
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي / رهبر معظم انقلاب در ديدار با مردم آذربايجان، علاج مقابلهي با دشمنان مردم و نظام اسلامي را استحکام بخشي ساخت دروني قدرت دانستند و فرمودند: «علاج مقابله با اين دشمني [آمريکاييها] هم فقط يكچيز است و آن، تكيهي به اقتدار ملّي و به توان داخلي ملّي و مستحكم كردن هرچه بيشتر ساخت دروني كشور [است]. هرچه در اين زمينه ما كار بكنيم، كم است». در واقع تأکيد معظم له بر استحکام بخشي دروني در ادامه سلسله تأکيدات ايشان در ارتباط با اين مقوله بسيار مهم است که در بيانات قبلي شان آن را «راه حل اصلي مشکلات کشور»، «لازمه موفقيت ديپلماسي»، «لازمه اقتدار بين المللي نظام» و... دانستند. در واقع توجه ايشان بر تقويت و استحکام ساخت دروني از اين منطق قرآني ناشي مي شود که مي فرمايد: "ان الله لايغيروا ما بقوم حتي يغيرو ما بانفسهم" يعني اين آيه شريفه، منشأ تحول جوامع را عوامل دروني همان جامعه ميداند و اين نکته را گوشزد ميکند که عوامل صعود يا سقوط هر جامعهاي را بايد در درون همان جامعه جستجو کرد.
اين توجه و تأکيد براستفاده از ظرفيت هاي درونزاي داخلي و تقويت ساخت دروني همچنين گوياي اين واقعيت بسيار مهم است که «جوهر و طبيعت پديده ها مهم تر از محيط آنهاست» و به تعبیر اقبال لاهوري؛
خدا آن ملتي را سروري دادکه تقديرش به دست خويش بنوشت
به آن ملت سر و کاري ندارد، که دهقانش براي ديگران کشت
بنابراين نکته مهم در اينجا اين است که تا به ميزان لازم در درون قوت و انسجام نداشته باشيم و تا زماني که تأکيدمان بر استفاده و بهره وري از ظرفيت ها، امکانات و استعدادهاي دروني نباشد، استفاده از امکانات خارجي تنها در حکم يک داروي مسکن خواهد بود که اگر چه درد را به طور موقت از بين مي برد اما براي ريشه کن کردن و از بين بردن کامل درد بايد چارهاي ديگر انديشيده شود. حتي از منظر کارشناسان، استفاده از امکانات و ظرفيتهاي خارجي زماني ميتواند مفيد باشد که ما در درون از انسجام و استحکام برخوردار باشيم. به عبارت ديگر، به ميزاني که از استحکام و قدرت بيشتري در درون برخوردار باشيم، به همان ميزان ميتوانيم از امکانات خارجي بهره ببريم. بنابراين توجه و تأکيد بر استحکام بخشي ساخت دروني نه تنها به معناي نفي و طرد استفاده از امکانات بين المللي نيست بلکه حتي شرط توفيق در استفاده از اين ظرفيت هاست. کما اينکه مقام معظم رهبري در اين رابطه مي فرمايند: «نميگوييم از اينها استفاده نکنيد، اما ميگوييم اطمينان نکنيد، اعتماد نکنيد، چشم به آنجا ندوزيد، چشم به داخل بدوزيد».
اما چرا مقام معظم رهبري در اين برهه از زمان روي اين مقوله، تقويت ساخت دروني، تأکيد و تمرکز دارند؟ شرايط حاضر چه تفاوتي با قبل دارد که در شرايط کنوني، تقويت ساخت دروني به ميزان بالايي از اهميت براي جمهوري اسلامي رسيده است؟ در پاسخ بايد گفت که نظام جمهوري اسلامي ايران به سبب ماهيت خاصي که دارد، استحکام بخشي ساخت دروني براي آن اهميت ويژه دارد. اما در شرايط کنوني که عده اي حل مسائل کشور را به مذاکره با آمريکا و رفع تحريم هاي استکبار جهاني گره زده اند و درصددند تا با رويکرد نگاه به بيرون، مسائل جامعه خودي را حل کنند، تأکيد بر استفاده از ظرفيت هاي درونزاي داخلي و اقدام در راستاي تقويت ساخت دروني از اهميت مضاعفي برخوردار شده است. زيرا اين امر، همانطور که گفته شد، نه تنها علاج واقعي مشکلات کشور نيست بلکه، اين پيام را براي طرف مقابل ما در بردارد که تحريم ها، ايران را به پاي ميز مذاکره کشانده و اين کشور براي اينکه بتواند اين تحريم ها را رفع کند مي بايست در نهايت امر، تمام شرايط غرب را بپذيرد.
در اين راستا "مايکل سينک"، مدير موسسه واشنگتن که به محافل تصميمگير در آمريکا بسيار نزديک است ميگويد درک او از رفتار دولت روحاني اين است که اين دولت عملا هيچ راهي جز پذيرفتن همه آن چيزهايي که غرب از آن ميخواهد ندارد زيرا حل همه مشکلات کشور را به مذاکرات گره زده و گزينه ديگري جز به نتيجه رسيدن مذاکرات براي خود باقي نگذاشته است. سينک ميگويد نتيجه اين وضعيت اين است که دولت روحاني به شدت به نتيجه بخشي مذاکرات نيازمند است و اگر در اين راه موفق نشود، هيچ روش ديگري براي تامين نيازمنديهاي فوري مردمش ندارد. بنابراين او نتيجه ميگيرد که غرب بايد مطالبات خود از ايران را حداکثري کند و هيچ از مواضع سنتي خود درباره برنامه هستهاي ايران کوتاه نيايد و بداند دولت روحاني نهايتا همه آنچه را که غربيها از آن ميخواهند بيکم و کاست خواهد پذيرفت.
از اين رو، در شرايط کنوني مقام معظم رهبري بر تقويت ساخت دروني تأکيد دارند تا از يک سو به آناني که حل مسائل کشور را به رفع تحريم ارتباط ميدهند، بگويند آنگونه که آنان ميپندارند، حل مسائل نه در رفع تحريم بلکه در استحکام بخشي دروني است. از سوي ديگر به طرف مقابل اين پيام را مي دهد که جمهوري اسلامي ايران، اگر چه خواهان مذاکره و حل مسالمت آميز مسأله هسته اي خود است، اما اينگونه نيست که تمام شرايط آنها را بپذيرد. جمهوري اسلامي بر سر ميز مذاکره حاضر مي شود و ديپلماسي را نفي نمي کند اما در عين حال، تأکيد آن بر استحکام و تقويت ساخت دروني خود است و از حقوق مسلم خود در مسأله هسته اي کوتاه نمي آيد.
جالب بود.
استفاده از ادبیات در تحلیل سیاست به مثابه نوازش بر یال شیر است . حظ بردم .
خوب بود. مطالبی از این دست بیشتر کار شود.