 
	
	
	

بیشک نقطه افتراق اساسي انقلاب اسلامي ايران با ديگر انقلابهاي مطرح جهان در سدههاي اخير «فرهنگي بودن» آن است.محصولات سينمايي و رسانه ملي جمهوري اسلامي ايران با وجود تمام مشكلات و ايرادات بنايي و مبنايي كه دارا ميباشد قابل مقايسه با پيش ازانقلاب نيست و به جرأت ميتوان مدعي شد در ابعاد مختلف جهشهاي خوب و مثبتي را داشته است.آنچه كه بايد دغدغه متوليان فرهنگي ،هنري جامعه و بزرگان و تأثير گزاران در اين عرصه باشد،ايجاد «تمدن فرهنگي» مبتني بر آموزهاي ديني و ملي ايران عزيز و تلاش براي عدم انحراف آن از مسير اصيل خود باشد.يكي از عناصر و مؤلفههاي مهم هنر عنصر «نبوغ و استعداد» است كه يكي از با ارزشترين سرمايههاي هنر و هنرمند محسوب ميشود كه ميتواند در پيشرفت و جهش رو به كمال يا انحطاط يك ملت مؤثرتين ��قش ر�� به عهده داشته باشد.و از همين منظر است كه آثار هنري يك هنرمند و تراوشات بياني و بناني آن را بتوان نشاندهنده شخصيت و مؤلفههاي روحي و رواني صاحب آن برشمرد.(از كوزه همان برون تراود كه در اوست)
اظهارات تعجب برانگيز چندي پيش يكي از شخصيتهاي جوان مطرح در عرصه فيلم و سينما به خصوص طنز كشورمان از نظر تيزبين هيچ صاحب نظري اعم از هنرور يا هنردوست پوشيده نمانده است، و نظير اين حريمشكني و بي پروايي را خود هنر و هنرمنداني كه دغدغه آن دارند با ت��سم ايده آلهاي انساني شايانترين خدمات انساني را انجام دهند را به خاطر نداشته باشند.آنچه مسلم است و نبايد مورد تغافل قرار گيرد اين است كه عموم مردم با شخصيتهاي هنري و يا چهرههاي مؤثر اجتماعي قبل از آنكه رابطه عقلي نسبت به كار و هنر آنها برقرار كنند، پيوندي كاملا بيواسطه، احساسي و عاطفي با آنها برقرارمي كنند كه معلول هنر و هنرمندي آنها ميباشد كه بعد از مدتي هرگونه گويش يا پوشش آن چهره وشخصيت، تأثير شگرفي در بدنه جامعه به ويژه علاقمندان به آن شخصيت باقي مي گذارد كه تبعات مثبت يا منفي آن سالها در فرهنگ و اخلاق جامعه پايدارخواهد ماند.تأملي در چرايي بروز اين اتفاق غير فرهنگي و ناهنجاراجتماعي و اموري از اين قبيل كه بعضا از هنرمندان و چهرههاي شاخص اجتماعي به گوش ميرسد خالي از صواب نمي باشد.تعريف اشتباه از هنر و هنرمند يا تبيين غلط از چهره محبوب اجتماعي يا برداشت اشتباه از كار هنري و فرهنگي از عوامل شكلگيري اين قبيل ناهنجاريها در جامعه هنري يا و.... ميباشد.جامعه هنري،هنرمندان متعهد و متوليان فرهنگي- هنري و...بايد به اين مهم پاسخ دهند ملاك و معيار هنر و هنرمند واقعي چيست؟
اگردر سطح كلان يا خرد اين قشر محترم و اثرگذار انحراف يا بداخلاقي اتفاق افتاد چگونه از درون همين مجموعه محترم بايد اقدام شود تا جلوي انحراف و بداخلاقي گرفته شود؟بطور مثال در ايام برگزاري جشنواره فيلم فجر بازيگران و فعالان عرصه فيلم و سينما متأسفانه با ظاهري نامتعارف وناهنجار خودنمايي ميكنند آيا از درون همين قشر محترم و فخيم نبايد از باب امر به معروف و نهي از منكر و در راستاي اصلاح و پيرايش مجموعه اقدام در خور توجهي به عمل آيد؟همانگونه كه هنرمند پيشكسوت كشورمان جناب آقاي جمشيد مشايخي در واكنش به اظهارات خلاف اخلاق و عرف آن بازيگر جوان موضع در خور توجه اتخاذ كردند كه اين دقت نظر و جسارت ايشان قابل تقدير است و توقع ميرود كه ديگر هنرمندان متعهد كشور نيز چنين كنند و لااقل از حيثيت حرفه و حرفهاي خود دفاع كنند. برخی سعی کردند اعتراضات به سخنان غیر اخلاقی آن بازیگر را به ورطه سیاست بکشانند اما اقدام مناسب آقای مشایخی سبب شد این اتفاق از سیاستزدگی دور شده و در مسیر اصلی خود مورد بررسی قرار گیرد. جناب مشایخی در واکنش به اظهارات سخیف آن بازیگر گفته بود: «آنوقت ما به خاطر این بیاخلاقیها به او جایزه هم میدهیم! ما هنرمندان با اخلاق بسیاری در این مملکت داریم و باید بدانیم هر حرفی را کجا و چگونه بزنیم. هنرمندان ما باید یاد بگیرند که معلم اخلاق باشند».
از سوي ديگر آن هنگام كه از جانب هنرمندان محترم، كاري ارزشي و در خور تقدير انجام ميشود بايد از داخل همان مجموعه به صورت ويژه، از آن هنرمند تقدير شايستهاي بعمل آيد. بعنوان مثال پوشش نسبتا مناسب بازيگر نام آشنا و توانمند سينماي ايران سركار خانم مريلا زارعي در نشست خبري «شیار413» و نطق فاخر ايشان در اختتاميه جشنواره فجر بايد از سوي هنرمندان متعهد و رسانههاي ارزشي بازتاب شايسته داشته باشد تا از طرفي باعث تشويق و تقويت ايشان وديگر عزيزاني كه دل در گرو اين مسير دارند باشد و از سوي ديگر باعث ترغيب ديگران براي ورود به اين عرصه. و از طرف ديگر بازيگران هنجارشكن طرد شوند و مجالي براي ميدان داري در عرصه هنجار شكني نيابند.حركت ارزشمند و به هنگام جناب آقاي جمشيد مشايخي در واكنش به هنجارشكني اين بازيگر جوان، و روزه بودن خانم مريلا زارعي هنگام نقش آفريني در فيلم شيار 143 و پوشش در خور تقدير و نطق فاخر ايشان و همچنين كارگردان شيار 413 سركار خانم نرگس آبيار حقيقتا بايد الگوي عملي فعالان عرصه هنر قرار گيرد و از اضمحلال در فرهنگ مادي محور كه در برخي شئون اصالت را براي همين ظاهر فاني قائل هستند بپرهيزند.