* آیا حجم گسترده تبلیغات صدا و سیما برای انصراف مردم از دریافت یارانهها، اصولی و تاثیرگذار است که موجب ترغیب مردم برای انصراف از دریافت یارانه شود؟
** به طور قطع فرهنگسازی، تبلیغات و اطلاعرسانی برای راهی که باید اقتصاد کشور را هدایت کرد، مفید است. اما سوال اینجاست که در این مقطع تاریخی، چه میزان تاثیر میگذارد؟ با توجه به فرهنگ غلطی که دولت پیشین در ذهن و فکر مردم جا انداخته، میزان تاثیرپذیری آن سخت است. در دولت قبلی تصور بر این بود که پول یارانه، سهم و حق مردم است و دولت میخواهد پولی به مردم بدهد که لذتش را ببرند اما عدهای نمیگذارند! موضوعاتی از این قبیل در ذهن مردم ایجاد و این فرهنگ غلط شکل گرفته است. آیا فرهنگ غلطی که دولت چندین سال روی آن کار کرده، شما میتوانید در مدتی کوتاه از ذهن و فکر مردم پاک کنید؟ این موضوع جای تردید دارد، اما باید بپذیریم که شیوه قبلی، شیوه غلطی بوده است و در هیچ کجای دنیا، مسئولان اقتصاد کشور را این گونه مدیریت نمیکنند و امروز باید راهکارهایی را پیدا کنیم که ما را تا حدودی از آن فضای غلطی که هست دور کند. مطمئنیم به دلیل آن فرهنگ غلط، فضای فعلی جامعه ما را به آن وضعیت مطلوب نمیرساند. اما اگر انسان صد درصد کاری را نمیتواند درک کند، از بخش کوچک آن نیز نباید دست بکشد. به مرور زمان و به یاری خدا، بعد از این مقطع زمانی دولت باید سامانههای اطلاعاتی خود را دقیق کند، اقشای محروم و نیازمند را به طور کامل رصد کند و آنان را با آمار دقیق بشناسد و بر مبنای آن، یارانه بدهد، حال یارانه نقدی و یا کالایی. به گونهای باشد که به زندگی نیازمندان کمک کند اما تا زمانی که به آن مقطع برسیم، زیرساختهای اطلاعات ما، سامانهها و پایگاههای اطلاعاتی باید اصلاح شود. اکنون دولت مبنا را بر آنچه مردم از وضعیت زندگی خود مطرح میکنند گذاشته است.
* در واقع شما معتقدید شیوهای که صدا و سیما پیش گرفته، درست است اما چون شرایط جامعه مناسب نیست، این شیوه اثر مطلوب نمیگذارد؟
** شیوهای که صدا و سیما پیش گرفته لزوما پاسخی را که انتظار دارد، دریافت نمیکند چرا که فرهنگ غلطی پیش از این در ذهن مردم شکل گرفته است. باید همزمان با این شیوه و این حجم از اطلاعرسانی، سامانهها و پایگاههای داده دقیقی از اقشار مردم و نیازمندان وضعیت درآمدی آن در اختیار داشتیم. ما یک طرف معادله را حل کردیم، طرف دیگر آن را حل نکردیم. در ذهن مردم این شائبه ایجاد میشود که این حجم تبلیغات گاهی اوقات اگر با اطلاعات دقیق همراه نباشد و صرفا یک نوع گزارش بزک شده باشد که در صدا و سیما میبینیم، ممکن است به ضد تبلیغات تبدیل شود.
* چرا؟
** چون در دولت قبلی، شکاف بین ملت و حاکمیت زیاد شد و این شکاف موجب شد تا آنچه را که حاکمیت از مردم میخواهد، عملی نشود. چرا که در بسیاری مواقع حقوق حقه مردم که در فصل 3 قانون اساسی پیشبینی شده، به رسمیت شناخته نشد که امروز مردم به طور کامل از آنها تبعیت کنند.
* در این مدت کوتاهی که دکتر روحانی دولت را در دست گرفته، دولت چه کار میتوانست انجام دهد تا این تفکر غلطی که بین عموم مردم جا افتاده را اصلاح کند؟!
** فکر میکنم دولت کار بیشتری از آنچه تا به حال انجام داده، نمیتوانست انجام دهد. چرا که دولت تنها این مشکل را نداشت. امروز نیز اطلاعرسانی به خوبی صورت گرفته که هدف هدفمندی یارانهها، توزیع پول برابر بین مردم نیست بلکه ساماندهی اقتصاد کشور و حمایت از اقشار نیازمند جامعه است. دولت بیش از این نمیتواند کاری انجام دهد، از این مقطع که خارج شود به معنی تکمیل پروژه دولت در این عرصه نیست و به طور حتم باید بعد از این مقطع زمانی که درصدی کم یا زیاد انصراف میدهند، باید به دنبال پایگاه اطلاعاتی دقیق برای این موضوع باشد.
* اما اکنون نیز با توجه به بیاعتمادی که بین مردم ایجاد شده، آنان رغبتی برای انصراف از یارانهها ندارند و دولت نتیجهای که میخواهد را دریافت نمیکند.
** تصورم این است که دولت باید دست به یک جراحی بزرگ بزند اما تا زمان رسیدن به نقطه جراحی، نیاز به مُسکن دارد، فضای امروز جامعه برای دولت مُسکن است چرا که عدهای ولو محدود خود خواسته از دریافت یارانه انصراف میدهند که این حرکت خود کمک بزرگی محسوب میشود. اما این مُسکن به معنی جراحی غلط قانون هدفمندی یارانهها نیست.
* مُسکن بعدی چیست؟
** امیدواریم که دیگر دولت از مُسکن استفاده نکند چرا که در صورت مصرف زیاد مشکلات دیگری به وجود میآید، باید به دنبال جراحی اقتصاد کشور باشیم.
* آیا اقتصاد کشور ما پذیرش جراحی دیگری دارد؟ زمان احمدینژاد نیز رئیس دولت بدون هیچ پیشبینی اقتصاد ایران را جراحی کرد.
** حرکت احمدینژاد جراحی نبود، بلکه چاقوکشی بود. وی با چاقو شکم اقتصاد را پاره کرد. اکنون باید جراحی کنیم. اقتصاد ما توانایی تحمل شوک اقتصادی را ندارد نه جراحی اقتصادی. جراحی نیاز اقتصاد بیمار ماست. اقتصاد ما تحمل جراحی را دارد و باید این کار را انجام دهیم، اگر نه، به طور حتم بیمار ما خواهد مرد. اما اکنون نیز دولت مشکلاتی دارد تا به زمان جراحی برسد. به میزان عوامفریبیهای که گروههای رقیب علیه دولت به وجود آورده توجه کنید، دولت فرصت میخواهد برای رسیدن به زمان مناسب جراحی اقتصاد کشور.
* برخیها میخواهند میزان انصرافدهندگان از یارانه را طرفداران دکتر روحانی معرفی کنند و چون عموم تمایلی برای انصراف از یارانه ندارند، این افراد نتیجه میگیرند که روحانی محبوبیتی میان مردم ندارد.
** خیر، این گونه نیست. دکتر روحانی تنها 8 ماه است که روی کار آمده و میزان محبوبیت وی ظرف 72 ساعت مشخص شد، پیش از این مردم تصمیمی برای شرکت در انتخابات نداشتند. اکنون نیز معتقدم اگر رایگیری شود، با توجه به فضاهایی که ایجاد شده، مطمئنیم که از 51 درصد، آراء بیشتری دارد. گروههایی که این تحلیلها را ترویج میدهند، آب در هاون میکوبند و پایگاه اجتماعی ندارند. آنچه را که از آراء روحانی سراغ داریم، بیش از شهرهای متوسط و بزرگ در روستاها به ایشان رای دادند و این افراد به طور قطع جزء قشری هستند که باید یارانه بگیرند، بنابراین بخش عمده طرفداران روحانی، از کسانی هستند که حتی اگر پایگاه اطلاعاتی دقیق هم داشتیم، باید یارانه به آنها تعلق میگرفت.
* چرا معتقدید که محبوبیت روحانی بیش از 51 درصد خرداد 92 شده است؟ با توجه به اینکه توزیع سبد کالایی را پشت سر گذاشتیم انتقادات بسیاری را حواله دولت کرد.
** توزیع سبد کالا یکی از نقاط ضعف اجرایی دولت بود، اما معتقدم محبوبیت وی بیشتر شده، چرا که مردم، روحانی را با توجه به گروههای مرجع انتخاب کردند، افرادی مانند هاشمیها، خاتمیها و دیگران و گروههای مرجع دانشگاهی و... امروز عقلانیت آقای روحانی بر همگان روشن شده است. در واقع به شخص روحانی میتوان تکیه کرد تا بار کج اقتصاد کشور را به سرانجام برساند.
* اکنون با یک پارادوکس مواجه هستیم، از سویی شما میگویید که محبوبیت روحانی بیشتر شده و از طرفی مشاهده میکنیم که دولت روحانی از مردم درخواست میکند که از دریافت یارانهها انصراف دهند اما مردم تمایلی ندارند.
** اکنون رئیسجمهور از کدام قشر مردم تقاضا میکند که انصراف دهید؟ از قشری که توان مالی دارند. همانطور که پیش از این نیز گفتم، آراء روحانی در روستاها اگر بیش از شهرهای متوسط و بزرگ نبوده، کمتر هم نبوده است. روحانی هیچ وقت از روستانشینان و افراد محروم و کمبضاعت درخواست نکرده که از دریافت یارانه انصراف دهید بلکه درخواست وی از قشر متوسط به بالای جامعه بوده است. در طول 8 سال گذشته، با قشر متوسط به بالا چه برخوردی داشتیم؟ دولت آنان را مثله کرد و همه را به خط فقر نزدیک کرد. یکی از تاوانهای سنگینی که جامعه ایران برای تحرک داد این بود که در طول 8 سال گذشته، دولت قشر متوسط را به جای اینکه فربه کند، نحیف کرد اگر اینگونه نگاه کنیم پارادوکسی وجود ندارد.