تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۵  ، 
کد خبر : ۲۶۸۱۸۹
روايت ناطق‌نوري از فتنه ۱۸ تير ۷۸

خاتمي اعتقادي به برخورد با فتنه‌گران 18 تير نداشت


فتنه 18 تير سال 78 و حوادث پيرامون آن يكي از پديده‌هايي است كه با گذشت 15سال از آن هنوز بسياري از زواياي آن شكافته نشده و آن گونه كه حجت‌الاسلام علي اكبر ناطق نوري رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي مي‌گويد، ابهامات زيادي درباره آن وجود دارد كه تاكنون براي افكار عمومي روشن نشده است. رئيس اسبق مجلس شوراي اسلامي معتقد است حادثه 18 تير يك حادثه معمولي نيست بلكه از يك عقبه سياسي برخوردار است كه به جريان ملي مذهبي و نهضت آزادي ختم مي‌شود. او البته از سهم مسئولان اجرايي دولت وقت در پيچيده شدن و حتي دامن زدن به اوضاع و تحريك دانشجويان غافل نشده و تأكيد مي‌كند: چنانچه در آن دوران در مسئوليت اجرايي حضور داشتم، جدي‌تر عمل مي‌كردم. ناطق نوري همچنين تأكيد دارد: من يقين دارم كه در ماجراي كوي دانشگاه اين لباس شخصي‌هايي كه مي‌گويند سازمان يافته و از جناح راست هستند، اصلاً وجود خارجي نداشتند.

اكنون كه 15 سال از آن حادثه مي‌گذرد، جماعتي از همان فتنه‌گران مطرود تلاش مي‌كنند ضمن نزديكي به برخي شخصيت‌هاي انقلابي همچون ناطق نوري، زمينه بازگشت خود را به قدرت و حاكميت هموار سازند، گرچه چندي پيش ناطق نوري در ديدار با حسين شريعتمداري تصريح كرده بود هرگز با طناب پوسيده اين افراطيون به چاه نخواهد رفت. آنچه در پي مي‌آيد روايتي تازه از تعطيلي روزنامه سلام و ماجراي كوي دانشگاه تهران است كه در جلد دوم كتاب خاطرات ناطق‌نوري به رشته تحرير درآمده است.

به گزارش تسنيم، وي در كتاب خاطرات خود مي‌نويسد: چون پيشتر در امور اجرايي بوده و وزارت كشور را در بحراني‌ترين شرايط كشور هم اداره كرده بودم، با حساسيت، جريان كوي دانشگاه را تعقيب كردم. خبرهايي كه از آغاز صبح در اين‌باره مي‌رسيد، حكايت از اين داشت كه آن چه رخ مي‌دهد، يك جريان عادي نيست. اصل ماجرا از اين قرار بود كه به دنبال توقيف روزنامه «سلام» و به بهانه اعتراض به اين توقيف، در كوي دانشگاه تظاهراتي شد كه بعد به بيرون هم كشيده شد.

راهپيمايان مسيري را طي كردند، سپس نيروي انتظامي با آنها برخورد كرد كه منجر به آن حوادث شد. من اصل جريان را هم عادي نمي‌ديدم، زيرا توقيف يك روزنامه نمي‌توانست اين قدر موج‌آفريني كند، گرچه همان موقع شنيده بودم كه بعضي از افراد جبهه دوم خرداد مي‌گفتند: «توقيف اين روزنامه به اين آساني نيست، اين غير از روزنامه‌«طوس» و «جامعه» است و نظام اگر بخواهد با روزنامه سلام برخورد كند، بايد خسارت سنگيني بپردازد.»

اين سخنان از آنها شنيده شده بود و اين ذهنيت را ايجاد مي‌كرد كه هدف از اين سخنان، پيش‌بيني طرح و برنامه‌اي بود كه اگر حادثه‌اي به اين شكل رخ بدهد، چه بايد كرد، از اين رو وقتي حادثه رخ داد و روزنامه توقيف شد، حوادث و نتايج‌ آن براي من غيرمترقبه نبود. با اين سابقه ذهني و خبرهايي كه داشتم، وقتي حادثه رخ داد، آن را عادي ندانسته و جريان را تعقيب كردم تا اينكه گفته شد راهپيمايان به خيابان ريختند و تخريب كردند.

ماجرا زير سر نيروهاي ملي - مذهبي بود

آنها شعارهاي تند و تيز و توهين‌آميزي را عليه اركان بالاي نظام و قوه قضائيه و حتي به مقام‌معظم رهبري مي‌دادند، در حالي كه ايشان هيچ نقش و دخالتي از اين جهت در اين نوع كارها ندارند، يعني آقا نمي‌گويند اين روزنامه را ببندند، يعني در ريز قضايا دخالت نمي‌كنند. شأن رهبري ايشان اجل از اين است كه در اين مسائل ريز دخالت كنند. ايشان سياست‌هاي كلي را بيان مي‌كنند، ممكن است كه به طور كلي هشدار و اخطار هم به مطبوعات بدهند، همانطور كه ممكن است به قوه قضائيه هم هشدار بدهند كه تو به وظيفه خود عمل كن اما اينكه حالا تعيين مصداق بكنند، نيست، به اصطلاح معروف علمي و طلبگي خود ما، «حكم را در واقع حاكم بيان مي‌كند، ولي تشخيص مصداق و موضوع با مكلف است» و آنجا هم مكلف قوه قضائيه بود كه برخورد كرد.

من به لحاظ اينكه شم امنيتي داشته و كار امنيتي كرده بودم، احساس مي‌كردم پشت‌صحنه دست‌هايي است كه اينها را مي‌گرداند و به طور جدي به اين موضوع يقين داشتم. در همان روزها قبل از آن كه حتي كسي دستگير و بازجويي شود، يا مثل الان يك خرده شفاف شود، گفتم كه ماجرا زير سر نيروهاي به اصطلاح ملي- مذهبي است. اينها رهبري مي‌كنند و به نظر من قوه قضائيه اگر بخواهد اين غائله را ختم كند، بايد سران اينها را دستگير نمايد.

لذا معتقدم اين جريان هدايت شده بود، براي همين من آرام نگرفتم و با اينكه در اين زمينه مسئوليتي نداشتم، دائماً جاهاي مختلف از دفتر خودم در مجلس تلفن مي‌زدم. با آقاي ذوالقدر و آقاي رحيم صفوي فرمانده محترم سپاه نيز پي‌‌در‌پي تماس مي‌گرفتم و آنها هم مي‌گفتند هنوز به ما دستور داده نشده و علت دارد كه دستور داده نشده، حتماً شما در جريان هستيد، البته آقايان هم ناگزير هستند كه ضوابط را رعايت كنند، چون در اين درگيري‌ها كه نان و حلوا تقسيم نمي‌شود، ممكن است دو نفر هم كشته شوند و آن وقت به اين فرماندهان بگويند شما به چه مناسبت وارد شديد. از اين رو اين اغتشاشگران فكر مي‌كردند كه واقعاً ميدان باز است و هر كاري كه دلشان بخواهد، مي‌توانند انجام دهند.

در واقع، فرصت خوبي بود كه اينها خودشان را نشان دهند، ولي به نظر من، نبايد هيچ فرصتي به اين‌گونه جريان‌ها داد، از همان اول بايد در نطفه خفه مي‌شد. بالاخره در يك مقطعي دستور صادر شد كه سپاه وارد عمل شود و در ظرف دو ساعت اغتشاشي كه از «ميدان بخارايي» تا «شهرري» كشيده شده بود، پايان يافت.

پرخاش به وزير كشور وقت درباره گزارش بي‌ربطش

در همين زمان، جلسه‌اي در حضور مقام معظم رهبري از سران سه قوه، فرماندهان نظامي سپاه، وزير اطلاعات، وزير كشور و تا آنجا كه من يادم است، دبير شوراي عالي امنيت ملي تشكيل شد.

مقام معظم رهبري از وزير كشور سؤال كردند (نزديك غروب بود) «اوضاع چه خبر است؟» گفت كه «حاج آقا تظاهرات و ناآرامي‌ها را جمع كردند و بر همه چيز مسلط هستيم». من چون خودم از بعدازظهر قضايا را تعقيب مي‌كردم، خيلي عصباني بودم، بين حرف پريدم و با تندي گفتم: «آقا ايشان گزارش بي‌ربطي مي‌دهند، اين طور نيست. همين الان در ميدان بخارايي، سپاه درگيري دارد. اينها را آقاي صفوي بفرمايند. آقاي رحيم صفوي گفت: «درست است». جالب‌تر از همه اينكه خود آقا فرمود: «تنها در ميدان بخارايي نيست، شهر ري هم الآن آشوب است، » يعني خود آقا از همه‌ ما بيش‌تر، خبر داشت.

سران نهضت آزادي بايد دستگير و محاكمه مي‌شدند

من همان جا گفتم كه «آقا، بنده اعتقاد دارم نهضت آزادي و اين نيروها در پشت پرده اين جريان هستند و اگر ما بخواهيم اين آشوب و شورش را بخوابانيم، به نظر من بايد سران اينها را دستگير كرده، عده‌اي كه در صحنه آشوب كردند را هم به سرعت محاكمه كنيم. حتي اگر لازم باشد- ديديم كه اينها به هرحال بحران ايجاد كردند را هم به سرعت محاكمه كنيم و حتي اگر لازم باشد- ‌آنها را به سينه‌ ديوار بگذاريم. اگر قصد براندازي نظام را دارند و با اسلام محارب هستند، با آنها برخورد شود». بعضي از مسئولان خيلي جا خوردند و گفتند: اين نوع حرف زدن جلوي آقا؟! اما من ريشه‌ اغتشاش را در نهضت آزادي مي‌دانم، اينها دنبال براندازي هستند و در كشور بحران ايجاد مي‌كنند و بالاخره بايد با آنها برخورد كرد، حكومت تعارف ندارد. در نهايت، با اين ناآرامي‌ها خوب برخورد شد و بعضي‌ها را هم دستگير كردند.

بايد با وزير علوم و عواملش برخورد مي‌شد

با تأييد مقام معظم رهبري سپاه توانست عمل كند البته من نظرم اين است كه در رابطه با حادثه كوي حق بسياري از نيروها تضييع شد. ما تحت تأثير شرايط آن دوره و همچنين يك مقدار رودربايستي قرار گرفتيم، يك مقدار مصلحت‌انديشي كرديم و نيروي انتظامي و افرادي هم مثل آقاي نظري و افسر ديگري كه در منطقه، مسئول عمليات بودند- كه افسران خوبي هستند- به نظر من وجه‌المصالحه قرار گرفتند، اينها قرباني شدند. من معتقد بودم كه حتي با وزير آموزش عالي نيز بايست برخورد جدي شود، معنا ندارد كه وزير جمهوري اسلامي در آن ماجرا كه يك جريان پيچيده سياسي و پشت صحنه آن حداقل نامشخص بود، تصميم عجولانه به استعفا بگيرد و عواطف دانشجوها را با اين كار خود تحريك كند. به نظر من او و دستيارانش در رده‌هاي مختلف بايد محاكمه مي‌شدند اما خيلي مصلحت‌انديشي شد. برخلاف شعارهايي كه مي‌دهيم- قانون و قانونگرايي- به نظر من، اينجا قانون خوب پياده نشد و من اگر مسئول بودم، حتماً اين طور عمل نمي‌كردم كه عمل شد، جدي‌تر عمل مي‌كردم.

ابهاماتي كه هنوز روشن نشده است

من بعد از اين جريان تا مدتي مصاحبه نكردم، بعد در يك مصاحبه‌اي از من پرسيدند: «نظر شما در مورد اين واقعه چيست؟ چرا تا حالا حرف نزديد؟» گفتم «براي اينكه تا حالا براي من مبهم بود كه قضايا چيست، من به عنوان رئيس يك قوه نمي‌دانم چه مي‌گذرد و الان هم براي من شفاف نيست. خيلي سؤال‌ها و ابهامات هست وزارت كشور چه وقت در جريان حادثه كوي دانشگاه قرار گرفته، نيروهاي تحت امر او چه كرده‌اند؟ چه زماني وزارت كشور وارد عمل شده است؟ حادثه ساعت 2 نيمه شب رخ داده تا 8 صبح مسئولان كجا بودند؟ چه كسي دستور داده، چه كسي دستور نداده؟ چه كساني از قبل در خوابگاه براي دانشجويان سخنراني كردند؟ بعضي از نمايندگان مجلس و مسئولان چرا براي دانشجويان سخنراني و آنها را تحريك كردند؟ اينها چه كساني بودند؟ اينها بايد مورد بحث قرار بگيرد، چرا استعفا دادند؟ چرا تحريك كردند؟»

با گرفتن يك منوچ و ملوس قصه را حل كردند!

در اين جريان چند نفر دستگير شدند، از جمله منوچهر محمدي و يك زني كه او را هم گرفته بودند. معروف شد كه با گرفتن يك منوچ و ملوس قصه حل شد! منشأ يك بحران و يك شورش اين نيست. اين پشت پرده دارد. الان هم به نظر من پرونده ماجراي كوي دانشگاه بايد باز باشد و بعضي از مسئولان كشور بايد آنجا پاسخ بدهند. حداقل هنوز براي ما ماجرا روشن نيست چرا سؤال‌ها پاسخ داده نمي‌شود؟ چرا افراد دستگير نمي‌شوند؟ چرا توضيح داده نمي‏‌شود؟چرا اين واقعه به ابهام و اجمال گذشت؟ اين قضيه فقط به محاكمه سردار نظري و پخش صحبت‌ها و ادله و در نهايت حكم ايشان ختم شد ولي عوامل اصلي ايجاد اين واقعه، هنوز مشخص نشده است.

لباس شخصي‌ها هم عامل اغتشاشگران بودند

ناطق نوري در بخش ديگري از كتاب خاطرات خود مي‌گويد: اختلاف من با آقاي خاتمي سليقه‌اي بود، به اين معنا كه در ماجراي هجده تير 1378، قائل بودم كه بايد سران نهضت آزادي دستگير، محاكمه و با آنها برخورد قاطع شود، اما ايشان اين اعتقاد را نداشت، تفاوت ما اين است. من يقين دارم كه در ماجراي كوي دانشگاه اين لباس شخصي‌هايي كه مي‌گويند سازمان يافته و از جناح راست هستند، اصلاً وجود خارجي نداشتند، كما اينكه دادگاه هم به همين جمع‌بندي رسيد.

 آن لباس شخصي‌هايي هم كه داخل كوي دانشگاه رفتند، معلوم نيست كه همه آنها از كدام گروه بودند، يكي از ابهامات هم همين است كه اصلاً‌ اين لباس شخصي‌ها چه كساني هستند؟ تحليل من اين است كه خود اينها ممكن است از جرياني باشند كه خواستند بروند آنجا شلوغ كنند، به هم بريزند و آشوب به وجود بياورند كه بعد بهره‌برداري كنند؛ ممكن است اين طور باشد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات