اشاره
پایگاه بصیرت، گروه فرهنگی/ هشدار جدي و صريح امام خامنهاي (مدظلهالعالي) حدود دو سال پيش در سفر به بجنورد درباره «تحديد جمعيت»، دغدغهداران انقلاب و آيندهنگران را متوجه خطر عظيم پيري و کاهش جمعيت کرد. بخشهاي مختلف نظام براي حل اين معضل و رفع اين خطر به تکاپو افتادند و عدهاي هم وظيفه روشنگري را به عهده گرفتند. نوشتار حاضر براي آشکار ساختن ميزان اين خطر و خسارات قطعي ناشي از مقابله با آن با مروري بر سابقه برنامه جلوگيري از رشد جمعيت در ايران و خطايي که پس از انقلاب در اجراي آن انجام گرفت و تجربه کشورهاي مختلف و بازنگري بسياري از آنها در سياست «تحديد جمعيت» و ارائه آمارهاي روشني که ترسيمکننده آينده نه چندان خشنودکننده کشور است، سعي در ترغيب مخاطبان براي کمک به «رشد برنامهريزي شده جمعيت کشور» دارد.
موضوع حیاتی جمعیت
امام علي(ع) ميفرمايند: هر کس وقت ياري رهبرش در خواب باشد زير لگد دشمنش بيدار ميشود. بحث جمعيت بهعنوان يك موضوع حياتي و زيربنايي بهنوعي يكي از مصاديق اين فرمايش مولاي متقيان، علي(ع) است. آمريكاييها در همين جريان مسائل هستهاي گفتند: ما نتوانستيم پيچ و مهره تأسيسات هستهاي ايران را شل كنيم، ولي نويد دادند پيچ و مهره جمعيتي ايران در يكي دو دهه آينده شل ميشود و اين را براي خودشان يك نقطه اميد ميبينند. بنابراين وقتي مقام معظم رهبري موضوع جمعيت را بهصورت كارشناسيشده، معتدل و معقول مطرح كردند، آنها واكنش نشان دادند و گفتند: رهبر حكيم ايران، نقشه راه ما را كشف كرد. بهموازات اين، ايشان چند سالي است بحث سبك زندگي را مطرح ميكنند و بازگشت به زندگي اسلامي و ايراني را؛ که اين هم موضوعي است كه با بحث جمعيت عجين است.
پيش از ورود به بحث جمعيت اجازه ميخواهم به چند كليدواژه و محورهايي كه در بيانات حضرت آقا درباره جمعيت است، در مطلع سخن اشاره كنم؛ ايشان ميفرمايند: يكي از مهمترين موجوديهاي باارزش ما، همين نسل جوان تحصيلكرده است. اين نسل جوانمان را اگر بتوانيم براي دههها، دورهها و مراحل آينده اين كشور حفظ كنيم، همه مشكلات كشور را اينها حل خواهند كرد. جمعيت جوان بانشاط، تحصيلكرده و باسواد، عامل پيشرفت است. اينها سخنان مقام معظم رهبري است و تا الآن بيش از سيزده بار در تذکرات جمعيتي خود مرتب از اين واژهها استفاده کردهاند. در نقطه مقابل، يك عده هستند كه جمعيت زياد را مانعي براي توسعه و پيشرفت كشور ميدانند در حالي که چنين چيزي در هيچ پژوهشي اثبات نشده است و برخلاف آن، كشورهايي كه به توسعه و پيشرفت رسيدهاند، جمعيت زيادشان ركن توسعه بوده و من قدري در اين رابطهها صحبت ميکنم تا موضوع بهتر مشخص شود. ايشان باز ميفرمايند: «با اين روندي كه ميرويم، كشور پير خواهد شد. اگر اين روند زاد و ولد ادامه يابد، كشور با پيري عمومي روبهرو خواهد شد. اين محدود كردن فرزندان در خانهها به اين شكلي كه امروز است، خطا است. محدود كردن نسل، براي كشور ما يك خطر بزرگي است. ما در منطقه خطر مبالغ زيادي پيش رفتهايم، بايد بهسرعت برگرديم.» مقام معظم رهبري براي بيدارباش به جامعه، از واژههاي نظامي استفاده ميكنند. خطر، خطر جدي است، كشورهايي كه پير شدند، هرچه دست و پا ميزنند، زادو ولدشان را بيشتر كنند، نميتوانند. مجبورند مهاجر بپذيرند. مهاجر هم با فرهنگ خودش ميآيد. آيا ما در موقعيتي هستيم كه وضعيتي ايجاد كنيم كه مهاجران بپذيرند و بيايند؟ در حال حاضر مهاجران به داخل غالباً تحصيلات پايين دارند، ولي مهاجران ما به خارج، غالباً تحصيلات بالايي دارند. ايشان در جاي ديگر ميفرمايند: «كم شدن نسل جوان اثراتش بعداً ظاهر خواهد شد، آن روز ديگر قابل علاج نيست؛ امروز چرا.» يكي از بهترين شيوههاي مديريت، علاج قبل از وقوع واقعه است. در سياست تحديدنسل يا كنترل جمعيت كه تعبير من است، حتماً بايد تجديدنظر شود و كار درستي بايد انجام شود. در ديداري كه جمعيت مامايي ايران خدمت ايشان رفته بودند، دوباره ايشان تأكيد كردند: «اقدامات نادرست قبلي بايد برچيده شود، از اين حالتي كه امروز وجود دارد، يک بچه، دو بچه، کشور بايد خارج شود.» در همايشي كه چند وقت پيش تحت عنوان همايش ملي تغييرات جمعيتي در مؤسسه امام خميني(ره) قم برگزار شد، ايش��ن پيام بلندبالايي براي همايش داده بودند، آنجا اشاره كرده بودند اين وضعيت يك، دو بچه، مرض و بيماري است.
ما بايد از اين بيماري پيشگيري كنيم. عوارض تكفرزندي و كمفرزندي، جامعه را با مشكلات آموزشي و مهارتي و در مقابله با دشواريها و بحرانها، با پيامدهاي سوء فراواني روبهرو ميكند. ايشان ميفرمايند: «من معتقد به کثرت جمعيت هستم و هر اقدام و تدبيري براي متوقف كردن رشد جمعيت بايد بعد از صدوپنجاه ميليون نفر انجام شود.» و بعد هم ميفرمايند: درباره افزايش جمعيت در جامعه بايد فرهنگسازي شود. ما نميخواهيم اين قضيه را با شعار و صلوات فرستادن تمام كنيم. چون ظاهراً در آن جلسه، يكي از آقاياني كه معاون بهداشتي يكي از دانشگاهها بود، صحبتي كرد و گفت: همينطور مثلاً يكشبه که دنيا صداي پيروزي انقلاب ما را فهميد و ما اعجاب آفريديم، شما امر بفرماييد كه ما يكشبه مسئله را حل ميكنيم؛ كه آقا فرموده بودند: «ما نميخواهيم اين قضيه را با شعار و صلوات فرستادن تمام كنيم. ميخواهيم اين مسئله به شكل عميق، علمي، معتدل و معقول حل شود. بايد گرههاي ذهني باز شود. بايد حقيقت قضيه روشن شود.»
بنده امروز درباره جمعيت جوان و ويژگيهاي آن و کشور سالمند و پيامدهاي آن صحبت ميکنم. براي اينکه وارد اين بحث شوم، لازم است اينجا درباره دو شاخص با همديگر به توافقي برسيم: 1ـ نرخ باروري كل 2ـ نرخ رشد جمعيت. من اينها را بهاختصار تعريف ميکنم و بعد، عرض ميکنم که از نظر منطقهاي و جهاني، روندها چگونه است و ما در كجا قرار داريم و چرا مقام معظم رهبري به همه جمعيتشناسان بهاتفاق ميگويند ما در منطقه خطر هستيم و بايد خارج شويم. ما يك اصطلاحي داريم بهنام نرخ باروري كل يا TFR؛ وقتي ميگوييم باروري كم يا زياد شده، به چه چيزي ميگوييم نرخ باروري كل؟ تعريف نرخ باروري كل اين است: تعداد فرزنداني كه يك مادر در طي دوره باروري، زنده متولد ميكند. هر مادر چند تا بچه در دوره باروري خودش متولد ميكند. باروري براي خانمهاي پانزده تا چهلونه سال است، ولي علم پزشكي ميگويد كه مناسبترين مقطع اين دوره، هجده تا سيوپنج سالگي است، اين به معناي اين نيست که پس از سيوپنج سالگي باروري امكان ندارد يا مثلاً نبايد صورت بگيرد؛ بلكه سن مناسب آن، اين است. هر كاري بايد در سن مناسبي صورت بگيرد، سن مناسب آن كار هم هجده تا سيوپنج سالگي است؛ بنابراين ما بايد ازدواجهايمان زودتر اتفاق بيفتد كه خانمها در اين دوره قرار بگيرند و در اين دوره حداقل مثلاً سه تا فرزند داشته باشند كه الآن كتابهاي مرجع پزشكي براي اينكه كانون خانواده يك كانون مناسبي براي رشد و تكامل ذهني و مسائل تربيتي باشد، اين را مطرح ميكنند. اين شاخص هماكنون در كشور ما 8/1 است؛ يعني هر مادر در حال حاضر كمتر از دو فرزند تحويل جامعه ميدهد. ما يك حد جايگزيني و يا جانشيني داريم كه عدد آن 1/2 فرزند است. يعني حداقل بقاي نسل اين است كه هر مادر 1/2 فرزند به دنيا بياورد و خانواده دو فرزند داشته باشد.
ميانگين نرخ باروري كل يا همان TFR در دنيا 5/2 فرزند است يعني ما هم زير حد جايگزيني هستيم، هم از ميانگين دنيا كمتر هستيم، چون اين عدد در ايران در حال حاضر كمتر از دو فرزند است. ما دو مرحله كنترل جمعيت داشتيم. يکي پيش از انقلاب سال 45 تا سال 55؛ آن موقع نرخ رشد جمعيت كشور 2/3 بود که طي شش برنامه، آن را ميخواستند به يك برسانند كه آنها 2/3 را به 6/2 رساندند و بعد هم حوادث انقلاب رخ داد و تا پايان جنگ اين برنامه رها بود. سال 68 با سميناري كه سازمان برنامه و بودجه در مشهد تشكيل داده بود و چهلوهشت دستگاه دولتي آنجا حضور داشتند، اعلام شد كه هرگونه برنامه توسعهاي در كشور، منوط به اين است كه نرخ باروري كل را پايين بياوريم؛ در غير اين صورت، ما در سالهاي آتي با نرخ بيكاري 24 درصد روبهرو خواهيم بود. بنابراين از همان جا كليد خورد. ما نرخ باروري كل در سال 68، 4/6 فرزند بود؛ همين عددي كه الآن 8/2 است، سال 68 هر مادر بهطور ميانگين 4/6 فرزند به دنيا ميآورد. برنامه كنترل جمعيت را نوشتيم، شما ميدانيد برنامه با هدفهايش شناخته ميشود. در اين برنامه كنترل جمعيت، هدف را اين قرار داديم كه نرخ باروري كل را از 4/6 در سال ۶۸ به ۴ فرزند در سال ۸۵ برسانيم؛ ولي چه اتفاقي افتاد؟ سال ۷۱ به عدد 6/3 رسيديم يعني هدف ما چهارده سال زودتر از برنامه محقق شد. اينكه رئيسجمهور آن موقع ميگفت از برنامه جلو هستيم، يكي از آن برنامهها همين بود. برنامه اگر برنامه باشد، نه بايد جلوتر باشد و نه عقبتر. طي بيستوپنج سال اخير نرخ باروري كل را بيش از سه برابر كاهش داديم. ميدانيد يعني چه؟ برويد مقالات پژوهشکدههاي نظامي آمريکا را بخوانيد. آمريكاييها گفتهاند: در ايران در درون همين انقلاب اسلامي، يك انقلاب جمعيتي اتفاق افتاده. هيچ كشوري در صد سال هم نميتواند 4/6 را به 8/1 برساند. ايران طي يك دهه اين كار را انجام داد. ميخواهم همين قسمت را باز كنم تا ببينيم كه در كشورهاي ديگر طي بيستوپنج سال اخير چه اتفاقي افتاده؟ در آمريكا طي همين زمان بيش از دو دهه، نرخ باروري كل آنها از 1/2 به 2 رسيده، در فرانسه از 1/1 به 2 رسيده، در انگليس از 8/1 به 2 رسيده است، در ايتاليا هم كه وقتي بعضيها ميخواهند به ما جواب بدهند، ميگويند در ايتاليا هر هفتصدوبيست سال يكبار جمعيت دو برابر ميشود، در همان جا طي بيستوپنج سال، نرخ باروري كل از 3/1 به 4/1 رسيده است. اين به معناي آن است كه اين كشورها پيش از ما كنترل جمعيت ميكردند و وقتي به جايي رسيدند كه جامعه آنها پير شد، آن را كنار گذاشتند.
يكي از بحثهايي كه در دانشگاه در درس نظام بهداشت و درمان تطبيقي مطرح است، اين است كه از دستاوردهاي حوزه سلامت كشورهاي ديگر متناسب با وضعيت خود استفاده ميكنيم. ما در بحث کنترل جمعيت كشورمان آمديم الگويي را كه آنها كنار گذاشته بودند، با شدت و حدت دنبال كرديم. سالانه فقط در حوزه دولتي كه ۲۲ درصد جمعيت ما را پوشش ميدهد، شبكههاي بهداشتي درماني ۱۲۹ هزار توبكتومي انجام ميشد يعني لوله خانمها بسته ميشد كه عقيم شوند. هر سال در طول اين مدت هم فقط در بخش دولتي ۳۰ هزار وازكتومي صورت ميگرفت؛ يعني اينكه مردها را عقيم ميكرديم. در طول اين بيستوسه تا بيستوچهار سال، بيش از سه ميليون نفر فقط در حوزه دولتي عقيم شدند. بخش عمده جمعيت هم در ارتباط با بخش خصوصي است که ما آمار آنها را نداريم؛ آن آمار هم كمتر از اين نيست؛ بنابراين سختي كار اينجاست که ما ۲۹ ميليون خانم سن ۱۵ تا ۴۹ سال داريم كه حدود ۱۵ ميليون آنها همسردارند و هم آنهايي كه پيشگيري ميكنند، هم آنهايي كه ناباروري دارند و هم سزارينهايي كه خودش محدودكننده باروري است، در اين گروه ۱۵ ميليوننفره هستند؛ بنابراين ما از اين عدد ۱۵ ميليون، شش تا هفت ميليون داريم كه ميتوانيم روي آن حساب كنيم و افزايش نرخ باروري كل را از اين شش تا هفت ميليون نفر ميخواهيم. البته يازده ميليون و دويست هزار نفر هم داريم اعم از دختر و پسر كه در آستانه ازدواج هستند و ازدواج آنها صورت نگرفته است. بنابراين در افزايش نرخ باروري كل بايد به اين جمعيت هم نظري داشته باشيم. ما در سال 73 جايزه جمعيت گرفتيم؛ به چه علت؟
به دليل اينكه شدت كاهش جمعيت ما در تاريخ بشريت نظير نداشته است. بعضيها ميخواهند بگويند نه، اين جايزه را به دليل چيزهاي ديگر به ما دادند. نهخير؛ فقط به اين دليل دادند كه هيچ كشوري طي ده سال و كمتر از آن نميتوانست آنقدر نرخ باروري كل را كاهش دهد. البته فقط بحثهاي كنترل جمعيت که در حوزه بهداشت و درمان بود. عامل نبود، عوامل ديگري بود از جمله اقتصادي و فرهنگي؛ به هر حال ما در شدت كاهش نرخ باروري كل، جهانيان را شگفتزده كرديم. حالا در همسايگي ما چه اتفاقي افتاد؟ آنجا شيب ملايم بود. تركيه در طي همين سه دهه، نرخ باروري كل را از 6/3 به 1/2 رسانده، چون در مرز حد جايگزيني است، نخستوزير تركيه مرتب به خانوادهها هشدار ميداد که خانوادهها سه فرزند داشته باشند تا ما زير منطقه خطر نيفتيم؛ يعني در همه كشورها، دولتها در سياست بالا دخالت ميكنند. يكي از چيزهايي كه بايد در بين مردم تبيين شود، همين است. چون بعضي از مردم دچار اين بدفهمي شدند كه نميدانيم به كدام ساز شما برقصيم. يك روزي ميگوييد جمعيت را كم كنيم، الآن ميگوييد زياد كنيم. دولتها تصميم ميگيرند چون هرم سني جمعيت کشور بايد معلوم باشد. ما بايد تناسب را رعايت كنيم. وقتي ميگوييم جمعيت بايد جوان باشد، از نظر علم جمعيتشناسي يعني دستکم بايد ۴۰ درصد جمعيت، زير پانزده سال باشد. در عربستان از 5/5 در اين سه دهه به 5/2 رسيدند. در پاكستان از 1/6 به 6/3 رسيدند. يعني در همه اينها ميبينيد كاهشها كمتر از دو برابر است. ما اکنون در بين ۲۶ كشور منطقه از نظر نرخ باروري كل، از آخر، دوم هستيم. يعني رتبه فرزندآوري زنان ايراني در بين ۲۶ كشور منطقه، از ۲۴ كشور پايينتر است. رتبه فرزندآوري مادران ايراني در جهان در همين سال 2014 در بين ۲۰۹ كشور، ۱۴۶ است. به اين جمله «ابرشتاد» پژوهشگر آمريكايي که براي مؤسسه اينترپرايز كار ميكند، توجه كنيد. او ميگويد: در سي سال اخير نرخ باروري كل در جهان، ۳۲ درصد كاهش يافته، در جهان اسلام، ۴۱ درصد کاهش يافته و در ايران اسلامي،۳۰۰ درصد كاهش يافته است. آمدند برنامه آموزشي تنظيم خانوادهشان را از دهه هشتاد مستقر كردند در اروميه كه ما آنجا كشورهاي همجوار را آموزش دهيم و آنجا همين كار را انجام دهند. من خودم در وزارت بهداشت بودم سازمانهاي جهاني يك گروهي را از عراق آورده بودند كه اينها هم ميخواهند تنظيم خانواده راه بيندازند، شما درباره مدلها و نمونهها با آنها صحبت كن. من اول آنها را متقاعد ميكردم كه اين كار را نكنيد؛ براي اينكه ما اين كار را كرديم و واقعاً كشور را دچار پيري زودرس كرديم. بخشي از فرهنگ ما عوض شد. اگر ما ميگوييم سبك زندگي تغيير كرده و اين تغيير كاملاً ملموس است، احساس ميكنيم در همه ابعاد و زمينههاي زندگي است، ما نميتوانيم در اين رفتار باروري كه يك الگوي جهاني را اعمال كرديم، عدد و درجه تأثير آن را ناديده بگيريم. خب اولين شاخص آن، نرخ باروري كل بود كه ديدگاه شما را نسبت به اين مسئله روشن كردم.
نرخ باروري كل، شاخص بسيار دقيقي است؛ اما يك شاخص ديگري هم داريم به نام نرخ رشد جمعيت. نرخ رشد جمعيت را به درصد بيان ميكنند. آن نرخ باروري كل را به فرزند بيان كرديم، اين را هم به درصد بيان ميکنيم. ما يك رشد طبيعي داريم كه با يك محاسبه ساده به دست ميآيد. مواليد را از مرگها كم ميكنيم، اين ميشود رشد طبيعي؛ مثلاً ما پارسال يك ميليون و چهارصدوپنجاه هزار تولد داشتيم. حدود چهارصدوپنجاه هزار هم مرگ و مير داشتيم، اينها را از هم كم كنيم؛ يك ميليون در آن سال به جمعيت كشورمان اضافه شده است. يك رشد مطلق هم داريم كه هم رشد طبيعي در نظر گرفته ميشود و هم مهاجرتها يعني مهاجرتهاي داخل را به آن اضافه ميكنيم و مهاجرتهاي خارج را از آن كم ميكنيم. حالا ببينيد در سال 68 كه مرحله دوم كنترل جمعيت در ايران شروع شد، اين شاخص ما چند است. شاخص ما 2/3 درصد بود که با محاسبه عراقيها و پناهندگان افغان، اين عدد به 9/3 درصد رسيد. قرار بود برنامه كنترل جمعيت ما اين نرخ رشد جمعيت را در سال 85 به 3/2 برساند. اين ميزان در سال 73 به 3/2 رسيد؛ يعني دوازده سال زودتر. ما در سال 71 به هدف برنامه كنترل جمعيت در نرخ باروري كل رسيديم و در سال ۷۳ به هدف برنامه کنترل جمعيت در نرخ رشد جمعيت رسيديم. برنامه هم با هدفهايش شناخته ميشود، وقتي هدفها محقق شد، بايستي برنامه كنترلي را كنار ميگذاشتيم؛ اما اين كار را نكرديم و خطا كرديم. اينجا بود که مقام معظم رهبري در بجنورد در تريبون عمومي فرمودند:
بنده هم به سهم خودم در اين كار خطاكار بودم و توبه و استغفار ميكنم. خدا توبه مرا بپذيرد. ايشان از ديگران هم خواستند توبه كنند و جبران كنند. بعضيها نه توبه ميكنند و نه ميگذارند ديگران توبه كنند. اين الآن يك مشكل است؛ يعني الآن دو سال است که هرجا هر حرفي ميزنيم، ميگويند آن بيسواد و بيفرهنگ است و آنها مشكلات مملكت را نميدانند. يكي ميگويد: اينها سلامت مادر و كودك را به خطر مياندازد. ما ميگوييم ميشود برنامه كنترل جمعيت را يعني آن قسمت تنظيم و تناسب خانوادهاش را فقط براي جمعيت پرخطر دنبال كرد و شاخصهاي مربوط به اين كار را بهتر از اينكه هست، ارتقا داد؛ ولي عدهاي مرتب مطالب ديگري را مطرح ميكنند. بهتازگي ما در مناظرهاي در دانشگاه فردوسي مشهد حضور داشتيم، يك استاد كشاورزي، آمارهايي را كه اصلاً آن آمارها در حيطه علمي ايشان نبود، بهصورت ناصحيح مطرح ميكرد و حتي به نامهاي تبديل کرده بود و به مقام معظم رهبري فرستاده بود که آمارهايش هم غلط بود و در آخر ما در مناظره همه آنها را درست كرديم، ولي دغدغه او اين بود اگر جمعيت زياد شد، آب را چه كنيم؟ ما بايد مسائل مربوط به فرزندانمان را مديريت كنيم، ما الآن در پنجره جمعيتي هستيم، از سال 85 ما وارد پنجره جمعيتي شديم. پنجره جمعيتي به اين معني است که ۷۰ درصد جمعيت ما سن ۱۵ تا ۶۴ سال دارند. ۳۰ درصد بقيه، زير ۱۵ سال و بالاي ۶۵ سال هستند؛ يعني سالمند هستند. وظيفه همه دولتها اين است كه در دوره پنجره جمعيتي به نيازمنديهاي گروه جوان و ميانسال از نظر تغذيه، تحصيل، مسكن و اشتغال توجه کنند. ما بايد در مديريت جهادي اين كار را در دستور كار خود قرار دهيم تا هم وضعيت اقتصادي بهبود پيدا كند و هم وضعيت فرهنگ مطلوب شود. وضعيت جمعيت هم با هر دوي آنها مرتبط است. مقام معظم رهبري تعبيري داشتند، فرمودند: شير آب را بستيم، يادمان رفت باز كنيم. همان دهه 70 را ميگفتند، اواسط دهه70 را ميگفتند؛ يعني ما آنجا ديگر ميبايست برنامه كنترل جمعيت را كنار ميگذاشتيم كه اين كار را نكرديم. از حد جايگزيني پايين آمديم و در بعضي از استانها وارد تنه باروري شديم.
تنه باروري جايي است كه مادران بهطور متوسط 3/1 فرزند دارند. الآن در استان تهران نرخ باروري كل 1/1 است. در اصفهان 3/1 است. يعني ما تا حدودي اينجاها در تله هستيم. يا از نظر نرخ رشد جمعيت، ميانگين كشوري 3/1 است. در استانها وضع ما متفاوت است. مثلاً در اردبيل رشد جمعيت ما ۴۴/۰ درصد است. در دهههاي آينده در كمتر از يك دهه ما به نرخ رشد جمعيت صفر بلکه منفي ميرسيم. در ايلام۴۳/۰ درصد است يعني آنجا هم با صفر فاصلهاي نداريم. در لرستان باز عددمان۴۴/۰ درصد و در گيلان۶۲/۰ درصد است. باز ميانگين كشوري ما در يك عدد نسبتاً با فاصله كمي است ولي در استانها هر كدام وضعيت متفاوت است؛ مثلاً در سيستان و بلوچستان عدد ما از 1/2 بالاتر است. اگر ما برنامه كنترلي را مديريت ميكرديم، بايد سياستها را بازنگري ميكرديم ولي اين كار را انجام نداديم. هشدار به جامعه نداديم و همينطور ادامه داديم. تازه ميخواستيم در رشد جمعيت به يك برسيم. در پايگاه يكي از پژوهشكدههاي معروف كشور نوشته شده: «هدف ما رسيدن به رشد جمعيت صفر است.» يعني همان قدر كه متولد شدند، از دنيا بروند. واقعاً خدا به ما رحم كرده كه رهبري آگاه، بصير، بيدار و حکيم داريم و كسي را داريم كه حتي جلوتر از ردههاي كارشناسي، تهديدها را رصد و اعلام ميكند. از سال 89 تا الآن ـ که ابتداي 93 هستيم ـ بيش از سيزده بار مقام معظم رهبري در مورد جمعيت تذکر دادهاند. ايشان حتي در يکي از ديدارها وارد حوزه زايمان طبيعي و سزارين شدند؛ چون سزارينها خودشان به كاهش نرخ باروري كل كمك ميكنند. بيشتر سزارينها در دو يا سه بار، به بستن لولهها ميانجامد و ما بايد اين وضعيت را درست كنيم.
در طب پيشرفته در انگليس، زايمان طبيعي ۹۵ درصد زايمانها است ولي در كشور ما كمتر از چهل درصد است. در كشورهاي آلمان و فرانسه، سزارينها ۱۰ تا ۱۵ درصد زايمانهاست؛ ولي در كشور ما بيش از ۶۰ درصد است. آنهايي كه دغدغه سلامت كودكشان گوش همه را كر كرده، چرا سزارين را ميبينند و هيچ نميگويند؟ در سزارين، ما يك كار طبيعي و فيزيولوژيك را به عمل جراحي تبديل ميكنيم. ما در سال ۸۰۰ هزار نوزاد سزاريني داريم. ببينيد هزينه هر سزارين چقدر ميشود و چقدر از بودجه محدود حوزه سلامت را به خود اختصاص ميدهد؟ ما در پزشكي يك اصلي داريم که اگر دارويي ميدهيم، اگر عمل جراحي انجام ميدهيم، حتي اگر آزمايشي را مينويسيم، بايد مبتني بر تشخيص باشد، مبتني بر انديكاسيونش باشد، مبتني بر لزوم تجويزش و با دليل باشد. در همين اجلاس سراسري رؤساي دانشگاهها، رئيسجمهور عزيز به پزشكان گفتند که شما نبايد آزمايش را به بيماري كه نياز به آزمايش ندارد، تحميل كنيد. من ميگويم بالاتر از آن، اين عمل جراحي را كه براي مادر و کودک، عارضه دارد، تحميل نكنيد؛ بايد ساختارمان را درست كنيم، بايد زايمانهاي بدون دردمان را افزايش دهيم. اين سزارين در حد ۱۵ تا ۲۰ درصد مقبول است. بقيه آن، تقاضاي القايي و تقاضاي كاذب درست كردن است. اگر ما ميخواهيم فشار را از جيب مردم در حوزه سلامت كم كنيم، بايد هر چيزي را كه انديکاسيون ندارد، از بسته خدمات بيمه خارج كنيم. همان كاري كه كشورهاي پيشرفته كردند؛ الآن در كانادا هر كاري که انديکاسيون نداشته باشد، بيمهها آن را پوشش نميدهند. پس ما بايد برنامه كنترلي را مديريت ميكرديم؛ اين را انجام نداديم.
من اين دو تا شاخص را گفتم براي اينكه وارد اين كليدواژههاي مقام معظم رهبري شوم؛ ايشان ميفرمايند جمعيت جوان ميخواهيم. ايران يك كشور در حال توسعه است و طبق فرمولهاي جهاني، جمعيت زير ۱۵ سال آن، حداقل بايد ۴۰ درصد باشد و جمعيت بالاي ۶۵ سال يعني جمعيت سالمند بايد ۳ درصد تا ۴ درصد باشد. در حالي كه ما هماكنون گروه سني زير پانزده سالمان ۲۳ درصد است و بالاي ۶۵ سال حدود ۸ درصد است. در داخل متأسفانه در اين زمينه اطلاعات نميدهند و ما مجبوريم گزارشهاي خارجيها را بخوانيم تا از موضوع اطلاع پيدا كنيم. پژوهشگران آمريكايي گفتند: ايران در حال توسعه، از نظر شدت كاهش درجه جواني و سرعت افزايش درجه سالمندي نظير كشورهاي توسعهيافته و صنعتي ميشود. كشورهايي كه توسعه يافتهاند، در حال توسعه كه بودند، جمعيت زير ۱۵ سال آنها ۴۰ درصد بود که اين جمعيت جوان را زيربنا و ركن توسعه قرار دادند. ما در حال توسعه هستيم. جمعيت زير ۱۵ سال به سمت ۲۳ درصد رفته است. ما نبايد الآن وارد مرحله سالمندي ميشديم و بايد۳ درصد تا ۴ درصد بالاي ۶۵ سال ميداشتيم. الآن جمعيت سالمند ما حدود ۸ درصد است. ما وارد مرحله اول سالمندي شدهايم و اگر ۱۴ درصد تا ۲۱ درصد باشد، ميگويند كشور ديگر سالمند شده است. اگر ۲۱ درصد را رد كند، ميگويند: فوق سالمند شده است.
كنترل جمعيت و كاهش نرخ زادوولد، كشور را پير ميكند. اينها با همديگر ارتباط دارد، وقتي شما زادو ولد را كم ميكنيد، يعني به پيري عمومي كشور كمك ميكنيد و اين اتفاق افتاده است. مقام معظم رهبري ميفرمايند: جمعيت جوان ميخواهيم، بايد از سالمندي كشور جلوگيري كنيم. ما اگر به همين روال پيش برويم، سال 1425 سالمندان كشور سه برابر خواهند شد. الآن ۶ ميليون و ۴۰۰ هزار در ۷۷ ميليون است اگر اين عدد سه دهه ديگر حدود ۲۰ ميليون بشود، من در اينجا نكتهاي بابت اين مطلب ميگويم. بقيه را خودتان حساب کنيد. امروزه با پژوهش ثابت شده يک سالمند ۱۵ برابر غيرسالمند از صندوق بيمه، هزينه بهداشت و درمان برداشت ميكند. اگر اين ۶ ميليون سالمند ما بشود ۲۰ ميليون ـ در سال 1425، که كشور به جمعيت ۹۷ ميليون نفر خواهد رسيد و از آنجا به بعد، ما رشد منفي پيدا خواهيم كرد ـ ۲۰ ميليون، ۱۵ برابر مصرف خدمات سلامت دارد. يعني ۲۰ ميليون ميشود ۳۰۰ ميليون و ۲۰ ميليون را از ۹۷ ميليون كم ميكنيم، ميماند ۷۷ ميليون. پس مخرج كسر ما ميشود 377 و صورت كسر ما 300 ميشود، يعني 300 بر 377 سالمندان از صندوق بهداشت و درمان برخواهند داشت؛ 77 بر 377 هم براي بقيه آن 77 ميليون خواهد شد؛ حالا اين هزينه غير از اين است که سالمندي در كشورهايي كه دچار آن شدند، مشكلات فراواني را نيز ايجاد كرده است. من اين نکته را هم بگويم. آن مسيري که آقا به ما نشان داده، اين مسير است: يعني اين راه رفتهاي ک�� دنيا رفته، ما نرويم. در آمريکا مؤسسه پالو در اوت 2013 ميلادي در ميان تحصيلكردههاي آمريكايي يك نظرسنجي انجام داد. آنها گفتند برنامههاي كنترل جمعيت در گذشته، سن ازدواج و فرزندآوري پدر و مادرهاي ما را از افزايش داد ـ براي ما هم همينطور است ـ و همين مسئله بين والدين و فرزندان اختلاف سني بيش از ۳۰ سال را باعث شد و شكاف بين نسلي ايجاد کرد و باعث شد كودكان از والدين دوري گزيدند و بعداً به سمت مواد مخدر و داروهاي روانگردان رفتند. اين باعث شد بنيان خانواده سست شود. تكفرزندي و دوفرزندي باعث شد پدر و مادرها وقتي سالمند شدند، تنها شدند، افسرده و منزوي شدند و براي ما هم همين اتفاق دارد ميافتد. زماني مردان و زنان جوان آمريكايي و تحصيلكردههاشان گفتند: ما شعار فرزند كمتر و زندگي بهتر را نفي كردهايم و بر روي آن، خط بطلان كشيدهايم. كنترل جمعيت را كنار گذاشتهايم.
مردان آنها گفتند ميخواهيم حتماً تا سيسالگي ازدواج كنيم. غالب زنان آنها گفتهاند دوست دارند تا بيستوپنج سالگي ازدواج كنند و حداقل سه فرزند را در مناسبترين سن باروري كامل كنند. آنها گفتند نميخواهند اشتباه پدران و مادران خود را كه به کنترل جمعيت تن دادند و الآن پشيمان هستند، تكرار كنند. ما ميخواهيم جمعيت سالمند نداشته باشيم و اين، سياست كلي است. الآن براي كشور ما اثبات شده بايد جمعيت جوان را زياد كنيم. جمعيت جوان به چه صورت زياد ميشود؟ بايد نرخ زادوولد افزايش پيدا كند. ما الآن زير حد جايگزيني هستيم. اگر همين فاصلهاي را كه داريم، بخواهيم جبران كنيم، حداقل بايد ۱۵ درصد تولدهايمان افزايش پيدا كند و اينها واقعيتهايي است. كشورهايي که كنترل جمعيت كردند، الآن برگشتند. دولتهايي كه از تنظيم خانواده پشتيباني ميكردند، الآن پشتيباني غيرمستقيم ميكنند. در حوزههاي دولتي فقط جمعيتهاي آسيبپذير را مواظبت و مراقبت ميكنند. ما مخالف سلامت مادر و كودك نيستيم؛ اينها شاخصهاي مهمي هستند. مقام معظم رهبري ميفرمايند: «کثرت جمعيت»؛ نميگويند سلامت مادر و كودك به خطر بيفتد. ايشان ميفرمايند هم كميت جمعيت و هم كيفيت جمعيت مهم است. نميخواهيم برويم سخنراني كنيم. براي كم و زياد بودن جمعيت بايد مديريت كرد. ما جمعيت جوان بانشاط تحصيلكرده و باسواد ميخواهيم كه بتواند چرخههاي توسعه علمي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي اين كشور را به حركت درآورد. ما نميخواهيم همين طوري يك كار نسنجيده و بيحساب را انجام دهيم. ما نميخواهيم از مردم همينطوري بخواهيم كه فرزندانشان را اضافه كنند. ما بايد خطر را تبيين كنيم، آنها خودشان آزادانه و داوطلبانه در اين بخش وارد شوند و از آن طرف، دو طرح در مجلس شوراي اسلامي است: يک طرح، طرح افزايش نرخ باروري كل و جلوگيري از كاهش رشد جمعيت كشور. يك طرح هم است كه قوانين تشويقي مربوط به اين بحث است كه نام آن، طرح جامع جمعيت و تعالي خانواده است و 54 ماده دارد.
به نظر من تمام سؤالاتي كه اينجا ميتواند مطرح شود، از جنس اقتصادي يا فرهنگي است و همه آنها تا حدودي ديده شده است. مثلاً ماهانه مبلغي را بدهيم ـ مثلاً يارانه غذايي بدهيم ـ مثلاً مرخصي زايمان خانمها را نه ماه كنيم. اين شده ولي خيلي سازمانها اجرايي نميكنند. همچنين بايد فرهنگ ايجاد شود. فرهنگسازي مقدم بر قانون است و البته در بخشهاي مختلف كشور متفاوت است. من در يك شهري در اطراف تهران رفته بودم، آنجا غالباً ميگفتند اگر مشكلات اقتصادي ما حل شود، ما تصميم ميگيريم فرزند خود را بيشتر کنيم، ولي يك جاهايي هم گرههاي ذهني و فكري وجود دارد بهويژه محور اين الگوهاي جهاني كه ما بيمحابا آمديم در كشورمان بدون اينكه بوميسازي كنيم، بدون اينكه توجهي به اخلاق و فرهنگ جامعه بكنيم، اينها را اجرايي كرديم، زنان هستند كه فردا در جامعه و خانواده تأثيرگذار هستند. الآن همه خانمها درس ميخوانند ـ دانشگاه ميآيند و به ليسانس و فوقليسانس هم قانع نيستند، پس از تحصيلات هم به دنبال اشتغال هستند و براي همين، سن آنها بالا ميرود. من امروز از يكي از كلاسهاي دكترا به اينجا آمدهام، خانمهايي كه واقعاً تحصيلات دارند ـ و سن آنها بالاي سي است و هنوز هم ازدواج نكردهاند، کم نيستند تازه وقتي در مورد ازدواج صحبت ميشود، اجازه ميخواهند در جايي هيئت علمي بشوند. نقش مادري در اينجا کمرنگ است و دارد بنيان خانواده را سست ميكند. مقام معظم رهبري ميفرمايند: همه پيشرفتهايي كه ما الآن در انقلاب داريم، حاصل همان جمعيت زيادي است كه شما كنترل نكرديد. پيشرفتها را آنها رقم زدند و تحقيقات هم نشان ميدهد هرچه نرخ زادوولد در كشوري كم شود، ژن نخبگي هم در آن كشور كم ميشود. نوآوري هم در آن كشور كم ميشود. به همين دليل، كشورهايي كه شركتهاي فناوري جديد و پيشرفته در آنها وجود دارد، مرتب نيروهايشان را مهندسي ميکنند و نيروهاي جوان را استخدام ميكنند. چون نيروي جوان، عامل نشاط و ابتكار و نوآوري و پيشرفت است. در حقيقت هم ميخواهيم فرزندآوري داشته باشيم، هم فرزندپروري. اگر اين روند همينطور ادامه پيدا كند، در دهههاي آينده ما هم پير ميشويم و هم در نيروي فعال و مولد جامعه با كاهش مواجه خواهيم شد که بايد توسعه را بهصورت نيمهكاره رها كنيم و در اين مسير از كشورهاي منطقه عقب بمانيم.
*متن حاضر تلخيص سخنراني آقاي محمدزاده در همايش معاونت سياسي نمايندگي سپاه است.