
سایت بصبرت، گروه فرهنگی/ امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که انیمیشنهای پر زرق و برق و باشکوه کمپانیهای عظیم فیلمسازی را ندیده باشد. نام شرکتهای بزرگی مانند دریم ورکز، پیکسار، سونی پیکچر برای بسیاری از مردم نامهایی آشنا هستند. و کتابهای بسیاری در مورد وجوه مختلف انیمیشن نوشته و ترجمه شده است و در کتابخانه در دسترس عموم قرار دارد. بسیاری از انیمیشنها پا به پای فیلمهای سینمایی کارگردانان بزرگ به موفقیتهای گیشه دست یافتهاند. نمونه اخیر آن انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم 2» با بودجه تولید 145 میلیون دلاری طی هفت هفته اکران، فقط در سینماهای آمریکا توانست 166 میلیون دلار فروش را بدست آورد. (پایگاه اطلاع رسانی imdb.com)
اما اهمیت انیمیش بیش از آنکه وامدار گیشههای پرفروش خود و رقابت تنگاتنگش با فیلمهای سینمایی باشد وامدار جایگاه استراتژیک خود در الگوسازی رفتاری کودکان است. از این منظر اهمیت انیمیشن بیش از فیلمهای مختص بزرگسالان است چرا که میتواند در تعریف رفتار نوجوانان، جوانان، و به طور کلی بزرگسالان آینده جایگاه تسهیل کنندهای داشته باشد.
چندی پیش اوباما در دیدار با اعضای کمپانی بزرگ دریم ورکز مباحثی را مطرح کرد که افشاء کننده دیدگاه ایالات متحده از سرمایهگذاری در حوزه انیمیشن است. اهمیت این سخنان از این جهت است که این جملات در میان کارکنان یکی از مهمترین شرکتهای انیمیشنسازی جهان -دریم ورکز- که خالق انیمیشنهای مهمی چون، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، شرک، سری پاندای کونگفوکار و چندین و چند انیمیشن دیگر بوده است مطرح میشود. این سخنان را در دو بخش می توان ارزیابی کرد:
1-وجه فرهنگسازی انیمیشن: «ما از طریق شما یک فرهنگ جهانی را شکل میدهیم... هالیوود نقشی اساسی در اشاعه ارزشهای فرهنگ آمریکایی و همچنین شکلدهی یک فرهنگ جهانی دارد، چه باور کنید و چه نکنید، هالیوود و صنعت سرگرمی از برخی جهات، بخشی از دیپلماسی آمریکاست، صنعت سرگمی بخش بزرگی از صادرات کشور ما را در بر میگیرد.»
2-وجه جهانیسازی: «این (فرهنگ سازی) درست همان چیزی است که ما را از دیگران متمایز میکند و ما را به یک قدرت جهانی تبدیل میکند. شما میتوانید در عین حال در هر جایی از این کره خاکی حضور داشته باشید، هچمون لحظهای که کودکی را در آن سوی دنیا در حالی میبینید که یک تیشرت با تصویر انیمیشن «ماداگاسکار» به تن کرده است و به زبان او سخن بگویید و او شما را بفهمد. در حالیکه مردم دیگری کشورهای دنیا از این زبان مشترک خبر ندارند.»
باراک اوباما در خطاب خود به کارمندان دو بار از واژه هالیوود که در ادبیات شفاهی اهالی سینما به حوزهای از فیلمسازی آمریکا که ویژه بزرگسالان اشاره دارد استفاده میکند. که این معنا را در بردارد که بر خلاف آنچه در میان اهالی سینما مشهور است در سیاست فرهنگی آمریکا سینمای فرهنگساز از انیمیشن (حوزه کودکان) و فیلمهای سینمایی (حوزه بزرگسالان) تشکیل شده است و هر یک از اهمیتی مساوی برخوردار است. چیزی که اثر بسیار ناچیزی از آن را در سیاستهای فرهنگی و سینمایی کشور نمیبینیم. اولین انمیشینی که توانست همطراز فیلمهای سینمایی در ایران از جایگاه خبری و مالی برخوردار شود که انیمیشن تهران 1500 بود که به هیچ وجه مطابق با اهداف کلان فرهنگی کشور نبود.
انیمیشن به عنوان یک رسانه جمعی تاثیرگذار میتواند پیامها را به گستره عظیمی از مخاطبان کودک که امکان دریافت پیامهای فرهنگی را در فیلمها ندارند،برساند و فراموشی این هنر مهمترین آفت در نقش دهی به آن در حوزه فرهنگ است. اگرچه انیمیشن در بین سیاستگذاران فرهنگی ایران به غلط به عنوان یک تفریح سطحی در اوقات فراغت کودکان تعریف شده است در میان سیاستمداران و سازندگان آمریکایی و غربی انیمیشن به عنوان رسانهای مقتدر شناخته میشود که از تاثیرگذاری عمیقی بر فرهنگها و ارزشهای کودکان که نوجوانان، جوانان و پدران و مادران آینده را تشکیل خواهند داد برخوردار است.
با لحاظ آمار مخاطبان انیمیشن دوگانه "مرد نفرت انگیز" که فقط در آمریکا حدود 600 میلیون دلار فروش داشت، هم چنین انیمیشن "دانشگاه هیولاها" که فقط در آمریکا حدود 270 میلیون دلار فروش داشته به فرهنگسازی که در آمریکا برای پدران و مادران شده است میتوان پی برد.
با این حال وقتی در داخل به روند رسانه ایی کشور می نگریم، غربت انیمیشن را مشاهده می کنیم.این مسئله صحیح است که انیمیشن هنر است و البته موجبات تفریح خانواده ها را فراهم میکند، اما نباید فراموش کنیم که کشورهای غربی به خصوص آمریکا با استفاده از همین پتانسیل موجود در انیمیشن، در چند سال اخیر ارزش های جوامع مختلف را تغییر داده و ضد ارزشها را جایگزین آنها کرده است. به جرآت می توان گفت امروزه تاثیری که انیمیشن بر مخاطبین خود می گذارد، بسیار بیشتر از چیزی است که فکر می کنیم.
افلاطون در کتاب جمهوریت خود میگوید: نخستین وظیفه ما این است که سازندگان حکایت را تحت مراقبت قرار دهیم. اگر داستان خوبی ساختند، آن را بپذیریم و اگر بد ساختند، آن را رد کنیم. سپس پرستاران و مادران را وادار کنیم تا تنها حکایتی را که پذیرفته ایم، برای کودکان نقل کنند و متوجه باشیم پرورشی که روح اطفال به وسیله حکایت حاصل میکند، به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آنها به وسیله ورزش پیدا میکند.
فیلمها
1-چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم 2
2-من نفرت انگیز
3- انیمیشن "دانشگاه هیولاها"