دایره درگیری های اوکراین به دلیل تداوم آن، فراتر از رویارویی غرب با روسیه رفته است و پیامدهای آن حتی در منطقه آسیای مرکزی احساس می شود.اوکراین پس از روسیه پهناورترین کشور اروپا ست که درشمال دریای سیاه ونزدیک بالکان وقفقاز قراردارد وبه عبارتی پل میان این دومنطقه به شمارمی آید.از این رو، حضور در این کشور،نفوذ در بالکان و قفقاز را آسان ترمی کند .به همین سبب، اوکراین کانون توجه بسیاری از کشورها است و تحولات آن حتی بر روی بسیاری مناطق، اثری عمیق دارد. کشورهای آسیای مرکزی گرچه با اوکراین مرز مشترک ندارند، اما ناآرامی های کی یف، نگرانی های بسیاری را برای آنها به همراه داشته است.
واکنش آسیای مرکزی
موضع کشورهای آسیای مرکزی، اگرچه گستره وسیعی از اعتراض قرقیزستان به ناآرامی ها،تا پشتیبانی قزاقستان ازدولت پیشین رادربرمی گیرد، اما همه این کشورها در حال بررسی شرایط منطقه هستند .به نوشته نشریه«مطالعات ایران- اوراسیا» به طور کلی دولت ترکمنستان درباره رخدادهای اوکراین اظهار نظررسمی نکردورسانههای تحت کنترل دولت هم اززمان آغازحوادث واعتراضها درمیدان «استقلال» کی یف،ساکت ماندهاند. این موضوع نه فقط در مورد سرنگونی یانوکوویچ،بلکه درباره پیوستن کریمه به روسیه وبالاگرفتن اعتراضها در شرق اوکراین نیزصادق است،که کارشناسان علت آن راموضع بیطرفی عشق آباد در قبال تحولات می دانند.
از سوی دیگر، رسانه های قرقیزستان نسبت به سایر کشورهای آسیای مرکزی، متفاوت ترعمل کرده و همه اخبار اوکراین را پوشش میدهند. دولت قرقیزستان گرچه اعلام کرد ویکتور یانوکوویچ، رییس جمهوری برکنار شده اوکراین، را رهبر مشروع نمی داند،اما درادامه،اقدام ها با هدف ایجاد بی ثباتی در این کشور را محکوم کرد.باید توجه داشت دولت قرقیزستان، مخالف روسیه نیست، اما از آغاز، تردیدهایی درباره روی کار آوردن یانوکوویچ از سوی روسیه داشت. با این همه، دولت بیشکک تلاش کرده است موازنه در روابط با غرب و روسیه را حفظ کند و موضع کنونی آن نیز شاید به جنبه روس گرایانه سیاست قرقیزستان برمی گردد.مواضع دولت قزاقستان در قبال این مساله روشن تروصریحتربوده است.این کشوراعلام کردازپیامدهای غیرقابل پیش بینی اوکراین نگران است.
رسانه های دولتی قزاقستان نیزدرانتشاراخبارمرتبط باشرایط اوکراین،موضع محتاطانه ای گرفته وبیشتر روی نامشخص بودن اوضاع وضررهای اقتصادی آن تاکید کردهاند. رسانههای خصوصی،مواضع آزادتری دارند. دولت ازبکستان نیز تاکنون طی دو بیانیه رسمی درباره اوکراین، بر لزوم احترام به حاکمیت دولت، استفاده از راه حل غیرنظامی و آغاز گفتگوهای ملی تاکید کرده است. رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون ازبکستان نیز تحلیل چندانی درباره اوکراین،به ویژه شرایط کریمه ارائه نکرده اند. نشریات وسایتهای خبری نیزازانتشارمواضع دولتی فراترنرفتند.همچنین اوایل فروردین،وزیر خارجه تاجیکستان در دیدار با همتای روس خود در مسکو، اعتراضهای میدان استقلال کی یف را همانند جنگ داخلی کشور خود دانست. این کشور درباره همه پرسی کریمه نیز بدون هر گونه اشاره به روسیه، اظهار نظر بی طرفانه ای کرد.اخبار اوکراین فقط از مجاری رسمی تاجیکستان منتشر می شود.
کانونی شکننده در برابر بحران
جمهوری های آسیای مرکزی با مشکل وجود نهادهای دولتی غیرموثر و نوسان منافع گروه های نخبه روبرو هستند که این موضوع دست کم با چهار عامل بنیادین ارتباط پیدا می کند.
- این کشورها به طورمصنوعی توسط«بلشویک ها»درقلمرو تاریخی ترکستان ایجادشدندوطی این دوران،حاکمیت واقعی نداشتند. یعنی ازهمان آغازشکل گیری،زمینههایی برای اختلاف های بالقوه وجود داشت که دردهه80قرن بیستم،با توجه به تضعیف دولت مرکزی اتحاد جماهیر شوروی،بروز یافت.
- توازن قدرت در کشورهای آسیای مرکزی، بیشتر بر پایه اختلاف های آشکار یا پنهان مراکز تاریخی منطقه ای شکل می گیرد.درازبکستان این امرازراه تشدیدرقابت میان نخبگان مناطق«فرغانه»،«تاشکند»و «سمرقند»مشخص میشود. درقزاقستان،گروه های«آستانه»،«آلماتی»، «شمکنت»ومناطق غربی باهم رقابت می کنند. درقرقیزستان،این بحث به صورت شمال(بیشکک)وجنوب(اوش)وجوددارد. درتاجیکستان، نوع روابط میان نخبگان«دوشنبه»،«خجند»،«ختلان»و«بدخشان»نقش مهمی ایفامی کند.درترکمنستان نیز به طورقابل توجهی، نفوذساختارهای قبیله ای افزایش یافته است.
- همه گروه های فعال در کشورهای آسیای مرکزی بر این باورند که فقط یک قدرت قوی متمرکز قادر به حفظ این کشورها خواهد بود. به این ترتیب، همه این گروه ها از نوعی خودکامگی رنج می برند.
- حاکمان کشورهای کلیدی منطقه،سن زیادی دارندوتاچندی دیگر«اسلام کریم اف»،«نورسلطان نظربایف»و«امامعلی رحمان»بایدروندانتقال قدرت به وارثان خودراآغاز کنند.ازاین رو،برخی کارشناسان مسائل سیاسی، برتاثیر احتمالی ناآرامی های اوکراین درحوزه آسیای مرکزی وقفقازتاکیدمی کنند.
به گزارش مرکز پژوهشی «استراتفور» آمریکا، طی سال جاری، کشورهای پساشوروی آسیای مرکزی، زیرفشاراقتصادی روسیه باقی می مانند.حتی قزاقستان که درهمسنجی با دیگر کشورهای منطقه از وضع اقتصادی بهتر و سرمایه های بیشتری برخوردار است،نیازشدیدی به پشتیبانی مسکو دارد.از سوی دیگر، در آینده روسیه تلاش می کند با استفاده از وابستگی اقتصادی این کشورها، نه فقط نفوذ خود در کشورهای پساشوروی آسیای مرکزی راحفظ، بلکه آن را تقویت کند. ازجمله این تدابیرعملی، امضای معاهده رسمی ورود به «اتحادیه گمرکی» میان روسیه،قزاقستان و بلاروس است.
البته ارمنستان نیزگرایش خود را برای عضویت در این سازمان اعلام کرده بود، ولی به طور رسمی، در اواخر سال جاری به آن خواهد پیوست؛ یعنی زمانی که اتحادیه اوراسیا فعالیت خود را آغاز کند.برای تحکیم و تقویت تاثیرگذاری و همچنین حفظ یکپارچگی کشورهای منطقه، روسیه از «سازمان پیمان امنیت جمعی» استفاده می کند که کشورهایی از جمله بلاروس، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان در آن عضوند .سازمان پیمان امنیت جمعی برای تقویت امنیت مرزی تاجیکستان دست به اقدام عملی زد و هنوز کمک های آن به تدریج به این کشور وارد می شود؛ امری که نشان می دهد روسیه این پیمان را برای افزایش نفوذ خود به کار میگیرد.
به هر روی، از دید برخی تحلیلگران، ناآرامیهای اوکراین را می توان تداوم تاریخی بحران ساختاری فضای شوروی دانست که به طورظاهری، احتمال تکرار آن در آسیای مرکزی نیز می رود.نکته کلیدی این است که همه کشورهای آسیای مرکزی، دگرگونیهای اوکراین و پیامدهای بعدی آن را به دقت زیر نظر دارند، زیرامی توانندازآن برای بررسی اوضاع خودبهره ببرند .این کشورهاترجیح میدهند در شرایط کنونی، از هر نوع موضع گیری که ممکن است به ضررشان تمام شود،پرهیز کنند، زیرا نمیخواهند هیچکدام ازشرکای غربی و روس خود را از دست بدهند.
محدودسازی و دربرگیری منطقهای
درچنین شرایطی،آغاز به کار رسمی دفتر مرکزی ناتو در ازبکستان و تحرک دیپلماتیک و نظامی مسکو در آمریکای لاتین، نشان می دهد که آمریکا و روسیه به دنبال پیگیری راهبرد نفوذ و محدودسازی در مناطق پیرامونی یکدیگر هستند.منطقه آسیای مرکزی از مناطقی است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه 90 میلادی، به فضای رقابتی میان دو قدرت بزرگ یعنی آمریکا و روسیه تبدیل شد. از یک سو، روسیه به عنوان میراث دار جایگاه اتحاد جماهیر شوروی در این منطقه، همواره به دنبال احیای حضور راهبردی خود بوده و از دیگر سو، آمریکا به عنوان یک قدرت فرامنطقه ای، تلاش داشته است حوزه نفوذ روسیه را در منطقه «خارج نزدیک» این کشور محدود کند و حوزه نفوذ خود را گسترش دهد.
پدیدآیی چنین جغرافیای رقابتی میان دو کشور طی دو دهه گذشته، بر دسته بندی های سیاسی در این کشورها نیز تاثیر گذاشت که نمونه آن انتخاب «الماس بیک آتامبایف» در آبان ماه 1390 به عنوان رییس جمهوری قرقیزستان بود.اما دگردیسی های ژئوپلیتیک دراین منطقه به این نقطه ختم نشد و پس از تصمیم دولت اوباما وسران کشورهای عضوسازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)درنشست «لیسبون»درخردادماه 1389 درباره تداوم طرح سپر دفاع موشکی در اروپا و نزدیک بودن مکان استقرار آن به مرزهای شرقی روسیه،مسکوموضوع ایجادسپردفاع موشکی مستقلی راکه دربرگیرنده شبکه ای ازمتحدان قدیمی است،در دستورکارقرارداد .
دراین چارچوب،روسیه تلاش کردبابلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان، یک شبکه دفاع هوایی یکپارچه برای رویارویی باطرح سپردفاع موشکی ناتوایجادکند.ازاین رو،توافقنامه هایی را با این کشورهابه امضارساندوحتی سامانه های دفاعی موشکی «اس-300» رادربلاروس مستقرکرد.در ادامه این روند، مجلس قزاقستان توافقنامه پیوستن این کشوربه شبکه دفاع هوایی یکپارچه را تصویب کرد تا رقابتهای راهبردی- امنیتی میان آمریکا و روسیه بیش از پیش تشدید شود.درتحولی دیگر،ناتو،گشایش دفترمنطقه ای خود درآسیای مرکزی در «تاشکند» ازبکستان را اعلام کرد.«جیمز آپاتورای» نماینده ویژه ناتو در قفقاز و آسیای مرکزی، گفت: گشایش دفتر نمایندگی ناتو فقط برای ازبکستان نیست، بلکه متعلق به همه کشورهای آسیای مرکزی است، چون با همه این کشورها همکاریهای گوناگونی داریم.
«آپاتورای» افزود:ارتباط ما با ازبکستان بسیار خوب است، چون این کشور با ناتو درزمینه حمل ونقل کالاو تجهیزات نظامی به افغانستان همکاری خوبی داشته است. این مقام ناتو تصریح کرد: وظیفه این نمایندگی، نظارت بر کل منطقه آسیای مرکزی است تا درک کند وضعیت امنیتی منطقه در چه اندازهای است. نماینده ویژه ناتو در قفقاز و آسیای مرکزی بر این موضوع نیز تاکید کرد که گشایش این دفتر با حوادث اوکراین ارتباطی ندارد،چون دفترناتو درتاشکند ازچند ماه پیش به پیشنهاد ازبکستان به طورغیررسمی فعال بود واکنون به صورت رسمی فعالیت خودرا آغاز کرده است.وی گفت: ما برای تغییر سیاست خارجی کشورهای منطقه به اینجا نیامده ایم وفقط ازتاشکند،برای بررسی وضعیت امنیتی آسیای مرکزی،برمنطقه نظارت خواهیم کرد.
به گفته تحلیلگران، انتخاب ازبکستان از سوی ناتو برای تاسیس دفتر نمایندگی، به این دلیل بوده است که این کشور، مواضعی غربگرایانه تر دارد و حتی از برخی پیمان های منطقه ای روسیه با کشورهای جدا شده از شوروی، همچون سازمان پیمان امنیت جمعی(CSTO) خارج شده است.البته حضور ناتو در منطقه آسیای مرکزی وقفقاز موضوع تازهای نیست وپیش ازاین(از دهه90میلادی به این سو)باطرح های گوناگونی مانند «طرح مشارکت برای صلح» یا به بهانه پشتیبانی از نیروهای بین المللی کمک به امنیت افغانستان معروف به «آیساف» دراین منطقه حضوری فعال داشته است.
در این میان، روس ها نیز بیکار ننشسته اند. مسکو پس از پیوستن شبه جزیره کریمه به روسیه،ازتلاش خود برای ورود به حوزه آمریکای لاتین سخن می راند.پس از حضورغیرمترقبه کشتی نظامی«لینوف»روسیه درساحل«هاوانا»پایتخت کوبا وچهارکشتی دیگر این کشوردرونزوئلا، «سرگئی لاوروف» وزیر امورخارجه روسیه، نیز در یک سفر دوره ای به کوبا،نیکاراگوئه،شیلی وپرو درآمریکای لاتین سفرکردتانشان دهدمسکوحضوررقابتی درحیاط خلوت آمریکارادنبال می کند .لاوروف درواکنش به اخباراعلام شده درباره پایه گذاری پایگاه های روسیه درآمریکای لاتین،بازبانی دیپلماتیک تاکیدکرد:«مسکوپایگاه های نظامی درآمریکای لاتین ایجادنمی کند، امابه داشتن مراکزی برای پشتیبانی ازناوهای نیروی دریایی روسیه درمنطقه،علاقه منداست.»
وی افزود: نیروی دریایی روسیه باید فرصت این راداشته باشد تا طیف فعالیت خود در اقیانوس های سراسرجهان را گسترش دهد و این امر مستلزم وجود مراکز پشتیبانی تکنیکی و تجهیزاتی است تا در آنجا، نیروی دریایی روسیه بتواند نیروبگیرد،استراحت کند وبرخی تعمیرات کوچک را انجام دهد.چنین مواضعی نشان می دهد مطلوبیت رفتاری قدرت های بزرگ در رقابت با یکدیگر، همواره مبتنی بر پیگیری راهبردهایی همچون محدودسازی، مهارودربرگیری بوده است.چنین راهبردی درفضایی رقابتی،می تواندچالش ها وتنش های منطقه ای وبین المللی رابیشینه سازد.براین پایه،شاید بتوان فضای موجودمیان واشنگتن ومسکورادرقالب چنین روندی بررسی کرد،زیرا رقابت میان این دوکشوربه ویژه باروی کارآمدن ولادیمیرپوتین،رییس جمهوری روسیه،به شرایطی رسیده که دوطرف به سوی رفتارهای رقابتی باراهبرد دربرگیری و مهار،حرکت کرده اند.
حضور آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز در چارچوب ناتو، یکی از نمونه های پیگیری این سیاست از سوی واشنگتن است.ازبکستان در آسیای مرکزی و گرجستان در منطقه قفقاز،دو کشوری محسوب می شوند که بر خلاف کشورهای دیگر این منطقه همچون تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ارمنستان، نگاه به غرب را دنبال می کنند. از این رو، آمریکا طی یکدهه گذشته، حضور فراگیر در این دو کشور را دنبال کرده است. در دیگر سو، روسیه که با روی کار آمدن دوباره پوتین، رویکردهای سیاسی تازهای را برگزیده و در فکر احیای قدرت و پویایی مولفههای راهبردی خود در سطح منطقه ای و بین المللی است.بر این پایه، روسیه در گام نخست تلاش کرد در فضای «خارج نزدیک»، خاکریزهای راهبردی خود یعنی کشورهای باقی مانده از اتحاد جماهیر شوروی را با استقرار پایگاههای نظامی حفظ کند.
اکنون مسکو همزمان با بیشینه شدن قدرت اقتصادی ناشی از افزایش قیمت انرژی درجهان وتشدید ناآرامیها دراوکراین، سیاست محدودسازی آمریکا در آمریکای لاتین را پیگیری می کند.در آمریکای لاتین، چهار کشور کوبا، بولیوی، ونزوئلا و نیکاراگوئه از جمله کشورهایی محسوب می شوند که طی سال های گذشته باخروج ازمدارغرب، سیاست های مستقلی در پیش گرفتهاند. در این میان، روسیه نیز در چارچوب سیاست دربرگیری، تلاش دارد در فضای راهبردی آمریکا، حضور فعال داشته باشد.سفرلاوروف به این کشورها وحضور ناوهای روسی در منطقه آمریکای لاتین، نشان می دهد مسکو تلاش های خود را برای افزایش فشار بر واشنگتن شدت بخشیده و همچون آمریکا، گسترش منافع ژئوپلتیک وراهبردی خودرا تا نزدیک مرزهای کشوررقیب،دنبال می کند.
درفرجام،به نظرمی رسد امروز،باوجود پویش ها وچالش های راهبردی همچون بحران اوکراین،حضورناتودرآسیای مرکزی وطرح سپردفاع موشکی،رقابت میان آمریکا وروسیه به نقطه بیشینهای رسیده باشد واز این پس، فضای منطقهای و بین المللی، می تواند از چالشهای ژئوپلتیک میان این دو ابرقدرت تاثیر، بیشتری بگیرد.
بازنده بزرگ بازی اوکراین
درهمین راستا،هدف اصلی آمریکا از مداخله در اوکراین نیز، عقب راندن روسیه و حضور درازمدت نظامی در اوکراین بود،اما تحولات اوکراین و بازی قابل قبولی که پوتین در این بحران کرد، آمریکا را در جایگاه بزرگترین بازنده این بازی قرار داده است. ایالات متحده آمریکا یکی از مهمترین بازیگران خارجی حاضر در بحران اوکراین محسوب می شود. همانگونه که آمریکا در انقلاب رنگی اوکراین در سال 2004 ، به عنوان حامی جناحهای ضد روس، توانست دولتی حامی غرب و مخالف با مسکو را به قدرت برساند، در تحولات اخیر اوکراین نیز به صراحت از آشوب در این کشور و براندازی دولت قانونی یانوکوویچ حمایت کرد.هدف اصلی آمریکا از مداخله در اوکراین، عقب راندن روسیه و حضور درازمدت نظامی در اوکراین بود. با این حال، تحولات اوکراین و بازی قابل قبولی که پوتین در این بحران کرد، آمریکا را در جایگاه بزرگترین بازنده این بازی قرار داده است. در این خصوص می توان به چند دلیل اشاره کرد:
1- دولت آمریکا که خود را سردمدار دموکراسی و حکومت قانون در سراسر دنیا معرفی میکند، از یاد برده بود که دولت یانوکوویچ در یک انتخابات بر سر کار آمده بود؛ انتخاباتی که ایالات متحده آمریکا نیز صحت و سلامت آن را تایید کرده و دموکراتیک خوانده بود. این رویکرد ایالات متحده نشان میدهد که اگر یک دولت قانونی که با ساز و کار دموکراتیک و انتخابات آزاد بر سر کار آمده، با منافع آمریکا در تضاد باشد،بایدبه چالش کشیده شود و از کار برکنار گردد. به این ترتیب، جهت گیری آمریکا دراوکراین، یک بار دیگر ادعاهای مقامات کاخ سفید در حمایت از دموکراسی را به چالش کشید.
2- علی رغم آنکه باراک اوباما در روز نخستِ به قدرت رسیدن مخالفان اوکراینی، اعلام کرد که اوکراین صفحه بازی شطرنج سیاسی دوران جنگ سرد نیست و لزومی ندارد که روسیه خود را بازنده این مبارزه تصورکند، اما بدنبال تسخیر شبه جزیره کریمه از سوی روسیه، اوباما هشدار داد که مداخله نظامی این کشور در اوکراین، هزینههایی به همراه خواهد داشت. با این حال هم اکنون مشخص شده که آمریکا نتوانسته هزینه چندان سنگینی برای روسیه ایجاد و کرملین را به عقب نشینی از مواضعش ترغیب کند. این مسئله نشان می دهد که آمریکا دیگر از توان هژمونیک در نظام بین الملل برخوردار نیست.
3- گزینه آمریکا در قبال بحران اوکراین، حرکت به سوی «استراتژی تعادل قدرت» بود. بر اساس این استراتژی، آمریکا از طرحها و شرایطی که درهر منطقه وجود دارد، برای توسعه هژمونی خود استفاده کرده و مانع فعالیت گروههایی میشود که میتوانند منافع آمریکا را مورد تهدید قرار دهند. با این حال، تحولات بعدی اوکراین و جدایی شبه جزیره کریمه نشان داد که کاخ سفید علیرغم برآوردهای اولیه، با واکنش غیرقابل پیش بینی کرملین مواجه شده و نه تنها نتوانسته به استراتژی تعادل قدرت دست یابد، بلکه عملا کفه ترازو به نفع روسیه سنگین تر شده است.
4- آمریکا در شرایطی که در بحران اوکراین بر مساعدت و همراهی کشورهای اروپایی تاکید میکند، با این حال با نا امیدی مواجه شده است، زیرا در میان کشورهای اروپایی، آلمان همچنان سعی میکند روابط دوستانه خود را با مسکو حفظ کند. آلمان به خوبی درک می کند که بسیاری از درگیریهای کلان چون بحران سوریه، برنامه اتمی ایران و اوضاع افغانستان، فقط همراه با روسیه میتواند حل و فصل شود. بر این اساس، مواضع آلمانیها در قبال روسیه و بحران اوکراین، بیانگر آن است که آلمان راه خود را از سایر کشورهای اروپایی و آمریکا جدا کرده است و همچنان قصد دارد شریکی قابلاعتماد برای روسیه در اروپا باقی بماند.
علاوه بر این باید توجه داشت که فرانسه نیز همراهی چندان زیادی با آمریکا نداشته است، زیرا باراک اوباما حتی موفق نشده فرانسه را به انصراف از معامله در زمینه دو ناو «میسترال» با روسیه متقاعد کند. فرانسه از یک سو نمیخواهد اعتبار بازرگانی خود را از دست بدهد و از سوی دیگر نمی تواند بر منافع کلان چنین معاملاتی چشم ببندد.
5- یکی ازمهمترین اهداف آمریکا،جلب نظر اوکراین به راهبردعمومی ناتوبودوکاخ سفیدقصد داشت در درازمدت،کییف رابه عضویت این اتحاد نظامی درآورد. بااین حال،تحولات فعلی اوکراین نشان میدهد که چنین امری دورازدسترس است،زیرا اگر مناطق «دونتسک» و «لوگانسک» از اوکراین جدا شوند و همانند کریمه به روسیه بپیوندند، آنگاه دیگر اوکراین جذابیت ژئوپلتیک خود را برای ناتو از دست خواهد داد.درطرف مقابل،به نظرمی رسد روسیه عدم انضمام دونتسک و لوهانسک را، به تضمین دولت اوکراین مبنی برعدم عضویت درناتو مشروط کرده است؛امری که درهر صورت،موجب عدم تحقق رویای آمریکا مبنی برعضویت اوکراین درناتو وسبب شکست دیگری برای اوباما می شود.