تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۵  ، 
کد خبر : ۲۶۷۳۱۴

جوانی، فصل رویش

اوضاع و شرایط هر گونه که باشد ما جوانان باید خود و میهن خویش را بسازیم. قوه جوانی خیلی پر توان است. امام خمینی فرموده‌اند: «آنان که به جایی رسیدند از اول کار مواظب بودند»

سایت بصیرت، گروه فرهنگی/ حقیقت و ماهیت وجودی انسان، مرکب از جسم و روح می‌باشد. از این رو در تعریف انسان نه «حیوان ناطق» بلکه «موجود حی متألّه» مراد است. همان‌گونه که امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه در دعای حمد آن را بیان می‌فرمایند. حیات انسان جاودانه است (سجده: 11) و «برای نابودی آفریده نشده بلکه برای باقی ماندن خلق شده و فقط از خانه‌ای به خانه‌ای منتقل می‌شود» (بحارالانوار: 58/ 78). همین ساختار است که هدفمندی زندگی انسان را بهتر جلوه می‌دهد. حال این موجود مختار اگر در جایگاه خویش در راستای وصول به اهدافش بیاندیشد، امورش معنادار می‌گردد.

براساس انسان‌شناسی قرآن تک‌تک اعمال و رفتار ما در دستیابی به هدف نهایی و کمال مطلوب و یا در دوری از آن، نقش اصلی دارد و به  همین جهت تاکیدهای فراوانی بر آن شده است (زلزله: 7-8؛ إسراء: 7؛ انعام: 164 و...). این رابطه عِلّی و معلولی در فصول و مراحل زندگی شخص دارای نوسان و تغییر پیوسته است. گذار و دوره میانی عمر را می‌توان فصل رویش اندوخته‌های بشری دانست. در زبان فارسی «آنکه یا آنچه به حد میانه عمر خود رسیده باشد، بُرنا و «جوان» گویند که واژه‌ای پهلوی مقابل پیر است » و جوانی در معمول جامعه شناسی فاصله سنی از 18 تا 25 سالگی می‌باشد.

جایگاه این برهه عمر در نگاه ما چگونه است؟! صاحبان قانون اساسی بشر می‌گویند: «دو چیز است که ارزش و برتری آنها را نداند مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد: جوانی و تندرستی!» (غرر الحکم: ح. 4439) و در اهمیت آن همین بس که خداوند در قیامت اولین سوالی که از انسان می‌نماید از نعمت جوانی است!

اما با تمام این اوصاف در جامعه کنونی ما آن هم با لحاظ موقعیت و داشته‌ها و خواسته‌های خود، گاه برخی نگاه‌ها و تفکرات وجود دارد که قابل تامل است! برای نمونه در توجه به  بنیاد مهم جوانی، انتظار دیگر و بیشتری از این می‌رود، و آن گونه که بایسته و شایسته است این عرصه مورد توجه قرار ندارد. کوتاه نگری به شخصی که در این دوران عمر قرار می‌گیرد، غالبا تاسیس نگرش غیر توانمند او را نیز به دنبال دارد و جوان از دستیابی به شخصیت والای خود باز می‌ماند. در صورتی که فرد در این دوره از حیات خود، توانایی و افق نگاهی دارد که می تواند به آن برسد.

در احادیث فراوانی این موضوع بیان شده است که «محبوب‌ترین خلایق نزد خدا جوانی است که بُرنایی خود را برای خدا و راه اطاعت او بگذارد. خداوند رحمان به وجود چنین شخصی بر فرشتگان می‌بالد و می‌فرماید: «هذا عبدی حقّاً» این بنده راستین من است» و «برتری این جوان بر پیری که در بزرگسالی به عبادت روی آورد، همچون برتری رسولان الهی بر دیگر مردمان است» (میزان الحکمه).

اما یک سوال! خالق بی‌نیاز چه نیازی به نماز و عبادت یک جوان دارد و این مباهات و ناز خداوند سبحان بیانگر راه عزت نیست؟! از اویی که صانع همه، صاحب تمام شرافت و ارجمندی و عزیز شدن است (فاطر: 10) شگفت آور است. و آیا ترک راه عزت، راه ذلت نیست؟ و آیا مگر «صراط» بیش از یکی است و راه انحراف جمع‌ها ندارد؟

جامعه ما که در تقویم سرزمینش روز جوان دارد، روزی مزیّن و مبارک به نام حضرت علی اکبر علیه السلام. اویی که دارای مقامات رفیع و دست نایافتنی است که فرمودند: «اشبه الناس خَلقاً وخُلقاً ومنطقاً برسول»؛ اما برخی جوانان همین جامعه با آن چشم انداز و سیمای مطلوب فاصله‌های زیادی دارد. پاره‌ای امور هر چند خوب هم‌چون: ورزش که در جای خود نوعی تفریح و مشغولیت فرعی سالم و پسندیده می‌باشد اما حواشی آن مثل تماشای آن به تمام مشغولیت تبدیل شده است و رسانه‌ها نیز در این تغییر راه، همراهی می‌کنند. و به جای راهنمایی رهزن شده است. که این خود درد دیگری است.

این جوان ما، همانی است که همیشه در عرصه بوده، هست و خواهد ماند؛ اما آنچه باید برای او فراهم شود یا نیست و یا بعضا اگر می‌شود تناسبی با منزلت و مسیر والای او ندارد. آنچه در بعضی موارد مشاهده می‌شود هشداری برای متصدیان امر می‌باشد و این حالت علامتی خطیر است که: جوان خود را در انجام امور متعارف و در شأن و جایگاه خویش، توانمند نداند و به تعبیری خود را نمی‌بیند و قادر به درک ارزش خویش نیست! از مواجه با مسایل زندگی عقب می‌کشد و حتی بیان برخی مطالب توجیهی توسط جوان نظیر: مشکلات اقتصادی گرچه مهم و قابل تامل است، اما به نظر واقعیت چیز دیگری است و آن فرار و دوری از مبارزه، مسئولیت‌پذیری و برخورد با موانع و رفع آنها و گویی نا امیدی است؛ که افزون بر تاثیرات بسترهای نادرست فرهنگی مانند: رسوخ آفتِ راحت طلبی در اشخاص است که نهادهای جامعه از خانواده گرفته تا به بالا در شکل گیری آن دخیل بوده‌اند.

می دانیم در تاریخ اسلام، جهادش همراه با جوان بوده است و بسیاری از اصحاب پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله را جوانان تشکیل می‌دادند تا برسد به تاریخ سال‌های پر نور دفاع مقدس و حماسه‎های امروزی.

آنچه در این نوشتار مد نظر است، دانستنِ زمان شکل‌گیری و ظهور و بروز صفات بزرگوارانه در انسان است. به نظر هرچه رو به جلو می‌رویم میانگین سنی این امر بالا رفته و افزون بر این تاخیر؛ گاهی آشکاری تحقق این اوصاف که برای زندگی سالم لازم است، مشاهده نمی‌شود و جوان در ساده‌ترین امور زندگی سراسیمه می‌گردد. تاریخ گواه است که انسان‌های برتر و برگزیده و مفید اجتماع ترقیات خویش را در نوجوانی بنا نهادند و از رفتارهای آنان موفقیت پیش بینی می‌شد. ضرب المثل گفتار بزرگان است که اولیای عرصه زندگانی ایمانی از جوانی دئب و سیره‌شان انجام نوافل به خصوص در ماه‌های شریف رجب و شعبان و رمضان بود که می‌توانستند حتی تا پایان عمر و سنین کهن‌سالی به این امور بپردازند و همین شاکله را در موضوعات دیگر زندگی خویش برقرار می‌ساختند. عقلانی است که انسان با تمرین و ممارست به لطف حق تعالی قادر بر هر کاری است.

اوضاع و شرایط هر گونه که باشد ما جوانان باید خود و میهن خویش را بسازیم. قوه جوانی خیلی پر توان است. امام خمینی فرموده‌اند: «آنان که به جایی رسیدند از اول کار مواظب بودند» و رادمردان و شهدای دفاع مقدس که بهترین نمونه از حیث زمانی و مکانی برای ما در تحقق نبوغ جوانی هستند و با 20 سال یا کمتر از 30 سال به فرماندهی گروه‌های نظامی در آن  شرایط ویژه می‌پرداختند به ما توصیه می‌کنند: «به جوانان بگویید، امروز چشم شهیدان به شماست. بپاخیزید، اسلام و خود را دریابید.». مولا امام علی علیه السلام نوید داده‌اند که «اصحاب المهدی شبابٌ»  یاران مهدی جوان هستند (الغیبة شیخ طوسی). لحاظ این نکته لازم است گرچه واژه «شباب» در این روایت اشاره به سنین جوانی دارد اما طبق روایت دیگر در تبیین کلمه «فَتی» که در زبان عربی گاهی جوان معنا می شود، در مقابل امام صادق علیه السلام «فَتی» را «مومن» معرفی و استناد می کنند که اصحاب کهف در حالیکه همگی بزرگسال بودند، اما خداوند عز وجل آنان را به سبب ایمانی که داشتند «فِتیَه» نامید (کهف: 10). در نتیجه این موضوع برای ما بیانگر ملاک ایمان و جوانمردی است. بیاییم در هستی و این نعمت جوانی که به ما ارزانی داده شده بیشتر بیاندیشیم؛ متون بیانگر ارزشهای این دوران را جانانه مطالعه نماییم و برنا منش شویم و بمانیم؛ که باید در پرتو کسب خوبی و خوب بودن و استمرار راه فتوت با صرف نیروی جوانی، که تسهیل بستر سازیست اصل و ریشه‌ای طیب و پاکیزه بسازیم که راز ماندگاری در تاریخ و بارور شدن همین است (ابراهیم:24).

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات