پاسخی به ابهامات
بر اساس گزارشهای منتشر شده و سخنان «عمران الزعبی» وزیر اطلاعرسانی سوریه، انتخابات در مناطقی که جنگ در آن ادامه دارد و نیز در سفارتخانهها و اردوگاههای آوارگان برگزار نخواهد شد و ناظران خارجی نیز بر انتخابات نظارت ندارند و صرفاً خبرنگاران حق حضور و نظارت بر انتخابات را دارند.
هر چند که محافل رسانهای و سیاسی غرب با جوسازی و برجستهسازی این مسائل سعی دارند این انتخابات را فاقد مولفههای دموکراتیک عنوان کنند؛ اما بررسی ابعاد تصمیمات مطرح شده، نکات قابل توجهی را آشکار میسازد. نخست آنکه، در مناطق جنگی از یکسو صندوقهای رأیگیری وجود ندارد و از سوی دیگر، این احتمال وجود دارد که تروریستها برای انتقامگیری از ملت و نظام سوریه در مناطق رأیگیری اقدام به حملات تروریستی نمایند که جان هزاران نفر را تهدید میکند. بر این اساس عدم برگزاری انتخابات در مناطق درگیر جنگ، امری معقول و در چارچوب حمایت از مردم خواهد بود.
دوم آنکه، در باب برگزاری انتخابات در سایر کشورها و اردوگاهها نیز این اصل وجود دارد که از یکسو نظام سوریه دسترسی به ساکنان سایر کشورها و اردوگاههای آوارگان برای برگزاری انتخابات ندارد و از سوی دیگر، به دلیل دخالتهای دشمنان سوریه برای رأیسازی و به چالش کشاندن دموکراسی مردم سوریه، عملاً برگزاری انتخابات در حوزههای خارج از سیطره نظام سوریه امری ناشدنی است و حتی برگزاری انتخابات تهدیدی برای دموکراسی و رأی مردم سوریه خواهد بود. غرب میخواهد با آوارگان و سوریهای ساکنان سایر کشورها که کشورهایشان اکثراً مخالف دولت سوریه هستند نظر خود را به ساکنان سوریه تحمیل کند؛ لذا عدم برگزاری انتخابات برای مقابله با این روند امری قابل توجه است.
سوم آنکه، کشورهای عربی و غربی و یا ترکیه که دستشان به خود مردم سوریه آغشته است و همواره از تروریستها حمایت کردهاند، نمیتوانند به عنوان ناظر در انتخابات مردم سوریه حضور داشته باشند. ملت سوریه هرگز پذیرنده نظارت دشمنانش بر انتخابات خود نیست و نظام سوریه نیز بر اساس مطالبات مردمی، مانع از حضور ناظران عربی و غربی در انتخابات آتی شده است.
انتخابات آزمونی بزرگ
در کنار این شرایط میتوان گفت که برگزاری انتخابات مذکور، آزمونی است که از دو منظر قابل توجه است.
نخست آنکه، میزان مشارکت مردم و رأی آنها نشان خواهد داد که آنها تا چه میزان به نظام و کشورشان و شخص اسد رئیسجمهور اعتماد دارند. همهپرسی قانون اساسی جدید سوریه و نیز انتخابات شورا در طول دو سال اخیر نشانگر اعتماد بالای مردم سوریه به نظام و دموکراسی جاری در کشورشان بوده که تکرار آن در انتخابات ریاستجمهوری میتواند به تقویت موقعیت مردم و نظام سوریه در برابر تروریستها و حامیان خارجی آنها منجر شود.
دوم آنکه، این انتخابات را میتوان آزمونی برای کشورهای غربی و عربی مرتجع منطقه دانست که در طول سه سال اخیر اقدامات گستردهای را علیه سوریه صورت دادهاند. آنها با ادعای حمایت از دموکراسی، حتی به حمایت از گروههای تروریستی و قاتلان مردم سوریه پرداختهاند. نوع واکنش کشورهای غربی و مرتجع عربی به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سندی خواهد بود بر صداقت رفتاری آنها در اجرای ادعاهایشان برای تحقق دموکراسی در این کشور. آنچه تاکنون این کشورها صورت دادهاند نشانگر آن است که برای آنها واژه دموکراسی صرفاً بهانهای برای دخالت در امور سوریه بوده است، چنانکه این کشورها با رد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و حضور مردم پای صندوقهای رأی بر تشکیل دولتی براساس خواست غرب تأکید داشتهاند. آنها خواستار تشکیل دولت انتقالی با ریاست افرادی هستند که هرگز در سوریه حضور نداشتهاند و صرفاً هم در چارچوب خواست غرب گام برداشتهاند که نتیجه آن نیز جنایات گروههای تروریستی بوده است. جهانیان اذعان دارند که رفتارهای غرب همچنین نشانگر نگاه ابزاری آنها به مقوله دموکراسی و انتخابات است که کارشکنی آنها در برگزاری انتخابات سوریه نمودی از آن است.
ریشه هراس غرب از انتخابات
حال این سوال مطرح است که چرا غرب از برگزاری انتخابات سوریه هراس دارد و به دنبال شکست آن است.
-غرب که در حوزه نظامی با شکستهای سنگینی مواجه شده و در روند مذاکرات موسوم به مذاکرات ژنو نیز نتوانسته زیادهخواهیهای خود را به فلسطینیها تحمیل کند، برگزاری انتخابات را شکستی دیگر برای خود میداند که هزینههای بسیاری برای آن به همراه دارد. بهویژه اینکه، غرب در تشکیل دولت انتقالی ناتوان بوده و نتوانسته آن را بر سوریه تحمیل کند.
-برگزاری انتخابات سوریه نشانهای دیگر بر ناکامی غرب در برابر مقاومت منطقه شامل جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان و نیز روسیه و چین است که تأثیرات قابل تأملی بر معادلات جهانی از جمله در مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 و نیز مسائل اوکراین خواهد داشت.
برگزاری انتخابات یعنی موفقیت سوریه در برقراری امنیت و مبارزه با تروریسم که نشانگر شکست طرحهای غرب برای حمایت از گروههای تروریستی است. برگزاری انتخابات سبب تقویت روحیه مردم و ارتش سوریه در مبارزه با تروریسم و حامیان غربی آنها است که شکستی سخت برای غرب است.
-چنانکه دستگاههای اطلاعاتی آمریکا اذعان کردهاند در صورت برگزاری انتخابات اسد رئیسجمهور کنونی سوریه 70 تا 75 درصد آرای مردمی را به خود اختصاص خواهد داد. این رأی به منزله شکست ادعاهای غرب مبنی بر عدم مشروعیت نظام سوریه و لزوم سرنگونی آن است. این انتخابات خط بطلانی بر ادعاهای دموکراتیک و مردمسالارانه غرب برای دخالت در امور سوریه است که رسوایی بینالمللی برای غرب خواهد بود.
نکته مهم دیگر در انتخابات سوریه، هزینههای غرب در اجرای مطالبات متحدان عرب و صهیونیست آنها است. اوباما رئیسجمهور آمریکا با محوریت حزب دموکرات در حالی خود را برای انتخابات میان دورهای کنگره آماده میکند که سلطه لابی صهیونیستی و عربی بر ساختار سیاسی آمریکا هزینههای سنگینی برای وی ایجاد کرده است. وی در زنجیره رفتارهایش برای رضایت لابی صهیونیستی و عربی در کنار تأمین منافع آنها در مسائلی همچون مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 در پرونده سوریه نیز باید با بحرانسازی و مقابله با انتخابات، طرح خدمترسانی به آنها را اجرا میکند. شکست در برابر انتخابات سوریه به منزله انتقادهای لابیهای صهیونیستی و عربی و حتی گرایش آنها به جمهوریخواهان است که میتواند حتی به شکست اوباما در انتخابات آتی منجر شود.
مردمسالاری و دموکراسی سوریه در برگزاری انتخابات همچنین میتواند الگویی برای سایر ملتهای عربی از جمله در بحرین، عربستان، یمن و... باشد که حاکمیت پادشاهی و غیر مردمی در آنها را زیر سوال خواهد برد. ایجاد مطالبه مردمی و جهانی برای برگزاری انتخاباتی مشابه انتخابات سوریه در سایر کشورهای عربی چالشی است که غرب با عناوین مختلف به دنبال مقابله با آن است که عدم پذیرش مشروعیت انتخابات سوریه و سنگاندازی در مسیر آن، بخشی از این تحرکات است.
نکته قابل توجه در رفتار غرب، دوگانگی آنها در قبال انتخابات مصر(اوایل خرداد) و سوریه است. در سوریه، انتخابات براساس مطالبه مردم و با حضور نامزدهای متعدد برگزار میشود و مردم سوریه بر لزوم حضور اسد رئیسجمهور کنونی در انتخابات تأکید و حضور خود در پای صندوقهای رأی را برابر با مقابله با طرحهای غرب و دشمنان مقاومت میدانند.
در نقطه مقابل، انتخابات در مصر در شرایطی برگزار میشود که از یکسو جریانهای سیاسی متعددی از جمله اخوانالمسلمین حق شرکت در انتخابات را ندارند در حالی که مردم نیز با شروطی خاص باید در انتخابات حضور یابند. از سوی دیگر در فضای انتخابات مصر صرفاً «السیسی» حضور دارد که با کودتا قدرت را در دست گرفته است! نکته قابل توجه آنکه السیسی در حالی تحت حمایت کشورهای غربی قرار گرفته است که مصر عملاً در مسیر دیکتاتوری و نظامیگری قرار گرفته و هیچگونه نشانهای از دموکراسی در آن مشاهده نمیشود.
در نگاه غرب، مردم و نظام سوریه به دلیل عدم تسلیم شدن در برابر غرب، حق برگزاری انتخابات را ندارند، چراکه دولت انتقالی و دستنشانده غرب را نپذیرفتهاند. حال آنکه حاکمان خود خوانده مصر به دلیل اجرای خواستههای غرب، حق برپا کردن صندوقهای رأی برای بیرون آوردن نام السیسی از آنها را دارا هستند، در حالی که در این عرصه، حق 80 میلیون مصری برای تعیین سرنوشتشان نادیده گرفته میشود.
سناریوهای احتمالی غرب
نگاه غرب به انتخابات سوریه و بررسی کارنامه غرب نشان میدهد که آنها به عنوان بازندگان در حوزه نظامی برآنند از راهبرد سیاسی برای رسیدن به اهداف خود جهت سلطه بر سوریه بهره گیرند. بر این اساس، مسئله انتخابات برای آنها دارای اهمیت است و برآنند تا از این مولفه برای تحقق اهداف شکست خورده خود بهرهبرداری کنند. در این چارچوب چند سناریو مطرح است.
الف) عدم برگزاری انتخابات: یکی از مولفههای رفتاری غرب را پایان یافتن دوره ریاستجمهوری اسد بدون برگزاری انتخابات تشکیل میدهد. با توجه به شرایط جاری، به ویژه بحران امنیتی در سوریه، احتمال تمدید دوره فعالیت دولت از سوی پارلمان دور از ذهن نیست، اما غرب تلاش خواهد کرد تا با برجستهسازی مسئله پایان عمر دولت کنونی سوریه، حذف اسد از صحنه و تشکیل دولت انتقالی را اجرایی سازد. به عبارتی، یکی از سناریوهای غرب برای انتخابات سوریه را عدم برگزاری انتخابات برای مشروعیتزدایی از دولت کنونی آن تشکیل میدهد.
ب) دلسردسازی مردم: غرب در حالی به حمایت از جریانهای معارض و زمینهسازی اجتماعی برای آنان میپردازد که همزمان با فضاسازی رسانهای و تبلیغاتی و برجستهسازی کاستیهای نظام کنونی سوریه، طرح دلسردسازی و خانهنشینی مردم را پیگیری میکند. غرب میخواهد ائتلاف مردم نظام و ارتش سوریه را متزلزل ساخته و با سیاست تحقیرسازی مردم و القای فضای سیاه از سرنوشت سوریه، در نهایت آرای خاکستری را به نفع معارضان رقم زند. در حالی که با سناریوی عدم حضور مردم در انتخابات، طرح کاهش آرای اسد را اجرا میکند. بازگشایی دوباره پرونده استفاده از سلاحهای شیمیایی در سازمان ملل و متهمسازی نظام سوریه به نقض حقوق بشر در این چارچوب مطرح است.
ج) سناریوی تقسیم قدرت: غرب میداند که حذف اسد از قدرت امکانپذیر نمیباشد و وی رئیسجمهور آینده سوریه خواهد بود. غرب که این امر را شکست بزرگ برای خود میداند، سناریوی تقسیم قدرت را در پیش گرفته است. رفتارهای غرب در ژنو و مواضع آنها در نشستهای به اصطلاح دوستان سوریه نشان میدهد که آنها برآنند تا سوریه را به تقسیم قدرت میان نظام کنونی سوریه با معارضان (بخوانید مهرههای غرب) به ریاست «الجربا» وادار سازند.
براساس این طرح، اختیارات ریاستجمهوری کاهش یافته و بشار اسد در صورت پیروزی در انتخابات دارای اختیاراتی نخواهد بود و بیشتر مقامی تشریفاتی است. حال آنکه دولت در ترکیب نخستوزیری که به ریاست معارضان تشکیل میشود، دارای اختیارات گسترده است. به عبارتی، سناریوی انتقال قدرت به معارضان در فضایی انتخاباتی را اجرایی میسازد، در حالی که در ظاهر، ادعای احترام به آرای مردم را سر میدهد. البته غرب همزمان با تقویت تروریستها، تجزیه بخشهایی از سوریه از جمله منطقه مرزی ترکیه و اردن را نیز در دستور کار دارد تا از این مولفه نیز برای درگیرسازی نظام سوریه در چالشهای داخلی بهره گیرد.
د) استفاده از آوارگان: نکته مهم دیگر در سیاستهای غرب، بهرهگیری از مسئله آوارگان برای انتخابات سوریه است. آمارها از وجود چند میلیون آواره سوری در دیگر کشورها از جمله در ترکیه، اردن و لبنان حکایت دارد.
این آوارگان میتوانند وزنهای قابل توجه در انتخابات باشند، لذا غرب از هماکنون به سرمایهگذاری بر روی آنها گام برمیدارد. با توجه به جمعیت میلیونی آوارگان، از آنجا که عدم حضور آنها در انتخابات، میتواند نوعی عدم مشروعیت برای نظام سوریه تلقی شود که به این بهانه چالشهای سیاسی درونی و فشارهای خارجی را به همراه دارد، غرب با برجستهسازی آن میتواند مشروعیت نظام سوریه را زیر سوال برده و فتنههای جدید علیه این کشور طراحی کند. در صورت برگزاری انتخابات در این اردوگاهها، به دلیل عدم دسترسی دولت سوریه به این اردوگاههای خارج از سوریه، به ویژه در کشورهایی مانند ترکیه و اردن، یا سازمان ملل، به تبع کشورهای میزبان آوارگان باید برگزارکننده انتخابات باشند که با توجه به نفوذ دشمنان سوریه در این اردوگاهها و عدم تسلط دمشق بر آنها، رایسازی به نفع کاندیداهای مورد نظر غرب امری امکانپذیر است. آنها با این رأیسازیها ضمن کاهش آرای اسد، سعی میکنند تا سناریوی «اجبار نظام سوریه برای تقسیم قدرت» را اجرایی سازند تا در نهایت پست نخستوزیر و یا جمعی از وزیران به این جریانهای تروریستی تعلق گیرد. بر این اساس است که مسئله آوارگان سوریه در زمان برگزاری انتخابات امری حیاتی است و نظام سوریه برای مقابله با توطئههای غرب سعی در برقراری امنیت سراسری و بازگرداندن آوارگان به کشور را دارد.
نتیجهگیری
در جمعبندی کلی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سوریه هر چند با چالشهای امنیتی و سیاسی بسیاری مواجه خواهد بود به ویژه اینکه دشمنان سوریه برای فرار از شکست در این عرصه از هر ابزاری بهره خواهند گرفت، اما در نهایت این انتخابات نمودی دیگر از دموکراسی بومی جاری در سوریه است که مسلماً میتواند تأثیر بسیاری بر شرایط امنیتی و سیاسی آن داشته باشد. رأی بالای مردم به اسد نشانگر اعتماد آنها به نظام حاکم بر کشورشان و تقویت جبهه مقاومت در مبارزه با دشمنان و تقویت نظام سوریه در مبارزه با تروریسم و در عرصه جهانی خواهد بود. بر این اساس غرب از هر ابزاری برای مقابله با این انتخابات و زیر سوال بردن آن بهره خواهد گرفت که یکی از ابزارهای آنها نیز تشدید حمایت از تروریستها برای کشتار بیشتر مردم خواهد بود. بر این اساس در هفتههای باقیمانده تا انتخابات فضای امنیتی سوریه با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت، چراکه گروههای تروریستی تنها مولفه باقی مانده غرب برای برهم زدن این انتخابات هستند. چنانکه کشورهای غربی، عربی، ترکیه و صهیونیستها رأساً وارد عرصه نبرد شده و تحرکات نظامی گستردهای در حمایت از تروریستها صورت میدهند.