تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۷۰۵۴۳
آفتاب یزد در گفتگو با کارشناسان بررسی کرد

استراتژی ائتلاف ملی در انتخابات مجلس


سیدعلیرضا کریمی

اصلاح‌طلبان و اعتدالیون برای انتخابات مجلس از یک مثلث سخن می‌گویند؛ مثلثی که یک ضلع آن خاتمی به عنوان نماد اصلاح‌طلبی، ضلع دیگر آن ناطق نوری به عنوان نماد اصولگرایان معتدل و معقول و ضلع آخر آن هاشمی رفسنجانی به عنوان نماد اعتدال حضور دارند. البته تشکیل این مثلث تازگی ندارد و مدت‌هاست که تشکیل شده است، شاید نمود عینی مثلث فوق در ائتلاف حیرت‌انگیز سال 92 بود، جایی که اضلاع این مثلث فعال شدند و حسن روحانی به پاستور رسید. ناظران سیاسی متفق‌القول می‌گویند اگر این ائتلاف شکل نمی‌گرفت مطمئناً دولت تدبیر و امیدی نیز امروز نبود. علی نظری فعال سیاسی اصلاح‌طلب و نماینده مجلس ششم یکی از همین ناظران است.

او به آفتاب یزد درباره تاثیر این مثلث در انتخابات 92 می‌گوید: «خوشبختانه نتیجه انتخابات 24 خرداد سال 92 روی کار آمدن اعتدالگرایان به جای افراطیون بود و این موضوع بسیار مبارک و میمون بود. اما مسئله‌ای که به مراتب باارزش‌تر از نتیجه انتخابات بود ظهور یک نوع بلوغ میان اصلاح‌طلبان بود. در انتخابات 84 اصلاح‌طلبان به علت نابلدی گل به خودی‌هایی زدند که منجر به روی کار آمدن آقای احمدی‌نژاد شد. اما آنان خوشبختانه فهمیدند که در کار سیاسی باید همیشه قائل به نسبیت بود و براساس مقتضای شرایط خاص زمانی انتخاب کرد. مثلا یک جا باید بین بد و بدتر، بد و جایی بین خوب و خوبتر، خوبتر را برگزید و جایی هم بین خوبتر و عالی، عالی را انتخاب کرد. به هر حال در انتخابات 92 بلوغ سیاسی رخ داد و وقتی آقای هاشمی اجازه حضور در انتخابات پیدا نکرد و رد صلاحیت شد، اصلاح‌طلبان بهترین سناریو را برگزیدند.

در واقع آنان در بازی شطرنج انتخابات 92 به بهترین شکل ممکن با استفاده از استراتژی درایت ـ هدایت عرصه انتخابات را به پیش بردند و یک کاندیدای معتدل به نام حسن روحانی را که به هر حال نزدیک به اصلاحات بود معرفی نمودند و حمایت کردند. بلوک قدرتمند آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق نوری به هر حال تمام نیروها را جمع کرد و شما دیدید که آقای روحانی 72 ساعت مانده به انتخابات از یک کاندیدای 8 درصدی توانست در انتخابات 51 درصد رای کسب کند.» بسیاری از صاحبنظران سیاسی مثل علی نظری فکر می‌کنند و معتقدند نقش درایت و رهبری مثلث خاتمی ـ هاشمی ـ ناطق نوری بسیار کارگشا بوده است.

حال پس از گذشت بیش از یک سال از آن ائتلاف اکنون نگاه‌ها متوجه انتخابات مجلس دهم است. مجلسی که می‌تواند برای دولت اعتدال بسیار مهم و حساس باشد. مطمئناً با توجه به سنگ‌اندازی‌های برخی نمایندگان مجلس فعلی برای دولت روحانی یک مجلس معقول و معتدل می‌تواند کمک بزرگی برای مجموعه پاستور در جهت رسیدن به اهدافش باشد. اما پرسش اینجاست چنین مجلسی چگونه قرار است تشکیل شود؟ و اصلاح‌طلبان و اعتدالیون چه برنامه‌ای برای انتخابات این مجلس دارند؟

غالب ناظران این روزها از لزوم تکرار پروسه ائتلاف در انتخابات 92 سخن می‌گویند، ائتلافی که به نظر این عده می‌تواند در این انتخابات هم کارگشا باشد. داوود سلیمانی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مشورتی سیدمحمد خاتمی در این ارتباط به آفتاب یزد می‌گوید: «در مسئله‌ی انتخابات مجلس آتی تمام گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی از جریانات موجود کشور در تدارک برنامه‌ریزی‌هایی جهت تصاحب کرسی‌های مجلس هستند. قاعدتا میزان توفیق هر جریانی در گرو نحوه‌ی حضور و مدیریت وی در عرصه‌ی رقابت‌های انتخاباتی است. از این رو هم اصلاح‌طلبان و هم اعتدالیون می‌بایست تمهیدی بیاندیشند که در انتخابات، حداکثر همگرایی را برای دست یافتن به پیروزی داشته باشند. آنان باید بکوشند تا با اتخاذ راهبردهای درست و اصولی به پیروزی برسند. یکی از این راهبردها می‌تواند راهبرد ائتلاف حداکثری باشد. راهبردی که حول منافع ملی و مشترک نیروهای دلسوز انقلاب شکل می‌گیرد.

بنابراین شایسته است که تمامی گروه‌ها و شخصیت‌های اصلاح‌طلب با توجه به تجربه‌ای که در انتخاب آقای دکتر روحانی خود را نشان داد در این انتخابات نیز از این تجربه‌ی موفق بهره ببرند.» علی نظری نیز در این مورد معتقد است: «قطعا آقایان خاتمی، رفسنجانی و ناطق در انتخابات مجلس دهم همان رویه‌ای را اتخاذ می‌کنند که در انتخابات دوره یازدهم اتخاذ کردند. در حال حاضر هم لایه‌های اجتماعی جامعه و هم نخبگان اصلاح‌طلب و هم گروه‌های علمی و دانشگاهی به این باور رسیده‌اند که در انتخابات دوره یازدهم جواب داد در انتخابات مجلس دهم هم جواب خواهد داد.» داریوش قنبری نماینده سابق مجلس و از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب هم از لزوم تکرار ائتلاف 92 سخن می‌گوید. وی به آفتاب یزد تاکید می‌کند: «همکاری خاتمی، هاشمی و ناطق برای انتخابات مجلس آینده ضروری است. زمینه این همکاری از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری پدید آمده و ضرورت دارد برای انتخابات سال آینده هم این همکاری تداوم پیدا کند.»

قنبری در بیان دلایل و الزامات شکل‌گیری این ائتلاف می‌گوید: «به هر حال دولت در خیلی از زمینه‌ها امکان کار و فعالیت ندارد. بسیاری از طرح‌هایی که دولت داشته در نتیجه کارشکنی‌هایی که مجلس داشته عقیم مانده‌اند. خیلی از وزرا هنوز نتوانسته‌اند به برنامه‌های دولت به خوبی عمل کنند و تا اینجا هم که به برخی از برنامه‌ها عمل شده دولت هزینه‌های نسبتا زیادی را پرداخت کرده است. از سوال‌های متعدد از وزرا گرفته که امکان کار و فعالیت را از آنها سلب کرده تا استیضاح وزرا. به هر حال اینها سنگ‌اندازی‌هایی است که در مدت کمی که از عمر دولت روحانی گذشته بر سر راه دولت ایشان وجود داشته است.» نماینده سابق مجلس ادامه می‌دهد: «به هر حال مجلس آینده اگر به این روال باشد امکان فعالیت برای دولت وجود ندارد. ضرورت دارد مجلس آینده مجلس هماهنگ و همسو با دولت باشد.

در واقع آن هویتی که در سال گذشته همکاری کرد و پیروزی را پدید آورد بایستی آن هویت برای انتخابات سال آینده هم فعالیت خود را تداوم ببخشد و همان حمایت‌های معنوی این سه نفر از لیستی که برای انتخابات سال آینده مطرح خواهد شد، کفایت می‌کند که پیروزی را برای تفکر همسوی دولت به ارمغان بیاورد.» داوود سلیمانی نیز در این راستا بیان می‌کند: «ما در این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی و برای حفظ و اعتلای استقلال کشور و تغییر شرایط کنونی برای زندگی بهتر مردم و رهایی از تبعیض و فقر و رفع محرومیت‌ها و فشارهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی و گشایش فضای داخلی و حل مسائل خارجی، نیازمند مجلسی هستیم که نمایندگانی با نگاهی ملی و فراتر از منافع گروهی و منطقه‌ای و حتی جناحی، بتوانند گام‌های اصلاحی و جدی‌تری را برای برون‌رفت از این تنگناها بردارند.»

البته در میان این تاییدها و تشویق‌ها برای تشکیل چنین ائتلافی یا مثلثی یک سوال اصلی همیشه وجود دارد. این سوال می‌گوید چگونه و در چه سطحی قرار است این مثلث در انتخابات ظهور و بروز داشته باشد؟ در واقع این پرسش مطرح است سازوکار ورود مثلث خاتمی ـ هاشمی ـ ناطق که ائتلافی ملی تلقی می‌شود به انتخابات و مباحث مربوط به آن چیست؟ طی روزهای گذشته این سه نفر در این ارتباط سخنی نگفته‌اند و حتی اطرافیان آنان نیز ورود به مسائل فوق را زودهنگام می‌دانند اما ناظران سیاسی نظرات متفاوتی در این ارتباط بیان کرده‌اند.

مثلا برخی معتقدند این مثلث نباید بطور مصداقی و ریز وارد مباحث انتخاباتی شود و کار به آنجا برسد که مستقیما لیست بدهند. زیرا این موضوع جایگاهی در انتخابات مجلس با توجه به گستردگی آن ندارد و از سوی دیگر نمی‌توان برای شهرهای دیگر افراد را از بالا دیکته کرد. در همین حال برخی دیگر از ناظران اصلاح‌طلب نیز معتقدند مانند انتخابات گذشته مثلث هاشمی ـ خاتمی ـ ناطق بایستی در جزییات ورود کنند و بصورت مستقیم اصلاح‌طلبان و اعتدالیون را هدایت نمایند.

داریوش قنبری در مورد چگونگی حضور این مثلث در انتخابات اینگونه می‌گوید: «من معتقدم حتما باید لیستی که ارائه می‌شود با هماهنگی این سه بزرگوار باشد و به پشتیبانی‌های معنوی آنها حتما باید متکی باشد.» داوود سلیمانی در این باره نظرات متفاوت و جامع‌تری دارد. این عضو شورای مشورتی خاتمی معتقد است: «می‌دانیم که انتخابات مجلس شورای اسلامی به مراتب مشکل‌تر و حساس‌تر از انتخابات ریاست جمهوری است و این امر اولا به دلیل گستردگی کاندیداها؛ و ثانیا رقابت‌های استانی و منطقه‌ای؛ و بالاخره ورود عوامل دیگری که به حساسیت‌های قومی و قبیله‌ای در بعضی مناطق دامن زده و همگرایی را در بین تشکل‌ها و شخصیت‌های سیاسی دچار مشکل می‌کند؛ از حساسیت بیشتری برخوردار است. از این رو مدیریت پروژه‌ی انتخابات برای تمامی جریان‌های سیاسی بسیار مشکل‌تر از انتخابات مجلس است.»

وی ادامه می‌دهد: «اما تجربه‌ی انتخابات ریاست جمهوری در جبهه‌ی اصلاح‌طلبان از این جهت که توانست با مدیریت موثر جناب آقای خاتمی و با همگرایی نیروهای اصلاح‌طلب و جریان اعتدال و حتی اصول‌گرایان معتدل، به وحدت و انسجام حداکثری در جریان رقابت‌های انتخاباتی بیانجامد، تجربه‌ای است که از جهاتی می‌تواند در این انتخابات نیز مفید و قابل استفاده باشد و لذا نمی‌توان آن را نادیده گرفت، بلکه باید به آن بعنوان یکی از عوامل تعیین‌کننده و تاثیرگذار در پیروزی نگریست، که در صورت تحقق آن در انتخابات پیش رو، و البته تدبیر خاصی که انتخابات مجلس می‌طلبد ـ با توجه به ماهیت متفاوتی که انتخابات مجلس دارد ـ پیروزی جریان اعتدالی ـ اصلاحی، اعم از اعتدالیون و اصلاح‌طلبان، قطعی است.

پیروزی در انتخابات پیش رو، علاوه بر اینکه نیازمند همگرایی هرچه بیشتر جبهه‌ی اصلاحات در درون خود است، که باید در سطح همه‌ی استان‌ها و شهرستان‌ها و حوزه‌های انتخاباتی با وسواس ویژه‌ای بدان نگریسته شود، در سطح کلان‌تری نیز باید مدنظر باشد و آن هماهنگی و انسجام هرچه بیشتر در بین نیروها و جریانات و تشکل‌ها و شخصیت‌های تاثیرگذار در سطح ملی است.

از این رو

1. هماهنگی تمامی گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی در جبهه‌ی اصلاحات و اعتدال و اصولگرایان معتدل، از یک سو؛ و

2. تاثیرگذاری شخصیت‌های موثری مانند آقایان هاشمی رفسنجانی، روحانی و حتی آقایان عبدالله نوری و عارف و افراد موثر و معتدلی همچون آقای ناطق نوری در میان اصولگرایان از سوی دیگر، با راهبری و مدیریت جناب آقای خاتمی، می‌تواند در شکل‌گیری یک ائتلاف گسترده، که فراتر از منافع محدود بخشی و منطقه‌ای عمل کند موثر افتد، تا پیروزی این جبهه نه پیروزی صرف یک جریان، بلکه یک پیروزی ملی، در جهت حفظ منافع کلان‌تر باشد.» داوود سلیمانی در بخش دیگری از سخنانش از اضلاعی سخن می‌گوید که می‌توان به مثلث مذکور افزود: «می‌توان گفت که دایره‌ی این ائتلاف نمی‌تواند محدود به اضلاع سه‌گانه‌ی مذکور باشد.

تمامی شخصیت‌های اصلاح‌طلب و تشکل‌هایی که در مجموعه‌ی گسترده‌ی اصلاح‌طلبی و جریان اعتدال فعالیت می‌کنند و تمامی شخصیت‌ها و تشکل‌هایی که مشی اعتدالی داشته و همچنین اصولگرایان معتدل، می‌توانند اضلاع این ائتلاف باشند. توجه به نقش و تدبیر جناب آقای خاتمی در انتخابات گذشته و هماهنگی و همکاری طیف گسترده‌ی اصلاح‌طلبان و جریان اعتدال می‌تواند در این انتخابات، در کشور و مرکزیت و هم در سطح استان‌ها و شهرستان‌ها، به گسترش هرچه بیشتر انسجام جریانات اصلاحی و اعتدال به مفهوم کلان آن، مدد رسانده و مجلس آینده را در سطحی ملی‌تر ارتقا دهد. مجلسی که در آن تمامی وفاداران به اسلام و انقلاب و مردم حضوری موثر داشته باشند. چنین مجلسی قاعدتا مجلسی یک دست نخواهد بود بلکه تمامی جریانات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در آن صاحب نقش و تاثیر خواهند بود. عمده آن است که منافع کلان و ملی مدنظر باشد.»

این عضو شورای مشورتی خاتمی در مورد چگونگی ورود ائتلاف فوق در انتخابات معتقد است: «به نظر می‌رسد که این امر می‌باید در سطح اول، با هماهنگی تمامی تشکل‌ها و شخصیت‌های جریان‌های پیش گفته در سطح استان‌ها و شهرستان‌ها و به دست خود آنان صورت گیرد و در موارد اختلافی با شیوه‌های دموکراتیک و توجه به مکانیزم‌هایی که می‌توان برای داوری پیش‌بینی نمود، به حل آن پرداخته شود، و در صورت نیاز به داوری و حکمیت، در سطحی بالاتر، آن را از طریق مشورت با ستاد مرکزی اصلاحات و تدبیر آنان رفع و رجوع کرد.

البته می‌توان هیئتی را بعنوان حکم که برآیند این ائتلاف خواهد بود، با نظر جناب آقای خاتمی و بزرگان و سران اصلاحات و اعتدال پیش‌بینی کرد. من معتقدم به هیچ وجه نباید مرکز، در تعیین کاندیداها در استان‌ها دخالت کند، زیرا نیروهای استانی خود بر این کار اصلح‌اند. بلکه می‌توان در صورت نیاز به حکمیت نهایی و کارآمد نبودن مکانیزم‌های داوری استانی و نیازمندی به فصل‌الخطاب در این روند، از حکمیت در سطح بالاتر سود برد. این امر البته همراهی و همگامی و بویژه تعهد تشکیلاتی و اخلاقی و سعه‌ی صدر ائتلاف و توجه به اهداف ملی و کلان تمامی کاندیداها را می‌طلبد.»

داوود سلیمانی در نتیجه‌گیری سخنانش به آفتاب یزد می‌گوید: «بنابراین در وهله‌ی اول جز هماهنگی‌های کلی به هیچ روی نیازی به ورود به جزئیات نیست. علاوه بر اینکه روش اتخاذ شده در انتخابات 92، متناسب با انتخابات ریاست جمهوری بود که با انتخابی در سطحی ملی با کاندیداهای محدود و کشوری روبرو بودیم، که ماهیتا چنانکه گفته شد با انتخابات مجلس تفاوت‌های بسیاری دارد، زیرا ما در انتخابات مجلس علاوه بر تکثر کاندیداها در استان‌ها و شهرستان‌ها، با گرایش‌های بیشتر و فراتری از گرایش‌های سیاسی روبرو هستیم و میزان حساسیت‌ها به مراتب بیشتر است. بنابراین انتخاب کاندیداهای جبهه‌ی ائتلاف‌ برای مجلس، به مراتب سخت‌تر از ریاست جمهوری بوده و به تدبیر و حوصله‌ی بیشتری نیازمند است. این کاری است که مستلزم صرف انرژی بیشتر و صرف زمان و هزینه‌ای گسترده‌تر است. و طبیعی است که با توجه به اعتقاد بر کار جمعی، باید این امر با تکیه به درایت و خرد همگان در تمامی استان‌های کشور، سامان یابد و الا تصمیم‌گیری از بالا نه تنها موجب انسجام نیروها نمی‌شود بلکه موجب اختلاف نیز می‌گردد.

علاوه بر این‌که اساسا و به لحاظ نگاه اصلاح‌طلبانه این امر مورد تایید نخواهد بود. ولی چنانکه گفتم در مواردی که مکانیزم‌های حل اختلافات احتمالی نتواند چاره‌ساز باشد آن هم با تقاضای آنان و یا مراجعه‌ی آنان برای پادرمیانی و حل کدخدامنشی آن، قاعدتا این کار می‌تواند صورت گیرد. ما امروز و بویژه با اتکا به تجارب گذشته، بیش از هر زمان دیگری نیازمند ائتلافی بزرگ در سطحی ملی هستیم، تا بتوانیم مجلسی، تراز ملی و حقوق اساسی ملت و نیازهای به حق آنان، داشته باشیم.»

به نظر می‌رسد با توجه به آنکه زمان نسبتا زیادی تا انتخابات مجلس باقی مانده از هم اکنون بایستی بزرگان اصلاحات و اعتدال سازوکار مشخصی را برای تکرار ائتلاف 92 تعیین نمایند. اگرچه بر سر تشکیل این ائتلاف بزرگ و ملی همه متفق‌القول هستند اما همچنان سازوکاری برای ظهور و بروز ائتلاف فوق مشخص نشده است. از گفته‌های ناظران و نزدیکان و بزرگان ائتلاف نیز می‌توان اینگونه برداشت نمود که نوعی سردرگمی در این ارتباط وجود دارد. به هر حال لزوم تعیین نقشه راه ائتلاف آینده برای تشکیل مجلسی خردگرا بسیار احساس می‌شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات