سرويس خارجي: پس از آنکه گروه تروريستي داعش خسارتهاي زيادي به نيروهاي پيشمرگه اقليم کردستان عراق وارد کرد و توانست کنترل برخي مناطق مهم از جمله سد موصل و برخي ميادين نفتي را در دست بگيرد و به دنبال آن صدها هزار مسيحي،ايزديو ترکمان آواره شدند، واشنگتن تصميم گرفت حملات هوايي را عليه نيروهاي داعش آغاز کند.
روزنامه فرامنطقهاي القدس العربي در تحليلي با عنوان چرا اوباما عليه داعش در عراق وارد عمل شد؟ نوشت: تراژدي انساني در شمال عراق نتيجه ديروز نيست بلکه با سقوط موصل توسط داعش آغاز شد و طي چند هفته مسيحيان اين شهر براي اولين بار طي 1500 سال اخير مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند.
طي هفتههاي گذشته، لوئيس رافائل ساکو، اسقف اعظم کليساي کلداني عراق خواستار حمايت جهاني از مردم عراق در مقابله با داعش شد اما درخواست وي بر افرادي که گوش شنوا نداشتند از جمله باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا تاثيري نداشت.
پس چه چيزي اوباما را برانگيخت تا ناگهان عليه داعش در عراق وارد عمل شود؟ آيا وي واقعا نگران وقوع کشتار جمعي در عراق است ؟ آيا از اقدامات داعش در موصل در طول حدود دو ماه و جنايتهايي که در طول دو سال در سوريه انجام داده بود، چيزي نشنيده بود؟ آيا وي اقليتهاي ايزدي را که در سخنراني خود آنها را «اقليت مذهبي و قديمي و مورد تهديد» خوانده بود، بيشتر از مسيحيها يا ديگر اقليتها دوست داشت؟
حقيقت اين است که اقدام واشنگتن براي هدف قرار دادن مواضع داعش در عراق به خاطر مسائلي است که هيچ ربطي به نجات اقليتهاي ديني يا قديمي در عراق ندارد و با هدف از بين بردن داعش يا حتي تضعيف آن صورت نگرفته ، بلکه به دلايل ديگري واشنگتن دست به چنين اقدامي زده است. از جمله اين دلايل ميتوان موارد زير را برشمرد: نخست اوباما براي حمايت از کردها و جلوگيري از سقوط دولت شبه مستقل آنها و به خاطر منافع خود دست به چنين اقدامي زده است.
به ويژه بايد اين مساله را يادآور شد که مسعود بارزاني، رئيس اقليم کردستان عراق پيشتر تصميم خود را براي برگزاري همه پرسي به متظور تعيين سرنوشت کردها اعلام کرده بود. همچنين روابط اقتصادي بسيار قوي ميان آمريکا و کردستان عراق وجود دارد و به نظر ميرسد درخواست بارزاني از واشنگتن براي کمک به پيشمرگهها عليه داعش و به ويژه پس از عقبنشيني نيروهاي کرد از سنجار و ديگر مناطق نشان ميدهد که بارزاني از مواضع مغرورانه خود به ويژه زماني که دستور اشغال کرکوک را داد، عقب نشيني کرده است.
دوم - اوباما تنها پس از گذشت چند ساعت از اينکه شرکتهاي نفتي غربي اعلام کردند به دليل پيشروي داعش کارکنان خود را از عراق خارج ميکنند، تصميم به مداخله در عراق گرفت؛چرا که اين اقدام بر جريان نقل و انتقال نفت تاثير ميگذاشت.
سوم - سقوط دولت اقليم کردستان عراق راه را در مقابل داعش براي تهديد کشورهاي همجوار در شمال و شرق عراق باز ميکرد. به اين ترتيب منافع حياتي آمريکا مستقيما تهديد ميشد.
چهارم - سقوط سد استراتژيک موصل اوج فتوحات نيروهاي داعش محسوب ميشود و عزم تروريستها را براي حمله به بغداد بيشتر ميکند و اين مهم کشتارها و جنگ خياباني طولانيمدت را به همراه خواهد داشت.
پنجم - حملات هوايي آمريکا احتمالا در تحقق اهداف خود شکست خواهد خورد چرا که مقابله با داعش حملات زميني را ميطلبد و اين چيزي است که اوباما براي جلوگيري از تکرار اشتباه جورج بوش، رئيس جمهوري سابق آمريکا با آن مخالف است.
ششم - مداخله يک جانبه آمريکا احتمالا توازن نظامي را تغيير نميدهد. در واقع کاخ سفيد به شخصه از هدف قرار دادن داعش يا حتي تضعيف آن صحبت نميکند و اين مساله که حضور نظامي آمريکا در عراق توازن نظامي را تغيير نميدهد، خود ابزار تبليغاتي براي داعش به حساب ميآيد.
پس از اين تحولات نيروهاي داعش با نيروهاي پيشمرگه درگير جنگ هستند. با توجه به پيشرويهاي داعش بايد اقداماتي براي شناخت حاميان اين گروه صورت بگيرد چرا که داعش خطري منطقهاي محسوب ميشود و حملات اين گروه به نيروهاي لبناني در شهرک عرسال و اخبار منتشر شده در خصوص انتقال هزاران تن از داعشيها به ليبي براي انجام حملاتي در مرزهاي مصر خود دليلي به وجود خطر جدي داعش است.
آينده نبردها
آنچه داعش با عمليات انتحاري در عراق انجام مي دهد بيش از هر چيز شبيه خلبان هاي کاميکازي ژاپني ها است که براي دفاع از خود و تخريب روحيه حريف انجام مي دادند. اکنون سوال مهمي که مطرح ميشود، اين است: بعد از تسلط داعش بر مناطق سني نشين چه خواهد شد؟
از اين بالاتر تصور کنيم اگر داعش بر بغداد مسلط شد، آيا مي تواند اين شهر را با اکثريت ساکنان شيعي اش اداره کند؟
کل جمعيت سنيهاي عراق به بيش از 25 درصد نمي رسد، رقمي بسيار کوچک که نمي تواند استمرار و موفقيت داعش را در صورت اشغال بغداد تضمين کند. حتي جمعيت اهل تسنن داخل بغداد نيز عمق استراتژيک مورد نياز داعش براي پيروزي در جنگهاي خياباني در صورتي که بخواهد بغداد را به اشغال خود در آورد، محسوب نخواهد شد. بنابر اين حتي اگر بخواهد با موفقيت وارد اين شهر هم بشود کاري انتحاري انجام داده است چرا که شيعيان با قدرت پاسخ آنها را خواهند داد.
اکنون ارتش عراق در وضع نابساماني به سر مي برد، اما همين ارتش نابسامان و نا متجانس در صورتي که بنا باشد کارش به جنگ عقيده اي و مذهبي برسد، با وجود چند دستگي در آن به يک ارتش هم عقيده متحد تبديل خواهد شد و اين دستاوردي بزرگ براي شيعيان به حساب خواهد آمد و اين دقيقا همان اتفاقي است که بر سر ارتش سوريه در ابتداي ناآراميهاي اين کشور در سال 2011 افتاد. جريانهاي مسلح توانستند فرماندهان ارتش را ترور کنند و بخش گستردهاي از سرزمين سوريه را به تصرف خود در آورند اما چه بر سر ارتش سوريه آمد كه به يک ارتش جنگجوي تمام عيار تبديل شد.
فرماندهان جوان بارز جديدي ظاهر شدند که توانستند توانايي تهاجمي ارتش سوريه را تا اندازه بسياري افزايش دهند و پيشرويهاي مهمي را به دست آورند. بنابر اين انتظار مي رود مشابه همين اتفاق در ابعاد گسترده تر و بزرگتر براي ارتش عراق نيز به وجود آيد چرا که عوامل کمک کننده به آن بسيار بيشتر و بزرگتر از ارتش سوريه است. اشتباه حساب نشدهاي که داعش مرتکب شده اين است که به کشوري حمله کرده که دوستان بسيار قدرتمندي دارد و اتفاقا ايران و آمريکا به نوعي بر سر آن اتفاق نظر دارند.در صورتي که بحران بخواهد ادامه يابد، نتيجه آن افزايش نفوذ ايران در عراق خواهد بود که در آن صورت ايالات متحده آمريکا بيش از هر زماني به ايران نياز خواهد داشت.
در چنين شرايطي، بازبيني سياستهاي دولت اوباما نشان ميدهد که اگر سريعا روند اين راهبردها معکوس نشود، آمريکا در معرض خطري جدي قرار خواهد گرفت.
در همين رابطه، پايگاه ديلي کالر در تحليلي نوشت: يکي از مقامات بلندپايه پنتاگون که دستاندرکار برنامه ريزي راهبردي بوده، در مطلبي هشدار داده است در صورتي که دولت باراک اوباما، سريعا روند سياستگذاري دفاعي خود را متوقف نکند آمريکا با خطري جدي روبهرو خواهد شد.
جوزف ميلر، يکي از مقامات بلندپايه وزارت دفاع آمريکا که سابقه خدمت در عراق و افغانستان را دارد و در بخش برنامه ريزي راهبردي مشغول است در مطلب خود مينويسد:کميته دفاع ملي آمريکا در تاريخ 31 ژوئيه گزارش خود درباره بازبيني دفاعي چهارساله آمريکا را منتشر کرده و يافتههاي خود در اين زمينه را به کنگره تحويل داده است.اين کميته دريافت که بازبيني دفاعي چهارساله باراک اوباما، طرح کاهش نيروهاي ارتش آمريکا و کاهشهاي چند تريليون دلاري در بودجه دفاعي اين کشور همگي خطرناک است و واشنگتن را در پاسخ به تهديدها عليه امنيت ملي ما ناتوان ميكند. اين کميته نتيجه گرفت که اين روند بايد هرچه سريعتر معکوس شود.اين گزارش به طور خاص بر لزوم بازگشت دولت آمريکا به آنچه دکترين پاسخ نظامي منعطف خوانده تاکيد کرده است. اين دکترين ارتش آمريکا را موظف ميکند که بتواند بهطور همزمان در دو جنگ درگير شود.
راه دشوار «حيدر العبادي»
باتوجه به پيشروي هاي داعش و مداخله خارجي در عراق،حيدر العبادي،نخست وزير جديد اين کشور راه دشواري را براي مديريت بحران پيش رو دارد.
حيدر العبادي ، نخست وزير جديد عراق، يکي از نمايندگان کارکشته سابق و تبعيدي پارلمان عراق است که تا زمان انتخابش براي اين سمت روابط بسيار نزديکي با نوري مالکي، نخست وزير سابق داشت.
خبرگزاري فرانسه در تحليلي نوشت:فواد معصوم، رئيس جمهوري عراق پس از آنکه ائتلاف شيعيان پارلمان کشورش نامزدي حيدر العبادي به عنوان نخست وزير جديد عراق را پذيرفت به او گفت: اين کشور در دستان شماست.
حيدر العبادي در دولت موقتي که پس از سرنگوني صدام، ديکتاتور سابق عراق در سال 2003 ميلادي تشکيل شد، به عنوان وزير ارتباطات منصوب شد. وي يکي از اعضاي برجسته حزب الدعوه است.او پيش از آنکه براي تشکيل دولت بغداد انتخاب شود، در ژوئيه سال جاري ميلادي به عنوان معاون رئيس پارلمان عراق انتخاب شده بود.
زيد العلي، يکي از کارشناسان حقوقي و نويسنده کتاب «تلاش براي آينده عراق» ميگويد: حيدر العبادي فردي بسيار صميمي و بيرياست. مردم قبول دارند که به راحتي ميتوان با او صحبت کرد. شما پس از صحبت با العبادي نگران نيستيد و نسبت به عدم موافقت با او دلواپسي نداريد.
حيدر العبادي مانند نوري مالکي و ديگر سياستمداران ارشد عراق پيش از بازگشت به کشورش سالهاي بسياري را در تبعيد به سر برد. او در انگليس زندگي ميکرد و در آنجا از دانشگاه منچستر در سال 1981 ميلادي در رشته دکتراي الکترونيک و مهندسي الکترونيک فارغالتحصيل شد و در مدت حکومت صدام در خارج از کشور زندگي کرد. العبادي در بيوگرافي خود مينويسد: دو تن از برادرهايم توسط حکومت صدام در اوايل دهه 1980 ميلادي دستگير و به جرم عضويت در حزب الدعوة که مخالف صدام بود، اعدام شدند. برادر سومم نيز به مدت 10 سال به همين اتهام دستگير و زنداني شد.اگر العبادي موفق شود در 30 روز آتي دولتي را تشکيل دهد به عنوان نخستوزير عراق با چالشهاي بسياري مواجه خواهد بود.
عراق از فساد فراگير رنج ميبرد و کمبودهاي بسياري در سرويسهاي اوليه چون برق و آب تصفيه شده دارد و به شدت به خاطر اختلافات مذهبي و قومي دچار تفرقه و دو دستگي است، اما مهمترين چالش اين کشور، تامين امنيت است. شبهنظاميان بخش اعظم پنج استان عراق را تحت کنترل گرفته و هزاران تن را در حملات خود کشتهاند.
مالکي قصد داشت به اين خشونتها که از آوريل سال 2013 ميلادي رو به افزايش است، رسيدگي کند و نيروهاي ارتش، سازشهاي اندکي با مخالفان خود به ويژه اعضاي اقليت سنيهاي عرب عراق داشتهاند اما بدون توافق با سنيهاي عراق و اعطاي فرصتهاي چشمگير در سياست دولت به آنها به سختي ميتوان خشونتي را که در عراق فراگير شده، کنترل کرد.
از طرفي،طرح برخي اشکالات قانوني درباره انتخاب نخستوزير جديد عراق از سوي شماري از شخصيت ها و نمايندگان مجلس، اوضاع سياسي و در نتيجه اوضاع امنيتي آتي اين کشور را پيچيده تر کرده است.اگر اوضاع بر وفق مراد العبادي پيش رود، وي بر پايه ماده 74 قانون اساسي 30 روز فرصت دارد کابينه خود را معرفي کند. اين مدت مي تواند بسيار سرنوشت ساز باشد.اجماع گروه هاي سياسي يا تشديد تنشها به ويژه درون گروههاي شيعي براي تشکيل کابينه نشان خواهد داد سرانجام ثبات سياسي به عراق باز ميگردد يا خير.
عراق پيش از اين نيز چنين اوضاعي را تجربه کرده بود. چهار سال پيش، بيش از هشت ماه تشکيل دولت به تاخير افتاد و مساله، سرانجام با رايزني هاي سياسي پايان يافت.اما بايد گفت عراق کنوني به لحاظ سياسي، اقتصادي، اجتماعي و امنيتي، ديگر در شرايط آن سالها به سر نمي برد و بيش از پيش به يکپارچگي سياسي گروههاي قومي-مذهبي داخلي نياز دارد زيرا ادامه اختلافهاي کنوني ميتواند فرصت بيشتري در اختيار گروههاي تندرو، تکفيري و تروريستي براي پيشروي در ديگر مناطق قرار دهد.