
جمعه ۲۵ شوال، مصادف با سالروز شهادت رئیس مذهب شیعه، صادق آلعبا(ع)، در تاریخ برخی از شهرکها، شهرها و استانها ماندگار شد. محله قیامدشت هم یکی از این مناطق است که میزبان تشییع و تدفین شهدای گمنام بود. از مراسم «شبی با شهدای گمنام» که از پس از نماز مغرب و عشای شب جمعه تا پاسی از بامداد روز جمعه ادامه داشت، بگذریم، حدود شش ساعت در مقابل آفتاب در مراسم روز جمعه تشییع و تدفین شرکت کنی، تنها با یک انگیزه قوی معنوی به نام «عشق به شهادت و شهید» میسر است. همان چیزی که رمز پیروزی مکتب اسلام بوده است. برخی از مؤلفههای ملی و مذهبی در مزیتها و خصایص ایران و ایرانی وجود دارد که رنگ و بوی نژادی و قومی نمیگیرد و به دلیل یک ویژگی بالاتر به نام مؤلفه و مزیت انسانی و اسلامی همچنان ملی است. عشق به شهید، شهادت، شجاعت و ایثار برای ناموس و مردم و کشور، تلاش علمی برای پیشبرد و توسعه جامعه، عدالتورزی و... از این جنس هستند.
بسیاری را گمان بر این است که جوانان ما از خیلی از ارزشها و هنجارها به دلایل مختلف، نظیر اثرپذیری از رسانههای دگراندیش در دسترس، فاصله گرفتهاند و دیگر مثل بزرگان و پدر و مادرشان به مسائل روز و ارزشها و معیارها فکر نمیکنند، اما وقتی از نزدیک در یکی از این مراسم تشییع شهدا حضور فیزیکی و دلی توأمان داشته باشی، از همه قشری در آن میبینی؛ از خانم محجبه و چادری گرفته تا دختر جوان فوکلی که خیلی از منظر ما حجاب محکمی ندارد؛ از آقا پسر جوان با مدل فشن گرفته تا بسیجی پیراهن روی شلوار انداخته؛ از مردم بازاری و کارمند، تا شیخ و امام جماعت مساجد محلات و شهرها و... اینهمه چیزی است که در صحنههای مختلف انقلاب و جنگ دیدیم. مگر همین مردم با همین مشخصات نبودند که دیروز (عاشورای ۴۲ شمسی) به ندای امام خمینی که آن روزها روحالله مینامیدند، لبیک گفتند و هفده سال پس از آن، باز به ندای او به جبهه سرازیر شدند و امروز که شهدای گمنام با مصلحتی بالاتر و برای بازگرداندن ما به مسیر انقلاب و نظام اسلامی، معلومالاثر شدند، باز مردم در بزرگداشت آنها و کسب نورانیت از آنها و اخذ حاجت از محضرشان با اعتقاد، به مراسم تشییع آنها میآیند و باکی نیست که پنج شش ساعت مقابل آفتاب باشند و به جای پدر، مادر، خواهر و برادر شهدای گمنام، برایشان بر سر و سینه بزنند و در وداعی جانسوز، گوهر وجود آنها را به صدف پاک زمین بسپارند.
بهراستی بین این مردم عاشق ـ با تمام تنوع در عقاید و اختلاف در ظواهر ـ با شهدای گمنام چه نسبتی وجود دارد؟
در صفوف مردم بهوضوح اختلاف سلایق و علایق سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی را میشود دید اما همه آنها برای یک هدف واحد در اینجا گرد هم آمدهاند و آن، شهدا و بزرگداشت مقام آنهاست. این روز، روز پایداری انقلاب و نظام اسلامی ماست و تا زمانی که مردم با تمام سلایق و علایق بر سر مشترکات ملی و اسلامی وحدت نظر داشته باشند، کشور روی ریل اقتدار، توفنده به مسیر توسعه و ترقی خود ادامه میدهد و هیچ قدرتی و ملتی توان رساندن کوچکترین آسیب و گزندی به این کشور و مردم را نخواهد داشت.
در هنگام تشییع شهدای گمنام به خیلی چیزها فکر میکردم، گاهی به این عمل حسنه کسانی که مسبب این احیاگری ارزشها در فضای شهر و کشورمان بودند که حتماً از جنس باقیاتالصالحات است، میاندیشیدم که چه کار بزرگی کردند آنها. یقیناً خداوند آن را به دل تصمیمگیران انداخته است و یا شهدا خواستهاند همانطوری که روزی جور قاعدین را با شرمنده کردن آنها کشیدند و در صحنه جهاد حاضر شدند، این بار هم جور نواقص و کاستیها یا نشستن و فریضه امر به معروف و ارزشها را تعطیل کردن ماها را دیدند و باز ما را شرمنده کردند و جسم مفقودالاثرشان را این بار معلومالاثر کردند و شمیمی از عشق، عاطفه، یاد خدا، یاد شهادت و جهاد، یاد مهربانی و مهرورزی و یاد پاسداشت ارزشها و معروفها را در فضای جامعه، شهر و محلهمان پراکنده کردند.
حالا دیگر محله ما هم مزین و منور به وجود شهید گمنام شده است و حال و هوا و رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. میشد این را از نگاه و احساس مردم و جوانان فهمید. یادم آمد چند سال پیش، از قول بزرگی که به احتمال خیلی زیاد، مقام معظم رهبری باشد، در بازگویی خاطرات بازدیدشان از کشوری در جنوب شرق آسیا و مقبره سرباز گمنامشان، مطلبی خوانده بودم که برایم نغز بود و آن اینکه وقتی ایشان از مقامات آن کشور پرسیدند: چرا این یادمان را در بلندی شهر ساختهاید؟ گفته بود: میخواهیم این سرباز گمنام کشتهشده در راه وطن، ناظر اعمال ما باشد.
حرف، حرف قشنگی است و نگاهی زیبا؛ هرچند گوینده آن غیرمسلمان باشد. قطعاً بزرگترین پیام وجود شهدا در شهر و محلهمان، همین است که آنها مراقب و ناظر اعمال ما باشند که چگونه از خودمان، دینمان، ناموسمان و کشورمان و ارزشهایمان مراقبت کنیم؛ میراثی که شهدا با جانشان از آنها صیانت کردند. امروز بار سنگین این مسئولیت بر دوش همه تشییعکنندگان و همه کسانی که در جامعهای زندگی میکنند که امنیتش حاصل رشادت آنهاست، احساس میشود و خدا کند که خداوند ظرفیت درک و توان حمل این بار سنگین را به ما عنایت کند.
اگر زندگیمان رنگ و بوی شهدا را گرفت، بهیقین پیام شهدا را گرفتهایم. اگر مانند شهدا برای دینمان از جانمان گذشتیم، پیامشان را درک کردهایم. اگر مانند شهدا به ارزشها و هنجارهایمان احترام گذاشتیم و عشق ورزیدیم و آنها را در مصاف با هنجارهای دروغین و رسانهای غربی به مسلخ نفرستادیم، پیامشان را درک کردهایم، اگر به پدر و مادرهایمان احترام گذاشتیم و از فرمان ولیامر عزیز، سیدعلی خامنهای، اطاعت بیچند و چون کردیم، پیام آنها را گرفتهایم و... و همه اینها زندگیمان را شیرینتر خواهد کرد. امروز غرب چنان از Life style (سبک زندگی) سخن میگوید که گویی حرف نویی آورده است در حالی که سبک زندگی شهدای ما برترین الگوی سبک زندگی در جهان است، اگر زندگیمان حال و هوای سبک زندگی شهدا را داشت، همچنان در این دنیا برای زیستن، برای حیات، برای پیشرفت و برای سعادت، حرف و سبک خواهیم داشت و گرنه...