تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۶۵۵۸۳

نقدها و آسیب‌شناسی‌های صداوسیما در مقام تخریب و تضعیف

وقتی الگوی علمی برای این انتقادات استفاده نمی‌شود نتیجه نهایی غیرکارآمد و مایه تضعیف سازمان صداوسیماست.

پایگاه بصیرت، گروه فرهنگی/جایگاه صداوسیما به عنوان مهمترین نهاد فرهنگی و رسانه‌ای کشور که امام خمینی(ره) آن را دانشگاهی عمومی نامید، انکار نشدنی است. ولی این روزها کوهی از مطالب با عناوین آسیب‌شناسی برنامه‌های تلویزیون، آسیب شناسی تلویزیون، نقد تلویزیون.... یا این جایگاه مهم را به فراموشی می‌سپارند و یا با دستاویز قراردادن آن با نقدهای غیرکارشناسی موجب تضعیف آن می شوند.تمام آنچه این نقدها و آسیب‌شناسی‌ها انجام می دهند این است که چون ذره بین نقاط ضعف را نشان دهند و با ارائه راه حل‌های سطحی و غیرکارشناسی جایگاه نقدهای صحیح را متزلزل کنند.در بازشناسی ساختاری نقدها آنها را در دو حوزه کلی میتوان دسته بندی کرد:الف: نقدها به ساختار برنامه‌های صداوسیما.ب: نقدها به ساختار سازمان صداوسیما (فارغ از برنامه های آن )
الف: نقدهای ساختاری برنامه‌های صداوسیما
مشکلات این دسته از نقدها:
1-    نادیده گرفتن نقش سایر نهادهای فرهنگی و آموزشی مثل وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، سازمان تبلیغات، حوزه و دانشگاه در پرورش نیروهای توانمند تولیدی آثار دینی.
2-    طرح مطالبات حزبی، سیاسی و شخصی به عنوان مطالبات عمومی و ملی.
این دسته از نقدها که برنامه‌های تولیدی را مورد واکاوی و تحلیل قرار می‌دهند و شامل رمزهای اجتماعی، رمزهای فنی و رمزهای ایدئولوژیک است اولا نقش سایر نهادهای فرهنگی در تولید محتوا، ایده و فکر برای سازمان صداوسیما را نادیده می‌گیرند و با نگاهی غیرمنطقی تمام بار مسئولیت تولید محتوا را بر عهده صداوسیما قرار می‌دهند. در حالیکه اگرچه صداوسیما وظیفه تولید آثار مناسب دینی و اخلاقی دارد ولی پرورش نیروهایی با چنین رویکردی بر عهده نهادهای دیگر مثل دولت، مجلس، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، و سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه و دانشگاه است. به دیگر بیان در ضعف برنامه‌های صداوسیما فقط بخش ناچیزی از ضعف‌های متوجه صداوسیماست و سایر نهادها سهم عمده‌ای را بر عهده دارند که پاسخگوی آن نیستند.مشکل دیگر این دسته از نقدها این است که مطالبات حزبی، سیاسی و شخصی را به عنوان مطالبات عمومی و ملی مطرح می‌کنند نیازهای واقعی مخاطب را نادیده می‌گیرند و به گونه‌شناسی مخاطبان و تحلیل نیازهای واقعی رسانه‌ای آنان نظری ندارند هرچند غالب آنان چنین ادعایی دارند.
در نقدهای ساختاری برنامه‌های تلویزیونی باید گونه‌شناسی مخاطبان را به شرح ذیل در نظر گرفت:
1-    گونه‌شناسی قومی و زبانی: کرد و لرو ترک وبه طور کلی قومیت های کشور
2-    گونه‌شناسی جنسی
3-    گونه‌شناسی سنی (جوان، کودک، کهنسال و ..)
4-    گونه‌شناسی دینی: شیعه، سنی و اقلیتهای دینی با تمام فرقه‌هایی که دارند و در قانون اساسی مورد پذیرش واقع شده‌اند.
مقصود این نوشته، این نیست که نقدهای علمی و کارشناسانه که نیاز هر رسانه‌ای می‌باشد را زیر سوال ببرد. بلکه هدف بهینه‌سازی نقدهای غیر علمی برای تقویت سازمان صداوسیما به جای تضعیف آن است. بدیهی است وقتی الگوی علمی برای این انتقادات استفاده نمی‌شود نتیجه نهایی غیرکارآمد و مایه تضعیف سازمان صداوسیماست. در حالیکه نگارنده این گونه مطالب با بحث و تحقیق در مورد انتقاد خود در بسیاری موارد می‌توانند به پاسخ لازم دست یابند و در مواردی با تقویت بن مایه‌های علمی نقد خود راهکاری درست به مدیران سازمان صداوسیما و برنامه‌سازان آن ارائه کنند.
ب: نقدها به ساختار سازمان صداوسیما (فارغ از برنامه های آن)

در روش شناسی نقدهایی که ساختار سازمان صداوسیما را مورد بررسی قرار می دهند نیز چند نارسایی روش شناختی وجود دارد.
1-    راه حلی کلان و دقیق ارائه نمی‌دهند.
2-    جایگاه صداوسیما و قوانین آن را در بررسی‌های خود لحاظ نمی‌کنند.
3-    نقش سایر نهادها از جمله دولت، مجلس و... را در رفع نقدهای وارده نادیده می‌گیرند.
به طور کلی در یک نقد ساختاری از هر سازمانی باید نقش عوامل برون سازمانی اعم از قوانین محدود کننده و همچنین عملکرد سایر نهادهایی که در رفع مشکلات و نقدهای وارد بر آن سازمان عملکرد منفی یا مثبت دارند مد نظر قرار داد. بخشی از نقدهایی که در مورد سازمان صداوسیما نوشته می‌شوند چنین تلقی دارند که ریاست سازمان صداوسیما جناب آقای ضرغامی اختیارات نامحدودی دارد که از آن اختیارات استفاده نمی‌کند و ایشان را به سوء مدیریت متهم می‌کنند.به عنوان مثال در شرایط کنونی که دولت از پرداخت بودجه سازمان صداوسیما به عنوان مهمترین نهاد فرهنگی کشور خودداری می‌کند و آن را با مشکلات عدیده از جمله دغدغه تأمین حقوق کارکنان و تولیدکنندگان درگیر می‌کند چگونه می توان توقع تولید آثار فاخر داشت. بدیهی است که در چنین شرایطی تمام توان دستگاه مورد نظر معطوف به رفع نیازهای خود می‌شود.تصور کنید که بخشی از منتقدین می‌گویند اگر بودجه تأمین نشده خوب هزینه تبلیغات که وجود دارد با افزایش تبلیغات می‌توان این سازمان را مدیریت کرد. و بخشی دیگر به اینکه چرا صداوسیما به عنوان یک سازمان رسانه ای به پخش تبلیغات همت می گمارد اعتراض دارند. در چنین شرایطی جناب آقای ضرغامی چه راهکار عملی برای خروج از بحران ناشی از عدم تأمین بودجه توسط دولت پیش روی خود دارد؟
هر دوسته از این منتقدین نه راهکاری کلان برای رفع مشکل ارائه می‌کنند، نه جایگاه صداوسیما و قوانین آن را در بررسی‌های خود لحاظ می‌کنند، و نه نقش بسیار مهم سایر نهادها از جمله دولت، مجلس و... را در رفع نقدهای وارده مد نظر قرار می‌دهند. نقدی با این ویژگیها بیشتر به تخریب نزدیک است تا تقویت و نقدی که نتواند وضعیت موجود را تصحیح و مورد انتقاد را تقویت کند چه کمکی غیر از عقده‌گشایی خواهد کرد؟

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات