با انتشار خبر عزل بنی صدر، جبهه ها غرق شادی و سرور شده و نام عملیات که تا آن لحظه هنوز مشخص نشده بود، «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» نامگذاری می شود.

پایگاه بصیرت، گروه حماسه و جهاد / حمله ارتش بعث عراق به کشورمان و اشغال برخی از نقاط مرزی ایران، بویژه مناطق نفت خیز که شاهرگ اقتصادی کشور محسوب می شدند، نظام انقلابی ایران را در آزمونی دشوار قرار داد. به نحوی که در آن مقطع زمانی، برای تثبیت و حفظ موجودیت انقلاب خود می بایست تصمیمی مهم در راستای منافع ملی و انقلاب، اتخاذ می کرد. بدین معنی که یا باید تن به سازش می داد یا به مقابله نظامی با اشغالگران بر می خواست.در صورتی که تن به سازش می داد عملا بخشی مهمی از مناطق نفت خیز و اقتصادی کشورمان از سرزمین اسلامی ایران جدا می شد اما چنانچه می خواست مقابل متجاوزین ایستادگی کند، این ایستادگی مستلزم وحدت مدیریتی و فرماندهی نظامی بود.امری که متأسفانه با وجود شخصی همچون بنی صدر امکان پذیر نبود. زیرا بنی صدر که علاوه بر داشتن مسئولیت ریاست جمهوری، عهده دار فرماندهی کل قوا نیز بود، اعتقادی در بکارگیری نیروهای انقلابی و مردمی برای آزادسازی مناطق اشعالی کشورمان نداشت. در صورتی که روانه شدن نیروهای حزب اللهی و مردمی به جبهه ها توانسته بود مانع ادامه پیشروی دشمن شود. با این وجود چون بنی صدر اعتقادی به چنین نیروهایی نداشت و با اتکاء به نیروهای ارتش اقدام به چند عملیات کلاسیک می کرد.

بدین ترتیب اولین عملیات کلاسیک ارتش با فرماندهی بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا در تاریخ 23 مهر 1359 در محور دزفول (جسر نادری) انجام شد که موفقیتی به دنبال نداشت. عملیات دوم به نام هویزه در 15 دی 1359 صورت گرفت اما این عملیات نیز اگر چه در مرحله اول با رشادت دانشجویان پیرو خط امام و شهید حسین علم الهدی با موفقیت های خوبی مواجه شد، اما در ادامه به دلیل توان بالای زرهی ارتش عراق و عقب نشینی ارتش ایران، صحنه نبرد علیه ایران مغلوبه شد و دشمن توانست علاوه بر وارد ساختن تلفات انسانی به نیروهای خودی، تعداد زیادی تانک و تجهیزات ارتش ایران را نیز از آن خود کند.
عملیات سوم نیز 20 دی 1359 در محور جاده ماهشهرـ آبادان صورت گرفت. در این عملیات که رهبری آن با ارتش بود، 30 درصد نیروهای شرکت کننده از رزمندگان سپاه بودند اما این عملیات هم به دلیل پیروی نیروها از روش کلاسیک و نبود توازن میان ارتش عراق با ارتش ایران، جز شکست، حاصل دیگری را دنبال نداشت.
پس از این شکست ها یکسری عملیات های محدود و غیرکلاسیک نیز انجام می شود که موجب ایجاد باور و تقویت روحیه رزمندگان شده و علاوه بر این باعث کادر سازی هم می شود. در چنین شرایطی، بنی صدر برای فرار از مسئولیت چنین شکست هایی در جبهه ها، جنگ را از جبهه ها به داخل کشور می کشاند.
اتحاد بنی صدر با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) موجب تشدید درگیرهای داخلی اعضای سازمان مجاهدین با نیروهای انقلاب می شود و حتی این افراد برای پیشبرد اهداف خود و به بیراهه کشاندن انقلاب، دست به اسلحه می برند و مردم و مسئولان انقلاب را به ضرب گلوله و مواد منفجره به شهادت می رسانند.
در چنین شرایط نظام نوپای اسلامی که موجودیت خود را در خطر می دید، جبهه های جنگ را الویت دوم خود قرار داد تا ابتدا با سامان دادن وضعیت داخلی، با خیالی آسوده تر به وضعیت جبهه ها رسیدگی کند. بنابر این بواسطه خیانت های بنی صدر و دشمنی آن با نیروهای مومن و فداکار انقلاب، توسط بنیانگذار انقلاب اسلامی از فرماندهی کل قوا عزل می شود و به دنبال آن مجلس شورای اسلامی نیز رأی به نداشتن کفایت سیاسی بنی صدر می دهد. بدین ترتیب با عزل بنی صدر از قدرت و به دنبال آن سرکوب منافقین، ثبات حاکمیت در داخل مجدد برقرار شد.
از این رو بار دیگر جبهه ها اولویت نخست شد. اما با این تفاوت که یکپارچگی حاکمیت، زمینه ایفای نقش نیروهای انقلابی را برای مقابله با ارتش متجاوز بعث عراق فراهم ساخت و همین عامل زمینه ای شد تا اشغالگران به تدریج از سرزمین اسلامیان بیرون رانده شوند.
در وضعیت جدید سپاه و بسیج در کانون تصمیم گیری ها حضور یافتند و با بهره مندی از توان و امکانات ارتش دور جدیدی از حملات علیه مواضع دشمن را طراحی و اجرا کردند. لذا در دور جدید عملیات های محدود و غیر کلاسیک، رزمندگان اسلام بعد از عملیات محدود و غیر کلاسیک موفق در محور شوش و تپه های مدن در جنوب منطقه اشغالی شرق کارون، تصمیم به اجرای عملیات دیگری در شمال این منطقه و جنوب دارخوین می گیرند. بر این اساس نیروهایی متشکل از سپاه و بسیج، با تلاش شبانه روزی سه ماهه کانالی به ابعاد 1750 متر طول، عرض 5/0متر و عمق 4/1 متر از سطح زمین تا حدفاصل 250 متری خط دفاعی دشمن حفر می کنند.
بنابراین با تلاش فرماندهانی چون شهید حسین خرازی، سید علی بنی لوحی، علی زاهدی و برخی از مسئولان محورهای عملیاتی مانند شهیدان محمود پهلوان نژاد، منصور موحدی و رضا رضایی، طرح عملیات تصویب و مقرر شد حدود 300 تن از رزمندگان سپاه و بسیج با آتش باری توپخانه ارتش عملیات را در ساعت 3:40 بامداد 21 خرداد 1360 آغاز کنند.
شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی هم برای دادن قوت قلب به رزمندگان از منطقه بازدیدی به عمل می آورد و در دیدار با رزمندگان، آنها را به مقاومت و پایداری دعوت می کند. به هر حال همان گونه که اشاره شد در شرایطی که می رفت درگیری بنی صدر با نیروهای خط امام اثرات نامطلوب و زیانبار خود را بر انقلاب اسلامی و جنگ تحمیل کند، در شب عملیات، بنی صدر توسط امام خمینی(ره) از فرماندهی کل قوا عزل می شود.
با انتشار این خبر خوش، جبهه ها غرق شادی و سرور شده و نام عملیات که تا آن لحظه هنوز مشخص نشده بود، «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» نامگذاری می شود. بدین ترتیب با آغاز عملیات، نیروها از دو محور دشمن را غافلگیر می کنند و برای اینکه نیروهای خط شکن از پشتیبانی آتش سنگین زرهی برخوردار شوند، یک گردان تانک ارتش با قدرت تمام وارد منطقه می شود و به حمایت از نیروهای عمل کننده می پردازد.
آتش پشتیبانی ارتش و حمله غافلگیر کننده نیروهای سپاه و بسیج موجب می شود تا یگان های حمله کننده به سرعت خاکریز های اول و دوم دشمن را به تصرف درآورند و نفرات دشمن در خاکریزهای بعدی بواسطه وحشت از نیروهای حمله کننده با لب��س خواب مواضع و ادوات نظامی خود را رها کرده و فرار می کنند.
با روشن شدن هوا، هوا نیروز ارتش نیز وارد عمل شده و به شکار تانک ها می پردازد که این باعث افزایش روحیه رزمندگان می شود. دشمن که اوضاع را بحرانی می بیند، اقدام به ترمیم و تجهیز ادوات و نفرات خود نموده و به مدت یک هفته دست به هشت پاتک می زند اما بواسطه مقاومت رزمندگان ره به جایی نمی برد و بدین شکل پس از عقب نشینی دشمن، مواضع متصرف شده، تثبیت می شوند.
بدین شکل با آزادسازی حدود چهار کیلومتر مربع از منطقه اشغالی جنوب سلمانیه، خط مقدم به پل«مارد»نزدیکتر شد ـ روستای مارد از توابع شهرستان خرمشهر در 18 کیلومتری شمال آبادان و در کناره غربی جاده آبادان به اهواز واقع است ـ به همین دلیل دشمن این پل را بر چید و پل«قصبه» و سپس پل «حفار» متکی شد. بنابر این عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا، هم از نظر روحی و فکری و هم از نظر نظامی و تاکتیکی(اجرای عملیات در شب)، اهمیت بسزایی داشت و با شکستن رکود چند ماهه، عملا مقدمه شکست حصر آبادان را فراهم کرد.
در این عملیات 33 دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شد و 1250 نفر هم از نیروهای ارتش بعث عراق کشته و زخمی شدند. علاوه بر این تعداد 246 نفر نیز از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.