درآمد: آمريكاهاي متفاوت و آمريكاشناسيهاي چندگانه
ايالات متحده آمريكا با پنجاه ايالت (براساس نظام جمهوري فدرال) تاريخي نه چندان طولاني را پشت سر گذاشته است؛ تاريخي كه آغاز شكلگيري رسمي آن به سال 1776م. بازميگردد. اين كشور در پي استقلال 13 مستعمره سابق بريتانيا به وجود آمد. شروع آمريكاي جديد، با آزار بوميان آمريكا رقم خورده است؛ به همين دليل، آغاز سياسي نظام آمريكا، همراه با زور بوده و ظلم و جنگ را به نام خود به ثبت رسانده است. اين كشور دورههاي تاريخي مختلفي دارد و به شكل رمزگونهاي تلاش ميكند بين آمريكاي الگوي بد و سياه و آمريكاي الگوي خوب و جذاب اتحاد ايجاد كند. جمع بين آمريكاي بد و خوب، نوعي سياست فشار و كشش سياسي، فرهنگي و (در ابعادي) اقتصادي است؛ سياستي كه قصد دارد، به صورت مرموزي، جهان را به عضويت در جامعه آمريكايي و همراهي با انديشههاي رايج در اين كشور هدايت كند.
آمريكا و به طور ويژه، ايالات متحده آمريكا را نميتوان به سياست آمريكا محدود كرد. همچنين نميتوان تنها از آمريكاي سلطه و آمريكاي زور يا حتي آمريكاي اقتصاد و آموزش عالي به منزله تمام آمريكا سخن گفت. شناخت فراگير و عميق آمريكا مستلزم تفكيك و تمايز بين عرصههاي مختلف اثرگذار در آمريكاست؛ عرصههايي كه تنها در پيوند با مؤلفه قدرت تعريف ميشوند. از اين منظر، شش آمريكا قابل تمايز است:
1. آمريكاي نظام سياسي كه سلطه جهاني آمريكا و حكمراني داخلي آمريكا را تدبير ميكند؛
2. آمريكاي نظام اقتصادي و تجاري كه با نظام سياسي پيوند آشكار دارد؛
3. آمريكاي نهادهاي فرهنگي و رسانهاي (مثل هاليوود)، نهادهاي مجازي قدرت آمريكا (مثل گوگل، ياهو، يوتيوب، تويتر) و نهادهاي مرتبط با استانداردسازي سبكهاي فرهنگي (مثل مد لباس)؛
4. نظام آموزشي و به طور خاص، نظام آموزش عالي كه در پيوند معناداري با بازار مصرف آن است؛
5. فرهنگ مخالفت؛
6. نهاد مردم.
علاوه بر اين سنخشناسي اجتماعي آمريكا كه در پيوند با عامل قدرت شكل گرفته است، ميتوان از نظر موضوعي و قلمرو محتوايي و عملكردي، اين كشور را به سه آمريكا تقسيم كرد:
1. آمريكاي سياست؛
2. آمريكاي اقتصادي؛
3. آمريكاي فرهنگ و نخبگي.
در حوزه سياست نيز مسائل مختلفي مورد بحث قرار ميگيرد؛ مسائلي مثل:
- آمريكا در عرصه بينالمللي و مسائل استراتژيك مرتبط با سياست خارجي و قدرت هستهاي آمريكا (Bezdek, 2009)؛
- احزاب آمريكا (Wilson, 2010)؛
- دموكراسي آمريكايي (Wiliarty, 2010)؛
- آمريكاييسازي (Penney, 2011)؛
- استثناءگرايي آمريكايي (Shulman, 2011)؛
- كنگره آمريكا، انتخابات آمريكا (Starkweather, 2011)؛
- 11 سپتامبر (به منزله چرخش جديدي در سياستهاي داخلي و بينالمللي آمريكا) (Dodds, 2008)؛
- سازمانهاي غيردولتي آمريكا.
اقتصاد آمريكا نيز از زاويههاي متفاوتي مورد مطالعه قرار گرفته است:
- اقتصاد خلاقيتگرا و دانشمحور (Cooke, 2001; Tobias, 2006; Salter, 2010)؛
- اقتصاد، محيطزيست و چالشهايي كه بحران اقتصادي آمريكا ميتواند براي محيط زيست داشته باشد (Crawford, 2010)؛
- توسعه بيكاري در آمريكا (Dell'Anno& Solomon, 2008)؛
- بازار و تجارت اين كشور.
در حوزه فرهنگ، موضوعهايي مثل مواردي كه در زير خواهد آمد، نمودهاي ديگري از فرهنگ آمريكاست كه مورد مطالعه علمي قرار ميگيرد:
- فردگرايي آمريكايي (Skidmore, 2009; Cordery, 2011)؛
- خانواده آمريكايي (Cassuto, 2008; Edin & Kissane, 2010)؛
- كالتهاي آمريكايي؛
- رسانه آمريكايي (Ladino, 2009; Burk, 2009)؛
- موسيقي آمريكايي (Rawlins, 2010; Antinora, 2010)؛
- فمينيسم و سياستهاي مرتبط با حافظه فرهنگي (Deem, 2003)؛
- مسائل حوزه فرهنگ و فضاي مجازي (Lim & Palacios-Marques, 2011)؛
- نظارت عالي بر نظام آموزشي (Bjork & Keedy, 2011)؛
البته در محيطهاي علمي و آكادميك در جهان، سنتهاي متفاوتي از آمريكاشناسي وجود دارد كه بازتابدهنده نگاه سياسي است. در اين ميان، ميتوان از سنت آمريكاشناسي آلماني، فرانسوي، آنگلوساكسون و (در دوره جديد) از آمريكاشناسي ايراني سخن گفت. اين مقاله تلاشي است براي معرفي اجمالي ديدگاههاي آمريكاشناسي در جهان، و مطالعه تفصيلي روند آمريكاشناسي در ايران. مبناي مطالعه و بررسيها نيز متون مهم ترجمه و تأليف شده در اين سرزمين است.
انعكاس آمريكا در متون تأليف و ترجمه شده ايراني، بازگوكننده نوعي سنخشناسي است كه در مقدمه به صورت اجمالي به آن پرداخته شد. نگارنده قصد دارد با توجه به كليدواژههاي «آمريكا» و «ايالات متحده آمريكا»، كتابهاي تأليف يا ترجمه شدهاي را كه در دو ابركتابخانه كشور (كتابخانه مركزي دانشگاه تهران و كتابخانه ملي) طبقهبندي شدهاند، به صورت موردي و تصادفي سنخشناسي كند و درباره نوع رابطه آنها با مراتب و رويكردهاي مختلف ناظر بر آمريكا و آمريكاشناسي بحث كند. بر اين اساس، ميتوان آمريكاشناسي در ايران را به دو سطح تقسيم كرد:
1. آمريكاشناسي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي،
2. آمريكاشناسي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي.
اما پيش از پرداختن به اين بحث، ابتدا درباره مفهوم آمريكا و سنتهاي فكري ناظر بر آمريكاشناسي به طور اجمالي بحث خواهد شد. سپس منابع تأليف و ترجمه شده حوزه آمريكاشناسي به زبان فارسي را - كه منعكسكننده آمريكاشناسي ايراني قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي است - به طور موردي و تصادفي معرفي ميكنيم. به موازات اين بحثها، ضمن نقد آمريكاشناسي ليبرال و آمريكاشناسي انتقادي چپ، تلاش ميكنيم براي آمريكاشناسي از منظر و نگاه بومي، پارادايم جديدي معرفي كنيم.
مفهوم آمريكا و سنتهاي فكري ناظر بر مطالعات آمريكا
توكويل ماهيت آمريكايي را كه با عنوان «ايالات متحده آمريكا» شكل گرفته، به مفهوم دموكراسي پيوند زده است. بسياري تلاش كردهاند از آمريكاي چند فرهنگي (Reisch, 2008)، ليبرال (Quinn & Cox, 2007) و (در نگرشهاي انتقادي) از آمريكاي سلطهگر (Kim, 2004)، امپرياليسم آمريكا (Engel, 2008) و (در عرصهاي فراگيرتر) امپرياليسم فرهنگي (Cogliano, 2008)، به منزله ابعادي كه انعكاس دهنده ويژگيهاي آمريكا در ارتباط با ساير كشورهاي جهان است، سخن بگويند.
از منظري ديگر، ميتوان آمريكا را با مفهوم قوميت و نژاد پيوند زد. جامعه آمريكا، جامعه اقوام و نژادها است و تاريخ آن تقسيمهايي اجتماعي را دربرميگيرد كه مبناي آنها قوميت و نژاد بوده است.
در تقسيمبندي بزرگي، جامعه آمريكا را ميتوان به دو جامعه سفيدپوستان و رنگينپوستان تقسيم كرد. در ميان رنگينپوستان، سياهپوستان آمريكايي همواره مسائل مختلفي داشته و به منزله جامعه به حاشيه رانده شده، جامعه لال، جامعه مورد تبعيض واقع شده و جامعه محروم شناخته شدهاند. انتخابات سال 2008 آمريكا كه به رئيسجمهور شدن فرد سياهپوستي منجر شد، در حوزه مسائل نژادي آمريكا نقطه عطفي محسوب ميشود (Novkov, 2008, p. 694). اوباما با شعار «تغيير» به عرصه مبارزههاي انتخاباتي وارد شد و از انگيزههاي ضدبوش استفاده كرد تا آينده متفاوتي را براي آمريكا و جهان مرتبط با آمريكا رقم بزند؛ ولي ارزشهاي انتخاباتياش با گذشت زمان رسوب كرد و به فراموشي سپرده شد.
براساس آخرين مطالعههاي ريچارد هورويتز1 (Horwitz, 2011)، سابقه مطالعات آمريكاشناسي به عصر كشف آمريكا بازميگردد. بعضي سعي كردهاند ربع آخر قرن نوزدهم را آغاز آمريكاشناسي معرفي كنند؛ اما شروع اين نوع مطالعات، به سالهاي 1920 و (در شكلي جديتر) به نيمه اول دهه 1930 بازميگردد.
در سنت آمريكاشناسي ماركسيسم و آمريكاشناسي چپ، آمريكاشناسي انتقادي سابقهاي طولاني دارد. اين نوع از آمريكاشناسي در دوره بعد از جنگ جهاني دوم شكلي نهادينه و جدي به خود گرفته است (Ousmanova.pers.com). آمريكاشناسي آلماني و فرانسوي نيز از سنت آمريكاشناسي انتقادي پيروي ميكنند. اين نگاه - كه در آمريكاشناسي اروپاي شرقي نيز انعكاس جدي دارد - آمريكا را در مقام سلطهگر اقتصادي و بيشتر از آن، در مقام امپرياليسم فرهنگي مورد مطالعه قرار ميدهد.
نفوذ فرهنگشناسي آمريكا و آمريكاشناسي فرهنگي چپ، با ظهور مكتب فرانكفورت دامنه گستردهتري پيدا كرد. در اين نگاه، مسائل مربوط به آمريكا در مقام مرجع «صنعت فرهنگ آمريكايي» مطالعه ميشد. اين مكتب صنعت فرهنگي آمريكا را - كه در رسانههاي آمريكايي نمود پيدا ميكرد - مورد نقد و بررسي قرار ميداد.
سنت آمريكاشناسي در ايران، از منظر كتابهاي تأليف و ترجمه شده
قبل از انقلاب، در سنت ايراني مطالعات آمريكا - كه البته به سختي ميتوان آن را سنتي ادامهدار و نهادينه دانست - هم در ترجمه و هم در تأليف متون ناظر بر آمريكاشناسي، سنت آنگلوساكسونها (كه نگاهي مثبت با رويكرد همنشيني است) وجود داشت. بعد از انقلاب هم سنت غالب آمريكاشناسي ايراني، سنتي انتقادي بوده كه به ابعاد سلطهآميز آمريكا عليه ملتهاي جهان، و به طور خاص، ايران توجه داشته است.
از تاريخ انتشار اولين كتابهاي تأليف يا ترجمه شدهاي كه موضوع آنها ايالات متحده آمريكا بوده است، زمان زيادي ميگذرد. در اين فاصله زماني، كتابهاي زيادي در اين حوزه به چاپ رسيده است.
نوع رابطه با ايالات متحده آمريكا بر جريان تأليف و ترجمه در داخل كشور اثرگذار است. با اين پيشفرض، مجموعه كتابهايي كه درباره آمريكا تأليف و ترجمه شدهاند، در دو دوره تاريخي پيش از انقلاب اسلامي و پس از آن دستهبندي ميشوند. در تقسيمبندي ديگري، ميتوان اين كتابها را در حوزهها و دستههاي مختلفي مثل: تاريخ، جامعهشناسي و ارتباط جمعي، روابط بينالملل، سفرنامهنويسي و خاطرهنويسي، اقتصادي، سياسي، اعتقادي و فضاي مجازي مورد توجه و مطالعه قرار داد.
جستجو در ميان منابع تأليف يا ترجمه شده در دو كتابخانه ملي و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، نشان ميدهد كه در زمان مراجعه به آنها (اواخر سال 1389)، تعداد 2087 كتاب با كليدواژه «آمريكا» و تعداد 846 كتاب با كليدواژه «ايالات متحده آمريكا» به ثبت رسيده است.
مروري بر اين كتابها نشان ميدهد كه اولين كتاب تأليف شده با موضوع ايالات متحده آمريكا، سفرنامه از طهران تا نيويورك است كه عبدالله بهرامي آن را در سال 1304ه.ش. نوشته است. علاوه بر اين كتاب، ميتوان به تاريخ جمهوري متحده آمريكا كه نويسنده آن نجفقلي معزي است، در سال 1306 تأليف شده و از نخستين كتابهايي به شمار ميرود كه درباره چنين موضوعي نوشته شده، اشاره كرد. همچنين براساس مستندات موجود در كتابخانه ملي و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، كتاب تاريخ آمريكا از پيدايش تا جنگ دوم كه موروا آن را در سال 1306 در ايران ترجمه كرده، از اولين آثار ترجمه شدهاي است كه موضوع آن ايالات متحده آمريكا است.
1. آمريكاشناسي در ايران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي (1300 تا 1357)
پيش از رويداد تاريخي انقلاب اسلامي، برخي از نويسندگان يا مترجمان، آثاري را درباره آمريكا چاپ كردهاند.
در ميان كتابهاي تأليف شده در حوزه تاريخ، ميتوان به كتابهايي مانند تاريخ جمهوري متحده آمريكا (معزي، 1306) و تاريخ كشورهاي متحده آمريكا (عامري، 1330) اشاره كرد.
در اين بازه زماني، در حوزه جامعهشناسي و ارتباطات جمعي نيز كتابهايي از قبيل: يك تحليل انتقادي از جهانبيني بورژوازي آمريكا (كاوه، 1327) و پيوندهاي فرهنگي ايران و آمريكا (صالح، 1355) نوشته شده است.
همچنين كتابهاي گوناگوني از جمله: اخطار دوستانه به دولتين انگلستان و آمريكا (خدايار، 1332) و آمريكاييها در ايران (رامتين، 1341)، از كتابهايي است كه در اين دوره و در حوزه روابط بينالملل تأليف شده است.
در زمينه سفرنامهنويسي نيز ميتوان از كتابهاي: از طهران تا نيويورك (بهرامي، 1304) و سفرنامه شيكاگو: خاطرات حاج ميرزا محمدعلي معينالسلطنه به اروپا و آمريكا (معينالسلطنه، 1310) نام برد.
كتابي با نام سيستم فدرال رزرو بانك مركزي در ايالات متحده آمريكاي شمالي (نبوي، 1345) در حوزه اقتصاد، و كتاب انقلاب و استقلال آمريكا (مجيرشيباني، 1338) در سطح سياسي نيز در همين دوره و با موضوع آمريكا، به قلم نويسندگان ايراني نوشته شده است.
مرور بر آثاري كه پيش از انقلاب اسلامي و با موضوع ايالات متحده آمريكا چاپ شده است، نشان ميدهد كه تقريبا در تمام حوزهها، آثاري به زبان فارسي ترجمه شده است.
از ميان كتابهايي كه در حوزه تاريخ ترجمه شده است، ميتوان به تاريخ آمريكا از پيدايش تا جنگ دوم (موروا، 1306) و تاريخ ايالات متحده آمريكا (شوئل، 1357) اشاره كرد.
در حوزه جامعهشناسي و ارتباط جمعي نيز تعدادي از كتابهاي ترجمه شده مانند چارلي چاپلين (هاف، 1338) و كوبريك (واكر، 1352) به سينماي آمريكا ميپردازد و كتابهايي از قبيل: فاجعه سرخپوستان آمريكا (دلم را به خاك بسپار) (براون، 1353)، تاريخ اجتماعي سياهان در آمريكا (براولي، 1354) نگاهي جامعهشناختي دارد و از اين منظر به مسائل آمريكا ميپردازد.
در اين دوره، در حوزه روابط بينالملل نيز كتابهايي مانند استراتژي صلح (كندي، 1342) و اختناق در ايران (شوستر، 1351) ترجمه شده است.
از جمله كتابهايي كه در حوزه سفرنامهنويسي و خاطرهنويسي، در دوره پيش از انقلاب اسلامي ترجمه شده، كتاب من از كودكان آموختم: يك مبحث نوين در تعليم و تربيت (پرت، 1333) را ميتوان نام برد.
در حوزه اقتصادي نيز ميتوان به كتاب بحران 1929 (نره، 1357) اشاره كرد كه در ايران ترجمه شده است. همچنين در حوزه سياسي نيز ميتوان از كتابهايي مانند آمريكاي جسور در يكهتازي (مبارزهطلبي آمريكا) (سروان - شربر، 1347) و چه كسي بر آمريكا حكومت ميكند (دامهوف، 1351) نام برد.
در جدول (1) فهرستي از كتابهاي تأليف و ترجمه شدهاي كه در دوره پيش از انقلاب اسلامي ايران منتشر شده و از جنبههاي مختلفي به موضوع ايالات متحده آمريكا ميپردازد، گنجانده شده است:
جدول 1
فهرست برخي از كتابهاي تأليف و ترجمه شده پيش از انقلاب اسلامي با موضوع آمريكا
سطح |
قلمرو |
حوزه |
عنوان كتاب |
|
كتابهاي تأليف شده |
تاريخي |
تاريخي |
تاريخ جمهوري متحده آمريكا (معزي، 1306)؛ تاريخ كشورهاي متحده آمريكا (عامري، 1330)؛ تاريخ فرهنگ اروپا از آغاز تا زمان حاضر (صديق، 1349)؛ پيدايش آمريكا (كسروي، 1355)؛ تاريخ تحول اجتماعي و سياسي آمريكا (نورايي، 1357) |
|
قلمروي سياسي |
جامعهشناسي و ارتباط جمعي |
يك تحليل انتقادي از جهانبيني بورژوازي آمريكا (كاوه، 1327)؛ گلچيني از گفتارهاي مختلف صداي آمريكا (نوروزي، 1333)؛ پيام به دانشمندان اروپا و آمريكا (كسروي، 1337)؛ فقر و جنايت در آمريكا (شيخاوندي، 1352)؛ پيوندهاي فرهنگي ايران و آمريكا (صالح، 1355)؛ ميراثخوار استعمار (بهار، 1357) |
||
روابط بينالملل |
اخطار دوستانه به دولتين انگلستان و آمريكا (خدايار، 1332)؛ آمريكاييها در ايران (رامتين، 1341)؛ سياست خارجي آمريكا نسبت به اسرائيل و برخورد آن با جمهوري متحده عربي (امامي، 1345)؛ جنگ سرد در سالهاي 1945 - 1962 (سعادتمند، 1346)؛ تاريخ روابط ايران و ممالك متحده آمريكا (رضازاده ملك، 1350)؛ روابط ايران و ايالات متحده آمريكا 1941 - 1975 (شاكري، 1355)؛ آسيا و ديپلماسي آمريكا (بني، 1356) |
|||
ساختار سياسي |
انقلاب و استقلال آمريكا (مجيرشيباني، 1338)؛ آمريكا يا سرزمين آزادمردان (شاهنده، 1338)؛ آمريكا - پايگاه آزادي (هجازي، 1355) |
|||
قلمروي فرهنگي |
سفرنامهنويسي و خاطرهنويسي |
از طهران تا نيويورك (بهرامي، 1304)؛ سفرنامه شيكاگو: خاطرات حاج ميرزا محمدعلي معينالسلطنه به اروپا و آمريكا (معينالسلطنه، 1310)؛ با من به آمريكا بياييد: شرح هفت هفته سياحت در سراسر كشورهاي متحد آمريكا (مسعودي، 1328)؛ خاطرات سفر آمريكا (سعيدي، 1334)؛ ارمغان بابا يكرنگي: مشتمل بر هفت بخش پايان كينهها، روبهها و... بيست خاطره (يكرنگي، 1342) |
||
قلمروي اقتصادي |
نظام بانكي |
سيستم فدرال رزرو بانك مركزي در ايالات متحده آمريكاي شمالي (نبوي، 1345) |
||
كتابهاي ترجمه شده |
تاريخي |
تاريخي |
تاريخ آمريكا از پيدايش تا جنگ دوم (موروا، 1306)؛ عصر انقلاب دموكراتيك (تاريخ سياسي اروپا و آمريكا) (پالمسر، 1352)؛ رويا و تاريخ (آمريكا در دو قرن) (ژولين، 1357)؛ تاريخ ايالات متحده آمريكا (شوئل، 1357) |
|
قلمروي سياسي |
جامعهشناسي و ارتباط جمعي |
سينما |
چارلي چاپلين (هاف، 1338)؛ كوبريك (واكر، 1352)؛ هاوكز (وود، 1352) |
|
جامعهشناسي |
فاجعه سرخپوستان آمريكا (دلم را به خاك بسپار) (براون، 1353)؛ تاريخ اجتماعي سياهان در آمريكا (براولي، 1354)؛ سياهان آمريكا را ساختند (كوارلز، 1355) |
|||
روابط بينالملل |
استراتژي صلح (كندي، 1342)؛ ديپلماسي آمريكا از 1950 تا 1900 (كنان، 1345)؛ اميد من براي آمريكا (جانسون، 1343)؛ اختناق در ايران (شوستر، 1351)؛ سياست خارجي آمريكا: سه گفتار (كيسينجر، 1355)؛ مأموريت آمريكاييها در ايران (ميلسپو، 1356) |
|||
ساختار سياسي |
ديوان عالي كشور آمريكا (جرالد، 1343)؛ آمريكاي جسور در يكهتازي (مبارزهطلبي آمريكا) (سروان - شربر، 1347)؛ تحليل دموكراسي در ايران (دوتوكويل، 1347)؛ چه كسي بر آمريكا حكومت ميكند (دامهوف، 1351)؛ سرمايهداري آمريكا نظريه قدرت همسنگ (گالبريث، 1353) |
|||
قلمروي فرهنگي |
سفرنامه و خاطرهنويسي |
من از كودكان آموختم؛ يك مبحث نوين در تعليم و تربيت (پرت، 1333)؛ زندگي و سرانجام جان. اف. كندي (لي، 1342)؛ داستان زندگي من (كلر، 1353) |
||
قلمروي اقتصادي |
اقتصادي |
بحران 1929 (نره، 1357) |
اين فهرست، تمام كتابهاي موجود درباره موضوع مطرح شده را شامل نميشود؛ اما تا حد امكان، نام كتابهايي كه مشخصات كتابشناسي آنها به طور كامل موجود بوده است، جمعآوري شده و كتابهايي كه از برجستگي خاصي برخوردار بودهاند، مورد توجه قرار گرفته است.
بر اين اساس، ميتوان گفت، در دوره پيش از انقلاب اسلامي و به طور دقيقتر، با شروع سده اخير، تأليف و ترجمه كتابهاي مرتبط با حوزههاي مختلف ايالات متحده آمريكا در ايران آغاز شد و پابهپاي هم به پيش رفت؛ به طوري كه تعداد كتابهاي تأليف و ترجمه شده در حوزههاي مختلف تاريخي، جامعهشناسي و ارتباط جمعي، روابط بينالملل، سفرنامهنويسي و خاطرهنويسي، اقتصادي و سياسي به طور تقريبي برابر بوده است. از ميان حوزههاي نام برده شده، كتابهايي كه در حوزه روابط بينالملل، جامعهشناسي و ارتباط جمعي تأليف و ترجمه شده، بيش از ساير حوزهها بوده است.
2. آمريكاشناسي در دوره پس از انقلاب اسلامي (1357 تا 1389)
پس از انقلاب اسلامي، به ويژه در دهه 80، تعداد كتابهايي كه درباره آمريكا در ايران تأليف و ترجمه شده است، افزايش چشمگيري يافت. در بين كتابهاي تأليف شده، ميتوان به كتابهاي زيادي در حوزههاي مختلف اشاره كرد كه در اينجا برخي از آنها را نام ميبريم (انتخاب اين كتابها و ارائه آنها صرفا به طور تصادفي بوده است).
در حوزه تاريخ، ميتوان به كتاب نقاط ضعف و قوت آمريكا (غفورزاده، 1389) و ايران - آمريكا: روايت 444 روز چراندن يك ابرقدرت (سجاديپور، 1387) اشاره كرد. مواضع سياسي كتابهاي مذكور، تقويتكننده نگاه انتقادي و جايگاه مداخلهگرانه آمريكاست.
در حوزه جامعهشناسي و ارتباط جمعي، كتابهايي با رويكردهاي جامعهشناختي يا در ارتباط با رسانههايي مانند سينماي پس از انقلاب اسلامي تأليف شده است. از جمله اين كتابها ميتوان به كتاب تأثير متقابل سينماي كلاسيك شوروي و آمريكا و يك فيلمنامه حماسي (ضابطي جهرمي، 1360) اشاره كرد.
علاوه بر اين، در دوره ياد شده، كتابهاي گوناگوني به چاپ رسيده كه در آنها به حوزه روابط بينالملل آمريكا توجه شده است. در دهه 60، بيشتر نويسندگان اين حوزه به جنبههاي سلطهجويانه و مداخلهگرايانه آمريكا توجه داشته و در كتابهاي خود از اين جنبهها سخن گفتهاند. براي نمونه، ميتوان از كتابهايي مانند دو سال آخر: رفرم تا انقلاب به ضميمه انقلاب و آمريكا (موحده، 1363) يا دخالتهاي آمريكا در كشور اسلامي مصر (دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، 1364) نام برد. در دو دهه اخير، توجه به ابعاد مختلف روابط بينالملل اين كشور افزايش يافته و روابط آن با ساير كشورها نيز موضوع برخي كتابها شده است. ارتباط آمريكا با اسرائيل و ساير كشورها، از جمله موضوعهايي است كه برخي از مؤلفان به آن پرداختهاند. براي نمونه، كتابهايي مانند تاريخ ناگفته و پنهان آمريكا (صاحب خلق، 1384) و آمريكا و اعراب (شرابي، 1375)، ابعاد آشكار و پنهان آمريكا و روابط بينالمللي آن را بررسي كردهاند.
برخي از كتابهاي دو دهه اخير نيز در ارتباط با وضعيت نابسامان اجتماعي آمريكا نوشته شده است؛ كتابهايي مانند ده سال هوملسي آمريكا (گلابدرهاي، 1380) كه بيخانمانهاي آمريكايي را موضوع بحث و بررسي خود قرار داده است.
حوزه اقتصادي، از ديگر مواردي است كه برخي از نويسندگان به رابطه آن با ايالات متحده آمريكا توجه داشته و درباره آن كتاب تأليف كردهاند. از جمله كتابهاي حوزه اقتصادي، ميتوان از تحريم آمريكا عليه ايران (سخايي، 1389)، نيم قرن تجربه آمريكا در نظامهاي بودجهريزي عملياتي (حسنآبادي، 1384) يا اقتصاد سياسي بينالملل و تغييرات قدرت آمريكا: از چندجانبهگرايي هژمونيك تا يكجانبهگرايي افول (پوراحمدي، 1386) نام برد.
همچنين كتابهاي زيادي درباره سياست آمريكا در همين كشور تأليف شده است. كتابهايي مانند كتاب آمريكا (6): ويژه ديپلماسي عمومي در آمريكا و كتاب آمريكا (5): ويژه نظام انتخاباتي آمريكا (داددرويش، 1384) به موضوع سياست در اين كشور توجه دارد.
حوزهاي كه در كتابهاي منتشر شده پيش از انقلاب اسلامي به چشم نميخورد و نويسندگان پس از اين دوره به آن پرداختهاند، حوزه اعتقادات ديني و فضاي مجازي است. براي نمونه، ميتوان به كتاب اسلام در آمريكا (خانبگي، 1381) در حوزه اعتقادي، و كتاب مطالعات انتقادي استعمار مجازي آمريكا؛ قدرت نرم و امپراتوريهاي مجازي (عاملي، 1389) در حوزه فضاي مجازي اشاره كرد. كتاب مطالعات انتقادي استعمار مجازي آمريكا كه آمريكاي جهان دوم را در ابرساختارهاي مجازي (مثل گوگل، ياهو، يوتيوب، تويتر، فيسبوك، ام اس ان و ويكيپديا و اي ام دي وي) نقد و بررسي ميكند، فصل نويني در آمريكاشناسي جديد محسوب ميشود.
علاوه بر تأليف، در زمينه ترجمه نيز آثاري درباره آمريكا و حوزههاي مختلف اين كشور به زبان فارسي برگردانده شده است.
در دوره پس از انقلاب اسلامي، در حوزه تاريخ، كتابهايي درباره تاريخ آمريكا ترجمه شده است. از ميان اين كتابها ميتوان به جنگ داخلي آمريكا (كاريك، 1388) اشاره كرد.
در دوره مذكور، ترجمه كتابهايي در حوزه جامعهشناسي و ارتباط جمعي نيز افزايش يافت. كتابهايي مانند مطبوعات آمريكا و ايران (دورمن، 1383)، همينطور رمانهايي مانند مرگ دستفروش (از شاهكارهاي ادبيات آمريكا) (ميلر، 1384) حاصل كار ترجمه در اين دوره است.
در حوزه روابط بينالملل، كتابهايي مانند شير و عقاب: روابط بدفرجام ايران و آمريكا (بيل، 1371) و جنگ آمريكا و عراق: هزينهها، پيامدها و گزينههاي موجود (كيسين، 1381) در اين دوره ترجمه شد.
در حوزه سفرنامه و خاطرهنويسي نيز ميتوان به كتاب روياي رئيسجمهور شدن (واكر، 1378) اشاره كرد. همينطور در حوزه اقتصادي كتابهايي مانند شاخ به شاخ: جنگ اقتصادي ابرقدرتها در نظم نوين جهاني (تارو، 1375) و در حوزه سياسي نيز كتابهايي از جمله سياست در ايالات متحده آمريكا (وايل، 1384) ترجمه شده است.
در جدول (2) نامهاي تعدادي از كتابهاي تأليف و ترجمه شده كه درباره حوزههاي مختلف ايالات متحده آمريكا ميباشد، آورده شده است. همانطور كه گفتيم، اين فهرست كامل نيست و به طور موردي و تصادفي به برخي از كتابهاي هر حوزه اشاره كرده است.
جدول 2
فهرست برخي از كتابهاي تأليف و ترجمه شده پس از انقلاب اسلامي با موضوع آمريكا
كد |
قلمرو |
موضوع |
عنوان كتابها |
كتابهاي تأليف شده |
قلمروي تاريخي |
تاريخي |
خلاصهاي از آمريكا و براندازي جمهوري اسلامي ايران (غضنفري، 1381)؛ برآورد استراتژيك ايالات متحده آمريكا (ابوالفتح، 1381)؛ معماي اشغال سفارت آمريكا در ايران (مهدينيا، 1383)؛ ايران 52 - آمريكا: روايت 444 روز چراندن يك ابرقدرت (سجاديپور، 1387)؛ نقاط ضعف و قوت آمريكا (غفورزاده، 1389) |
قلمروي سياسي |
جامعهشناسي و ارتباط جمعي |
تأثير متقابل سينماي كلاسيك شوروي و آمريكا و يك فيلمنامه حماسي (ضابطي جهرمي، 1360)؛ آمريكا آمريكا (صادقي، 1361)؛ شيطان بزرگ (اميني، 1361)؛ جنبش دانشجويي در آمريكا: رويدادها و قطعاتي از دهه 60 (فتورهچي، 1388) |
|
روابط بينالملل |
مجموعه اسناد لانه جاسوسي آمريكا (دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، 1366)؛ آمريكا و اعراب (شرابي، 1375)؛ دخالتهاي آمريكا در ايران (همان)؛ دخالتهاي آمريكا در ايران (داددرويش، 1379)؛ آمريكاييها را بكشيد: تاريخچه مستند عمليات مقاومت اسلامي عليه آمريكا و اسرائيل (داودآبادي، 1380)؛ بررسي روابط اقتصادي، نظامي ايران و ايالات متحده آمريكا (ترابي، 1379)؛ خلاصهاي از آمريكا و براندازي جمهوري اسلامي ايران (غضنفري، 1381)؛ در جهان: نگاهي به مداخلات نظامي آمريكا در كشورهاي جهان (1898-2009) (رازاني، 1383)؛ آمريكا و خاورميانه؛ راهبردها و چالشها (خسروي، 1387)؛ اقتصاد سياسي مداخلهگرايي در سياست خارجي آمريكا (قنبرلو، 1389) |
||
سياسي |
انقلاب آمريكا از اوج تا حضيض (نامور، 1360)؛ لابي صهيونيسم در ايالات متحده آمريكا (اسلامي، 1384)؛ گزارشي از رفتار سياسي آمريكا در قبال نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران (ذوقي، 1384)؛ كتاب آمريكا (6): ويژه ديپلماسي عمومي در آمريكا (داددرويش، 1384)؛ كتاب آمريكا (5): ويژه نظام انتخاباتي آمريكا (همو، 1383)؛ آمريكا محور شرارت (رضايي، 1389) |
||
قلمروي فرهنگي |
سفرنامه و خاطرهنويسي |
ده سال هوملسي آمريكا (گلابدرهاي، 1380)؛ آمريكا، شيطان بزرگ (رجبي، 1376)؛ سفر آمريكا، تهران (آلاحمد، 1378) |
|
اعتقادي |
اسلام در آمريكا (خانبگي، 1381)؛ آنچه در آمريكا نيافتم (ندوي، 1382) |
||
قلمروي اقتصادي |
اقتصادي |
نيمقرن تجربه آمريكا در نظامهاي بودجهريزي (حسنآبادي، 1384)؛ اقتصاد سياسي بينالملل و تغييرات قدرت آمريكا: از چندجانبهگرايي هژمونيك تا يكجانبهگرايي افول (پوراحمدي، 1386)؛ شناخت راهبرد جنگ اقتصادي آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران (پورحسن، 1386)؛ تحريم آمريكا عليه ايران (سخايي، 1389) |
|
قلمروي فضاي مجازي |
فضاي مجازي |
مطالعات انتقادي استعمار مجازي آمريكا: قدرت نرم و امپراتوريهاي مجازي (عاملي، 1389) |
|
كتابهاي ترجمه شده |
قلمروي تاريخي |
تاريخي |
مسافرت دريايي حيرتانگيز بزرگقهرمان جهان، كريستف كلمب ملاح، كاشف قاره آمريكا در سال 1492 ميلادي (فاستر، 1381)؛ آمريكا (ديري، 1386)؛ آمريكا (گونيك، 1388)؛ جنگ داخلي آمريكا (كاريك، 1388) |
قلمروي سياسي |
جامعهشناسي |
سرخپوستان آمريكا (آرنولد، 1361)؛ در سانفرانسيسكو چه ميكني (كارور، 1380)؛ چرا مردم از آمريكا متنفرند (سردار، 1383)؛ مطبوعات آمريكا و ايران (دورمن، 1383)؛ آمريكا (بودريار، 1384) |
|
روابط بينالملل |
آمريكا و جهان سوم، انقلاب و دخالت (گيرلينگ، 1360)؛ آْمريكا در بند (سالينجر، 1362)؛ نفت و سياست ايالات متحده آمريكا در خاورميانه (بورنو، 1364)؛ مثلث سرنوشت: ايالات متحده، اسرائيل، و فلسطينيها (چامسكي، 1369)؛ سايههاي قدرت: شوراي روابط خارجي و افول آمريكا (پرلاف، 1371)؛ شير و عقاب: روابط بدفرجام ايران و آمريكا (بيل، 1371)؛ جنگ آمريكا و عراق: هزينهها، پيامدها و گزينههاي موجود (كيسين و ديگران، 1381)؛ گروه فشار اسرائيل و سياست خارجي آمريكا (ميرشايمر، 1388)؛ نفوذ و سلطه اسرائيل در ايالات متحده آمريكا (پتراس، 1389) |
||
سياسي |
آمريكا، شوروي غولهاي بيمار (رونكي، 1360)؛ آمريكا در اسارت: لحظات سرنوشتساز در بحران گروگانگيري (كلن، 1362)؛ ميليتاريسم آمريكا: بنياد بردگي معاصر (بزري، 1368)؛ آمريكا سردمدار انحطاط (گارودي، 1382)؛ سياست در ايالات متحده آمريكا (وايل، 1384)؛ در برابر تمام دشمنان بطن جنگ آمريكا عليه تروريسم (كلارك، 1386)؛ هولوكاست! گزارشي از عمق نفوذ يهوديت و صهيونيسم در تمامي اركان ايالات متحده آمريكا (ديوك، 1387) |
||
قلمروي فرهنگي |
سفرنامه و خاطرهنويسي |
روياي رئيسجمهور شدن (واكر، 1378) |
|
اعتقادي |
مسيحيت صهيونيست و بنيادگراي آمريكا (هلال، 1383) |
||
رمان |
تراژدي آمريكا (امينم، 1383)؛ انسانهايي كه ميتوانستند پرواز كنند: داستانهاي عاميانه سياهان آمريكايي (هميبتون، 1378)؛ آمريكا آمريكا (كازان، 1378)؛ آمريكا وجود ندارد (كازان، 1378)؛ مرگ دستفروش (از شاهكارهاي ادبيات آمريكا) (ميلر، 1384)؛ آمريكا (كافكا، 1388) |
||
قلمروي اقتصادي |
اقتصادي |
شاخ به شاخ: جنگ اقتصادي ابرقدرتها در نظم نوين جهاني (تارو، 1375) |
در دهه اول بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، تعداد كتابهايي كه در حوزه بينالملل درباره آمريكا تأليف و ترجمه شده، بيش از ساير موارد بوده است. اما در دو دهه اخير، به ويژه در دهه 80، درباره موضوعهاي مختلفي كه با ايالات متحده آمريكا ارتباط دارد، كتابهاي متعددي تأليف يا ترجمه شده است. همينطور در اين دوره، توجه به تأليف و ترجمه كتابهايي كه محور آنها اعتقادات ديني در آمريكا و حضور آمريكا در فضاي مجازي است، بيشتر ميشود.
برآيند: مطالعه دوفضايي و محتوايي آمريكا، به منزله پارادايم جديد آمريكاشناسي
در طول نزديك به يك قرن گذشته، آمريكاشناسي ايراني منعكسكننده اين واقعيت است كه مطالعات آمريكا ابعاد جامع و فراگيري نداشته است. قبل از ظهور انقلاب اسلامي ايران، مجموعه كتابهاي ترجمه و تأليف شده درباره آمريكا بيشتر به ظرفيتهاي مثبت آمريكا ميپرداخت و ناظر بر محتواي مرتبط با روند آمريكاسازي جهان بود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آمريكاشناسي (در حوزه ترجمه و تأليف) بيشتر از منظر آمريكاشناسي انتقادي و متأثر از آمريكاشناسي چپ بوده و به همين دليل، نگاه منتقدانه به حضور متجاوزانه و سلطهآميز آمريكا در ايران و جهان مورد توجه قرار گرفته است. در نگاه چپ ماركسيستي، به ابعاد سكولار سياست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه آمريكا توجه نشده است. در اين نگاه، جايگاه دين در جامعه و ساختار اجتماعي جامعه آمريكايي ناديده گرفته شده است. نگاه جامع، مستلزم توجه به تمام ابعاد جامعه، دولت و افراد جامعه، و پيوند داشتن و نداشتن آنها با دين در آمريكاست.
بايد توجه داشت كه شناخت آمريكا به صورت جامع، مستلزم مطالعه دين و منابع ديني در جامعه آمريكا است؛ نكتهاي كه در اين نوع مطالعات كمتر به آن پرداخته شده است. همچنين نگاه مسلمانان به جامعه آمريكا تفاوت معناداري با نگاه غيرمسلمانان دارد. از اين منظر، آمريكاشناسي ايراني در مقايسه با مطالعات غيرايراني، مطالعه متفاوتي خواهد بود.
بايد در نظر گرفت كه درك آمريكاي متضاد و نيز درك آمريكاي دوفضايي شده - كه در قدرت سخت و قدرت نرم انعكاس يافته است - براي درك آمريكا ابهام بيشتري به وجود ميآورد. ظهور فضاي دوم در كنار فضاي اول، يا به عبارت ديگر، ظهور فضاي مجازي در كنار فضاي واقعي، ضرورت درك دوفضايي آمريكا را بيشتر و جديتر كرده است.
در چارچوبي كلانتر، با توجه به تغييراتي كه در جهان معاصر به وجود آمده است (به ويژه تغييراتي كه به توسعه رسانه و ظهور فضاي مجازي منجر شده)، كندوكاو در مسائل مربوط به آمريكا نيازمند مطالعه جامع مستند در پارادايم بزرگي است كه نقطه ناديدهاي در آن وجود نداشته باشد. از اين منظر، ميتوان ادعا كرد كه درك آمريكا بدون رويكرد دوفضايي امكانپذير نيست.
هستي دوفضايي آمريكا را در سه عرصه متفاوت ميتوان مورد بحث و بررسي قرار داد:
1. عينيت و ذهنيت؛
2. نمايش واقعي و بازنمايي واقعيت؛
3. واقعيت و مجاز آمريكا.
اين سه عرصه در جهان اول، مشتركات بسيار زيادي دارند كه در واقعيتهاي عيني آمريكا آشكار ميشود. در جهان يا جهانهاي دوم كه در ذهنيت، جهان بازنمايي شده رسانهاي و جهان مجازي ظهور پيدا ميكند، تفاوتهاي جدي (هم از نظر محيط ظهور و هم از نظر محتواي رفتاري) مطرح ميشود:
1. آمريكاي عينيت و ذهنيت: آمريكاي عيني و ذهني تفاوتهاي اساسي دارند. ذهنيت آمريكايي درباره چيستي آمريكا و حس و درك آمريكايي از بودن و نبودنهاي خود، امري است كه انطباق «اين هماني» يا انطباق «انعكاسي آينهاي» ندارد. اين ذهنيت ميتواند برخاسته از برساختههاي صنعت رسانهاي يا ادبيات داستاني و يا نگاه سياستمداران به آمريكا باشد؛ بر ساختههايي كه آمريكا را به عنوان استثنا و پديده متفاوت، برجسته و برتر از ديگر كشورهاي جهان معرفي ميكند. در اين ذهنيت، آمريكاي واقعي و فيزيكي - كه بر زمين چسبيده و در واقعيتهاي انساني و روابط اجتماعي تجسد يافته است - انعكاس نمييابد. اين آمريكا در نظام شهرسازي و معماري، فناوري و تكنولوژي، ثروت و فقر، روابط اجتماعي و تبعيض، تقسيمبنديهاي اجتماعي در قالب مركز - پيرامون و قوميتگرايي و (در ابعاد گستردهاي) نژادپرستي تشخص پيدا ميكند. ولي ممكن است ذهنيتهاي برخاسته از آن، ذهنيتي متفاوت و بازگوكننده «ارزش افزودههاي برخاسته از نگرش به آمريكا» باشد.
2. آمريكاي نما و بازنما: اين نوع آمريكا، آمريكاي بازنمايي شده در سينما، تلويزيون، راديو، روزنامه، ادبيات و شعر است كه آمريكاي خيالي و آرمانشهري، آمريكاي خشونت و برتري، آمريكاي قدرت و توانايي، آمريكاي مرتبط با جهان واقعي و در عين حال، آمريكايي متفاوت را در ژانرهاي مختلف طنز به نمايش ميگذارد.
3. آمريكاي واقعيت و مجاز: جهان مجازي ادامه جهان واقعي است؛ ولي با ظرفيتهاي محيط مجازي - كه از ويژگيهاي جهان رياضي شده برخوردار است - كاركرد پيدا ميكند. آمريكا كه شروعكننده اين فضاست، بسياري از نهادهاي اصلي و كليدي فضاي مجازي را در زيرساخت، نرمافزار و سامانههاي بزرگ (مثل گوگل، ياهو، ام اس ان، يوتيوب، تويتر، فيسبوك و ويكيپديا) در اختيار خود گرفته است. فرهنگ آمريكايي و زندگي روزمره آمريكايي از همين مسير در بستر جهاني قرار ميگيرد.
براساس نگاه سوم، بخش مهمي از شناخت آمريكا متوجه جهان دوم مجازي آمريكاست. بعضي معتقدند فضاي مجازي منعكسكننده فرهنگ آمريكاست (Agre, 2002).
آمريكاشناسي ناظر بر ساختارهايي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. از سوي ديگر، آمريكاشناسي ايراني ناظر بر محتواي جامعه آمريكا، بايد به مسائل بين جمهوري اسلامي ايران و آمريكا بپردازد. براساس آنچه در مقدمه اين مقاله آمد، با توجه به ملاحظات ايراني، ميتوان با در نظر گرفتن سه سطح مختلف آمريكاشناسي، شش مقوله مهم مربوط به آمريكاشناسي را مطرح كرد:
1. آمريكاي سلطه سياسي، اقتصادي و رسانهاي - آمريكاي قدرت: در طول تاريخ، داشتن و نداشتن رابطه سياسي ايران و آمريكا، بُعد سلطهگري دولت آمريكا و بُعد مقاومت و استقلال سياسي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران، كانون مسائل دوجانبه ايران و آمريكا بوده است. در اين سطح، آمريكا به منزله تهديدي براي امنيت و استقلال سياسي و فرهنگي ايران، قابل مطالعه است. اين حوزه مطالعه، مطالعه استراتژيك محسوب ميشود. سياستهاي منطقهاي و جهاني آمريكا، بودجه آمريكا، انتخابات و احزاب سياسي آمريكا، لابيهاي آمريكا، كمپانيهاي بزرگ، شخصيتهاي مؤثر و برنامههاي نظامي آمريكا در جهان و منطقه، در اين سطح قابل مطالعه است. بازار آمريكا و آمريكاي اقتصادي و نظام سرمايهداري آمريكا نيز در اين وجه قرار ميگيرد. آمريكاي رسانهاي وجه ديگر اين نظام قدرت سلطهآميز را تشكيل ميدهد؛ آمريكايي كه از ميان وجوه مختلف آن، ميتوان از آمريكاي هاليوود، آمريكاي سلطه خبرگزاريها و رسانههاي نوشتاري و تصويري و در ادامه آن، آمريكاي مجازي - كه در قالب گوگل، يوتيوب، تويتر، فيسبوك، ام اس ان، ياهو و ويكيپديا شكل يافته است - سخن گفت (عاملي، 1389).
2. آمريكاشناسي فرهنگ مخالفت: جامعه غيردولتي آمريكا - كه فضاي «فرهنگ مخالفت آمريكا» را شكل داده - با سياستهاي تخريبي و سلطهآميز آمريكا مخالف است. اين جامعه در قالب كمپينهاي اجتماعي مثل مخالفت با تخريب محيط زيست، مخالفت با جنگ، مخالفت با نظام ربوي، مخالفت با ترويج تصاوير تحريكآميز جنسي، مخالفت با قمار، مخالفت با كمپانيهاي بزرگ تجاري و بسياري ديگر از كمپينهاي اجتماعي (هم در آمريكا و هم خارج از آمريكا)، وجه ديگري از حوزه آمريكاشناسي را تشكيل ميدهد كه نيازمند مطالعه جدي است. جامعه غيردولتي آمريكا با رويكرد جمهوري اسلامي ايران و نگاه ايراني به آمريكا اشتراكهاي زيادي دارد و آمريكاشناسي ايراني ميتواند كانون مركزي اين سطح از آمريكاشناسي باشد.
3. آمريكاشناسي مردم و علم: اين وجه از آمريكا، وجه مهمي است كه در آمريكاي سلطه و سياه گم شده است. جدا كردن حوزه مردم و علم از نظام حكمراني آمريكا، كاري مشكل، اما لازم است. اين جداسازي (حتي به صورت استعارهاي) براي درك بنيانهاي جامعه آمريكا و توليدهاي فكري آمريكا ضروري است.
در زمينه آمريكاي مردم، ميتوان از فرهنگ عاميانه آمريكا، دين در آمريكا، شعر، ادبيات و رمان و آمريكاي اخلاق، آداب و رسوم، خرافات اجتماعي و آمريكاي استثناگرايانه سخن گفت.
در نهايت، تأكيد اين مقاله بر آن است كه درك شرايط، ضعفها و قوتهاي جامعه آمريكا، عناصر غالب جامعه و حكومت آمريكايي، نوع تعامل آمريكا با ساير ملل جهان و توجه به «چهره بزرگ» و «چهره كوچك» آمريكا، مستلزم نگاه فراگير و چندجانبه به آمريكا است. در نگاه انتقادي، فاصله گرفتن از نگاه چپ و ماركسيستي به مطالعات آمريكا و تأكيد بر نگاه جهان اسلامي (به طور عام) و جهاني ايراني - اسلامي (به طور خاص)، راهبردهاي جديدي از مطالعات آمريكا را رقم خواهد زد.