تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۶:۰۹  ، 
کد خبر : ۲۶۹۶۰۳

«قیاس» غیر قابل «اعتماد» در بررسی مساله حجاب

نویسنده ­ای که به نگارش این یادداشت پرداخته در مرجع تشخیص بیماری نیست؛ و از صلاحیت لازم برای اظهار نظر در این خصوص برخوردار نیست. دیگر اینکه بهره­ گیری از روش قیاس در فهم مسائل شرعی و حل مساله حجاب شیوه باطل و غیرقابل اعتناست.

یکم) در مسائل متعددی که بشر در زندگی اجتماعی خویش با آن روبرو است، راه حل­های گوناگونی از سوی افراد مختلف ارائه شده و به کار گرفته می­شود، یکی از تفاوت­هایی که جامعه اسلامی با سایر جوامع در این زمینه دارد آن است که  در ارائه راه حل تنها به عقل بشری اکتفا نمی­گردد و دستورات و ارشادات آیات و روایات به مدد گرفته می­شود.

مسأله بدحجابی و بی ­حجابی در جامعه اسلامی نیز از این مقوله مستثنی نیست و لازم است راه حل مناسبی برای آن یافت شود. آنچه روزنامه اعتماد در مقاله خود(چهارشنبه19/6/93) آورده که تا نوع بیماری تعیین نشود امکان درمان وجود ندارد صحیح است؛ اما سوال این است که نوع بیماری را چه کسی باید تشخیص دهد؟ آیا هر شخصی، با هر میزان و هر نوع سواد و مدرکی، در مقام تشخیص بیماری است؟ آیا مهم­تر از تشخیص نوع بیماری، شناسایی مرجع تشخیص بیماری نیست؟... چه زیبا امام جواد علیه ­السلام می­فرماید:  لو سکت الجاهل ما اختلف الناس؛ اگر نادان سخن نگوید مردم دچار اختلاف نمی­شوند.

به نظر آنچه بیش از همه دسترسی به یک راه حل مناسب و تاثیرگذار را سخت نموده، اظهار نظرهای غیرکارشناسانه ایست که از نااهلان موضوع مطرح می­گردد و اتفاقا به آنها بهاء داده می­شود.

دوم) با توجه به شواهد و قرائنی که در یادداشت مذکور موجود است، به سادگی می­توان به این نتیجه رسید نگارنده محترم، پیرامون این مسأله از اندک تخصص لازم برخوردار نیست تا در مقام اظهار نظر برآید؛ اما متاسفانه خود را مجاز به نقد و نظر می­داند. بی­شک تا وقتی این رویه ادامه داشته باشد و باب سخن­های غیرکارشناسانه از افراد غیرمتخصص گشوده باشد، نه تنها نوع بیماری حجاب شناخته نخواهد شد، که تجویز نسخه­ های اشتباه ممکن است منجر به مرگ بیمار شود.!!!

سوم) از بارزترین و مهم­ترین شواهد دلالت­کننده بر عدم تخصص نویسنده در این مقاله، بهره ­گیری از روش «قیاس در احکام» است. او از مقایسه مساله بی ­نمازی و بی ­حجابی نتیجه می­گیرد که وقتی نماز با این که مهم­تر از حجاب است، با بی ­نمازی برخورد اجتماعی نمی­شود، پس حجاب هم همین طور... این در حالی است که در فقه شیعه «قیاس» باطل است و ائمه معصومین علیهم السلام بارها خطر استفاده از قیاس را گوشزد کرده ­اند.

قال علی­ بن ­الحسین علیهماالسلام: إن دین الله عزوجل لایصاب بالعقول الناقصه والآراء الباطله والمقائیس الفاسده، و لایصاب إلا بالتسلیم، فمن سلم لنا سلم، و من اقتدى بنا هدى، و من کان یعمل بالقیاس و الرأی هلک...(اکمال الدین ص 324)

در حدیث دیگری امام صادق علیه ­السلام به شدت طرفداران قیاس را سرزنش می­کنند و مورد عتاب قرار می­دهند و از یکی از آنها می­پرسند: «شما که اهل قیاسید به من جواب دهید، قتل گناه بزرگتری است نزد خدا یا زنا؟ می­گوید: قتل؛ حضرت می­فرمایند: پس چرا در اثبات قتل دو شاهد کافی است ولی در اثبات زنا چهار شاهد لازم است؟! باز بگو نماز افضل است یا روزه؟ گفت: نماز؛ فرمودند: پس چگونه است که حائض نمازهایی که نمی­خواند لازم نیست قضا کند ولی باید روزه­هایش را قضا کند؟! باز بگو بول کثیف­تر است یا منی؟ گفت: بول؛ کثیف­تر است. فرمودند: پس چرا برای منی غسل واجب است ولی برای بول واجب نیست؟! سپس فرمودند: و أول من قاس إبلیس، و لم­یبن دین الإسلام على القیاس. (وسائل ­الشیعه، ج27، ص 48)

 به این ترتیب حتی اگر نویسنده اعتقاد داشته باشد حجاب صرفا یک گزاره دینی و فقط فردی است که هیچ نوع بازخورد بیرونی در اجتماع ندارد، از راه قیاس نمی­تواند مسأله حجاب را حل کند.

چهارم) بر فرض صحت قیاس، قیاس بین این دو مورد در اصطلاح منطقیون «قیاس مع الفارقی» است. چرا که نماز از واجباتی است که وقت در آن وسعت دارد و لذا شناسایی بی ­نماز، امر بسیار سختی است. زیرا ممکن است شخصی که با ندای اذان به نماز نایستاد، مدتی بعد نمازش را اداء یا قضا نماید. اما برای بی ­حجابی توجیهی نیست که بتوان بی­حجاب را مبرا کرد. بی ­حجابی بر خلاف نماز که مساله­ای فردی است، در اجتماع معنا می­یابد؛ بی­نماز در زمره حق ­الله است، اما بی­حجابی هم مصداق «حق ­الله» و هم مصداق «حق ­الناس» می­باشد. حق­الناس است از این جهت که جامعه را به فساد می­کشاند، زندگی­ها را از هم متلاشی می­کند، روابط زوجین را به سردی می­گراید و ایشان را به شدت تنوع ­طلب می­نماید...

چهارم) علاوه بر آن حتی اگر نویسنده به هر دلیل معتقد به بهره ­گیری از قیاس در فهم مسائل باشد در این موارد قیاس معقولی انجام نداده است. مثلا او دزدی و قتل را مخل نظم اجتماعی دانسته و حجاب را با آن دو مقایسه کرده و گفته است که چون ب ی­حجابی مخل نظم اجتماعی نیست، پس نباید دولت اسلامی با بی ­حجابی مقابله کند. این در حالی است که اگر بنا بر قیاس باشد می­توانست چنین بیان کند که: بی ­حجاب هم گاهی یک قاتل است؛ بی ­حجاب با به میدان کشاندن شهوت سرکش مردان، راه را برای کشتن ایمان آنان فراهم می­کند و پاکی قداست زنان و مردان را می ­دزدد! دزدی وسائل مادی زندگی بدتر است یا دزدی ایمان و معنویات؟؟! کشتن روح ایمان و اعتقادات دردناک­تر است یا کشتن جسم؟ آیا عواملی که منجر به قتل انسان­ها می­شود از نظر حکومت­ها مهم نیست و به آن توجه نمی­شود؟ آیا یکی از این عوامل، مسأله بدحجابی که منجر به عشق­های کور خیابانی می­شود و کشتارهای خون­باری را به بار می­آورد نیست؟؟! ماجرای قتل میدان کاج تهران که در حضور مردم صورت گرفت و پای یک دختر بدحجاب درمیان بود، قتل یک بسیجی(شهادت علی خلیلی) به دلیل کمک به یک خانم بدحجاب در نجات دادنش از دست اراذل و اوباش که هنوز گرد زمان بر آن ننشسته و از یادها نرفته است از جمله مواردی بوده که از شدت حادثه، بازتاب رسانه­ای وسیعی داشته و چه بسیارند حوادثی که اگر بی ­عفتی و بی ­حجابی علت ­العلل آن نباشد، بی ­شک از علل موجده آن بوده است که در بازتاب رسانه­ ای ضعیف یا در بایکوت خبری رخ می­دهد؛ حوادثی نظیر طلاق، سقط جنین، قتل رقیب در عشق­های خیابانی. بر اساس آنچه بیان شد، بی­ حجابی هم دزدی و قتل ظاهری را در پی دارد و هم دزدی و قتل معنوی را. اکنون قضاوت را به عهده خواننده محترم می­گذاریم که با مبنا قرار دادن قیاس کدام یک نیاز به توجه و مقابله بیشتر دارد؟؟ آن چیز که فقط موجب قتل مادی است یا آن چیزی که قتل مادی و معنوی را  در پی دارد؟!!

نتیجه ­گیری) باید گفت نویسنده ­ای که به نگارش این یادداشت پرداخته در مرجع تشخیص بیماری نیست؛ و از صلاحیت لازم برای اظهار نظر در این خصوص برخوردار نیست. دیگر اینکه بهره­ گیری از روش قیاس در فهم مسائل شرعی و حل مساله حجاب شیوه باطل و غیرقابل اعتناست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات