سیدمحمدمهدی مرتضوی: مسأله بازهم سوریه است. کشوری در خاورمیانه که امروز همه توجه قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای را به خود معطوف ساخته است. کشوری که اگر از یکسو میدانی برای قدرتنمایی روسیه و آمریکا در برابر یکدیگر است از سوی دیگر کارزار جنگی سرد میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی است.
به نظر میرسد نباید از کنار تحرکات ریاض در سوریه به راحتی عبور کرد و اینگونه ساده پنداشت اعضای خاندان سلطنتی سعود در کاخهای خود نشسته و تنها حامی مالی سلفیهای تکفیری در سوریه هستند.
باید نگاه را دقیقتر کرد و آمد به جنوب آسیا و کشور همسایه یعنی پاکستان. با بررسی تحرکات چند ماه گذشته در این کشور، موضوعاتی روشن میشود که دانستن آنها راهگشایی برای تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
از زمان آغاز بحران در سوریه و بازشدن پای القاعده و سایر گروههای افراطی وهابی به این کشور برای مبارزه مسلحانه با حکومت علوی بشار اسد، بیم این وجود داشت که سایر گروههای شبهنظامی فعال در خاورمیانه و آفریقا نیز برای کمک به همفکران خود عازم شام خواهند شد.
این موضوع نیز بر کسی پوشیده نیست که پاکستان خاستگاه طالبان حامی القاعده در جنوب آسیا و افغانستان است و دور از انتظار نبود که شبهنظامیان پاکستانی نیز برای مبارزه راهی سوریه شوند اما نکته اینجاست که این نیروهای شبهنظامی چگونه وارد خاک سوریه شده و حمایت مالی و تسلیحاتی آنها از چه محلی تأمین میشود. برای رسیدن به پاسخ این سؤالات بررسی 3 مرحله مورد نیاز است.
1- حضور نیروهای شبهنظامی پاکستان در سوریه
اولین نکته برای آغاز این بحث تایید حضور نیروهای شبهنظامی پاکستان در خاک سوریه است. از همان آغاز درگیریها در سوریه این گمان وجود داشت که نیروهای تندروی اسلامی از سایر کشورهای منطقه به سوریه عزیمت خواهند کرد اما حضور نیروهایی از کشور پاکستان که فاصلهای چندهزار کیلومتری با سوریه دارد، سخت مینمود. سؤال اساسی اینجا بود که اگر این نیروها شبهنظامی هستند، چگونه خود را به سوریه میرسانند و اگر پاکستان از نیروهای نظامی خود برای مداخله در درگیریهای سوریه بهره برده است، سکوت مجامع جهانی به چه معناست و آیا اصلا اسلامآباد وجاهت چنین کاری را دارد یا نه؟
با بررسی بیشتر این موضوع روشن میشود که نیروهای رسمی ارتش پاکستان به سوریه اعزام نشدهاند اما نیروهای شبهنظامی با ملیتهای مختلف اعم از پاکستانی، افغان، قرقیز، تاجیک، ازبک، چچنی و..... به صورت رسمی از فرودگاههای مختلف پاکستان به ترکیه اعزام و از آنجا نیز وارد خاک سوریه شدهاند.
پس از رسانهای شدن این موضوع دولت جدید پاکستان به رهبری نوازشریف همه تلاش خود را به کار بست تا به همه این اتهامات پایان داده و با تکذیب این مساله خود را مبرا سازد اما بلافاصله طالبان پاکستان در جولای 2013 در بیانیهای حضور نیروهای خود در خاک سوریه را تایید و اعلام کرد: آنجایی که ما به کمک برادران عرب نیاز داشتیم آنها به ما خدمت کردند و اکنون نیز برادران عرب به ما نیاز دارند پس ما به سوریه میرویم تا به آنها کمک کنیم.
پس از این نیز طالبان پاکستان در چندین نوبت تعداد نیروهای خود را در سوریه اعلام کرده و به محل مأموریت و تعداد عملیاتهای انجام شده توسط این افراد اشاره دقیق داشت که این موضوع خود نیز شاهدی بر مدعای حضور پررنگ نیروهای شبهنظامی پاکستان در خاک سوریه است. علاوه بر این نشانههای دیگری از حضور پررنگ نیروهای پاکستانی در خاک سوریه وجود دارد. در نخستین ویدئوهای منتشر شده از سوی جبهه النصره و ارتش آزاد سوریه شاهد به اهتزاز درآمدن پرچم طالبان پاکستان در برخی مناطق تحت اشغال این گروهها هستیم. همچنین مدتی پس از آغاز نبرد در سوریه صفحات اردو زبان برای اعزام نیروهای تکفیری در شبکههای اجتماعی ایجاد شد که این موضوع نیز حضور گسترده نیروهای اردو زبان پاکستانی در سوریه را تایید میکند.
2- حمایت ارتش پاکستان از نیروهای شبهنظامی
با مطالعه تاریخچه پیدایش گروه طالبان در خاک پاکستان و پس از آن گسیل آنها به افغانستان، این موضوع مشخص میشود که حامی اصلی و در واقع مولد این شبهنظامیان، ارتش پاکستان بویژه سازمان اطلاعات آن یعنی آیاسآی است.
پاکستان دشمنی دیرینهای با هند دارد اما در عین حال عمق استراتژیک و قدرت نظامی اسلامآباد در برابر دهلی بسیار کم است. به همین دلیل ارتش پاکستان تصمیم گرفت با ایجاد گروههای شبهنظامی و تجهیز آنها در واقع اهرم فشاری را در برابر فشارهای خارجی ایجاد کند. مرحله بعدی گسیل این نیروها به افغانستان بود تا با ایجاد دولتی همسو با پاکستان بتواند فقدان عمق استراتژیک خود را در افغانستان جبران کند.
با دنبال کردن رویدادهای داخلی و منطقهای پاکستان نیز این موضوع قابل درک است که شبهنظامیان پاکستان بشدت تحت کنترل ارتش این کشور بوده و در جایی که فرد یا گروهی از شبهنظامیان خلاف مواضع ارتش پاکستان حرکت کرده است، بلافاصله حذف و کشته میشود که خاندان محسود و حقانی از جمله این افراد و گروههای فعال در پاکستان بودهاند که بزرگان و رهبران این دو گروه در چندین مرحله از سوی ارتش پاکستان کشته شدهاند.
با توجه به مطالب گفته شده این مساله روشن میشود که حضور نیروهای شبهنظامی پاکستانی در خاک سوریه بدون مجوز و خواست ارتش پاکستان هرگز ممکن نخواهد بود. از سوی دیگر منابع آگاه در پاکستان بارها از اعزام رسمی و بدون روادید شبهنظامیان پاکستانی به ترکیه جهت انجام عملیات در سوریه خبر دادهاند. این در حالی است که باید این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که فرودگاههای پاکستان در اختیار و کنترل ارتش این کشور است پس بدون خواست ارتش این اتفاق شدنی نخواهد بود.
3- همگرایی نزدیک سعودی و پاکستان
به جرأت میتوان گفت پس از آمریکا، پاکستان بزرگترین متحد استراتژیک عربستان سعودی است. پاکستان، عربستان سعودی را مرکز جهان اسلام دانسته و در مقابل آل سعود، پاکستان را به عنوان بزرگترین و پرجمعیتترین کشور مسلمان حامی سیاستهای خود میشناسد.
طی سالهای گذشته همواره روابط نزدیکی میان اسلامآباد و ریاض برقرار بوده و عربستان، پاکستان را حیاطخلوت خود در نزدیکی جمهوری اسلامی ایران میداند.
با روی کار آمدن نوازشریف که روابط احساسی و نزدیکی با خاندان سعودی دارد، دولت در کنار ارتش پاکستان اتحادی یکدست برای عربستان سعودی ایجاد کردند تا ریاض با خیالی راحت بتواند برنامههای خود در منطقه را عملیاتی سازد.
پاکستان تنها کشور مسلمان هستهای است که در عین حال صنایع نظامی قوی در اختیار دارد. این مسائل در کنار همگرایی گسترده با عربستان سعودی، راه تأمین نیاز انسانی و تسلیحاتی در سوریه برای جریان عربی - وهابی است.
طی 2 ماه گذشته مقامات عالیرتبه عربستان سفرهای متعددی به پاکستان داشتند که جزئیات آن توسط منابع آگاه اینگونه فاش شده است:
1- پاکستان سلاحهای پیشرفته مورد نیاز تروریستهای تکفیری در سوریه را تامین کند مانند موشکهای ضدهوایی دوشپرتاب و موشکهای ضدتانک؛ همچنین پاکستان متعهد شده است برخی سلاحهایی را که خود در اختیار ندارد از کشور ثالث تأمین کرده و در اختیار آنها قرار دهد. البته خواست پاکستان این بوده که به صورت رسمی این کار انجام نشود و در همین راستا وزارت خارجه پاکستان این خبر را تکذیب کرده است.
2- اعزام نیروهای شبهنظامی به سوریه؛ عربستان سعودی به این موضوع پیبرده است که باید نیروی انسانی مورد نیاز برای ادامه نبرد علیه بشار اسد را تأمین و به سوریه اعزام کند. همچنین عربستان از دهههای گذشته به پرورش نیروهای وهابی در مناطق قبایلی پاکستان پرداخته و اکنون زمان بهرهبردن از این نیروهاست. عربستان از پاکستان خواسته تا تسهیلات مورد نیاز برای اعزام این نیروها به خاک سوریه را فراهم سازد.
3- آموزش نیروهای شبهنظامی در خاک پاکستان؛ از دیگر درخواستهای ریاض از اسلامآباد، آموزش نیروهای شبهنظامی با ملیتهای مختلف در خاک پاکستان برای اعزام به جنگ سوریه است که به نظر میرسد ارتش پاکستان نیز با این موضوع مخالفتی نداشته است.
پاکستان نیز با برآورده ساختن نیازهای عربستان سعودی به سه هدف دست پیدا میکند:
1- ادامه روابط نزدیک با عربستان سعودی جهت رفع نیازهای مالی و دفع بحران انرژی
2- فروش سلاحهای تولیدی خود و کسب درآمد هنگفت از جنگ سوریه
3- انتقال نیروهای شبهنظامی از خاک خود به سوریه که میتواند آغازی برای پیشبرد فرآیند صلح در این کشور باشد.