* فارغ از نتیجه مذاکرات، ارزیابی شما از عملکرد دیپلماسی دولت یازدهم در موضوع مذاکرات هستهای چیست و به باورتان چه دستاوردهای جانبی از مجموع یک سال و چند ماه مذاکره به دست آمده است؟
** آنچه در این مقطع خاص قابل بحث است، این است که ظاهراً عملکرد هیأت دیپلماتیک ایران در این مذاکرات خوب بوده است. اما نمیشود الان با قاطعیت دستاوردها را ارزیابی کرد. زیرا ما نمیدانیم دستاورد نهایی این مذاکرات چیست. آنچه تا این لحظه اتفاق افتاده است و بر اساس ظواهر و نه متن گفتوگوها و مذاکرات برداشت میشود، این است که عملکرد تیم هستهای بسیار خوب بوده است و اگر گاهی ایراد یا نقصانی در کار دیده میشد، به مرور زمان رفع شده است.
هیأت مذاکرهکننده ایرانی به مرور انسجام خوبی پیدا کرد و از مهارتهای خود برای پیگیری بحث بخوبی بهره گرفت. همچنین به باور من دستگاه دیپلماسی در دولت یازدهم توانست از امکان دیپلماسی و وساطت کشورهای مختلف برای کمک به حل مسأله بخوبی بهرهگیری کند اما برای داوری دستاوردهای این تیم باید حالا حالاها صبر کنیم، زیرا من فکر نمیکنم اگر حتی در آینده نزدیک توافقی صورت بگیرد جزئیاتاش به این زودیها اعلام شود و ما بتوانیم آن را به قضاوت بگذاریم.
* اما برخی چهرههای سیاسی برای این مذاکرات دستاوردهای زیادی قائل هستند و آن را صرفاً در قالب به نتیجه رسیدن توافق جامع نهایی ارزیابی نمیکنند.
** بله من هم با اینکه گفته میشود در دور جدید مذاکرات ما توانستهایم در روند اعتمادسازی پیشرفت چشمگیر داشته باشیم یا چهره ایران را در صحنه بینالمللی ترمیم کنیم، کاملاً موافقم. هر چند به شخصه به گروه مذاکرهکنندگان نمره 20 نمیدهم اما با احتساب این دستاوردها می توانیم نمره 18 بدهیم. البته من معلم حرفهای هستم و عادت دارم به نمره دادن و معمولاً معلمها علاقه دارند که آنچه صورت میگیرد کامل و تمام و بینقص باشد. اما خب در این مورد نمیتوان چنین انتظاری داشت. هرچند مذاکرهکنندگان در این دوره توانستند در ایجاد شرایط مطلوبتر موفق باشند و این قابل تحسین است.
* گمان میکنید امکان 20 گرفتن در این مذاکرات وجود نداشت؟
** برای اینکه بخواهیم در این باره نظر بدهیم باید اقدامات ممکن جایگزین و آلترناتیوها را در نظر بگیریم. اینکه آیا ما میتوانستیم کارهای دیگری انجام بدهیم و موفقیتهای بزرگتری در این زمینه به دست آوریم. شاید آری و شاید نه.
این بررسی به اطلاعات بیشتر و کار کارشناسی نیاز دارد و در فرصت این گفتوگو ممکن نیست. با این حال دید من مثبت است و به نظرم اقدامات مفید بودهاند. اگر من صحبت از عدم موفقیت صددرصد به میان میآورم میدانم که بیانصافی کردهام، زیرا آنهایی که باید این اقدامات را به نتایج مطلوب تبدیل میکردند با مخالفتهای شدید و کارشکنیهای مؤثر روبهرو بودند و نمیشود این واقعیت را نادیده گرفت.
با این همه من گمان میکنم که مهم ترین نکته مثبت ایران در این مذاکرات پایبندی به تعهداتی است که در توافق ژنو و بعد از آن اتفاق افتاد و ایران توانست به نحوی این پایبندی را پیگیری کند که مورد تأیید کشورهای دوست و دشمن قرار بگیرد. این در حالی است که در سالهای گذشته ما در این زمینه مشکلات بزرگی داشتیم.
* در خلال مذاکرات وین شاهد آن بودیم که وزرای خارجه برخی کشورهای منطقه از جمله وزیر امورخارجه عربستان به وین رفتند. این سفرها و تأثیرشان بر مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید و ایران در همراه کردن کشورهای منطقه در حمایت از خود تا چه حد موفق عمل کرد؟
** من اصلاً این ایده و تأکید برخی منابع در ایران بر اهمیت نقش کشورهایی مانند عربستان، قطر و امارات و... در چنین مسائلی راکه جنبه بینالمللی دارند قبول ندارم. در مقاطعی حتی سعی شده است که چیزی به نام لابی عربی را در سطح لابی صهیونیستی بزرگنمایی کنند. حال آنکه اصولاً چنین لابی وجود ندارد. کشورهایی که نام بردم هیچ تأثیری بر روابط بینالمللی ما ندارند، جز آنکه از مسائل ایران برای به بازی گرفتن این کشورها و خالی کردن جیب هایشان استفاده میشود. همین طور میدانیم که گردهماییهای بینالمللی هزینههای زیادی دارد و خب این هزینهها از جیب همین کشورها تأمین میشود.
درغیر این صورت رفتن وزیر امورخارجه عربستان به وین چه تأثیری میتواند داشته باشد. یعنی کسی هست که برای لحظهای فکر کند که مذاکرهکنندگان رسمی یعنی ایران و 1+5 در شرایطی باشند که از طرف عربستان سعودی آسیبپذیری داشته باشند؟ به نظرم این سفر بیشتر یک نمایش بود و ابداً تأثیرگذار نبود.
اما این موضوع درباره حضور وزیرخارجه عمان متفاوت است و اینکه او در مذاکرات حضور داشته باشد عجیب نیست، زیرا عمان مدتی نقش یک میانجی مؤثر را بین ایران و امریکا در همین مورد بخصوص ایفا کرد و لازم هست که در مذاکرات حاضر باشد و ببیند که رایزنی هایش چگونه اجرایی میشود.
اما به باور من مهمتر از سفر آقای سعود الفیصل به وین تماسهایی بوده است که آقای جان کری وزیر امورخارجه امریکا با نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی داشت و بسیار تأسف برانگیز بود.
البته ما میدانیم که ایالات متحده امریکا در هرگونه تصمیم و توافقی که در رابطه با ایران حاصل کند باید دیگرانی همچون اسرائیل را راضی کند. اما نمایش مشورت کردنهای دم به دم وزیر خارجه امریکا با نخستوزیر اسرائیل که ربطی به موضوع ندارد، بیشتر نشان دهنده عدم استقلال تصمیمگیری از جانب امریکا است و این تأسفآمیز است که جان کری و اوباما در این امور دست کم حفظ ظاهر هم نمیکنند. فکر نمیکنند که چنین اقداماتی میتواند ثابتکننده اسارت دولت امریکا در ذیل سیاستهای اسرائیل باشد و واقعاً تأسف آور است.
* آینده مذاکرات و پس از آن را چگونه میبینید؟
** در نگاه به آینده من امیدوار هستم که با آنچه تاکنون در مذاکرات هستهای گذشته است ما دنیای تازهای را در دیپلماسی خودمان پایهریزی کنیم. دنیایی که در آن مناسبات مطلوب با همه کشورهای جهان ممکن است و دیپلماسی و روابط بینالملل در آن از کشمکشهای ایدئولوژیکی جداسازی میشود. من بر این امید بیشتر از دیگر امیدها تکیه دارم. امیدوارم این مذاکرات و آنچه ساختهایم زیر بنایی باشد برای آینده بهتر دیپلماسی بینالمللی و روابط خارجی ایران.
اما درباره آینده مذاکرات باید بگویم که آرزوی من پایان خوب این مذاکرات و رسیدن به توافق واقعی است، زیرا در این ماجرا دیگر این تنها غرور و تعصب من مخالف یا موافق در میان نیست، اینجا فقط حیثیت دیپلماسی یک یا چند کشور مطرح نیست، بلکه آنچه مهم است و امیدوارم همگان چشم شان را به آن باز کنند صلح و امنیت جهان برای حداقل دو دهه آینده مطرح است. بنابر این خوب است که بدانند با تصمیم خود سرنوشت صلح را رقم میزنند.