"فئودور لوکیانوف" رئیس شورای سیاست خارجی و دفاعی فدراسیون روسیه که هفته پیش به تهران سفر کرده بود، پس از بازگشت در روزنامه روسیسکایا گازتا یادداشتی با عنوانی «دغدغه های تهران» نوشت.
در تهران همایش بزرگ بین المللی تحت عنوان جهان علیه خشونت و افراطی گری برگزار می شود. آقای حسن روحانی رئیس جمهور ایران مبتکر برپایی این کنفرانس شد، مجمع عمومی سازمان ملل متحد از این اندیشه پشتیبانی کرد و لذا می توان گفت که جامعه جهانی به این گردهمایی مبارکباد گفته است. کسانی که دوران شوروی را به خاطر دارند، می توانند در این همایش جو فراموش شده مبارزه در راه صلح در سراسر جهان را احساس کنند که این احساس بسیار دل چسب است. نمی توان از چیزی هم ایراد گرفت...
گردهمایی های بزرگ بین المللی در ایران کمتر بر پا می شوند و لذا تهران برای این کنفرانس اهمیت زیادی قایل است. ولی در حال حاضر برای مهمانان کنفرانس هم بسیار مهم است که بفهمند کشوری که به بهانه های مختلف از تصویر خبری جهان ناپدید نمی شود، چه روحیه ای دارد.
جدیداً مذاکرات بیش از یک ساله ایران با گروه 1+5 (پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان) درباره برنامه هسته ای ایران بی نتیجه پایان یافته است. البته می توان نتیجه این مذاکرات را به گونه های دیگر تعبیر کرد. از یک سو، تا تاریخی که از قبل تعیین شده بود، چیزی حاصل نشد و لذا این شکست مذاکرات است. از سوی دیگر، توافق کردند که این روند را تا شش ماه دیگر تمدید کنند و اعلام نمودند که پیشرفت بزرگی حاصل شده و نباید کار را نیمه راه رها کرد زیرا فرصت های قابل توجهی وجود دارد. و لذا این مذاکرات موفقیت آمیز بود. و بالاخره بسیاری بر این اعتقاد هستند که مذاکرات و چانه زنی بی پایان، همان چیزی است که همه بدان احتیاج دارند. اگر معامله نهایی شود، مجبور خواهند شد توافقات حاصله را اجرا کنند که در این زمینه هم تهران مشکلات زیادی خواهد داشت (در این کشور مخالفان معامله با شیطان کم نیستند) و هم دولت باراک اوباما که مجبور خواهد شد کنگره مخالف خود را متقاعد کند که تحریم ها علیه ایران را که اکثر قانونگذاران آمریکایی از این کشور متنفرند، لغو کند. لذا تا زمانی که مذاکرات ادامه یابد، هیچ بن بستی در کار نیست و نباید به هیچ اقدام عملی دست زد.
آیا روسیه به توافقات ایرانی – امریکایی احتیاج دارد؟ این سئوال دوپهلویی است. درست است که اگر ایران از انزوا خارج شود، امکانات فراوانی برای آن فراهم خواهند شد که الآن ایران از این امکانات محروم است. روسیه از طرف همکاری استثنایی ایران به یکی از شرکای فراوان ولی مهم این کشور تبدیل خواهد شد. این ادعا درست است ولی خود ایران می خواهد از انزوا خارج شود. هم مردمی که از تحریم ها به تنگ آمده اند و هم نخبگان سیاسی که برنامه های سیاسی آنها ابعاد منطقه ای و حتی گسترده تری دارد، می خواهند به انزوا پایان دهند. لذا نباید به این عامل امید بست که طرف مقابل (یعنی ایران) چاره دیگری ندارد. دیر با زود امکان انتخاب فراهم خواهد شد ولی از رفتار مسکو پس مزه تلخی باقی خواهد ماند.در مجموع، با استفاده از گفتگوها با نمایندگان جامعه کارشناسی ایران می توانیم از زاویه دید آنها به خود بنگریم. این نگاه از طرف غربی نیست که بدان عادت کرده ایم.
همکاران ایرانی قبل از همه به یک موضوع علاقه مند هستند: آیا روسیه جداً با غرب وارد مناقشه شده و می خواهد به شرق روی آورد؟ یا اینکه در روابط با شریک عادی آن مرحله تیره ای فرا رسیده و روسیه به حرکات سراسیمه در جهت جستجوی شریک جایگزین پرداخته است تا به عشق قدیمی خود نشان دهد که غیر از او هم کشورهای دیگر وجود دارند؟ ولی بعد از آن روسیه و غرب دوباره همدیگر را در آغوش خواهند گرفت که شاید نوسازی جدید روابط یا خدای نکرده چیزی شبیه به پروسترویکا رخ دهد.
از نظر ایرانیان، تا کنون از این اتفاق ها افتاده است. دائماً سئوال می کنند که اگر ما و شما با چنین قاطعیتی با سلطه جویی آمریکایی مخالفت می ورزیم، چرا روسیه به همه بسته های تحریم های سازمان ملل علیه ایران رأی داد؟ روسیه مقاومت و گاهی اعتراض میکرد ولی بالاخره رأی می داد. لغو قرارداد سال 2010 درباره صدور سامانه های اس-300 به طور خاصی احساسات ایرانیان را جریحه دار کرد. ایرانیان اعتقاد کامل دارند که این قرارداد مشمول تحریم ها نشده بود و اینکه کالای مذکور می توانست به ایران رسانده شود. آنها ضمن اشاره به قضیه ناوهای میسترال با نیش خند طعنه آمیزی خاطرنشان می کنند: الان می بینید عدم اجرای تعهدات طرف دیگر چقدر ناراحت کننده است؟
در ورای تردیدها در خصوص قابل اعتماد بودن قول و عده های روسیه، بی اعتمادی جدی تری پنهان شده است: روسیه که به تشدید اینقدر تند روابط با غرب تن داده است، می خواهد روی چه چیزی متکی شود؟ با وجود اینکه مقامات ایرانی (به خصوص محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق) همیشه تأکید کرده و می کنند که نباید از آمریکا ترسید، تهران خوب می فهمد که فشار جامع سیاسی و اقتصادی غرب کار کوچکی نیست. یک کشور می تواند تحت چنین فشاری زنده بماند ولی نمی تواند برنامه های بزرگ خود را اجرا کند. درست است که پایگاه اقتصادی روسیه از ایران قوی تر است ولی با غرب قابل مقایسه نیست. در این شرایط سئوال می کنند که شما چطور می خواهید از پس این مسایل بر آیید؟ تا کنون از الگوی جدید توسعه اقتصاد روسیه هم خبری نشده است...
این گونه ملاحظات با لحن گوناگون اعم از دلسوزی و نزاکت دوستانه تا چیزی شبیه به تحقیر، بیان می شوند. باید برداشت نسبتاً سرد از سیاست روسیه نسبت به کریمه و اوکراین را اضافه کرد. نه محکومیت در کار است و نه حمایت. عده ای رفتار شجاعانه و تند پوتین را پسندیده اند و دیگران ابراز شک و تردید کرده و می گویند که روسیه غیر از این حرکات تند و سراسیمه برای توطئه های زیرکانه غرب پاسخی ندارد.
ایران کشوری با ادعا های بزرگ، اراده قوی چشم گیر، متانت و سرسختی بزرگ و دیپلماسی کار کشته است. این کشور در تقاطع مهمترین روندهای جهانی واقع شده است. در شرایط جدیدی که برای مدت طولانی نصیب مسکو شده است، تهران شریک طبیعی ماست که به روسیه علاقه مند است. ایران به متحد ما تبدیل نخواهد شد زیرا مانند روسیه برای استقلال و منافع خود ارزش زیادی قایل است. قاطعیت در دفاع از منافع خود، بهترین وسیله برای متقاعد کردن ایرانیان به جدی بودن نیات روسیه است. اصل کار این است که این نیات منطقی و قابل فهم باشد.همزمان بد نیست الگوی ایرانی بقای وجود در شرایط تحریم های بسیار شدید خارجی (به خصوص در سال های اخیر) را به دقت مطالعه کنیم تا همه نواقص و فرصت های این وضع را بفهمیم.