دکتر رحمان دبیرکل بنیاد فرندز در سخنان افتتاحیه جلسه با اشاره به فقدان نظم آرمانی نظام دو قطبی آن را واجد چشمانداز توازن و مهار استیلاطلبی دانست چرا که قدرت لجام گسیخته و جهانی شدن بیروح که به فروپاشی نظام دوقطبی انجامید ارزشهای متعالی و شکوه تمدن بشری را به تاراج برد. ایالات متحده آمریکا به واسطه اقدام غیرمسؤولانه در راهاندازی دو جنگ متوالی در افغانستان و عراق طی سالهای 2001 و 2003 که هر دو به انگیزه بسط استیلای این کشور و از طریق کاربرد اعمال خشونتآمیز عصر بربریت تحت نام جنگ "پیشگیرانه" بوده، چهره نظام تکقطبی جهان را از رنگ و بوی انسانی تهی ساخته است. وی در ادامه افزود ما اکنون شاهد غرش افکار عمومی جهان بر ضد جنگی هستیم که در جوهره خود چیزی جز نسلکشی به هدف چنگاندازی بر ثروتهای نفتی نداشت.
کاربرد استاندارد دوگانه اعتبار این جنگ را زیر سؤال برده است گرچه آمریکا ید طولانی در توجیه هرگونه قتل عام و مصیبت بشری دارد. فاجعه هیروشیما و ناکازاکی برای نجات جان یک میلیون آمریکایی رقم خورد. این معمای تاریخ است که وفاداران هرگاه از اربابان خود رویگردان شوند دچار سوءشهرت، تمرد و رذالت شده و در غار ترابورا یا قصرهای گرم و نرم شکار میشوند. آمریکا با برخورداری از اندیشه افرادی نظیر هانتینگتون و برژینسکی که در توهم برخورد تمدنها بسر میبرند دچار یک سیر قهقرایی زشتی شده است. دروغ بزرگ آمریکا مبنی بر حاکمیت بخشیدن دمکراسی در عراق چهره تمام دمکراسیها را تیره و تار ساخت.
در جنگ عراق ما شاهد بیشترین خسارات بر پیکره سازمان ملل، وحدت اروپایی و حقوق بینالملل بودیم. ایشان در پایان با ظالمانه خواندن نظریه بازدارندگی بیان داشت که طرح نابودی عراق طی قراردادی به امضاء بیل کلینتون رئیسجمهوری سابق آمریکا و اسرائیل رسیده بود. سناریوی امنیت جهانی هولناک است و برای منطقه و پاکستان نیز کاملاً وحشتناک میباشد.
دکتر شیرین مزاری مدیر کل موسسه مطالعات استراتژیک اسلامآباد (ISSI) سخنران نخست سمینار بود که در سخنان خود با اشاره به تغییر چهره جهان متعاقب تهاجم آمریکا به عراق تأثیرات آن را به ویژه برای جهان اسلام و پاکستان با اهمیت خواند. نامبرده یکجانبهگرایی و تهاجم آمریکا را در نظام حقوق بینالملل فاقد مشروعیت خوانده و این تهاجم را به مثابه نقض نقش برجسته شورای امنیت، حاکمیت قانون و هنجارهای بینالمللی و قطعنامه 1441 این شورا دانست. به عقیده وی این حمله از دیدگاه سازمان ملل یک تجاوز تلقی شده و تحت مواد 41 و 42 منشور این سازمان استحقاق مجازات دارد. رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر انگلستان درصدد مشروعیت بخشی به این حرکت تجاوزکارانه بوده و در صورت موفقیت دکترین پیشگیرانه نهادینه شده و تجاوز به سایر کشورها امر متداولی تلقی خواهد شد. آنچنان که شاهد تمایل هند در این زمینه میباشیم. تغییر رژیم از طریق اعمال فشار نظامی خطرناکترین رویه ناقض اصول بینالمللی است.
دکترین ریگان و سپس بوش مبنی بر محور شرارت و تغییر رژیم اسلامی الجزایر نمونههای بارز مداخله بوده که در دنباله با حمله به افغانستان و عراق تکمیل گردید. امحاء تسلیحات کشتار جمعی از طریق معاهدات بینالمللی قابل حصول بوده گرچه آمریکا راهحل نظامی را ترجیح میدهد. کشورهای اسلامی امروزه هدف سهلالوصولی برای آمریکا فرض شده و در این میان وجود استاندارد دوگانه در رابطه با اسرائیل و محور قرار گرفتن این کشور در سیاستهای منطقهای آمریکا دردآور است. آمریکا درصدد تسلط بر منابع انرژی تحت لوای مبارزه با تروریسم و دکترین پیشگیرانه است. سخنران در نتیجهگیری بر نکات زیر تأکید نمود:
جهان اسلام و به ویژه کشورهای عربی و اسلامی بایستی به دنبال نهادینه ساختن گفتگو و حل و فصل مسالمتآمیز مسائل منطقهای و ائتلاف برای مقابله با سیاستها و تحریمهای آمریکا باشند. جهان اسلام بایستی به فکر یافتن یک رهبر باشد که در این راستا مالزی و پاکستان الگوی مناسبی به نظر میرسند. تهدید واقعی پاکستان از ناحیه هند بوده و ادعاهای هند مبنی بر استحقاق اعمال اقدام بازدارنده نهایتاً به جنگ منتهی خواهد شد. تداوم همکاری پاکستان با آمریکا در آینده دشوار خواهد بود زیرا اصول این همکاری باید شفاف و براساس مؤلفههای استراتژیک تعریف شده باشند و ما بدانیم که بهره ما از همکاری در ائتلاف ضدتروریسم چه بوده و خواهد بود؟ رسانههای آمریکایی حمله به پاکستان در خصوص سیاستهای اتمی این کشور را خاتمه ندادهاند و براساس گزارشات منتشره از سوی منابع هندی ما شاهد همکاری عمیق استراتژیک میان دو کشور آمریکا و هند هستیم. بر این اساس برنامه کنترل تسلیحات بایستی برای هر دو کشور اعمال شود و فشار یک جانبه بر پاکستان بیمعناست. پاکستان باید نقش فعالتری را در سازمان کنفرانس اسلامی ایفا نموده و از نظام چندقطبی، تضعیف یکجانبهگرایی و تقویت سازمان ملل حمایت نماید و در مجموع باید مانند کشورهای فرانسه، آلمان و چین از سیاست مستقلی تبعیت نمود.
دکترین طاهر امین استاد بخش روابط بینالملل دانشگاه قائد اعظم سخنران بعدی نشست بود که پیرامون الزامات امنیتی فعلی پاکستان به ایراد سخن پرداخت. ایشان ضمن طرح 4 سؤال در زمینه تحولات جهانی و الزامات آن برای پاکستان به تشریح سیاست استیلاطلبی آمریکا و آثار مترتب بر آن در جنگهای افغانستان و عراق پرداخته و گفت: شعار بوش حاکمیت بخشیدن به حکومتهای میانهرو است. آنها صراحتاً در جزوات استراتژیک خود مینویسند که دمکراسی آمریکایی بایستی به سایر کشورها تحمیل شود. استاندارد دوگانه آمریکا بر ضد جهان اسلام در زمینه دمکراسی به خوبی مشهود است و در این راستا دیدگاه اسرائیل نسبت به جهان اسلام تعیینکننده است. حمله آمریکا به عراق پیشترها از سوی اسرائیل پیشبینی شده بود و این به واسطه ارتباط سیاستگذاران آمریکایی با حزب لیکود اسرائیل است.
در همین رابطه میتوان به سخنان تند کالین پاول نسبت به ایران و سوریه در جمع انجمن اسرائیلیهای مقیم آمریکا اشاره نمود. به عقیده سخنران تهدید هند نسبت به پاکستان ریشه در همکاری آمریکا، اسرائیل و هند و برنامه ایشان برای جنوب آسیا داشته و اساساً همکاریهای نظامی آمریکا و هند پتانسیل تهدید نسبت به پاکستان را افزایش داده است. افغانستان از سوی قدرتهای جهانی و به ویژه آمریکا مورد غفلت واقع شده و عدم تشکیل ارتش ملی، عدم همکاری جنگسالاران با دولت و عدم حضور کافی نیروهای ایساف حاکی از بیمهری قدرتهای جهانی و آشفتگی دولت کرزای است که صرفاً در کابل حاکمیت دارد. افغانستان دیگر تهدیدی برای امنیت اسرائیل و آمریکا تلقی نشده بلکه عاملی برای ایجاد تهدید علیه سایر کشورها به ویژه مسلمانان درآمده است. عدم تحقق نظام سیاسی فراگیر موجبات اختلافنظر آمریکا و سایر کشورهای غربی را فراهم ساخته است. ایشان در ادامه با تأکید بر محروم شدن پاکستان از مزایای منطقهای، معمای امنیتی پاکستان را در گرفتار آمدن در چنبره تهدید آمریکا، هند و افغانستان (تروریسم) دانست.
از طرفی سیاست چوب و هویچ بر پاکستان اعمال میشود و از سوی دیگر پاکستان با تهدیدات هند که به خوبی آن را دفع نموده، مواجه است. پاکستان درگیر جنگ داخلی (قدرت) نیست اما با توجه به تحولات جاری جهانی نیازمند تجدیدنظر در سیاستهای خویش میباشد. بزرگترین چالش سیاسی پاکستان حاکمیت ارتش بر نهادهای سیاسی و دمکراتیک است. حاکمیت ارتش مخالف روح دمکراسی است و بایستی مورد عراق را نظاره نمود. سندی در طی جنگ اول خلیجفارس در روزنامههای آمریکا منتشر شد مبنی بر این که آمریکا تنها خواستار همکاری با ارتش پاکستان زیرا این ارتش است که منافع آمریکا را تأمین مینماید. این در حالی است که در سناریوی جدید جهانی تنها دولت – ملتها و حکومتهای دمکراتیک از حق حیات برخوردار خواهند بود. ما خواستار تقابل با غرب و آمریکا نیستیم اما پاکستان نبایستی تمامی تخممرغهای خود را در سبد آمریکا بگذارد. سخنران در پایان ضمن حیاتی خواندن تقویت روابط با چین خواستار وحدتنظر کشورهای مسلمان شد.
ژنرال بازنشسته میرزا اسلمبیگ رئیس بنیاد فرندز (و رئیس اسبق ستاد مشترک ارتش پاکستان) آخرین سخنران این سمینار بود که ضمن اشاره به تهدیدات اخیر دهلی نو مبنی بر کاربرد حمله پیشگیرانه به تشریح دیدگاههای خود پیرامون مسأله کشمیر پرداخته و اظهار داشت: همکاریهای استراتژیک آمریکا و هند در منطقه تشدید شده و ما چرخش 180 درجهای آمریکا در قبال کشمیر را به مانند موضوع افغانستان ارزیابی مینماییم. مسأله کشمیر بیش از هر زمانی موجبات نگرانی پاکستان را فراهم ساخته است، اما با این حال پاکستان مرعوب آمریکا نبوده و موضع ما در قبال کشمیر مبتنی بر حق تعیین سرنوشت است. ایشان با رد تبلیغات برخی محافل غربی و هندی در خصوص ناامن بودن تأسیسات اتمی پاکستان، آن را تحت کنترل کامل ارتش و نه افراطگرایان مذهبی دانست و شلیک سه موشک را پیامی برای آمریکا و هند در این زمینه برشمرد. به گفته وی در جنبه داخلی توهم مقابله ارتش با احزاب مذهبی بنیادگرا به مانند الجزایر وجود داشت اما احزاب مذهبی به احزاب عمده سیاسی کشور مبدل شدند.
در رابطه با هند به دنبال حداقل بازدارندگی بوده و توانستهایم توازن را برقرار نماییم. بر این اساس تعداد موشکهای ما محدود است و این در حالی است که هند 70 – 60 موشک در اختیار دارد. ارتش هند دو برابر ارتش پاکستان است و تنها 12 – 10 واحد را جهت سرکوب مبارزات آزادیخواهانه در کشمیر مستقر ساخته است. ژنرال اسلمبیگ در ادامه اظهار داشت: عامل اساسی بسط کارایی تجهیزات اتمی ما، بازدارندگی بوده است. دکترین بازدارندگی اتمی ما از سال 1989 و از زمان بینظیر بوتو مطرح گردید و متعاقباً سلاح اتمی ما پس از نه سال تلاش تکمیل و در سال 1998 مورد آزمایش قرار گرفت. سخنران ضمن ارائه توضیحات مبسوطی در خصوص رشد برنامه هستهای پاکستان و برشمردن حساسیت زمانی سه برهه زمانی سال 1990 (همکاری آمریکا و هند)، 1998 (آزمایش هستهای هند و پاکستان) و 2002 (رویارویی مرزی) مدعی گردید ائتلاف ضد تروریسم افغانستان برنامهای جهت مهار کشمیر و تسلیحات اتمی پاکستان بوده است.
ایشان ضمن حمله شدید به سیاستهای هند، بازدارندگی اتمی پاکستان را کاملاً قابل اعتماد خواند لیکن کاربرد احتمالی آن به هنگام ضرورت را منتفی ندانست. وی در ادامه گفت هر دو کشور هند و پاکستان توان جنگ تدافعی را داشته اما هیچ کدام قادر به انجام تهاجم در عرصه تسلیحات متعارف نیستند. سخنران ضمن اعتراف به برتری هوایی هند اظهار داشت: نیروهای دریایی و زمینی دهلی 10 روز برای انجام حمله به پاکستان نیاز دارند و این در حالی است که اسلامآباد این کار را ظرف 5 روز انجام میدهد و این یعنی قدرت بازدارندگی. ما در طول یک دوره زمانی به یک موازنه عملیاتی در قبال هند دست یافتهایم و به همین دلیل دهلینو حتی جرأت عبور از خط کنترل به رغم رویارویی 10 ماهه مرزی را نداشت. از طرفی هند 500 هزار نیرو را به مرزها بسیج نمود ولی حفظ این تعداد نیرو در طول مرز مشترک سالی 2 میلیارد دلار هزینه در بر دارد که هزینه گزافی به شمار میرود. بایستی توجه داشت که منابع استراتژیک ما تعیینکننده بوده و تسلیحات اتمی نیز خلأ نیروهای سنتی را پر نمینمایند. این سخن که هند به سرعت قدرت تسخیر کراچی را دارد، غلط است زیرا کراچی تحت کنترل شدید بوده وانگهی ما سریعاً از قدرت اتمی خود بهره خواهیم گرفت. سخنران یادآور شد هند در سال جاری 29% بودجه دفاعی خود را افزایش داده و این رشد عموماً در زمینه فنآوری و قدرت تخریبی سلاحها بوده است.
اسلمبیگ در پایان با اشاره به حضور 60 هزار نیروی جهادی از بیش از 20 کشور جهان در کشمیر متذکر گردید که نیمی از مبارزان کشمیری به مانند افغانستان از داخل هند و نیم دیگر از خارج به این منطقه سرازیر میشوند و صرفاً تعداد اندکی از پاکستان به کشمیر رفتهاند و پاکستان نیز نمیتواند جلوی ایشان را بگیرد چرا که این مسأله یک امر خودجوش تلقی میشود. پاکستان متعاقب اعلامیه تاشکند در سال 1971 جنبش آزادیخواهی کشمیر را به خود مردم کشمیر واگذار نمود و این خود مردم بودند که مبارزات را ادامه دادند. سیاست حمایت جدی از کشمیر جزو آرمانهای پاکستان است که بایستی مورد توجه جدی دولت باشد. به منظور تأمین امنیت ملی جهتگیری سیاسی کشور در قبال آمریکا در آینده بایستی مبتنی بر حالت نه رویارویی و نه تسلیم محض باشد. سیاست بایستی امنیت کشور را با تکیه بر قدرت اتمی حفظ نماید و بیشک ما قادر به حفاظت از منافع ملی و امنیتی خود خواهیم بود.
پس از ایراد سخنرانیها حضار در جلسه به طرح دیدگاهها و پرسشهای خود پرداختند که اهم آن را متذکر میشود:
دکتر فرخ سلیم (تحلیلگر)، اظهار داشت: وحدت جهان اسلام به دلیل غیردموکراتیک بودن نظام حکومتی اکثر کشورهای اسلامی به امر دشواری مبدل شده است. جورج بوش پدر نخستین رئیسجمهور بود که به روند توسعه اسرائیل همت گماشت و اینک پسرش با فتح عراق این آرزو را عملی ساخته است. همکاری با آمریکا بایستی هر چه زودتر خاتمه پذیرد چرا که این همکاری به قیمت انزوای ما تمام شده است.
دکتر مقصود الحسن نوری (پژوهشگر مؤسسه تحقیقات سیاسی اسلامآباد - IPRI) نیز گفت: از طرفی سخن از اشتباهات پاکستان است و از طرفی خواستار همکاری با آمریکا هستیم. این تضاد را چگونه باید حل نمود؟ ما متکی به جمعیت 140 میلیونی و سلاح اتمی بوده و با عراق کاملاً متفاوتیم.
سفیر آلمان در اسلامآباد اظهار داشت: من جداً طرفدار چندجانبهگرایی هستم اما نزاع دیگری وجود دارد و آن این که کشورهای اسلامی فاقد حکام خوب بوده و این امر دستاویزی برای حمله آمریکا محسوب میشود.
دکتر مقبول احمد باتی (سفیر اسبق پاکستان در چین و عضو شورای سیاستگذاری خارجی پاکستان) گفت: انتخابات آمریکا فردی را بر اریکه قدرت نشاند که متعهد به کاربرد نهایت توان ابرقدرتی آمریکا است. آمریکا در حال حاضر درصدد بنیان نهادن استیلایی فراتر از گذشته است و 11 سپتامبر فرصت مغتنم را به آمریکا بخشید. خطر هژمونی آمریکا به دلیل برخورداری از دیدگاه دکترین بازدارندگی است. ایشان پیشنهاد نمود که پاکستان با کمک چین که قابل اعتمادترین دوست این کشور تلقی میشود و با مشارکت فرانسه و آلمان ابعاد چندجانبهگرایی را تقویت نماید. به عقیده وی پاکستان بایستی نسبت به انعقاد یک پیمان دوجانبه مستحکم در زمینه همکاریهای دفاعی – امنیتی و فنی با چین مبادرت ورزد.
چین نیز علاقمند است. دوستی چین همیشه برای ما ارزشمند بوده و در این خصوص میتوان به سفر نخستوزیر چین به پاکستان که بلافاصله با پیشنهاد هند مبنی بر انجام گفتگو در آگرا مواجه شد، اشاره نمود. ما تنها کشور اتمی مسلمان جهان هستیم و بایستی آماده ایفای نقش فعالتری در دنیای اسلام باشیم. من نمیگویم رهبری جهان اسلام بلکه نقش راهبردی، جهان اسلام هدف اصلی است بنابراین بایستی در عین کنار آمدن با آمریکا به دنبال همگرایی جهان اسلام نیز باشیم.
صاحبزاده یعقوب خان (وزیر خارجه اسبق پاکستان) اظهار داشت: جهان در حال ورود به یک نظام کاملاً متغیر بوده و ما در جهانی در شرف مرگ در شرایطی که دنیای جدید دیده به جهان نگشوده، به سر میبریم. حاکمیت کشورها و مفهوم اخلاق دچار چالش شده و به واسطه اشغال عراق، آمریکا بر هفت کشور اطراف آن مسلط شده و آسیای مرکزی و غرب آسیا را تحت نظر دارد. واشنگتن در حال بهبود مناسبات خود با پاکستان است و جای نگرانی وجود ندارد اما در عین حال رهبران ما بایستی مراقب وضعیت باشند. ما بایستی به منظور اجتناب از بروز مشکلات آمریکا را آزرده خاطر نساخته و آستانه تحمل آمریکا را بسنجیم.
ملاحظات
1. به دنبال اوجگیری جنگ لفظی میان دو کشور همسایه جنوب آسیا و تهدیدات دنبالهدار مقامات هندی برخی از مراکز مطالعاتی پاکستان با اغتنام از فرصت اقدام به برگزاری سمینار و جلسه گفتگو نمودند. سمینار محیط امنیتی تأثیرگذار بر پاکستان و منطقه از سوی بنیاد تحقیقاتی فرندز که دارای مواضعی به ظاهر ضدآمریکایی است با همکاری مالی بنیاد هانس زایدل آلمان که وابسته به یک حزب دست چپی است، برگزار گردید. در این سمینار علاوه بر تعدادی پژوهشگر و دانشجوی علوم سیاسی، دیپلماتهایی از چند سفارتخانه خارجی و از جمله سفرای بنگلادش و آلمان حضور داشتند.
2. پیام اصلی سمینار تأکید بر توان بالای بازدارندگی اتمی پاکستان و هشدار به مسؤولان این کشور جهت چارچوببندی روابطی برابر و متعادل با ایالات متحده آمریکا و ضرورت بسط همکاریهای استراتژیک با چین و پیگیری سیاست مهار هند بود.
3. مواضع تند ضد اسرائیلی و تشریح اهداف بلندمدت استعماری آمریکا در گسترش قلمرو نفوذ اسرائیل در منطقه از جمله مطالب مورد اشاره در سخنرانیها و سؤالات مطرح شده بود.