الف) چهارچوب مفهومی
تعاریف متعددی از قدرت بر حسب دیدگاهها وجود دارد. با وجود این تعاریف گوناگون، قدرت از نظر ساختاری به دو بخش قدرت سخت و نرم تقسیم میشود. قدرت سخت، قدرت آشکار و ملموسی مانند نیروی نظامی و اقتصاد است. در مقابل، قدرت نرم چهره جدیدی از قدرت قلمداد میشود که به طور کلی در برگیرنده مؤلفههای فرهنگی، جهانبینی، سیاسی و فکری است. در تقسیمبندیهای مختلف از تقابل قدرت نرم و قدرت سخت، از قدرت نرم به عنوان قدرت روحی در مقابل قدرت جسمی یا قدرت معنوی در مقابل قدرت مادی یاد میشود. در حقیقت جنس قدرت نرم از نوع اقناع است در حالی که جنس قدرت سخت را مقوله قهری و اجبار تشکیل میدهد. (وینبرگ، 1369: 79)
اگرچه قدرت نرم در ادبیات سیاسی، نخستین بار به وسیله «جوزف نای» مطرح شده است؛ اما در عالم واقعی، موضوعی با سابقه و قدیمی است که در دورههای مختلف از آن استفاده شده است. (یوسفی، 1387: 227) همانطور که تاورنر در مقاله خود با عنوان استفاده نظامی از قدرت نرم و عملیات اطلاعاتی به آن اشاره میکند قدرت نرم فقط ابزار غرب نیست، بلکه سلاحی مناسب و پایدار برای رقیبان غرب نیز هست. (2010:138,Taverner) وی در تعریف قدرت نرم، از واژه «قدرت ناملموس» استفاده کرده و منابع آن را دین، ارزشها و باورها، جهانبینی و دانش معرفی مینماید. (102:1986, Mowlana) در قدرت نرم، به جای بهرهگیری از شکل آمرانه قدرت، اقناعسازی دنبال میشود و نوعی مشروعیت و حقانیت فرهنگی برای مجری آن همراه میآورد که از آن به استیلای فرهنگی تعبیر میشود. در حقیقت در قدرت نرم این سرمایه فرهنگی یک ملت و کشور است که به عنوان منبع قدرت نرم محسوب میشود. با توجه به این چهارچوب، مؤلفههای قدرت نرم انقلاب اسلامی بررسی میشود.
ب) منابع قدرت نرم انقلاب اسلامی
اهمیت و توانمندی قدرت نرم بیشتر بستگی به منابع آن دارد که این منابع در دنیای مادیگرای غرب بسیار اندک و روبنایی است. در عین حال در جهانی که منشأ قدرت عوامل غیرمادی و به طور عمده ریشه در اعتقادات و باورهای الهی و دینی دارد، میتوان به وسیله قدرت نرم، قدرتهای سختافزاری را تحتالشعاع قرار داد و بر آنها چیره شد و این چیزی است که در پیروزی انقلاب اسلامی و اقتدار روزافزون نظام جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است. البته این به معنای نادیده گرفتن قدرتهای سختافزاری نظامی نیست که نقش بازدارندگی دارند. قدرتی که قرآن کریم مؤمنان را به داشتن آن توصیه نموده است:
«وَ اَعِدّوُلَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوِِّهٍ وَ مِن رِباطِ الَخیلِ تُرهَبونَ بِه عَدُوٌ اللهِ وَ عَدُوُّکُم...»
«هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن (دشمنان)، آماده سازید، و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد) مهیا سازید، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید!» (قرآن کریم، انفال: 60)
منابع قدرت نرم در ایران اسلامی، فراوان و گسترده است. اما در این قسمت مقاله سعی شده است تا به عمدهترین منابع و سرچشمههای این قدرت اشاره شود.
1- ارزشها و اعتقادات دینی (اسلامی)
دین و ارزشهای دینی را باید بیگمان به عنوان عمدهترین سرچشمه و منشأ قدرت نرم انقلاب اسلامی دانست. انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی برای خدا و معنویت و ارزشها نه تنها ریشه در اعتقادات اسلامی دارد، بلکه محرک و هدف خود را در دین جستجو میکند. ارزشها و اعتقادات دینی به عنوان مهمترین جزء فرهنگ و هویت ایرانیان در طول قرنها به مثابه عنصری ریشهدار در تمامی ساحتهای زندگی جمعی و فردی ایرانیان عمل کرده است. با توجه به این نکته در هر رویکردی که به عوامل شکلگیری انقلاب اسلامی بنگریم، نقش سیاستهای سکولاریستی و ضداسلامی پهلوی اول و دوم را باید به عنوان اصلیترین عاملی که زمینهساز انقلاب اسلامی شد، در نظر بگیریم.
بنابراین مهمترین مرکز تولید قدرت نرم در انقلاب اسلامی – که نمود آن را در بسیج یکپارچه سیاسی تودهها و طبقات اجتماعی مختلف میتوان مشاهده کرد – دین و آموزههای دینی است، که با ابتکارات خاص و خلاقیتهای برجسته امام(ره) به عنوان موتور محرک انقلاب به کار گرفته شد (افتخاری، 1387: 98) و در واقع انقلاب اسلامی آشکارا تجلی اسلامخواهی ملت ایران بوده است. انقلاب اسلامی در عصری رخ داد که الگوی حاکم بر نظامهای سیاسی جهان الگوی جدایی دین از سیاست بود. این الگوها اغلب نقش دین را در سیاست، نقش تخریبی و حتی تخدیری تلقی میکردند. گمانها بر این بود که دین و ارزشهای دینی نمیتواند در یک حرکت اجتماعی نقشی سازنده را ایفا کند. در چنین شرایطی انقلاب اسلامی ایران الگوی جدیدی از نقش دین در عرصه اجتماع و سیاست ارائه داد که همگان را خیره کرد. بنابراین اسلام در تار و پود جامعه ایرانی نفوذ دارد و طبیعی است انقلاب اسلامی که ماهیتی دینی دارد، در تاروپود جامعه ریشه داشته باشد. از این رو ماهیت اسلامی و دینی انقلاب اسلامی به این حرکت، این ویژگی را بخشیده است که بر قلوب ملت مسلمان نفوذ کند.
2- فرهنگ شیعی
شیعه و فرهنگ شیعی در حقیقت همان اسلام ناب است که به عنوان منبعی کاملاً متفاوت و متمایز برای قدرت نرم انقلاب اسلامی قابل تمایز از دین و ارزشهای دینی نیست. چنانچه ارزشهای دینی در جامعه ایرانی همان مذهب تشیع است. اما بنابر مقاصد تحلیلی در اینجا آن را از دین اسلام جدا نمودهایم تا نشان داده شود که چگونه دو عنصر اصلی که فرهنگ شیعه را به عنوان تجلی اسلام ناب مشخص کرده است، یعنی عنصر مهدویت و شهادتطلبی به عنوان دو منبع قدرت نرم در انقلاب اسلامی ایفای نقش کردهاند.
مهدویت: انقلاب و ظهور حضرت مهدی(عج) به تعبیر استاد مطهری، حلقهای از حلقههای مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود. قیام حضرت، آخرین حلقه از مجموعه حلقههای مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده و حضرت مهدی موعود(عج) تحقق بخش واقعی اهداف همه انبیا، اولیا و مردان مبارزه در راه حق است. این شور، شوق، عشق و امید به آینده، نیروی عظیمی را برای دستیابی به اهداف ایجاد میکند.
از جمله مسائل اجتماعی بسیار مهمی که همیشه میتواند موجب امیدواری و رستگاری شیعه باشد، اعتقاد به وجود حجت عصر و انتظار ظهور است. اعتقاد به وجود امام زمان(عج)، ظهور آن حضرت و تأسیس حکومت عدل و حق، از بدیهیترین اصول اعتقادی شیعه دوازده امامی است؛ البته اصل موضوع، فصل مشترک همه مسلمانان در سرتاسر جهان است. (ایزدی، 1387: 25) عنصر انتظار و مهدویت از اصولی است که همواره در کالبد انقلاب اسلامی حاضر بوده است. مهدویت به عنوان یک سرمایه معنوی به فرهنگ شیعه این امکان را داده است تا با تلاش فراوان، همراه با صبر و بصیرت به سمت فتح این قلهها و دستیابی به آرمانها حرکت کند. (جوشقانی، 1389: 226 – 225)
شهادتطلبی: یکی از مؤلفههای اصلی فرهنگ شیعه در تمام دورانهای گذشته، جهاد در برابر ظلم و شهادتطلبی است، که با تأسی از حرکت حضرت امام حسین(ع) و قیام کربلا مانند خون در رگههای فرهنگ شیعه جریان دارد. در تفکر شیعه جهاد علیه باطل و دفاع از حق و حقیقت دارای اصالت است و شکست و پیروزی ظاهری زودگذر و رفتنی محسوب میشود. فرهنگ شهادتطلبی را میتوان در این جمله انقلابی امام خمینی(ره) به زیبایی مشاهده کرد: «اگر بکشیم به بهشت میرویم و اگر کشته شویم، به بهشت میرویم، این منطق شکست ندارد.» (امام خمینی، 57/8/1)
انقلاب اسلامی ایران نمونهای بود که کارآمدی فرهنگ شهادت را به خوبی به نمایش گذاشت. این انقلاب برای دستیابی به اهداف خود، هیچ یک از ابزارهای ظاهری موفقیت، اعم از قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی و حمایت جهانی را در اختیار نداشت و تنها اسلحه پیشرفته و برنده آن، شهادتطلبی بود. (جوشقانی، 1389: 233 – 232) در حقیقت در فرهنگ شیعه که اساساً از اسلام برآمده است، شهادت گزینش مرگ سرخ همراه با شناخت و آگاهی، و بر مبنای آزادی و اختیار در مبارزه علیه موانع تکامل و انحرافات فکری است که مجاهد با منطق، شعور و بیداری آن را انتخاب میکند. (اصغری، 1388: 73)
3- نظریه انقلاب اسلامی
نظریه انقلاب اسلامی یکی دیگر از مهمترین منابع قدرت نرم انقلاب اسلامی در طول سی و پنج سال گذشته بوده است. بازخوانی اسلام توسط امام خمینی(ره) و احیاگری ایشان، یعنی بازگردانیدن ابعاد سیاسی – اجتماعی اسلام به زندگی مسلمانان، سبب رویکرد جدید مسلمانان به اسلام و تعریف وظائف، تکالیف و مسئولیتهای جدید و عرصههای وسیعی از عمل و فعالیتهای اسلامی شد. چنانچه خود حضرت امام میفرمایند: «اسلام دین سیاست است. دینی است که در احکام آن، در مواقف آن، سیاست به وضوح دیده میشود.» (صحیفه امام، جلد 9: 333).
محتوای اندیشه انقلاب اسلامی تلفیقی عمیق از پیوند دین و سیاست است و با نگاهی جامع به ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بینالمللی اسلام الگویی جدید را ارائه داده است که برآمده از باورهای عمیق و هزاران ساله ملت ایران است. همین ویژگی یعنی بر آمدن این عقاید از باورها و ارزشهای اعتقادی جامعه، چنان قدرتی به این جهانبینی بخشیده است که پس از گذشت سی سال همچنان از قدرت بسیج کنندگی بالایی برخوردار است و در باور جامعه ریشههایی عمیق دارد. جهانبینی انقلاب اسلامی خود از دو منبع و سرچشمه بالا یعنی آموزههای دینی و فرهنگ شیعی نشئت میگیرد. با این حال این منابع و سرچشمههای دینی در جهانبینی انقلاب اسلامی مجموعهای منسجم را تشکیل میدهند که به مثابه اندیشهای نظامساز، نظام جمهوری اسلامی را شکل میدهد.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد جهانبینی انقلاب اسلامی ایران ظهور آن در اوج جنگ عقاید میان دو اردوگاه و نظام معرفتی – سیاسی غرب لیبرال و شرق کمونیست بود. راه سومی که با اندیشههای انقلاب ایران مطرح شد و گیرایی خود را در جهان اسلام و کشورهای جنوب مطرح کرد، قابلیت مذهب و دین برای مبارزات رهاییبخش و اداره حوزه عرفی و اجتماعی بود. این الگوی جدید نه تنها در میان جنبشهای اسلامی خاورمیانه و آفریقا، حتی در آمریکای لاتین به عنوان حیات خلوت آمریکا نیز جذابیت داشت. الهیات رهاییبخش در آمریکای لاتین با الهام از انقلاب دینی و رهاییبخش ایران شکوفا شد. (منوچهری، 1381: 54)
بیگمان راوی اصلی اندیشههای انقلاب اسلامی را باید حضرت امام خمینی(ره) دانست. منظومه فکری امام خمینی(ره) در بردارنده عناصر متعددی است که آثار وضعی آن تولید قدرت نرمی است که به مراتب از قدرت سخت یا قدرت نرم سلطهگران جهانی بیشتر است و به راستی بسترساز توسعه و تمدن اسلامی بوده است. حتی امانوئل والرشتاین خمینیزم را تهدیدی علیه منافع غرب و آمریکا تلقی میکرد که با رویکردی آرام و گفتمان غرب را به خصوص در منطقه جغرافیای فرهنگ و جغرافیای اقتصادی خاورمیانه به مبارزه و چالش میطلبد. (شاکری خوئی و احمدزاده، 1390: 70)
به طور کلی طبق نظر ملکوتیان، انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای دیگر از یک جهانبینی منحصربه فرد و بیسابقه برخوردار است؛ به گونهای که در این جهانبینی علاوه بر تأکید جنبههای خاص یعنی تشکیل جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، نقاط مثبت انقلابهای دیگر مانند آزادی، برابری، استقلال و توسعه نیز وجود دارد. در حقیقت اندیشه انقلاب اسلامی بیانگر ارائه طرح و راه جدیدی به ملتهای تحت ستم جهان برای کسب استقلال و رهایی از سلطه قدرتهای جهانی و ساختن جامعهای آزاد و توسعه یافته است. (ملکوتیان، 290: 1389)
4- اصل ولایت فقیه
یکی از مهمترین منابع قدرت نرم انقلاب اسلامی اصل ولایت فقیه است. اصل ولایت فقیه نیز ریشه در سایر منابع از جمله اصول اعتقادی و نیز فرهنگ شیعی دارد، که در اندیشههای انقلاب اسلامی یکی از اصول عمده است. همچنین در طول تاریخ شیعه یکی از مبانی عمده مسئله ولایت و ولایتپذیری است. پس از غیبت آخرین امام معصوم ولایتپذیری از فقهای عادل به عنوان یک اصل در فرهنگ شیعیان نهادینه شده و در برهههای مختلف تاریخی نقش برجسته ولایت فقها دیده میشود. از جمله فتوای تاریخی آیتالله میرزای شیرازی در ماجرای تنباکو که بیش از پیش قدرت ولایت فقها را بر استعمارگران آشکار نمود.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) نیز نمونه بارز و شاخص قدرت ولایت و ولایتپذیری در عصر حاضر است که تعجب همگان برا برانگیخت تا جایی که هیک وزیر امور خارجه وقت آمریکا در این باره این چنین اظهارنظر میکند: «آمریکا هنوز موفق نشده است در برابر حتی یکی از مواضع رهبری انقلاب ایران موفق و پیروز شود و هنوز ابعاد مرموز و سری رهبری غیرعادی انقلاب ایران ناشناخته است.» میشل فوکو با اذعان به قدرت ولایت فقیه مینویسد: «شخصیت آیتالله خمینی پهلو به افسانه میزند، هیچ رهبری سیاسی، نمیتواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین نیرومند دارند.» (ملکوتیان، 1378: 148)
پس از رحلت حضرت امام(ره) و جانشینی ایشان توسط مقام معظم رهبری، نیز جهان شاهد بود که اصل ولایت فقیه که ریشه در مبانی اعتقادی شیعه دارد چگونه انقلاب اسلامی را در عبور از بحرانها و چالشهای گوناگون کمک کرده است. ولی فقیه به عنوان فقیهی عادل که وظیفه راهبری انقلاب اسلامی را برعهده دارد از چنان درک و بینشی برخوردار است، که میتواند حرکت انقلاب را از گزند حوادث به نیکی عبور دهد. بنابراین اصل ولایت فقیه به انقلاب اسلامی چنان قدرتی داده است که هیچ فتنه و توطئهای را یارای انحراف و یا سرنگونی این نهضت انقلابی نیست.
ج) شاخصههای قدرت نرم انقلاب اسلامی در سطح ملی
روشن شد که قدرت اصلی انقلاب اسلامی که به این حرکت توان عبور از بحرانها و چالشهای داخلی و خارجی را داده، همان قدرت نرم است. منابع و سرچشمههای قدرت نرم انقلاب اسلامی فراوان است، اما در قسمت قبلی مقاله به چهار منبع اصلی و عمدهای که قدرت نرم انقلاب اصلی را تولید میکنند، اشاره شد. ارزشها و اعتقادات دینی، فرهنگ شیعه، اندیشه انقلاب اسلامی و اصل ولایت فقیه در پیوندی عمیق با هم منبعی سرشار و مولد را برای قدرت نرم فراهم آوردهاند که انقلاب اسلامی هم مولود قدرت نرم و هم تولیدکننده آن است. اکنون که به منابع اصلی قدرت نرم انقلاب اسلامی اشاره شد، در این قسمت مقاله به شاخصههای آن پرداخته میشود. شاخصههایی که نشاندهنده پویایی حرکت انقلاب اسلامی پس از گذشت سی و پنج سال است. مهمترین شاخصههای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران عبارتاند از:
1- سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی
در مقام تعریف میتوان گفت که سرمایه اجتماعی مجموعهای از منابع و ذخائر ارزشمندی است که به صورت ذاتی و نهفته در روابط اجتماعی وجود دارد. سرمایه اجتماعی کنش کنشگران را در سطوح خرد، میانی و کلان جامعه آسان، سریع و کم هزینه میسازد و بدین وسیله آنان را در رسیدن به اهداف مشترک کمک میکند. (خدایی و مبارکی، 1387: 123) از نظر فرانسیس فوکویاما، سرمایه اجتماعی یکی از عناصر اصلی قدرت است. منظور او از سرمایه اجتماعی نوعی قرارداد غیررسمی است که افراد جامعه را ملزم میسازد تا برای تحقق اهداف کلان جامعه خویش با یکدیگر همکاری کنند و موانع را از میان بردارند. بنابراین جامعهای را میتوان دارای سرمایه اجتماعی دانست که مردم آن آگاهی متقابل بالایی دارند و به یکدیگر اعتماد دارند و آمادگی بالایی برای مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی کشور خویش دارند. (قربانی شیخنشین و دیگران، 1390: 12)
از این رو باید یکی از عمدهترین شاخصههای قدرت نرم انقلاب اسلامی را برخورداری نظام سیاسی جمهوری اسلامی از سرمایه اجتماعی وسیع دانست. این سرمایه اجتماعی که محصول اعتماد سیاسی مردم به نظام سیاسی است از ویژگیهای متمایز نظام سیاسی جمهوری اسلامی در قیاس با بسیاری از نظامهای سیاسی موجود است. قدرت نرم انقلاب اسلامی که بر قلوب ملت نفوذ دارد چنین سرمایهای را برای نظام جمهوری اسلامی فراهم کرده است.
سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی عبارت است از احساس وحدت و همبستگی میان نظام و مردم، که محصول برداشته شدن شکاف تاریخی میان ملت و دولت است. این وحدت و یکپارچگی میان دولت و ملت پس از انقلاب اسلامی خود محصول اعتمادی است که مردم به نظام دارند. این اعتماد و وحدت میان مردم و نظام در حقیقت یکی از شاخصههای اصلی است که نشان میدهد انقلاب اسلامی تا چه حد از قدرت نرم برخوردار است.
در واقع انقلاب اسلامی ایران با بهرهگیری از اعتماد ملی به عنوان سرمایه اجتماعی و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملی و تجمیع کلیه اقشار و گروههای ملی و مذهبی کشور همت گمارد و با بهرهمندی از مشارکت عمومی، وحدت میان ملت با نظام را در جامعه گسترش بخشد. به این ترتیب وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست، انقلاب اسلامی را در برابر چالشها و توطئههای گوناگون توانمند سازد. (دهشیری، 1389: 66) بنابراین میتوان گفت هنر انقلاب اسلامی این بود که توانست تمام دیوارهای کاذب میان ملت را از میان بردارد و همه کشور را به یک عرصه وسیع برای ملت ایران تبدیل کند.
افزایش اعتماد بین مردم و نیز میان مردم و کارگزاران به عنوان سرمایه اجتماعی نه تنها در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی بلکه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز موجب تعمیق همبستگی ملی شده است. همبستگی ملی به عنوان مظهر و شاخصه قدرت نرم در انقلاب اسلامی توانسته است تقبل آگاهانه و شرکت مؤثر همه افراد جامعه برای رسیدن به اهداف خاص و پیاده کردن نظام اعتقادات، باورها، گرایشها و اندیشهها را تجلی بخشد و معاضدت و همکاری و همیاری آگاهانه، داوطلبانه و از روی میل و رغبت را با استفاده از تمامی امکانات بالقوه جمعی توأم با حساسیت و مسئولیتپذیری و قانونگرایی در فرآیند انقلاب اسلامی گسترش دهد.
2- مشارکت سیاسی مردم در عرصههای گوناگون
مشارکت سیاسی حلقه ارتباطی میان نظام سیاسی و شهروندان است و این حلقه ارتباطی نیز خود عامل وحدت و هماهنگی در مقابله با هر نوع تهدید از جمله تهدید نرم است. سطح گسترده مشارکت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی زمینه همبستگی ملی را فراهم کرده است و اساساً حدود همبستگی یک ملت، وابسته به سطح مشارکت آنان در امور سیاسی و اجتماعی است. بنابراین با بالا رفتن مشارکت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی وفاق و همبستگی و اعتماد متقابل بین دولت و جامعه عمق بیشتری یافته است که موجب افزایش قدرت ملی و ارتقای امنیت ملی است. (حیدری، 1389: 56)
مشارکت پرشور سیاسی مردم چه در تمامی انتخابات و چه در تمامی مقاطعی که به حضور میلیونی ملت در صحنه و در مقابل توطئههای داخلی و خارجی نیاز بوده است، به عنوان یکی دیگر از شاخصههای قدرت نرم انقلاب اسلامی نشان میدهد که چگونه ملت، انقلاب اسلامی را متعلق به خود دانسته و در برابر آن احساس مسئولیت میکنند. رغبت مردم به مشارکت در صحنه حضور یافتن در میادین مختلف و انتخابات و شوق آنان در مسیر حرکت در جهت اهداف و آرمانهای انقلاب حکایت از احساس مسئولیت آنان در قبال سرنوشت کشور و افزایش همبستگی ملی از رهگذر گسترش مشارکت عمومی دارد.
تفاوت نقش مردم در این نظام با سایر نظامهای مردمسالار در این است که این نقش مشارکتی همراه با آگاهی و تعهد دینی است. اساساً تعهد دینی و تکلیف شرعی است که موجب الزام عقلانی مردم در این مشارت عظیم و همه جانبه است.
همین الزام متعهدانه است که مردم را همواره با روحیه استقامت در عرصههای گوناگون به صحنه کشانیده است. حضور آگاهانه و سرافراز ملت در شرایطی که انقلاب به حضور آنان نیاز دارد، حاکی از همین نگاه دینی به این حضور و مشارکت مردمی است. (دهشیری؛ 1389: 32) این حضور هوشیارانه مردم در صحنههای سیاسی گوناگون نشان از قدرت نرم انقلاب اسلامی دارد. قدرتی که پس از گذشت سی و پنج سال همچنان این احساس تعلق را در روح و جان ملت با خود به همراه داشته است. این پشتوانه مردمی خود گویای این مطلب است که انقلاب اسلامی تا حد ریشهدار است.
3- مشروعیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی
مشروعیت سیاسی یکی از مهمترین شاخصههایی است که نشاندهنده قدرت نرم یک نظام سیاسی است. مشروعیت قدرت پنهان در جامعه و کشور است که مردم را بدون اجبار به فرمانبری وا میدارد. مشروعیت در اصطلاح سیاسی، انطباق قدرت زمامداران جامعه با باورهای همگان یا اکثریت مردم جامعه در یک زمان و مکان معین است که نتیجه آن پذیرش حق فرماندهی برای رهبران و وظیفه فرمانبری برای جامعه است. (ربیعی، 1384: 341)
مشروعیت سیاسی انقلاب اسلامی که خود ریشه در منابعی دارد که در قسمت قبل ذکر شد از همان ابتدای خیزش انقلابی ملت علیه رژیم شاه و در جریان سه دهه حاکمیت نظام اسلامی سطح جدیدی از مشروعیت را نشان داده، که برای جهانیان خیرهکننده بوده است. مشروعیت سیاسی انقلاب اسلامی یکی از پایدارترین شاخصههای قدرت نرم را در اختیار نظام جمهوری اسلامی قرار داده است. بسیاری از کارشناسان سیاسی، مشروعیت سیاسی را مهمترین عامل مؤثر بر قدرت نرم دولت دانستهاند، چرا که معتقدند مشروعیت سیاسی پایههای نظام سیاسی را محکم ساخته و مشروعیت لازم را برای اتخاذ تصمیمها فراهم میآورد. (مرادی، 1388: 383)
دولتهایی که پایگاه مردمی ندارند در مقابل قدرت و فشار دولتهای سلطهگر به راحتی تسلیم میشوند و به زانو در میآیند. در حالی که دولتهای مردمی که دارای پایگاه قوی در میان آحاد جامع هستند، در مقابل هر نوع توطئه اعم از براندازی، جنگها، شورشهای با محرک خارجی و ترورها از نوعی مصونیت برخوردارند. حوادث و وقایع بعد از انقلاب اسلامی سرشار از این قبیل توطئههای گوناگون است، که در رأس آن جنگ تحمیلی 8 ساله بود. تنها و تنها عامل خنثیسازی همه این توطئهها حمایت بیدریغ تودههای ملت حاضر در صحنه از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است که حکایت از مشروعیت سیاسی نظام سیاسی دارد. (حیدری، 1389: 56)
مردم هر زمان که احساس میکردند نظام در خطر است و در معرض تهدید قرار گرفته است وارد صحنه میشدند و با حضور و ایثار جان و مال خود خطر را دفع میکردند بدون هیچ چشمداشتی و تنها از آن جهت که انقلاب را از آن خود میدانستند. تودههای مردم به طرق مختلف قدرت خود را در صحنه مبارزه با دشمن متجلی ساختهاند. حضور در تظاهرات و راهپیماییها، مشارکت در عرصه انتخابات، حضور داوطلبانه و سیلآسا در صحنههای نبرد حق علیه باطل از جمله مواردی است که ملت با حضور به موقع در صحنه قدرت به منصه ظهور رسانده است.
ج) شاخصههای قدرت نرم انقلاب اسلامی در سطح جهانی
اولین مفهومسازی از قدرت نرم همانطور که اشاره شد توسط جوزف نای و در حوزه روابط بینالملل بوده است. در حوزه روابط بینالملل قدرت نرم بر مبنای توانایی شکلدهی به ترجیحات دیگر واحدهای سیاسی بینالمللی تعریف شده است که عمدتاً با مقولههای نامحسوس و ناملموسی همچون جاذبههای شخصیتی، فرهنگی، ارزشها و نهادهای سیاسی و سیاستهای جذاب که مشروع تلقی میشوند مرتبط است. (نای، 2004: 62)
ماهیت پیامهای انقلاب اسلامی به گونهای بوده است که قدرت نفوذ فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی را در ابعادی فراتر از سطح ملی برده است و بسیاری از ملتهای تحقیر شده منطقه و نیز سایر ملتهای تحت ستم اقصا نقاط جهان را مخاطب خود قرار داده است. و این پیامهای بینالمللی انقلاب اسلامی البته منشأ اصلی قدرت نرم انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. در این قسمت از مقاله به چند مورد از شاخصههای اصلی قدرت نرم انقلاب اسلامی در سطح بینالمللی میپردازیم:
1- تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر تحولات منطقهای
یکی از شاخصههای قدرت نرم جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی، نفوذ پیامهای انقلاب اسلامی در سطح منطقهای و توان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر تحولات منطقه است. در پاسخ به این پرسش که در حقیقت راز قدرت و توان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بر منطقه چیست؟ باید بیگمان بر پیامها و ارزشهای حاکم بر حرکت انقلاب اسلامی اشاره کرد. اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان نمونهای تازه از نظام حکومتی در چشمانداز جهانی که از سرچشمه زلال اسلام ناب نشئت گرفته بود، توانست در زمانی کوتاه مرزهای محدود جغرافیایی را درنوردد و پیام اصلی خود را که همانا مبارزه با ظلم و ستم و برپایی حکومتی عادلانه بود، به دورترین نقاط جهان برساند. (شاکری خوئی و احمدزاده، 1390: 14)
انقلاب اسلامی از همان بدو پیروزی تبدیل به منبع الهام برای بسیاری از ملتهای منطقه شده است. در حقیقت قدرت و نفوذ انقلاب اسلامی در طول سی و پنج سال گذشته هیچگاه مبتنی بر حضور در ائتلاف با قدرتهای شرق و غرب و یا خرید تسلیحات سنگین نظامی از دو بلوک مانند دولت شاه و یا دولتهای منطقه نبوده است. این در واقع نفوذ پیام انقلاب اسلامی بر ملتهای منطقه است که از آن به قدرت نرم تعبیر میشود. قدرت نرمی که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را از همان بدو پیروزی تبدیل به قدرتی کرده است که به اذعان دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی در معادلات منطقهای غیرقابل انکار است.
ماهیت انقلاب اسلامی با محوریت دین اسلام و گفتمان عدالت محور موجود در آن، از همان ابتدا مولد قدرت برای جمهوری اسلامی ایران در اثرگذاری بر تحولات منطقهای بوده است. در حوادث و اعتراضهای دومینویی در کشورهای خاورمیانه نظیر تونس، مصر، یمن، لیبی، بحرین و... شاهد تأثیرگذاری قدرت نرم جمهوری اسلامی هستیم. به گونهای که ملتهای عربی و مسلمان، یکی از الگوهای خود را انقلاب ایران و اسلامگرایی میدانند. اخوانالمسلمین در مصر، النهضه و راشد غنوشی در تونس، شیعیان بحرین و عراق، گروههای حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزبالله لبنان و سایر جریانهای اسلامی که امروز به عنوان بازیگران قدرتمند در میان افکار عمومی ملتها و دولتها محسوب میشوند از الگوی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تأثیر پذیرفتهاند. (هرسیج و دیگران، 1391: 72)
با بررسی روندها و جهتگیریهای تحولات بیداری اسلامی منطقهای اخیر میتوان میزان تأثیرگذاری و قدرت نرم انقلاب اسلامی را دستکم از مجرای دو محور که کاملاً متأثر از پیامها و ارزشهای انقلاب اسلامی است در این تحولات دید:
الف) اهمیت یافتن ارزشهای انقلاب اسلامی ایران (بر محور دینمحوری، عدالتمحوری و سلطهستیزی) در افکار عمومی منطقه با توجه به شباهتهای اهداف و زمینههای انقلاب اسلامی با بیداری اسلامی در منطقه؛
ب) افزایش موج آمریکاستیزی و ضدیت با رژیم صهیونیستی در افکار عمومی مردم خاورمیانه که مخاطبان اصلی قدرت نرم انقلاب اسلامی هستند. (هرسیج و دیگران، 1391: 89)
2- شکست توطئهها علیه انقلاب اسلامی توسط دشمنان
یکی دیگر از عمده شاخصههای قدرت نرم انقلاب اسلامی، شکست مجموعه دشمنیها علیه انقلاب اسلامی بوده است. انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزی همواره در معرض دشمنیها قرار داشته است. انقلابی که یکی از مهمترین مناطق جهان را از مدار نفوذ قدرتهای بینالمللی به خصوص آمریکاییها خارج کرد و به همین علت از بدو پیروزی انواع و اقسام توطئهها و چالشهای داخلی و خارجی را تجربه کرده است. تشویق و حمایت از صدام برای حمله به ایران، ایجاد درگیریهای قومی، تحریمهای بینالمللی سنگین و فتنههای داخلی بخشی از مجموعه دشمنیهایی است که علیه انقلابی انجام شده است، که خواست ملت آن، فقط استقلال و آزادی برای تصمیمگیری درباره سرنوشت خود بوده است. (ملکوتیان، 1378: 128)
با این حال هیچ کدام از این دشمنیها نه تنها ضربهای به انقلاب اسلامی نزده است بلکه این نهضت را از تهدیدهای سخت و نرم دشمنان هوشیارتر و آگاهتر کرده است. شاید تنها یک نمونه از این توطئههای قدرتهای بینالمللی و در رأس آن آمریکا برای سرنگونی یک انقلاب کافی باشد. بنابراین بیاثر ماندن دشمنیها و تهدیدهای سخت و نرم دشمنان خود شاخصه و گواهی دیگر بر قدرت نرم انقلاب اسلامی است.
جمعبندی و نتیجهگیری
شکی نیست قدرت نرم انقلاب اسلامی در چند دهه اخیر رو به فزونی بوده و تکانههای این جنبش مذهبی از محدوده خاورمیانه نیز گذشته است. ماهیت قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران موضوعی است که همچنان بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران را در شگفتی فرو برده است. انقلاب اسلامی ایران اکنون در سی و پنج سالگی خود همچنان از بالندگی و توفندگی آغازین برخوردار است. آمیخته بودن بنیادهای انقلاب اسلامی با بنیادهای اعتقادی جامعه سبب شده است تا این نهضت از چنان قدرتی برخوردار باشد که مجموعه دشمنیهای قدرتهای بینالمللی نتواند آن را به تسلیم وادارد.
منابع و مؤلفههای تشکیلدهنده قدرت نرم انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت فرهنگی این انقلاب بسیار فراوان است. با این حال سه منبع دین اسلام، فرهنگ شیعه و جهانبینی انقلاب اسلامی را میتوان منابع عمده و مولد قدرت نرم جمهوری اسلامی عنوان کرد. اصول اعتقادات اسلامی را شاید بتوان به عنوان مهمترین سرچشمه انقلاب اسلامی ایران دانست. یکی از پیامهای اصلی انقلاب اسلامی همان ورود دین به ساحت اجتماع و سازماندهی زندگی سیاسی و اقتصادی بوده است. در این چهارچوب سیاست باید زمینهساز تحقق ارزشهای دینی به خصوص دین اسلام باشد.
منبع دیگری که در این مقاله به عنوان یکی دیگر از منابع اصلی قدرت نرم انقلاب اسلامی از آن نام برده شد فرهنگ شیعی بوده است. در مقاله به دو عنصر عاشورا و مهدویت در فرهنگ شیعه، اشاره شد که این دو عنصر در انقلاب اسلامی حضور بسیار جدی و پررنگی داشته و دارند. این دو عنصر در فرهنگ شیعه بخش عمده دیگری از منابع تولیدکننده قدرت نرم انقلاب اسلامی را شکل دادهاند. نقش قیام امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورایی در کنار امید و انتظار فرج صاحبالزمان در شیعه قدرتی عظیم به حرکت انقلاب اسلامی چه پیش از پیروزی و چه پس از پیروزی داده است.
جهانبینی انقلاب اسلامی نیز به عنوان سومین منبع قدرت نرم انقلاب اسلامی معرفی شد. در حالی که اکثر انقلابهای معاصر سرچشمه اندیشههای خود را از مکاتبی چون ناسیونالیسم و یا کمونیسم میگرفتند، مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) اسلام را به عنوان اندیشه انقلابی خود برگزیدند. در فرایند انقلاب اسلامی، اسلام شیعی به مثابه جهانبینی راهنمای عمل و رهاییساز جلوهگر شد. در این زمینه نقش امام خمینی(ره) به عنوان نظریهپرداز انقلاب اسلامی برجسته بود. مهمترین اقدام در این زمینه ایجاد تغییرات اساسی در تفکر اجتهادی شیعه، سیاست بود. مبنای این تغییرات تفسیر جدیدی بود که امام از مفاهیم، آموزههای و نمادهای اسلام شیعی انجام داد.
در بحث از شاخصههای قدرت نرم انقلاب اسلامی به این شاخصهها در سطح ملی و بینالمللی اشاره شد. این شاخصهها گویای این هستند که انقلاب تا چه حد از قدرت نرم برخوردار است. در مقاله از سرمایه اجتماعی بالای جمهوری اسلامی، مشارکت سیاسی گسترده، مشروعیت سیاسی نظام به عنوان شاخصههای قدرت نرم جمهوری اسلامی در سطح ملی و از تأثیرگذاری جمهوری اسلامی بر تحولات منطقهای و همینطور شکست دشمنیهای دشمنان انقلاب اسلامی به مثابه شاخصههای قدرت نرم جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی اشاره شده است.
قدرت انقلاب اسلامی به پشتوانه این منابع در طول سی و پنج سال گذشته فزونی یافته است و ثمره انقلاب اسلامی که جمهوری اسلامی است از نهالی نوپا به درختی تنومند تبدیل شده است که امید دشمنان انقلاب را که زمانی در فکر برگرداندن آب رفته به جوی بودند به طور کامل ناامید کرده است. دشمنان انقلاب اسلامی با پی بردن به مؤلفههای اصلی قدرت نرم انقلاب اسلامی در رویکرد سختافزاری خود که تجلی بارز آن جنگ تحمیلی 8 ساله و منازعات قومیتی بوده است به رویکردی نرمافزارانه روی آوردهاند. رویکردی که به جنگ نرم یا تهاجم فرهنگی تعبیر شده است. در این رویکرد دشمن سعی کرده است تا با تضعیف ارزشهای دینی، ارزشهای شیعی و جهانبینی انقلاب اسلامی مبانی قدرت انقلاب اسلامی را تضعیف کند. اما همانطور که در بحث از شاخصههای قدرت نرم انقلاب اسلامی اشاره شد این رویکرد نیز نتوانسته است انقلاب اسلامی را تضعیف کند و این حرکت الهی به حرکت توفنده و بالنده خود ادامه میدهد.