تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۷۱۴۲۰

پوتین و رفقایش (بخش دوم)


نویسندگان: استیون لی مایرز، جو بیکر و جیم یاردلی؛

برگردان: یاسر میری، عضو شورای نویسندگان ایراس؛

استیون لی مایرز، جو بیکر و جیم یاردلی طی یادداشتی با عنوان "پوتین و رفقایش" در نیویورک تایمز، به بررسی حلقه دوستان رئیس جمهور فدراسیون روسیه می پردازد و فعالیت های هر یک را به طور مجزا بررسی می کند. ایراس این یادداشت را که در 27 سپتامبر منتشر شد، طی چهار شماره منتشر می کند.

در منطقه کولومنا در سنت پترزبورگ، نزدیک به کارخانه کشتی سازی، کاخی متعلق به دوک بزرگ "آلکسی آلکساندرویچ" پسر تزار الکساندر دوم از سده نوزدهم به یادگار مانده است. اخیرا تالار باشکوه و زیبای آن تبدیل به خانه موسیقی، آکادمی آموزش موسیقیدانان کلاسیک، شده است.

"سرگیی رولدگین" مدیر این آکادمی از خاطرات گذشته می گوید. او نوازنده و موسیقیدان حرفه ای است و به طور قطع سرمایه دار نیست. به گفته خودش او میلیونر نیست؛ ولی دستکم بر روی کاغذ این بخت و اقبال را داشته که صاحب ۳۵۰ میلیون دلار بشود که به خاطر این بود که سال ها قبل، سهامی را از بانک کوچکی که توسط نزدیکان رفیق قدیمیش، پوتین، اداره می شود، خریداری کرد. او در اواخر دهه ۱۹۷۰ پوتین را ملاقات کرد و پدرخوانده دختر بزرگش ماریا است. رولدگین خانه موسیقی را با کمک پوتین راه اندازی کرد. پارسال، رئیس جمهور درخواستی از وی داشت: «آیا مایلی کنسرت خصوصی برپا کنی؟»

به دنبال آن، رولدگین، به همراه سه جوان نوازنده ویولون، پیانو و قره نی به محل اقامت رسمی رئیس جمهور در غرب مسکو ، نووو- اگاریووو، رفت. آنها موزارت، وبر، چایکوفسکی را به خوبی اجرا کردند و رولدگین عنوان داشت که آقای پوتین از آنها دعوت کرده تا ماه آینده در جمعی دوستانه شان بنوازند. رولدگین همچنین ادامه داد همه این مهمانان افراد سرشناس بودند و بدون اینکه نامی از آنها ببرد آنها را در فهرست تحریم های غرب دانست.

کووالچوک، فیزیکدان شاغل در موسسه فنی فیزیک یوف، شرکتی را با هدف سرمایه گذاری و انتقال فعالیت خود از زمینه های علمی به تجاری را پایه گذاشت. نفر دیگر، تیموشنکو، از مقامات بازرگانی دوران شوروی سابق، بنگاهی را برای صادرات فراورده های پالایشگاه در دریای بالتیک تاسیس کرد. آنچه سبب تشکیل این حلقه از دوستان پوتین شد، فروپاشی دیوار برلین در ۱۹۸۹ بود. پس از پنج سال فعالیت به عنوان افسر کا.گ.ب در آلمان شرقی، پوتین در زمره افسران نظامی و اطلاعاتی بود که از کشورهای اقماری شوروی خارج و به وطن بازگشت. او همچنان با کا.گ.ب همکاری می کرد که با یکی از اساتید سابقش "آنتونی سوبچاک" ارتباط برقرار کرد؛ اصلاح طلبی که پیشتر رئیس پارلمان لنینگراد و پس از تغییر نام آن به سنت پترزبورگ شهردار این شهر شد.

او از پوتین به خاطر داشتن روابط دوستانه با سرویس های امنیتی همچنان پرنفوذ، خواست مشاور وی شود. با فروپاشی شوروی پوتین در سمت نظارت بر کمیته تازه تاسیس روابط اقتصادی خارجی، تمام وقت در اختیار استاد خویش قرار گرفت. این کمیته از نزدیک با برخی از کارفرمایان روسی در ارتباط و با قوانین ساماندهی به صادرات، واردات و توزیه کالا آشنا بود. در آن زمان، برخی از این قراردادها مناقشه برانگیز شد که به طور مثال می توان به قرارداد تهاتر نفت، فلزات و دیگر محصولات در برابر غذا در قحطی زمستان 1992-۱۹۹۱ اشاره داشت. در واقع هیچ غذایی تامین نشد و شورای شهر کوشید تا پوتین را به خاطر این ضعف در مدیریت از کار بر کنار کند هرچند که ناکام ماند.

با همه اینها، پوتین به خاطر کمک به بازرگانان در دور زدن دیوانسالاری به عنوان یک مدیر موفق و با ابهت شناخته شد. آشنایی کامل او با زبان آلمانی به وی کمک کرد تا با آلمانی هایی که می کوشیدند تا جای پایی در این شهر بیابند ارتباط برقرار کند. در میان آنها، فردی به نام ماتیاس وارنیگ، که پیشتر عضو پلیس مخفی آلمان شرقی بود، توانست نخستین بانک خارجی شهر، دراسدنر، را دایر کند. به طور خلاصه پوتین هم کوشید تا دوستان جدیدی پیدا کند و هم ساختاری را مبتنی بر شخص گرایی شکل دهد و این سرمایه داری تحت حمایت دولت، هسته مرکزی قدرت وی را تشکیل داده است.

"میخاییل آموزوف" عضو اسبق شورای شهر سنت پترزبورگ در این باره می گوید: "فضای مطلوبی برای گردهم آمدن جمعی از دوستان مهیا بود." در بسیاری از موارد، قراردادها و دارایی ها اغلب بدون برگزاری مزایده شفاف و باز میان خودشان توزیع می شد. آموزوف تاکید می کند: "همه چیز بر اساس ارتباطات فردی ساماندهی می شد و این چیزی نبود که ما از رضایت داشته باشیم." یکی از شرکت هایی که از کمک های مالی شهرداری برخوردار شد بانک روسیه بود.

این بانک در ۱۹۹۰ و بنا به ابتکار عمل شاخه حزب کمونیست در شهر سنت پترزبورگ و با سرمایه این حزب تاسیس شد. هرچند اعتقاد بر این بود که مدیریت بانک نیازمند کمک کا.گ.ب است، ولی فروپاشی شوروی نشان داد که ماجرا چیز دیگری است. در دسامبر ۱۹۹۱، کووالچوک و برخی ازدوستانش با دریافت قرض کوچکی از کارخانه کفش سازی، این بانک را راه اندازی کردند. سرمایه گذاران آن نیز شامل سه فارغ التحصیل فیزیک موسسه فنی یوف بودند که عبارتند از ویکتور میاچین، آندره فورسنکو و ولادیمیر یاکونین، مدیر اسبق روابط بین الملل این موسسه.

با انجام برخی اصلاحات، بانک روسیه به سرعت به موسسه محبوب شهر تبدیل شد. بنابر برخی گزارش ها، شهرداری با صدور دستورالعملی چندین حساب بزرگ در این بانک افتتاح کرد و این به افزوده شدن دارایی های این بانک افزود. مناسبات تجاری به شدت به مناسبات و ارتباطات فردی وابسته است. در ۱۹۹۶ پوتین از چند سرمایه دار، که بیشتر آن از سهامداران بانک روسیه هستند، خواست تا شرکت تعاونی خانه های تابستانی در شمال شرق سنت پترزبورگ را تشکیل دهند. این گروه از نفوذ بسیار بالایی در حیات سیاسی و اقتصادی روسیه برخوردارند.

این شرکت تعاونی ساخت خانه های شخصیت های سیاسی و اقتصادی با نفوذی را برعهده گرفته است که شامل پوتین، یاکونین، کووالچوک، فورسنکو و برادرش سرگیی، میاچین و نیکلای شامالوف که نمایندگی کارخانه زیمنس آلمان در سنت پترزبورگ را بر عهده داشته و سهامدار عمده بانگ روسیه است، می شود. ولادیمیر سمیرنوف، تاجر، اهل سنت پترزبورگ، توانست در مقام مدیریت شرکت اوزرو، با قراردادی انحصارگونه تامین بنزین خرده فروشی های این شهر را در اختیار خود بگیرد. تیموشنکو تاجر نفتی به عنوان سرمایه دار وارد حلقه مدیریتی بانک روسیه شد. وارنیگ، بانکدار آلمانی بعدها به هیات مدیره این بانک ملحق شد (زمانی که همسر پوتین در تصادف رانندگی به شدت زخمی شده بود، بانک وارنیگ هزینه های بیمارستانی او در آلمان را تامین کرد.)

به باور رولدگین ویولن زن، هنر ارزش و درآمد سرشاری ندارد. او برای سرمایه گذاری در این بانک ناچار به قرض کردن شد؛ حال آنکه اکنون او ۳.۲ درصد سهام بانک روسیه را در اختیار دارد. دوران پیشرفت پوتین در سنت پترزبورگ در ۱۹۹۶ و با ناکامی رئیسش در انتخابات به پایان رسید. خیلی زود او رئیس جدیدی پیدا کرد، بوریس یلتسین رئیس جمهور. یلتسین به طور غیرمنتظره ای پوتین را به سمت نخست وزیر برگزید و سپس در شامگاه سال جدید میلادی ۱۹۹۹، به لطف بسیاری از دوستان خود و بانک کوچکشان به دنبال استعفای یلتسین، به سمت کفیل ریاست جمهوری انتخاب شد.

او در مقام یک کارگزار دون پایه حزب کمونیست وارد مسکو شد و رفته رفته مسیر پیشرفت را گذراند به طوریکه توانست به برکت سرکوب جدایی طلبان چچن در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۰ پیروز میدان شود. در سال ۲۰۰۴، پوتین توانست با کسب ۷۲ درصد آرای انتخابات، به شخص طراز اول روسیه تبدیل شود. اقتصاد روسیه به برکت افزایش بهای نفت رونق یافت و ارتقای دارایی ها و همچنین ارتقای جایگاه طبقه متوسط را در پی داشت. دوران طولانی نگون بختی پساشوروی به نظرمی رسید که پایان یافته است.

هیچکس در روسیه باور نمی کرد که در میانه شکوه و ابهت روسیه، جمعی از نزدیکان و رفقای قدیمی پوتین روز به روز بر درآمدهایشان افزوده شود و به طور فزاینده ای قدرتمند شود تا جاییکه منتقدان و تحلیلگران از آنها به عنوان مطالعه موردی برای بررسی دزدسالاری kleptocracyقانونی در نظام سیاسی و اقتصادی یاد می کنند.

بانک روسیه که گفته می شود در دوران پیش از زمامداری پوتین درامد سالانه ای کمتر از ۱ میلیون دلار داشت، آهسته و پیوسته در حال تنمومند شدن بود و شخصیتهایی مانند کووالچوک و تیموشنکو بی سر و صدا به کار خود ادامه می دادند. کاسیانوف، شخصی که پوتین او را از مقام خود عزل کرد، عنوان می کند که که هرگز نام این دو نفر را نشنیده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات