
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي / از همان فرداي انتخابات 24 خرداد 1392 و خلق حماسه ي سياسي که منجر به پيروزي جناب آقاي دکتر روحاني شد، طيفي از نيروهاي سياسي اصلاح طلب درصدد بهرهبرداري از فضا و شرايط جديد برآمده و تلاش داشتند تا اينگونه وانمود کنند که آقاي روحاني به پشتوانه حمايت آنان بود که توانست حائز اکثريت آرا شود. و در ادامه چنين نتيجه گيري کنند که پيروزي روحاني به معناي پيروزي اصلاح طلبان بوده و روحاني ميبايست همان راهي را ادامه دهد که خاتمي در پيش گرفته بود!
در واقع، اين افراد که در گام اول به ضعف پايگاه اجتماعي خود پي برده بودند، با وادارکردن کانديداي مورد نظر خود (عارف) به استعفا و با اين اميد که زمينه مناسب براي فعاليت آنان در ادوار بعدي فراهم خواهد شد، به حمايت از دکتر روحاني پرداختند و اکنون نيز که دولت اعتدال بر روي کار است، ايشان به طرق مختلف سعي در گوشزد کردن اين نکته به دولت هستند که پيروزي شما مرهون حمايت ماست و لذا اگر ميخواهيد در ادامه کار خود نيز موفق باشيد، ميبايست به طور حداکثري نسبت به مطالبات ما پاسخگو باشيد.
يعني نوع رفتار و رويکرد افراد منتسب به طيف اصلاحطلب در قبال دولت، فشار واردکردن به دولت، جهت پاسخگويي حداکثري به مطالبات آنان است. در اين راستا ميتوان به سخنان چند وقت پيش ابراهيم اصغرزاده اشاره کرد که با نگاهي فرصتطلبانه، دولت روحاني را در حکم رحم اجارهاي براي اصلاحطلبان دانسته بود و مدعي شده بود که اگر اصلاحطلبان به جاي اينکه با رحم اجارهاي وارد انتخابات ميشدند و کانديدايي را مورد حمايت قرار دهند که متعلق به جناح خودشان نيست، با بازسازي اجتماعي و معرفي کانديداي خاص خود حضور مييافتند نيز در انتخابات 92 پيروز بودند. محتواي اظهاراتي از اين دست همان است که در بالا بدان اشاره شد: مديون نشان دادن دولت اعتدال به خود تا از رهگذر آن بتوانند حداکثر مطالبات خود را برآورده کنند.
اما برخلاف اين دست اظهارات که سعي دارند پيروزي دکتر روحاني در انتخابات و خلق حماسه سياسي ملي را مصادره کنند، اظهارات منفصانهتري نيز از برخي افراد منتسب به همين طيف شنيده ميشود که سعي دارند با عينک واقعبيني به مسائل بنگرند و از مصادره به مطلوب ما وقع پرهيز کنند. در اين راستا ميتوان به سخنان جناب آقاي دکتر محمد رضا عارف، نامزد انصرافي اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري يازدهم اشاره کرد. ايشان طي سخناني در دانشگاه فردوسي مشهد گفته است: «علنا ميگويم؛ پيروزي در انتخابات 92 را تماما مديون اصلاحات نميدانم، اصلاحات در اين پيروزي نقش کوچکي داشت. مردم در انتخابات رياست جمهوري 73 درصد مشارکت داشتند و نشان دادند با آرمانهاي نظام و عشق به انقلاب در جامعه حضور مييابند».
در واقع، جناب دکتر عارف که بدون تعصب و با نگاهي اعتدالي به مساله نگريسته، شرح صحيحي از ماجرا داشته است و برخلاف برخي افراد فعال در جبههاي که ايشان نيز متعلق بدان است، درصدد مصادره به مطلوب برنيامده است. ضمن اينکه چنين نگاه مطلوبي شايسته تقدير است، اما سوال اساسي اينجاست که چرا همه افراد منتسب به طيف موسوم به اصلاح طلب اينگونه به انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوري و نتيجه آن نمينگرند و همواره عدهاي از آنان ميکوشند تا مساله را به گونهاي ديگر روايت کنند؟ پاسخ به اين سوال را بايستي در نگرش آن دسته از اصلاحطلبان به دولت فعلي جستجو کرد، موضوعي که در ابتداي مطلب بدان پرداختهايم.
