پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ اقتصاد و زندگي اقتصادي از جمله مسایل مهمي است که بشر را گريزي ازآ ن نيست و هر مکتبي به گونه ي سلبي يا ايجابي نسبت به آن موضع گيري کرده است. در مکاتب مادي، مانند مارکسيسم، اقتصاد را زيربنا تلقي مي کند در حالي که کاپيتاليسم روي بازار آزاد و اقتصاد سرمايه داري تاکيد مي کند. اديان ابراهيمي هم نسبت به اقتصاد و زندگي اقتصادي مواضعي را اتخاذ کردند آنچنانکه يهود (پيروان تورات تحريف شده) بيش از هر چيز روي زندگي و معاش دنيوي تاکيد دارد و نصرانيان ( پيروان انجيل تحريف شده) هم، علماي آنان مردم را به رهبانيت و مذمت انباشت سرمايه و کار و توليد ترغيب ميکنند. از اين ميان دين اسلام به عنوان کامل ترين دين خدا مردم را به کسب روزي حلال و تلاش براي « توليد با ياد خدا » سفارش مي کند.رهبر معظم انقلاب براي زندگي اقتصادي اهميت قائل اند و براي آن اصولي در انقلاب اسلامي قائل اند.
اصول اقتصاد اسلامي در منظر رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب با اشاره به انديشه هاي امام اصول اقتصاد اسلامي را به شرح ذيل مي دانند: «در اقتصاد، اصول امام تكيهي به اقتصاد ملي است؛ تكيهي به خودكفائي است؛ عدالت اقتصادي در توليد و توزيع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابلهي با فرهنگ سرمايهداري و احترام به مالكيت است - اينها در كنار هم - امام فرهنگ ظالمانهي سرمايهداري را رد ميكند، اما احترام به مالكيت، احترام به سرمايه، احترام به كار را مورد تأكيد قرار ميدهد؛ همچنين هضم نشدن در اقتصاد جهاني؛ استقلال در اقتصاد ملي؛ اينها اصول امام در زمينهي اقتصاد است؛ اينها چيزهائي است كه در فرمايشات امام واضح است»(بيانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بيست و چهارمين سالروز رحلت حضرت امام خميني ۱۳۹۲/۰۳/۱۴)
1- استقلال اقتصادي و قطع وابستگي به نفت
در جهان کنوني استقلال سياسي بدون استقلال اقتصادي ممکن به نظر نمي رسد. مي توان گفت نه تنها استقلال اقتصادي پيوند عميق با استقلال سياسي دارد بلکه شرط لازم برقراري آن استقلال سياسي است. زيرا وابستگي اقتصادي دولتها را در مقابل بيگانگان از اعمال حاکميت سياسي بازميدارد. در صحنه بينالمللي، قدرتهاي بزرگ از اهرم اقتصادي، در وجوه مختلف، براي به انقياد کشاندن کشورهاي ديگر استفاده ميکنند.
در اين راستا، کشوري که از استقلال اقتصادي برخوردار نباشد بيشتر در معرض دخالت بيگانگان قرار دارد. بايد توجه داشت در استقلال اقتصادي، منابع کشور مورد توجه است. استقلال در بعد اقتصادي عبارت است از جلوگيري از غارت منابع اقتصادي يک کشور از سوي قدرتها و دولتهاي بيگانه.
در همين راستا مقام معظم رهبري اقتدار و استقلال اقتصادي را مبنا و لازمه اقتدار و استقلال سياسي عنوان ميکنند بگونهاي که اگر اقتدار اقتصادي فراهم نشود، تحقق هيچ آرمان و هدفي امکانپذير نخواهد بود: «اگر استقلال اقتصادى يك جامعه اى تحقق پيدا نكرد يعنى در مسأله اقتصاد نتوانست خودش تصميم بگيرد و روى پاى خود بايستد استقلال سياسى اين كشور تحقق پيدا نميكند؛ و اگر استقلال سياسى يك جامعه اى تحقق پيدا نكرد، بقيه حرفها، جز حرف، چيز ديگرى نيست. تا يك كشور اقتصاد خود را قوى نكند، پايدار نكند، متكى به خود نكند، مستقل نكند، نميتواند از لحاظ سياسى و فرهنگى و غيره تاثيرگذار باشد».
از سويي ديگر اين واقعيتي است که استقلال اقتصادي در خصوص همه کالاها و کل نيازهاي اقتصادي شايد چندان آسان نباشد، اما دستکم کشورها ميتوانند در خصوص نيازهاي اساسي و ضروريشان براي خودکفايي تلاش کنند تا در مواقع بحران، بتوانند تصميمات مستقلي در حوزه سياسي و فرهنگي اتخاذ نمايند.
در مورد ديدگاه هاي رهبر معظم انقلاب در مورد استقلال اقتصادي بايد تأکيد کرد معظم له استقلال اقتصادى را مشکلتر از استقلال سياسي ميدانند. از نظر ايشان،« استقلال اقتصادى، يعنى ملت و کش��ر، در تلاش اقتصادى خود روى پاى خود بايستد و به کسى احتياج نداشته باشد. معنايش اين نيست که ملتى که استقلال اقتصادى دارد، با هيچکس در دنيا داد و ستد نمىکند؛ نه. داد و ستد، دليل ضعف نيست. چيزى را خريدن، چيزى را فروختن، معامله کردن، گفتوگوى تجارى کردن، اينها دليل ضعف نيست. اما بايد طورى باشد که يک ملت، اولاً نيازهاى اصلى خودش را بتواند خودش فراهم کند. ثانياً، در معادلات اقتصادى دنيا و مبادلات جهانى، وزنهاى باشد. نتوانند او را به آسانى کنار بگذارند؛ نتوانند او را به آسانى محاصره کنند؛ نتوانند او را به آسانى فرو دهند و هر چه مىخواهند به او املا کنند»
«ما امروز دنبال استقلال اقتصادي هستيم؛ دنبال رها شدن کشور از وابستگي به نفت هستيم. امروز ميخواهيم در وضع اقتصادي کشور ترتيبي داده شود که پايين آمدن فلان مقدار از قيمتيک بشکهي نفت، نتواند در کشور ما اين همه تأثير بگذارد. اين کارها چگونه ممکن است؟ اگر ما بخواهيم خودمان را از نفت بينياز کنيم، غير از اين است که بايد به محيط کار، به جامعهي کارگري، به مسألهي کارگاهها و به مسألهي آموزش کارگران، اهتمام ويژهاي بشود؟» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از کارگران و معلمان۱۳۷۸/۰۲/۱۵)
بي شک تحقق استقلال در جنبه هاي مختلف بالاخص استقلال اقتصادي به نحوي که مطلوب بوده و بتواند نيازهاي اساسي کشور را در بلندمدت تأمين نمايد، نيازمند برخي الزامات است که در وهله نخست "اقتصاد دانش" بنيان يکي از آن هاست. اقتصاد دانشبنيان اقتصادي است که بر اساس «توليد و توزيع و کاربرد دانش و اطلاعات» شکل گرفته و سطح بالايي از سرمايهگذاري در آن به «ابداع» و «نوآوري» اختصاص مييابد و فناوريهاي کسبشده با شدت بالايي مصرف ميشوند و نيروي کار از تحصيلات عالي برخوردار است.
برخورداري از اين نوع اقتصاد که همواره مورد اهتمام و تأکيدات ويژه رهبر معظم انقلاب بوده است نه تنها به رشد و توسعه اقتصادي و آباداني کشور کمک شاياني مي کند، بلکه افزون بر آن به منظور حفظ و توسعه استقلال اقتصادي کشور و قطع وابستگي به صادرات نيز ضرورتي انکارناپذير است. براي همين است که رهبر فرزانه انقلاب نيز مکرراً پيشرفت اقتصاد دانشبنيان را در رأس همه کارهاي اساسي براي پيشرفت کشور قرار داده و زيربناي اقتدار کشور را قدرت ملي دانسته و تأکيد فرموده اند قدرت علمي و فناوري، منشأ قدرت سياسي، نظامي، فرهنگي و اقتصادي است.
با تحليل بيانات رهبر انقلاب در زمينه اقتصاد مقاومتي مي توان گفت، اقتصاد مقاومتي، راهكار اقتصادي يك كشور در شرايط خاص است كه به توليد و توزيع كالاهاي خاص و سرمايهگذاري براي كاهش وابستگي به كشورهاي ديگر- بخصوص كشورهاي متخاصم - در شرايط بحراني ميپردازد؛ به گونهاي كه اگر نتوانست محصولات اساسي زندگي مردم و كالاهاي اساسي آن ها را در بازار مبادله از كشورهاي ديگر تهيه كند، بتواند با اتكاء به داخل به توليد انبوه محصول مورد نظر بپردازد. تأمين كالاها و مايجتاج اساسي مردم در جهت مقاومت در مقابل دشمناني كه سعي دارند بسياري از كالاهاي مورد نياز آن كشور را تحريم نمايند.
اما در اهميت اقتصاد مقاومتي همين بس که گفته شود اين مقوله اساس استقلال کشور را نه تنها در حوزه اقتصاد بلکه در تمام عرصه هاي ديگر نيز تشکيل مي دهد. چرا که هيچ استقلالي بدون اقتصاد معنا ندارد. بايد تأکيد کرد اقتصاد مقاومتي همچنان که برخي از طيف هاي ليبرال و غربگرا ادعا مي کنند به اين معني نيست که بايد يک اقتصاد رياضتي داشته باشيم، بلکه اقتصاد مقاومتي اساساً به مفهوم تحقق استقلال اقتصادي در کشور که همان نگاه امام بوده است مي باشد.
همچنين بايد توجه داشت اقتصاد مقاومتي از جمله موضوعاتي است که براي جمهوري اسلامي ايران داراي اهميت بيشتري است چرا كه ايران اسلامي در خط مقدم مبارزه با استكبار است و مصون سازي و مقاوم سازي كشور در هر حوزهاي از جمله اقتصاد براي ما اهميت حياتي دارد. از اين رو رهبر معظم انقلاب به كرات موضوع استقلال اقتصادي را به شيوههاي گوناگون مطرح كرده و چندين سال است كه به تبيين مفهوم استقلال اقتصادي و مقاوم سازي اقتصاد مي پردازند. بنابراين مفهوم اقتصاد مقاومتي که مقام معظم رهبري مطرح کرده اند شيوه اي در اقتصاد است که در صورت استفاده عملي از آن، کشور مي تواند به افقهاي مطلوب در نظام اقتصادي خود برسد. کما اينکه اقتصاد مقاومتي يک بحث کاملاً استراتژيک است که در کشورهايي که داراي اهداف بلند مدت هستند و روحيه استقلال در بطن سياست داخلي و خارجي آن ها جاري است مطرح شده است.
علاوه بر دو مفهوم اقتصاد دانش بنيان و اقتصاد مقاومتي مفهومي ديگري نيز وجود دارد که در توسعه و تحقق بيش از پيش استقلال کشور در همه زمينه ها بويژه استقلال اقتصادي نقش بسزايي ايفا مي کند و آن خودکفائي و رسيدن به مرحله اي است که کشور در زمينه تأمين کالاهاي عمده و اساسي به مرحله بلوغ و خودکفائي برسد. اهميت اين مقوله تا به آن حد است که امام (ره) در وصيت نامه سياسي- الهي خويش مي فرمايند: «و وصيت من به همه آن است که با ياد خداي متعال به سوي خودشناسي و خودکفايي و استقلال، با همه ابعادش به پيش، و بي ترديد دست خدا با شما است. اگر شما در خدمت او باشيد و براي ترقي و تعالي کشور اسلامي به روح تعاون ادامه دهيد».
در حقيقت رسيدن به خودکفايي و قطع وابستگي به ديگران، حداقل در خصوص برخي «کالاهاي استراتژيک»، اهميت بسياري دارد و نه تنها استقلال اقتصادي بلکه اقتدار و قدرت ملي را هم براي آن کشور به ارمغان ميآورد. کما اينکه کوشش براي رسيدن به خودکفايي، بهترين راه مقابله با تحريم هاي اقتصادي دشمن نيز است و تا زماني که دست نياز کشور به سوي بيگانگان دراز باشد، بيگانگان نيز از تحريم به عنوان وسيله اي براي فشار آوردن استفاده خواهند کرد. بنابراين بايد توجه داشت که هم براي تحقق نهايي استقلال اقتصادي و هم براي ارتقاأ قدرت و اقتدار ملي کشور در معادلات و مناسبات منطقه اي و بين المللي و هم براي مصونيت از تحريم هاي اقتصادي دشمن که همواره متوجه نظام اسلامي بوده و به عنوان حربه اي براي اعمال فشار بر کشور بکار گرفته شده است، پيشبرد خودکفائي در زمينه تأمين کالاهاي اساسي و ضروري بيش از پيش ضروري مي باشد.
وابستگي به واردات کالاهاي استراتژيک مي تواند در شرايط بحراني سياسي و اقتصادي مشکل آفرين باشد. تاريخ گواه آن است که کشورها معمولا از کالاهاي استراتژيک به عنوان اهرم سياسي براي پيشبرد مقاصد خود در مقابل ديگر کشورها استفاده مي کنند. از اين جهت مقام معظم رهبري مردم و مسئولين را به خودکفايي در زمينه کالاهاي استراتژيک و موارد ضروري ارشاد مي کنند. البته ايشان هيچ وقت خواهان خودکفايي در تمامي زمينه ها نبوده و ديگران را از سوء تفاهم در اين زمينه برحذر داشتند.
«امروز، آبروي اسلام در گرو آن است كه ايران اسلامي به كشوري آباد تبديل شود...كشور در صنعت و كشاورزي به خودكفايي برسد، دشمن از طريق احتياجات زندگي مردم، راهي به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دين در كنار معنويت، زندگي مادي مردم را نيز سامان بخشد.»( پيام مقام معظم رهبري به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره)۱۳۶۹/۰۳/۱۰) «بايد توليد داخلي کشور طوري شکل بگيرد که کشور در هيچ شرايطي، در زمينهي تغذيه و در زمينهي دارو دچار مشکل نشود؛ اينيکي از مؤلفههاي اساسي در اين سياستهايي است که ابلاغ شده. بايد خودکفا باشيم...»( بيانات مقام معظم رهبري در جلسه تبيين سياستهاي اقتصاد مقاومتي ۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
نکتهاي که بايد يادآور شد آن است که معناي استقلال اقتصادي، خودکفايي در تمام شئون مختلف اقتصادي نيست چرا که چنين چيزي در دنياي امروز اگر نشدني نباشد بسيار نزديک به محال است. بلکه معناي صحيح استقلال اقتصادي آن است که يک کشور در تأمين نيازهاي اساسي مانند خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان و . . . به حدي از خود بسندهگي برسد که امکان تسلط ديگر قدرتها را از بين ببرد. تعامل دو يا چند جانبه اقتصادي با حفظ استقلال تمام کشورها به معناي وابستگي نيست بلکه وابستگي نوع تعاملي است که مقدرات يک کشور را از طريق امکان رفع نياز در اختيار قدرت تأمين کننده نياز قرار دهد.
از منظر امام نيز ايران و ملت ايران مي بايست با تکيه بر منابع طب��عي کشور و با باور به تواناييهاي خويش و ياري خداي بزرگ، خود را در تأمين "نيازهاي اساسي و ارزاق عمومي" کشور به مرز خودکفايي برساند. از نگاه ايشان کشوري که در نيازهاي اساسي و ارزاق عمومياش وابسته به ديگران باشد خواسته يا ناخواسته به لحاظ سياسي و فرهنگي نيز به اسارت آن ها در خواهد آمد.
«حالا ميخواهيم مشخص کنيم که پيشرفت چيست؟ تعريفهايي براي پيشرفت و کشور پيشرفته در دنيا معمول است؛ ما اغلب اينها را قبول داريم و رد نميکنيم؛ مثلاً صنعتي شدن و فرا صنعتي شدن کشور؛ اينها دليل پيشرفت است. خودکفايي؛ کشور در « مسائل حياتي و اساسي » بايد خودکفا باشد. نه اينکه از ديگران بکلي بينياز باشد، نه؛ اما اگر به کسييا کشوري، در چيزي احتياج دارد، طوري روابطش را تنظيم کند که اگر خواست آن را به دست آورد، دچار مشکل نشود؛ او هم چيزي داشته باشد که مورد نياز آن کشور است؛ خودکفايييعني اين.»( بياناتمقام معظم رهبري در ديدار دانشگاهيان سمنان۱۳۸۵/۰۸/۱۸)
تحقق استقلال اقتصادي علاوه بر موارد فوق الذکر، با توليد ملي نيز ارتباط عميقي داشته و از جنبه اي خاص تحقق آن در گرو توليد ملي و افزايش آن مي باشد. چنانکه رهبر انقلاب نيز در اين باره تأکيد دارند: «اگر توليد ملي شکل نگيرد، استقلال اقتصادي نخواهيم داشت و آن وقت استقلال سياسي حرفي بيش نيست» و « ما تا به کار ايراني و سرمايهي ايراني احترام نگذاريم، توليد ملي شکل نميگيرد؛ و اگر توليد ملي شکل نگرفت، استقلال اقتصادي اين کشور تحقق پيدا نميکند؛ و اگر استقلال اقتصادييک جامعهاي تحقق پيدا نکرد - يعني در مسئلهي اقتصاد نتوانست خودش تصميم بگيرد و روي پايخود بايستد - استقلال سياسي اين کشور تحقق پيدا نميکند؛ و اگر استقلال سياسييک جامعهاي تحقق پيدا نکرد، بقيهي حرفها، جز حرف، چيز ديگري نيست. تا يک کشور اقتصاد خود را قوي نکند، پايدار نکند، متکي به خود نکند، مستقل نکند، نميتواند از لحاظ سياسي و فرهنگي و غيره تأثيرگذار باشد.»( بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع کارگران کارخانجات توليدي داروپخش۱۳۹۱/۰۲/۱۰)
با عنايت به اين سخن رهبر انقلاب به خوبي روشن مي شود که توليد ملي با تکيه بر منابع و امکانات داخلي و با استفاده از ظرفيت هاي دروني از جمله منابع انساني نخبه و دانشمند، يکي از مهمترين راه هاي تحقق استقلال اقتصادي و متعاقب آن استقلال سياسي مي باشد که دست اجانب را از کشور قطع نموده و ايران اسلامي را در راه رسيدن به اهداف و آرمان هاي جهانشمول انقلاب اسلامي که ابتدا ضروري است تا کشور روي پاي خود ايستاده و نيازهاي دروني اش را خود تأمين نمايد، بيشتر از گذشته ياري مي رساند. در حقيقت توليد ملي و استفاده از کار و سرمايه ايراني مورد تأکيد رهبر انقلاب، نه تنها به صرفه جويي در هزينه هاي کلاني که مي بايست براي واردات انجام داد مي انجامد بلکه راه استيلاي قدرت هاي بزرگ غربي را نيز بر کشور بسته و موجب مي شود تا از اين طريق قدرت چانه زني کشور نيز در سطح منطقه و بين الملل ارتقاء يابد.
2- تکيه به اقتصاد ملي (نيروهاي دروني)
دو شيوه کلي در زمينه رشد اقتصادي مي توان در نظر گرفت: تکيه بر ظرفيت هاي خارجي و تکيه بر "ظرفيت هاي داخلي". رهبر معظم انقلاب راه مقابله با آمريکا و قدرتهاي ديگر را تکيه بر توانمنديهاي داخلي مي داند و اين توانمندي در عرصه هاي گوناگون نظامي و غير نظامي اعم از اقتصادي را بازدارنده مي شمارند. « اگر ظرفيتهاي داخلي را فعال کنيم و بر توان داخلي متمرکز شويم آمريکا و قدرتهاي ديگر توانايي هيچ غلطي را اعم نظامي و غيرنظامي نخواهد داشت و نخواهد توانست ملت ايران را با فشار زمين گير کنند.» (ديدار مردم ايلام23/2/93)
دستيابي به جايگاه برتر در عرصه بين المللي و حل مشکلات اقتصادي مردم هم ريشه در توانمنديهاي داخل است. «حل مشکلات اقتصادي مردم در شرايط فعلي از راه برنامهريزي صحيح براي فعال کردن ظرفيتهاي بي شمار داخلي و تکيه بر استعدادهاي جوان کشور امکان پذير است». (ديدار مردم ايلام23/2/93) « اگرملّت ايران بخواهد جايگاه شايستهي خود را پيدا بکند.... راه آن اين است که از دانش، از هوش، از قدرت تحرّک بالا، از قدرت ابتکار و از عزم راسخ در همهي بخشها استفاده کنيم و بهره بگيريم.» (بيانات در ديدار کارگران در گروه صنعتى مپنا 10/2/93) «در طول سالهاي گذشته در هر بخشي که بر آن متمرکز شديم و عزم صاحبان عزم را متوجه آن کرديم به نتيجه رسيديم.» (ديدار از نمايشگاه هوافضا21/2/93)
3- عدالت اقتصادي
اقتصاد سرمايه داري و سوسياليستي تعاريف متضادي از عدالت ارائه مي کنند که از نظر رهبر انقلاب مطرود شمرده مي شوند. «چون دنياي سرمايهداري مبتني بر ليبرال دمکراسي برايش مسألهي عدالت، مسألهي فرعي و درجهي دو و ابزاري است و براي آنها مسألهي نفع و سود و پول مسألهي اصلي است، موجب نميشود که ما از عدالت به معناييک مسألهي محوري و اصلي صرفنظر کنيم. ما در قالبهاي اقتصادي و در کارکرد سياست داخلي و خارجيمان، مسألهي عدالت محور است.» (بياناتمقام معظم رهبري در ديدار جمعي از مسئولان وزارت امور خارجه ۱۳۸۳/۰۵/۲۵) «ما با نظام سوسياليستي هم، به همين اندازه فاصله داريم. نظام سوسياليستي، فرصت را از مردم ميگيرد؛ ابتکار و ميدان را ميگيرد؛ کار و توليد و ثروت و ابزار توليد و منابع عمدهي سرمايه و توليد را در دولت متمرکز، و به آن متعلّق ميکند. اين، غلط اندر غلط است.»(بياناتمقام معظم رهبري در مراسم تنفيذ حکم رياستجمهوري۱۳۷۲/۰۵/۱۲)«بعضيها ميگفتند اسلام شيوهي خاصّي در باب اقتصاد ندارد. هر شيوهاي که بتواند آرمانهاي اسلامي مثلًا عدالت را تأمين کند، اسلامي است؛ ولي عقيدهي ما اين بود که نه، اسلام خطوطي معين کرده و شيوهاي بنا نهاده و چارچوبي براي اقتصاد اسلامي درست کرده و اين چارچوب بايد تبعيت شود.»(بياناتمقام معظم رهبري در ديدار اعضاي هيأت علمي کنگره امام خميني(ره)۱۳۷۸/۱۱/۰۴)
«با اجراي سياستهاي کلي اقتصاد مقاومتي، شاخص هايي همچون رشد اقتصادي، توليد ملي، عدالت اجتماعي، اشتغال، تورم و رفاه عمومي بهبود خواهد يافت و رونق اقتصادي بوجود خواهد آمد. عدالت اجتماعي، مهمترين شاخص، در ميان اين شاخص ها است زيرا نظام اسلامي رونق اقتصادي بدون عدالت اجتماعي را قبول ندارد و در هرگونه پيشرفت اقتصادي کشور، بايد وضع طبقات محروم به معني واقعي کلمه، بهبود يابد.»(بياناتمقام معظم رهبري در جمع صدها نفر از مسئولان دستگاههاي مختلف، فعالان اقتصادي و مديران مراكز «علمي، رسانه اي، نظارتي»20/12/92)
4- دفاع از طبقات محروم
موضع گيري در قبال طبقات مرفه و محروم از جمله موضع گيري هاي سياسي و اقتصادي است که در هر نوع نظام اعتقادي، اقتصادي و سياسي انجام مي گيرد. دولت ها در قالب سياست هاي مالي براي مثال کاهش ماليات تلاش مي کنند تا نظر اقشار سرمايه دار را جلب کنند. انديشمندان اقتصاد غرب به دو دسته کلي تقسيم مي شوند: دسته طرفدار برنامه ريزي با هدف دستيابي به عدالت و دسته طرفدار رقابت آزاد با هدف رشد اقتصادي. اما در اسلام مساله رشد و عدالت به گونه اي تعريف مي شود که در مقابل هم قرار نمي گيرند. البته عدالت اقتصادي اسلامي به معناي "تسطيح طبقاتي" نيست يعني تفاوت درآمدها و مزيت هاي ناشي از تلاش را منکر نمي شود اما رها کردن طبقات محروم را هم مذمت مي کند.
از اين جهت رهبر معظم انقلاب مي فرمايند:«عدالت اجتماعي، مهمترين شاخص، در ميان اين شاخص ها است زيرا نظام اسلامي رونق اقتصادي بدون عدالت اجتماعي را قبول ندارد و در هرگونه پيشرفت اقتصادي کشور، بايد وضع طبقات محروم به معني واقعي کلمه، بهبود يابد.» (بيانات مقام معظم رهبري در جمع دستگاههاي مختلف، فعالان اقتصادي و مديران مراكز «علمي، رسانه اي، نظارتي»20/12/92)
5- مقابلهي با فرهنگ سرمايهداري و سوسياليسم
دو نوع نگاه اقتصادي معروف در جهان وجود دارد که رهبر انقلاب به دلايلي چون " دسته دوم انگاشتن و ابزاري بودن عدالت"در کاپيتاليسم" و دولت محوري و فرصت ندادن به مردم براي رشد" در سوسياليسم را آنها را مورد نقد قرار مي دهد.
« چون دنياي سرمايهداري مبتني بر ليبرال دمکراسي برايش مسألهي عدالت، مسألهي فرعي و درجهي دو و ابزاري است ... به اسم اسلام قانع نيستيم که اسلام ليبرال داشته باشيم تا ارزشهاي غربي و ارزشهاي امريکايي را ترويج کند و از روشهاي آنها استفاده کند و با آنها در بخشهاي مختلف همرنگ و همصدا شود و احياناً دعاي ندبهاي هم بخواند. ما اسلام متحجرِ طالباني را هم قبول نداريم. نه اينکه حالا قبول نداريم، از اولِ جريان نهضت آن را قبول نداشتيم.» (بياناتمقام معظم رهبري در ديدار جمعي از مسئولان وزارت امور خارجه۱۳۸۳/۰۵/۲۵)
«ما با نظام سوسياليستي هم، به همين اندازه فاصله داريم. نظام سوسياليستي، فرصت را از مردم ميگيرد؛ ابتکار و ميدان را ميگيرد؛ کار و توليد و ثروت و ابزار توليد و منابع عمدهي سرمايه و توليد را در دولت متمرکز، و به آن متعلّق ميکند. اين، غلط اندر غلط است.» (بيانات مقام معظم رهبري در مراسم تنفيذ حکم رياستجمهوري ۱۳۷۲/۰۵/۱۲)
6- احترام به مالكيت، سرمايه و کار ايراني
اگرچه انقلاب اسلامي هدف خود را جهانشمول در نظر گرفته است اما نقطه کانوني و مهم خود را ايران قرار داده است. به همين دليل «ما گفتيم: توليد داخلي؛ کار ايراني، سرمايهي ايراني. اين معنايش اين است که زرق و برق نامهاي فرنگي چشمها را به خودش جلب نکند. همه بدانند که اين محصولي که دارند ميخرند، ميتوانديک کارگر ايراني را برخوردار کند؛ ميتواند او را محروم کند، يک کارگر خارجي را برخوردار ��ند. البته ما همهي بشريت را دوست داريم، اما خب کارگر ايراني دارد براي سربلندي اين کشور تلاش ميکند؛ جزو مغتنم و عزيز پيکرهي اين ملت است؛ او را بايد تأييد کرد، او را بايد تقويت کرد...من تأکيد ميکنم، اصرار ميکنم، از همهي ملت ايران درخواست ميکنم، برويد به سمت مصرف توليدات داخلي؛ اين کار کوچکي نيست...».(بياناتمقام معظم رهبري در ديدار کارگران و فعالان بخش توليد کشور۱۳۹۲/۰۲/۰۷) «توليد داخلي احتياج دارد به مصرف داخلي؛ اين به عهدهي مردم است. مصرف خودمان را بايد از توليدات خودمان انتخاب کنيم» (بياناتمقام معظم رهبري در اجتماع مردم اسفراين۱۳۹۱/۰۷/۲۲)
7- هضم نشدن در اقتصاد جهاني (استقلال)
«يك نكتهاى را در اينجا من عرض بكنم و آن مسئلهى جهانى شدن است. جهانى شدن، اسم خيلى قشنگى است و هر كشورى فكر مىكند بازارهاى جهانى به رويش باز مىشود. اما جهانى شدن به معناى تبديل شدن به يك پيچ و مهرهاى در ماشين سرمايهدارى غرب، نبايد مورد قبول هيچ ملت مستقلى باشد. اگر قرار است جهانى شدن به معناى درست كلمه تحقق پيدا بكند، بايد كشورها استقلال خودشان- استقلال اقتصادى و استقلال سياسى- و قدرت تصميمگيرى خودشان را حفظ كنند؛ و الّا جهانى شدنى كه دهها سال پيش از طريق بانك جهانى و صندوق بينالمللى پول و سازمان تجارت جهانى و امثال اينها- كه همه ابزارهاى آمريكائى و استكبارى بودند- به وجود آمده، ارزشى ندارد. بنابراين، يك اصل مهم، مسئلهى استقلال است؛ كه اگر اين نباشد پيشرفت نيست، سرابِ پيشرفت است» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار استادان و دانشجويان كردستان28/02/88)
« در برنامه، هضم نشدن در اقتصاد جهاني رعايت شود؛ اين را توجّه داشته باشيد. من يکي دو بار ديگر هم تکرار کردم: پيوستن به سازمان تجارت جهاني از نظر من کاري است مثبت؛ اما هنگامي که ما زيرساخت هاي لازم را براي اين کار داشته باشيم، که الآن اين را نداريم. الآن برداشتن تعرفه ها و رفتن داخل سازمان تجارت جهاني ، يعني هضم شدن در يک اقتصاد برتر، بدون امکان رقابت؛ يعني کَم شدن و غرق شدن؛ يعني همين توليد داخلي را هم که تا امروز با زحمت و خون دل فراهم شده، از دست دادن و نابود کردن. بله؛ سازمان تجارت جهاني ميدان گسترده اي براي فعّاليت است؛ اما بايد قدرت شنا داشته باشيم. آن روز من گفتم اين کار مثل اين است که ما يک تيم فوتبال را به مسابقات جام جهاني بفرستيم؛ درحالي که اعضاي آن هيچ تمريني نکرده باشند. نتيجهي اين کار اين است که ما بيست تا گل مي خوريم و برمي گرديم! ما بايد آمادگي را فراهم کنيم و عجّله هم نداشته باشيم. پنج سال ديگر شد، ده سال ديگر شد، دير نمي شود. اوّل بايد زيرساخت هاي اقتصادي مستحکم شود و ما خاطر جمع شويم، بعد با خيال راحت و با ميل وارد صحنه شويم. الآن توصيه ي هضم شدن در اقتصاد جهاني، براي اقتصاد ملي و مستقل ما سمّ مهلکي خواهد بود.» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران۱۵/ ۰۵/ ۱۳۸۲)
8- مبارزه با فقر و فساد و تبعيض
«از جملهى چيزهايى که مردم را به بهشت نزديک ميکند، بهبود معيشت مردم است؛ کادَ الفَقرُ اَن يکُونَ کُفرا. جامعهاى که در آن فقر باشد، بيکارى باشد، مشکلات معيشتىِ غير قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعيض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ايمانى پيدا نميکند. فقر، انسانها را به فساد ميکشاند، به کفر ميکشاند؛ فقر را بايد ريشهکن کرد. کار اقتصادى، فعّاليت اقتصادى بايد بهطور جدّى در برنامههاى مسئولين قرار بگيرد، که خب امروز بحمداللَّه مسئولين دنبال اين چيزها هستند. فکرها را بايد منتظم کرد، راه را بايد درست تشخيص داد، درست بايد حرکت کرد.»(بياناتمقام معظم رهبري در ديدار مردم استان ايلام در سالروز ولادت اميرالمؤمنين عليهالسلام۱۳۹۳/۰۲/۲۳) «البته ممکن است يک نفر با تلاش و استعدادِ بيشتر، بهرهي بيشتري براي خودش فراهم کند. اين مانعي ندارد. اما در جامعه فقر نبايد باشد. هدف برنامهريزان بايد اين باشد.»(بياناتمقام معظم رهبري در مراسم تنفيذ حکم رياستجمهوري۱۳۷۲/۰۵/۱۲)
9- تحصيل عزت ملي
«عزت ملي در مديريت کشور به اين معناست که يک دولت، يک نظام، به ملت خود متکي باشد، به مردم متکي باشد. عزت ملي در مسائل اقتصادي به اين است که کشور به قدرت خودکفائي برسد، بتواند اگر چيزي از دنيا نياز دارد، ميگيرد، چيزي هم دنيا به او نياز داشته باشد و در مقابل از او بگيرد؛ مغلوب نباشد، مقهور نباشد.» (بياناتمقام معظم رهبري در بيستمين سالگرد رحلت امام خميني (ره)۱۳۸۸/۰۳/۱۴)
«مسائل اقتصادى هم همينجور است؛ ظرفيتهاى اقتصادى بايد فعّال بشود؛ اين راه پيشرفت کشور است. آنوقت کشور، هم از لحاط مادّى و اقتصادى، هم از لحاظ اعتبار بينالمللى، هم از لحاظ عزّت ملّى و اعتمادبهنفس ملّت ايران، و هم از لحاظ معنوى و اخلاقى و روحى پيشرفت خواهد کرد.» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مردم استان ايلام در سالروز ولادت اميرالمؤمنين عليهالسلام۱۳۹۳/۰۲/۲۳)
10- تلاش مستمر براي کسب علم و دانش
« خيلى از افتخارات ملّى و بخش مهمّى از عزّت ملّى و بخش قابل توجّهى از ثروت ملّى به برکت علم بهدست مىآيد؛ مسئلهى علم و تحقيق و پيشرفت در بخشهاى گوناگون علمى و کشف سرزمينهاى ناشناختهى دانش، براى کشور خيلى مهم است؛ اين هم انشاءالله بايد در برنامه مورد توجّه قرار بگيرد.» (بياناتمقام معظم رهبري در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى۱۳۹۳/۰۳/۰۴)
«اقتصاد مقاومتي، اقتصاد دانشبنيان است يعني از پيشرفتهاي علمي استفاده ميکند، به پيشرفتهاي علمي تکيه ميکند، اقتصاد را بر محور علم قرار ميدهد؛ امّا معناي آن اين نيست که اين اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان ميتوانند نقش ايفا کنند در اقتصاد مقاومتي؛ نخير، تجربهها و مهارتها ـ تجربههاي صاحبان صنعت، تجربهها و مهارتهاي کارگراني که داراي تجربه و مهارتند ـ ميتواند اثر بگذارد و ميتواند در اين اقتصاد نقش ايفا کند.»(بياناتمقام معظم رهبري در حرم مطهر رضوي۱۳۹۳/۰۱/۰۱) « اگر ما انشاءالله بتوانيم بنيانگذاري کارهاي اقتصادي بر پايهي دانش را پيش ببريم و به وجه غالب اقتصاد کشور تبديل کنيم، اين نه تنها به کشور قدرت اقتصادي خواهد داد، بلکه قدرت سياسي هم خواهد داد، قدرت فرهنگي هم خواهد داد.» (بياناتمقام معظم رهبري در ديدار جمعي از پژوهشگران و مسئولان شرکتهاي دانشبنيان۱۳۹۱/۰۵/۰۸)
«بايد کشورهاي اسلامي از لحاظ علم و فناوري پيشرفت کنند. گفتم غرب و آمريکا به برکت علم توانستند بر کشورهاي دنيا مسلط شوند؛ يکي از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقداري از ثروت را هم با فريبگري و خباثت و سياست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود.»(بياناتمقام معظم رهبري در ديدار شرکتکنندگان در اجلاس جهاني اساتيد دانشگاههاي جهان اسلام و بيداري اسلامي۱۳۹۱/۰۹/۲۱)«از لحاظ کوتاهمدّت هم اعتقاد بنده اين که تحريمها هم ... با پيشرفت علم بىاثر ميشود... با نگاه علمى به مسائل کشور، و توجّه به علم، و پيوند دادن علم و صنعت و کشاورزى ... تحريمها بىاثر خواهد شد.»(بياناتمقام معظم رهبري در ديدار اساتيد دانشگاهها۱۳۹۳/۰۴/۱۱)
جمع بندي
با توجه به اهميت مساله اقتصاد امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب براي آن اصولي را در چارچوب انقلاب اسلامي تعريف کردند.اين اصول عبارتند از تكيهي به اقتصاد ملي؛ تكيهي به خودكفائي؛ عدالت اقتصادي؛ دفاع از طبقات محروم؛ مقابلهي با فرهنگ سرمايهداري و احترام به مالكيت است - اينها در كنار هم - امام فرهنگ ظالمانهي سرمايهداري را رد ميكند، اما احترام به مالكيت، احترام به سرمايه، احترام به كار را مورد تأكيد قرار ميدهد؛ همچنين هضم نشدن در اقتصاد جهاني؛ استقلال در اقتصاد ملي؛ مقابلهي با فرهنگ سرمايهداري و سوسياليسم؛ احترام به مالكيت، سرمايه و کار ايراني؛ هضم نشدن در اقتصاد جهاني؛ فقر و فساد و تبعيض؛ عزت ملي؛ استقلال اقتصادي و قطع وابستگي به نفت؛ علم و دانش مي باشد.