
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي / سخنان اخیر دکتر روحانی، رئیسجمهور کشورمان در چهارمین جشنواره ارتباطات و فناوری اطلاعات درباره مسائلی چون ماهواره، اینترنت، موبایل و... با توجه به پیچیدگیهای عرصه ارتباطات و فناوری نیازمند واکاوی و تجزیه و تحلیل دقیق و جامع است و نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. برای روشنتر شدن بحث به فرازهایی از سخنان دکتر روحانی اشاره میشود:«دیدیم که ماهواره آمد و مبارزه در پشت بام و بالکن تأثیرگذار نبود و نه ایمان مردم پر زد و رفت و نه هویت مردم از دست رفت.»، «چرا به جوانان خود اعتماد نمیکنیم؟ در یک زمانی فکر میکردیم اگر ویدئو وارد کشور شود ایمان جوانانمان پر میزند.... دیدیم که ویدئو آمد و فراگیر شد و در ایمان جوانانمان نهتنها اثری نداشت ....»، «امروز ظاهراْ قصه دیگری بر پا شده است و آن اینکه با اینترنت جوانان کاربر، ایمیل، موبایل و نسل سوم و چهارمش چه کنیم... من به همه دوستان عرض میکنم که به جوانانمان اعتماد کنیم؛ به نسل جوانمان اعتماد کنیم. جوانانمان دارای فطرتهای پاکی هستند...» در نگاه دقیق و کارشناسی این سخنان میتواند سخنانی بسیار کلی، جوانپسند و از طرفی، نوعی دلداری دادن به خود ـ بدون داشتن برنامه و طرحی روشن و مشخص در برابر خطرات و توطئههایی که دشمنان از راه همین فناوریها برای همین نسل جوان ایران چیدهاند ـ باشد. گر چه بخشی از این سخنان بازتاب واقعیتهای امروز است، اما همانگونه که در ابتدا هم گفته شد، با گفتن سخنان پیامداری که از آن برداشتهای گوناگون میشود و بهویژه کسانی که بیماری سوءاستفاده دارند آن را مبنای رفتار هزینهدار و خطرناک خود میکنند، نمیتوان معضلات این عرصه را حل کرد و چهبسا بر حجم آنها افزوده شود چرا که اگر چنین بود، بسیاری از کشورها، از جمله همین کشورهای غربی مدعی آزادی رسانه و بیان، این قدر در استفاده از آن، وسواس به خرج نداده و برای آن، فیلترینگ ایجاد نمیکردند. کافی است که قوانین فیلترینگ در برخی کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی بازخوانی شود.
۱ ـ فیلترینگ در کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی
در نگاه اول، بسیاری چنین میپندارند که بحث فیلترینگ و ایجاد محدودیت در فضاهای اینترنتی و برخی برنامههای ماهوارهای و تلویزیون، فقط مختص کشورهای عقبمانده و یا در حال توسعه و یا بسته است. حال اینکه، نگاهی بر قوانین حاکم بر این عرصه و فیلترینگ در کشورهای مختلف نشان میدهد که حتی غربیها و صهیونیستها نیز بهدلیل بخشی از همان نگرانیهایی که ما نیز داریم، حاضر به آزادی بیقید و شرط و رها در فضاهای ارتباطی و فناوری اطلاعات نیستند. برای مثال در کشور آمریکا که سردمدار و موجد همین عرصه است، این موارد، شامل فیلترینگ میشود؛ ۱ ـ مقابله با نفوذگران خارجی ۲ـ مقابله با تروریسم ۳ ـ عدم دسترسی کودکان به محتوای صریح جنسی و یا در کشور کانادا مواردی چون؛ انتشار مطالب نفرتانگیز، هرزهنگاری کودکان، فیلمهای مستهجن ، هتک حرمت، امور جنسی، تروریسم، نقضحقوق بشر و نزدیکی جنسی با حیوانات، جزو موارد فیلترینگ است و یا در اتحادیه اروپا، جرایم سایبریای که جزو فیلترینگ است، عبارتند از؛ ۱ ـ جعل مرتبط با رایانه ۲ ـ هرزهنگاری کودکان ۳ ـ کلاهبرداری مرتبط با رایانه ۴ ـ نشر مطالب نژادپرستانه و بیگانه ستیزانه و در آخر، در رژیم صهیونیستی که محورهای فیلترینگ آن عبارتند از: ترویج فساد و فحشا و آموزش نادرست، مخالفت با آرمان یهود و تضعیف روحیه مذهبی و مسائل اخلاقی ـ سیاسی و مذهبی که خطوط قرمز محسوب شده و طبق قوانین این رژیم، قانون فیلترینگ بر آنها اجرا میشود.
این موارد نشان میدهد، این کشورها که لااقل از آزادیهای جنسی بالایی! هم برخوردارند و اخلاق در نزد آنان نسبی است نه مطلقُ، نگران نسلهای آینده خود بوده و از این رو، هرزهنگاری و موارد مستهجن جزو جرائم سایبریشان بوده و قانون فیلترینگ بر آن حاکم است و این به معنی این است که غربیها نیز به خطرات موجود در عرصه رسانه و فناوری اطلاعات بهویژه در فضای مجازی آگاهند، خطری که البته واقعی هم است. ارزشهای رژیم صهیونیستی و کشورهایی که اشاره شد با ارزشهای نظام اسلامی کاملاً تفاوت دارد با این وصف در حالی که آنها برای حفظ ارزشهای خودشان قائل به اعمال محدودیت هستند ما چگونه صرف اتکا به اعتماد به جوانان میتوانیم حصار حفاظت و ایمنی ارزشهای اسلامی را برداریم؟! اعتماد و فطرت پاک بهتنهایی تضمینکننده نیست به ویژه اگر در معرض انواع وسوسهگرهای شیطانی باشند. چرا که اگر چنین بود، غربیها نیز فیلترینگ بر برنامههای غیر اخلاقیشان نمیگذاشتند! البته آقای روحانی در فرازی از همین سخنرانی به نوعی به این مسئله اشاره کرد و گفت: «اگر چه نامش فضای مجازی (اینترنت) است و ما با افراد به عینه برخورد نمیکنیم؛ اما آثار این فضا بر جامعه و کشور کاملاً عینی است، حتی بر سبک زندگی مردم»! یعنی ایشان نیز تأثیرات این عرصه را بر زندگی و تغییر ذائقه مردم باور دارند.
۲ ـ دغدغهای واقعی و ملموس!
از آنچه گفته شد به خوبی میتوان فهمید که عرصه فضای مجازی و رسانهای چون، اینترنت، ماهواره، موبایل و... با وجود فواید بسیاری که دارد، در عین حال، خطراتی نیز در پی دارد که تمام مردم و بهویژه جوانان و از جمله جوانان ایرانی با فطرت پاک را نیز تهدید میکند، پس دغدغه امروز بسیاری از کارشناسان و خانوادهها و مردم در این خصوص، دغدغهای بجا و واقعی است و نمیتوان از کنار این خطر جدی و مهم بهسادگی عبور کرد. گر چه به مانند بسیاری از بزرگان معتقدیم که جوانان ما بهترین جوانان هستند و دارای فطرتی پاک، اما این بدین معنا نیست که مسئله را ساده فرض کرده و این عرصه حساس و خطیر را به حال خود رها کرده و کاری برای مراقبت آن انجام ندهیم. کدام عقل سلیم و منطقی میپذیرد که ما جوانانمان را بدون هیچ برنامه و کار فرهنگی و بدون واکسینه کردن در برابر برنامههای مخرب و در این دنیای پیچیده و فسادانگیز و مبهم فضای مجازی و ماهواره، تنها بگذاریم و دلمان هم فقط به فطرت پاک آنان خوش باشد! مگر میشود، آتش و پنبه را کنار هم گذاشت و گفت؛ انشاءالله هیچ اتفاقی نخواهد افتاد! از طرفی، پس این ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و ... جامعه مولود چیست؟! بله. قبول داریم که رتبه ما نسبت به بسیاری از کشورها، در رعایت اخلاق و هنجارها بالاتر است. ولی قبول کنیم که یکی از دلایل مهم آن، همان کنترل نیمبند و فیلترینگی است که در حال حاضر بر این عرصه اعمال میشود. البته میپذیریم که اگر دولت بهعنوان بزرگترین بخش فرهنگساز و دیگر مراکز علمی و حوزوی و ... کارشان را به درستی در این عرصه انجام دهند، قطعاً نگرانی بسیاری از دلسوزان نظام و خانوادهها رفع خواهد شد، اما باز هم میگوییم، ساده انگاشتن این مسئله امری بسیار خطرناک است و پیامدهای خطرناکی برای کشور و جامعه در پی خواهد داشت. فقط کافی است این تحقیق را که گفته شده است، کاربران ایرانی، واژههای مستهجن در فضای مجازی را بیش از دیگر واژهها استفاده میکنند! ملاک تأثیرگذاری این فضاها بر جوانانمان قرار دهیم. آیا آن وقت میتوان فضای مجازی را فضای امن برای آنان دانست. به نظر میرسد خوشبینی زیادی در این عرصه، خلاف مدیریت و درایت است. پس مسئولان بایستی برای رفع خطر در این عرصه، به درستی اندیشه کنند و راهحل جامع و کامل ارائه دهند. البته یکی از راهحلها، همین فیلترینگ است که در تمام دنیا نیز اعمال میشود. به نظر میرسد صلاح کشور در این باشد که تا یافتن راهکاری بهتر و ایمنتر وضع موجود آسیب نبیند و حفظ شود.