از دیدگاه تئورسینهای سیاسی و راهبردی رژیم صهیونیستی، قاره آفریقا به عنوان عمق راهبردی و کمربندی امنیتی برای محاصره اعراب، و فضای مناسب جهت توسعه هژمونی منطقهای و بینالمللی این رژیم است.
غنا اولین کشوری بود که دردهه 1960 رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. از آن زمان این رژیم در پی کسب نفوذ و نیل به اهداف راهبردی خود در این قاره میباشد. تجزیه و تحلیل تاریخ مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی نیاز به یک دید فراگیر نسبت به ابعاد و سطوح روابط رژیم صهیونیستی با این قاره است.
رژیم صهیونیستی طی 50 سال اخیر با بکار گیری انواع ابزارها و سیاستهای راهبردی توانسته است روابط خود را با کشورهای این قاره در ابعاد "سیاسی - دیپلماتیک"، "فرهنگی - اجتماعی"، "نظامی"، "امنیتی و اقتصادی" توسعه و متنوع سازد. این مناسبات از مراحل مختلف گذشته و شاهد نوسانات متفاوتی بوده است.
اهداف و انگیزههای مختلفی در روند تحول این مناسبات و فرآیند آن موثر بوده است. پیامد و نتایج این روابط روی منطقه خاورمیانه و موضوع منازعه اعراب و اسرائیل و روند صلح و عادی سازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی در سطوح مختلف تاثیر گذار بوده است. قاره آفریقا و کشورهای آن در اندیشه و تفکر راهبردی نسل اول صهیونیستها، جایگاه ممتازی داشته است.
قبل از مهاجرت و استقرار صهیونیستها در فلسطین، اوگاندا و لیبی کشورهای آفریقایی مد نظر اندیشمندان یهودی، برای سکنی و استقرار یهودیان پراکنده و آواره از ظلم و فشارکشورهای آفریقایی، بودند. اکنون نیز پس از گذشت بیش از 60 سال از اشغال فلسطین، قاره آفریقا جایگاه مهمی در سیاستهای راهبردی رژیم صهیونیستی دارد و از دیدگاه تئورسینهای سیاسی و راهبردی اسرائیل، قاره آفریقا به عنوان عمق راهبردی و کمربندی امنیتی برای محاصره اعراب، و فضای مناسب جهت توسعه هژمونی منطقهای و بینالمللی این رژیم است.
این قاره و کشورهای آن طی پنجاه سال اخیر نقش مهمی در منازعه اعراب و اسرائیل داشته است. پیامدهای این منازعه بر روی روابط قاره آفریقا با منطقه خاورمیانه و کشورهای آن، در سطوح مختلف تاثیرات گوناگونی داشته است.
با بررسی مراحل مختلف مناسبات اسرائیل با کشورهای آفریقایی و تجزیه و تحلیل ابعاد آن، به اهمیت جایگاه قاره آفریقا در سیاستهای فرا منطقهای رژیم صهیونیستی در سطوح مختلف بینالمللی پی برده و ضرورتهای اهتمام اسرائیل به این قاره روشن میگردد.
اهمیت و ضرورت مطرح شدن چنین موضوعاتی میتواند ماهیت رژیم صهیونیستی را به خوبی روشن سازد، که از آن جمله میتوان به نکات زیر اشاره کرد.
الف- آگاهی از اهمیت و ارزش واقعی قاره آفریقا در سیاستهای منطقهای و بین المللی
ب - پی بردن به اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان
ج - شناخت عناصر مهم و راهبردی خطر رژیم صهیونیستی در جهان و منطقه، به ویژه جهان اسلام
د - شناخت راهکارها و سازو کارهای رژیم صهیونیستی در بسط و گسترش نفوذش در منطقه و جهان
اهداف رژیم صهیونیستی در آفریقا
1- استفاده از آرای کشورهای آفریقایی در سازمان ملل: نفوذ رژیم صهیونیستی در آفریقا، به ویژه در جنوب صحرای آفریقا، در دهه ششم قرن بیستم به اوج خود رسید و تا آغاز دهه هفتاد ادامه داشت؛ اما پس از جنگ سال 1973 (1352ش) اعراب و اسرائیل، کشورهای عضو سازمان وحدت آفریقا در اقدامی گروهی هر گونه روابط با رژیم صهیونیستی را قطع کردند و به این ترتیب آفریقا به قارهای خالی از رژیم اشغالگر قدس تبدیل شد.
این امر سبب شد تا 52 کشور عضو اتحادیه آفریقا، که حق رای بالایی در سازمان ملل دارند، همواره به نفع اعراب و علیه این رژیم عمل کنند. بر همین اساس رژیم صهیونیستی کوشید تا این موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهد.
2- زمینه سازی برای مبارزه با فرهنگ اسلامی - عربی: آفریقا طی مدتی طولانی تحت نفوذ فرانسه و انگلیس بود. نفوذ فرانسه در این قاره همچنان باقی مانده است، اما نفوذ انگلیس به سود آمریکا کاهش یافته است.
در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی سعی دارد تحت سایه نفوذ آمریکا، از شرایط موجود به عنوان سرپوشی برای فعالیتهایش در این قاره استفاده کند، تا بتواند جلوی پیشرفت فرهنگ عربی - اسلامی را بگیرد. فرهنگ عربی - اسلامی تهدیدی برای رژیم صهیونیستی در قاره آفریقا به شمار میرود.
هم اکنون صدها تن از دیپلماتهای نخبه اسرائیلی در آفریقا سرگرم طراحی و اجرای طرحی هستند که هدف آن، تقسیم قاره سیاه از لحاظ جغرافیای سیاسی است. استفاده از واژه آفریقای سیاه برای کشورهای غیر عربی واقع در جنوب این قاره، و واژه آفریقای سفید برای کشورهای عربی واقع در شمال این قاره، حکایت از تلاشهای نژاد پرستانه رژیم صهیونیستی دارد.
3- حمایت از جریانهای یهودی برای تصاحب قدرت: سیاست خارجی رژیم صهیونیستی با حمایت از جریانها و اقلیتهای یهودی در کشورهای آفریقایی آنها را به هرم قدرت نزدیک میکند و سپس با تشکیل ائتلافی با حضور این رژیم از نفوذ کشورهای عربی در کشورهای آفریقایی میکاهد.
حضور شرکتهای بزرگ یهودی در این کشورها، رژیم صهیونیستی را به براندازی حاکمیت کنونی کشورهای یادشده، با هدف تسریع در فعالیتهای ضد عربی و اسلامی مشتاق کرده است. اقلیت یهود در آفریقای جنوبی یکی از ثروتمندترین اقلیتهای یهود در جهان به شمار میآیند.
به گزارش سایت مشرق، براساس یکی از برآوردها، سهم امداد رسانی جامعه یهود آفریقای جنوبی به خزانهداری رژیم صهیونیستی از نظر اهمیت در رتبه دوم و پس از آن، ایالات متحده آمریکا قرار دارد.
4 - مبارزه با گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در آفریقا: به فاصله چند ماه بعد از سفر آقای احمدی نژاد به شرق آفریقا و دیدار از کشورهای جیبوتی، کنیا و کومور در سال 1387، آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه تندروی رژیم صهیونیستی، جهت تحت الشعاع قرار دادن این سفر و جلوگیری از نفوذ ایران در شرق آفریقا، در رأس یک هیات بلند پایه سیاسی، اقتصادی و نظامی، راهی منطقه شد تا رژیم صهیونیستی با رایزنی با کشورهایی همچون اتیوپی، کنیا، غنا، اوگاندا و نیجریه به یک راه حل جامع جهت جلوگیری از نفوذ ایران در آفریقا دست یابد.
5- جلب نظر سران کشورهای آفریقایی برای عدم حمایت آنها از انتفاضه مردم فلسطین و حکومت خودگردان: یکی دیگر از اهداف رژیم صهیونیستی در آفریقا، جلب نظر سران کشورهای آفریقایی برای عدم حمایت از انتفاضه مردم فلسطین است. دولتهای آفریقایی به سبب برخی مسائل سیاسی و مصالح اقتصادی، هنوز نتوانستهاند به یک جمع بندی مشخص در قبال مسئله فلسطین برسند.
یعنی اگر چه رهبران آنها به مناسبتهای مختلف حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام میکنند و یا سازمانهای غیر دولتی زیادی در سراسر آفریقا نسبت به مساله فلسطین حساس بوده و به هر نحو ممکن حمایت خود را از انتفاضه اعلام میدارند، ولی تا به حال هیچ اقدام عملی علیه اسرائیل در این قاره صورت نگرفته است.
6- جلب نظر روشنفکران آفریقایی در مجامع بین المللی: یکی دیگر از اهداف رژیم صهیونیستی در برقراری روابط با کشورهای آفریقایی، کوشش همه جانبه برای جلب همکاری روشنفکران این قاره در مجامع بینالمللی به سود خویش است.
به عبارتی دیگر، اسرائیل برای کاهش فشار علیه این رژیم به منظور رفع بحران مشروعیت بینالمللی و جلوگیری از تشکیل جبهه ضد اسرائیلی در قاره آفریقا، سعی دارد ضمن گسترش سطح تماس با این قاره و برقراری روابط دیپلماتیک، مانع از تشکیل جبهه ضد اسرائیلی در مناطق مختلف آفریقا شود.
به رسمیت شناخته شدن این رژیم از سوی تعدادی از کشورهای آفریقایی، عدم مشروعیت این رژیم را در این قاره کم رنگ کرده است.