلافاصله هم آنها را از اظهارنظر باز ميدارد آنجا که ميگويد: «چرا يک عده کمسواد بيايند حرف بزنند؟» يعني نبايد حرف بزنند.
يقيناً کساني که درد نظام، انقلاب، اسلام و آرمانهاي بلند آن را دارند، با حجتهاي خالص و نابي که ميشناسند، براي دفاع از منافع نظام از کسي اجازه نميگيرند و خالصاً لله و با معيارها و شاخصههاي دقيق و منطقي به وظيفه عمل ميکنند و چهبسا از کممهريها هم گردي بر خاطرشان ننشيند و به عشق انجام وظيفه، سريع از رنجشها عبور ميکنند تا به همين اندازه هم به منافع ملي گزندي نرسد.
