تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۴  ، 
کد خبر : ۲۷۰۶۱۹

بررسی حادثه اسیدپاشی و چرایی جنجال‌آفرینی درباره آن/سید فخرالدین موسوی

نکته قابل تأمل در این میان، نقش ویژه رسانه‌های افراطی اصلاح‌طلب و حتی برخی مسئولان دولتی بود که به القای ارتباط میان امربه‌معروف و نهی‌از منکر با موضوع اسیدپاشی کمک کرد.

پایگاه بصیرت؛گروه فرهنگی/شهید «علی خلیلی» در روزهای آغازین بهار امسال بر روی دستان مردم تهران تشییع شد و در آرامگاه ابدی آرام گرفت. طلبه جوانی که به جرم «امربه‌معروف و نهی‌از منکر»! سردی چاقوی اراذل و اوباش را بر تن خود احساس کرد. طلبه جوانی که در سکوت محض و مرگبار رسانه‌های زنجیره‌ای و رسانه‌های مدعی حقوق انسان، پس از ماه‌ها تحمل رنج و درد جراحت‌های درگیری با اوباش به درجه رفیع شهادت رسید. «علی خلیلی» تنها مرد مومن ایران نبود که به گناه اعتراض به پلشتی‌ها و زشتی‌ها، مورد هجوم و ضرب و شتم قرار گرفت. حادثه تلخ حمله به آمران به معروف و ناهیان از منکر، تکرار و تکرار شد تا آنکه مجلس شورای اسلامی مجاب شد باید از حافظان خوبی‌ها و تقبیح‌کنندگان زشتی‌ها حمایت کند. مجلس بر آن شد با مصوب کردن قانونی در حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، به اشاعه فرهنگ امربه‌معروف و نهی‌از منکر در جامعه کمک کند. قصدی که جنجال‌سازی‌های پیرامون آن نشان می‌دهد مجلس نهم، به درستی ضرورت حمایت از فریضه امر‌به‌معروف و آمران آن را درک کرده است. در پی قرار گرفتن این طرح در دستور کار مجلس شورای اسلامی، جریان‌های خاص با دستاویز اسیدپاشی یک دیوانه قسی‌القلب در شهر اصفهان، جنگ روانی را با هدف حمله به فریضه امربه‌معروف و نهی‌از منکر در دستور کار خود قرار دادند. گزارش پیش رو به این جنجال‌سازی و مباحث پیرامونی آن می‌پردازد.
جنجال اسیدپاشی چگونه ساخته شد؟
«این حادثه زمانی اتفاق افتاد که از چندی پیش تاکنون در شبکه‌های اجتماعی مطالبی با محتوای «اسیدپاشی به زنان بی‌حجاب» در اصفهان منتشر می‌شود؛ اما مشخص نیست که آیا حادثه ارتباطی با این مطالب داشته است یا خیر؟» این جملات که در یک خبرگزاری دولتی درج شد، سرآغاز پیوند زدن ناجوانمردانه فاجعه اسیدپاشی به جریان مومن کشور بود. پس از آن، بی‌بی‌سی فارسی، روزنامه‌های زنجیره‌ای، وبگاه‌های وابسته به ضد انقلاب و فتنه به حادثه اسیدپاشی دامن زدند. این رسانه‌ها با بزرگ‌نمایی‌ها و جنجال‌سازی‌ها، یک حادثه اجتماعی را که ابعاد و دلایل آن نامشخص است به یک مسئله امنیتی و سیاسی تبدیل کردند و این دروغ گوبلزی را ساختند که موتورسواران بسیجی عامل اسیدپاشی در اصفهان هستند! در ادامه همین خط، «پایگاه جرس» وابسته به جریان فتنه با به خدمت گرفتن این دروغ بزرگ، به انتشار اخبار و تهیه گزارش‌های متعدد می‌پردازد و می‌نویسد: «تصویب کلیات طرح «امر‌به‌معروف و نهی‌از منکر» با خبرهای تکان‌دهنده‌ای درخصوص اسیدپاشی بر روی دختران جوان در اصفهان همراه شده است.» این موج ��سانه‌ای در گام بعدی تجمعی را در برابر دادگستری استان اصفهان تدارک می‌دهد. هرچند این تجمع با عدم استقبال مردم روبه‌رو می‌شود، اما حدود دویست نفر با سر دادن شعار‌هایی علیه مسئولان، دست‌نوشته‌هایی را که جریان مومن کشور را متهم می‌کرد، در برابر دوربین عکاسی یک خبرگزاری دولتی! می‌گیرند تا این تصاویر به سرعت در فضای مجازی منتشر شود تا فضا بیش از پیش ملتهب شود. این جریان سعی می‌کند با دیوارنویسی در سطح شهرهای مختلف، انتشار اخبار دروغ از اسیدپاشی در کشور، دعوت به تحصن و.... افکار عمومی را تهییج کند تا با اهرم فشار افکار عمومی، از یک سو مجلس شورای اسلامی را تحت فشار قرار دهد که تصویب طرح حمایت از عمل‌کنندگان به فریضه امر‌به‌معروف و نهی‌از منکر را رها کند و از سوی دیگر چهره‌ای مخدوش و خشن از نظام جمهوری اسلامی و مردم متدین ارائه کند؛ موضوعی که با عدم همراهی مردم و اراده مجلس هرگز محقق نشد.
اما نکته قابل تأمل در این میان، نقش ویژه رسانه‌های افراطی اصلاح‌طلب و حتی برخی مسئولان دولتی بود که به القای ارتباط میان امربه‌معروف و نهی‌از منکر با موضوع اسیدپاشی کمک کرد. رسانه‌های اصلاح‌طلب موضوع اسیدپاشی را در تمام روزهای پس از حادثه بر روی صفحه اول خود قرار دادند. روزنامه آرمان امروز «اسیدپاشان به بهشت نمی‌روند» را تیتر کرد و هفته‌نامه «صدا» وابسته به حزب کارگزاران با عنوان «ادبِ امر به معروف و نهی از منکر» به صراحت این دو موضوع را باهم مرتبط خواند! «صدا» در مطالب مختلف تلاش کرد نشان دهد ترس و وحشت در شهر اصفهان حاکم است. در شماره هفته اول آبان 1393 این نشریه در یک متن با عنوان «روزهای سرد و تلخ نصف جهان» به نوشته «ویدا کوهی» آمده است: «اولین گمانه‌زنی‌ها که درباره علت حادثه مطرح شد، این بود که بدحجابان هدف اسیدپاشی هستند. برای همین، این روزها، خانم‌های زیادی در سطح شهر دیده می‌شوند که از نوع پوشش گشاد و تیره‌شان پیداست که از ترس در خیابان اینگونه ظاهر شده‌اند. نمونه‌اش نگین، خانم 35 ساله‌ای است که می‌گوید: فکر کردم شاید اینطوری بیشتر در امان باشم.» این هفته‌نامه در مطلب دیگری می‌آورد: «شکوفه وقتی در خیابان موتورسوار می‌بیند ناخودآگاه دست و پایش می‌لرزد و چند قدم به عقب می‌رود.» در ادامه این جریان پس از سوار شدن بر موج اجتماعی، دولت را نیز در مظان اتهام قرار داده است، به صورتی که تعابیری؛ چون «دولت تدبیر و اسید» در شبکه اجتماعی منتشر شد! همچنین در یکی از شبکه‌های ضدانقلاب با پخش سخنان رئیس‌جمهور در دوران تبلیغات انتخاباتی، رأی به حسن روحانی را اشتباه و فریب دانست! موضوعی که نشان داد این جریان تنها به منافع خود می‌اندیشد. رئیس‌جمهور هم در جلسه هیئت دولت در واکنش به جنجال‌سازی‌ها گفت: «خواهش می‌کنم که گوش‌ها بدهکار سخنان و صداها و حرف‌های مشکوک، نادرست و آنهایی که اذهان عمومی را تشویش می‌کنند، بی‌جهت به فرد و یا گروهی هیچ نسبتی ندهیم، واقعاًً حادثه تا وقتی روشن نشده و تا زمانی که عامل و یا عاملین دستگیر نشدند به اینکه کسی در ذهنش یک چیزی بیاید و شبهه‌ای در ذهن داشت بیاید فردی، افرادی، گروهی یا گروه‌هایی را بخواهیم متهم کنیم شایسته نیست. اتهام بی‌اساس و بدون ریشه‌یابی مسئله، خودش از گناهان بزرگ است.» اخبار تکمیلی بعدی از واقعه اسیدپاشی نشان می‌داد که برخی قربانیان این حادثه از بانوان چادری و باحجاب بودند، اما نوشداروی پس از مرگ سهراب، چندان سودی نداشت و هدف دست‌های پشت پرده در ترویج شایعه ارتباط اسیدپاشی و آمران به معروف در جامعه پیچیده بود.
نامردی سیاسی
«سیاسی کردن یک اقدام زننده جز فرصت‌طلبی چیز دیگری نیست و یک نامردی سیاسی است.» این سخنان رئیس مجلس شورای اسلامی، شاید دقیق‌ترین تعبیری باشد برای آنچه در پیرامون حادثه اسیدپاشی رخ داده است؛ نامردان سیاسی که با دستاویز قرار دادن یک حادثه زشت به عقده‌گشایی علیه نظام جمهوری اسلامی پرداختند. در مباحث پیرامون جنجال اسیدپاشی بار دیگر شاهد بودیم همان جبهه‌ای که در انتخابات سال 88 به نظام نسبت ناروای تقلب را داد، همان جبهه که مردم را به حضور در خیابان دعوت کرد، همان جبهه که سناریو‌های کشته‌سازی و شایعه‌پراکنی و درگیری را اجرا کرد، دوباره شکل گرفت تا با فرصت‌طلبی تمام، علیه نیرو‌های انقلاب و بسیجیان نفرت‌پراکنی کند.
این جماعت با دامن زدن به موضوع اسیدپاشی، از نگرانی درباره امنیت جامعه حرف به میان می‌آورد. اما هیچ کس از آنها نپرسید چرا در سال 88، وقتی فتنه پس از انتخابات، هشت ماه امنیت و آرامش را از شهر تهران ربود، شما دلواپس امنیت نشدید؟ چرا آن زمان از لرزیدن دل و تن پایتخت‌نشینان احساس نگرانی نکردید؟!
هیچ‌کس از این اتحاد شوم نمی‌پرسد. شما که تا سخن از جرم آشکار و نابخشودنی سران فتنه به میان می‌آید هزاران سطر در مذمت تهمت می‌نویسید و از اخلاق و محکمه قانونی دم می‌زنید، چگونه بدون هیچ سند و مدرک محکمه‌پسندی، ناجوانمردانه جریان مومن و انقلابی کشور را خشونت‌طلب می‌خوانید!
سابقه اسیدپاشی و مواضع جریان‌های خاص
وقتی حکم «چشم در برابر چشم»، برای مجرم اسیدپاش بر چهره «آمنه بهرامی» صادر شد، جریان رسانه‌ای اصلاح‌طلب و ضد انقلاب خارج‌نشین و بیگانه بر خلاف امروز حرکت کرد. آن زمان همین افراد که امروز نگران از بین رفتن چهره بانوانی شدند که قربانی اسیدپاشی هستند، نگران جان اسیدپاشی بودند که بینایی را از چشمان آمنه بهرامی گرفته بود. از این‌رو هر روز کمپین به راه می‌انداختند تا «آمنه بهرامی» از قصاص «مجید موحدی» بگذرد. این رسانه‌ها هر روز در مدح گذشت قصه‌ها می‌سرودند و قصاص را مذمت می‌کردند. تاوان گرفتن از مجرم را بدذاتی می‌خواندند و چنان فضاسازی می‌کردند که انگار «آمنه بهرامی» فرد سنگدل ماجراست. تا آنجا که دولت‌های بیگانه نیز پای‌شان به ماجرا گشوده شد: دولت نروژ حکم دادگاه اسیدپاشی را محکوم کرد و اجرای چنین حکمی را به اعمال دوران بربریت تشبیه کرد و آن را غیرانسانی خواند. دولت بلژیک نیز از دولت ایران خواسته بود این مجازات غیرانسانی را متوقف سازد و انگلستان هم خواستار توقف مجازات غیرانسانی کور کردن با اسید شد. و سرانجام «آمنه بهرامی» وادار شود از حق خود بگذرد. آمنه بهرامی پس از گذشت از حق خود فقط یک جمله گفت: «من کینه‌ای نیستم، در این مدت به این باور رسیدم که اجرای این حکم را برای خودم نمی‌خواهم.» جمله‌ای که آن روزها شنیده نشد و امروز بیش از همیشه قابل درک است. چراکه اگر جریان‌های خاص اجازه می‌دادند آمنه بهرامی حکم قصاص را اجرا کند، شاید برای همیشه این جرم از جامعه ما رخت بر می‌بست، همانگونه که به‌تازگی خانم بهرامی با افسوس گفت که اشتباه کردم که از قصاص اسیدپاشم گذشت کردم، اما این جریان تنها به فکر مقاصد سیاسی خود است و آن، عبارت است از نمایش چهره خشن از جمهوری اسلامی است. یک روز در حمایت از اسیدپاش، یک روز در حمایت از قربانی اسیدپاشی! و این آخرین باری نخواهد بود که این جریان‌ها با سوءاستفاده از برخی حوادث گوناگون اجتماعی، قصد تضعیف نظام و برخورد سیاسی کردن دارند.
این موضوع البته از نگاهی دیگر دقت و هوشیاری بیشتر مراکز امنیتی و اطلاعاتی را نیز می‌طلبد تا پیش از آنکه یک حادثه اجتماعی مانند مورد اخیر که هنوز زوایای آن شناخته نشده است به بحرانی علیه نظام تبدیل شود، آن را در نطفه خفه کند. یک نکته جالب در بحث اسیدپاشی این است که گفته می‌شود در سال گذشته در آمریکا ۱۵۰ مورد اسیدپاشی رخ داد که رسانه‌های غربی که در چهار مورد اسیدپاشی اصفهان چنین گلوی خود را دریدند در برابر آن سکوت کردند و این به این معناست که غربی‌ها از هر روزنه‌ای برای ضربه زدن به نظام استفاده می‌کنند. پس باید هوشیار بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات