علامه عزيزي
در تمام کشورهاي دنيا، مسوولان کشور در تيررس توجه بيشتر افکار عمومي هستند به طوري که مردم ازدواج، تولد و روابط عادي، غير متعارف و عجيب و غريب سياسيون و وابستگان آنهارا به دقت دنبال ميکنند.
ازدواجهاي سياسيون مساله عجيبي نيست اما در هر نظام سياسي بسته به تسلط افکار محافظهکار يا ميانهرو اين مساله از ابعاد متفاوتي برخوردار است. تاثير پارادايم مسلط هر نظام سياسي در افشا يا مخفي کردن ازدواج يا روابط زناشويي سياسيون يا اطرافيانشان تا بدانجاست که تا به امروز کمتر اطلاعات موثقي درباره کيفيت و نحوه ازدواج اين افراد منتشر شده است.
معمولا سيستمهاي فکري سياسي وابسته به جريانهاي محافظهکاري کمتر حاضرند اطلاعات منحصر به فرد شخصي از زندگي زناشويي خود و فرزندانشان را در معرض کنکاش افکار عمومي قرار دهند، چرا که معتقدند اين مسايل امور شخصي افراد تلقي شده و تفحص در باره آنها درست نيست.
اما از دگر سو در برخي نظامها ، سياسيون با مطرح کردن زندگي شخصي خود و رنگ و لعاب دادن به برخي زواياي روابطشان تلاش ميکنند که در ميان افکار عمومي از مقبوليت و اعتبار نسبي برخوردار شوند.
مثلا در يکي از رقابتهاي انتخاباتي در غرب، يکي از کانديداها خود را اينگونه به حضار معرفي کرد: من در نهايت فلاکت بزرگ شدم و در اوج نداري ازدواج کردم اما همسر خود را دوست دارم و به زندگي خود افتخار ميکنم در سيستمهاي غربي سياسيون از عنصر خانواده و علاقه به همسر به عنوان يکي از فاکتورهاي مورد توجه افکار عمومي بهرهبرداريهاي سياسي خاصي ميکنند.
از يک منظر شايد بتوان آنچه را که ازدواجهاي سياسي – مصلحتي ناميده ميشود را نيز در زمره انواع متفاوت ازدواج قرار داد.
در ازدواجهاي سياسي! اصليترين اولويت طرفين ازدواج و خانوادههاي آنها، آيندهنگري در راستاي حفظ مقام و موقعيت سياسي است به نحوي که حسابگري سياسي فوقالعاده جريانهاي سياسي حتي در برخي مواقع مانع از رعايت کامل جوانب امر و توجه به اصول و مقدمات اوليه عرفي در هر ازدواج است.
نگرش مصداقيتر به ترتيب و روند ازدواجهاي سياسي در ايران با نگاهي تاريخي به روند وقوع آنها نشان ميدهد که اساسا اين امر امروز از دوران قاجار تا دوره فعلي از افزايش قابل ملاحظهاي برخوردار بوده است.
در آن دوران نگرش به مساله ازدواج به شدت مصلحتي و برخاسته از انگيزههاي سياسي بوده مثلا خواهر ناصرالدين شاه عزت الدوله ابتدا با امير کبير و پس از توطئههاي سياسي متعاقب آن به عقد ميرزا آقا خان نوري عامل انگليس در آمد.
با اين حال نميتوان صرف سابقه تاريخي بدِ اينگونه ازدواجها، آنها را از اساس مردود دانست نگرش منفي به ازدواجهاي سياسي بيشتر از آنکه متاثر از نگاه اشرافي به بيبندوباري در انجام مراسم باشد برخاسته از جهتگيري و انگيزههاي بعضا ناگفتهاي است که در اين ميان وجود دارد به عنوان مثال در رژيم گذشته خاندان سلطنت به شدت نگران مراودات بيرون از چارچوب فرزندان دختر و پسر با افرادي خارج از محدوده نهاد سلطنت بودند.
اما پس از انقلاب و با استقرار نظام جمهوري اسلامي، گفتمان ارزشي و اعتقادي و همکاريهاي انقلابي و نهادي افراد تا حد زيادي در وقوع برخي ازدواجها تاثير داشت. اين در حالي است که بيشتر دستاندرکاران ميانسال نظام، قبل از انقلاب ازدواج کرده بودند اما روند جديدي از ازدواجها در جمهوري اسلامي و در ميان سياسيون کشور ايجاد شد که اشاره به برخي از آنها خالي از لطف نيست.
نسل اول: اسلام انقلابي و ازدواج انقلابي
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران نسلي از جوانان مسلمان به قدرت رسيدند كه مبارزه سياسي و اسلام انقلابي براي آنها فرصتي باقي نگذاشته بود تا به ازدواج فكر كنند. ازدواج براي اين نسل در زمره اولويتهاي زندگي نبود و از سوي ديگر به دليل ديدگاه مذهبي و عقيدتي آنان امكان آشنايي گسترده جز از طريق خانواده با جنس مخالف را نداشتند يا اگر داشتند ديدگاه ايدئولوژيك اين جوانان به آنان اجازه نميداد در دانشكده يا جامعه به انتخاب دست زنند.
واقعيت آشكار ديگر اين بود كه نظام تازهتاسيس جمهوري اسلامي نياز به مديراني از جنس اين پيروان اسلام انقلابي داشت و آنان كه در فاصله سني 25 تا 35 سال قرار داشتند و روزگاري گمان نميكردند كه به عنوان كارمند در اداره يا وزارتخانهاي استخدام شوند اكنون در معرض نهادهاي وزارت دولت و وكالت مجلس قرار گرفته بودند و شايد درست نبود كه در «تجرد» بمانند. اينگونه بود كه ازدواج انقلابي به ضرورت اسلام انقلابي تبديل شد؛ ازدواجي كه در درون مناسبات نظام تازه شكل ميگرفت و اخلاق و آداب خاص خود را داشت: با آشنايي خانوادگي آغاز ميشد و با مراسم سادهاي پايان مييافت. گاه در مسجد صورت ميگرفت و تعداد ميهمانان مراسم ازدواج بسيار اندك بود.
ازدواجهايي كه در درون خانواده انقلاب صورت ميگرفت اين مزيت را داشت كه خانوادههاي عضو اين خانواده بزرگتر شناختي كافي از هم داشتند و نيازي به تحقيق بسيار وجود نداشت.
سطح توقعات طرفين از يكديگر نيز اندك بود و به دليل جو اجتماعي موجود، خانوادهها به سادهترين شكل ممكن مقدمات ازدواج را فراهم ميكردند. البته اين نکته را نيز نبايد فراموش کنيم که يکي از سنتهاي قديمي مراجع و علماي حوزه علميه ايران و نجف ازدواج فرزندان آنها با يکديگر بوده و الان نيز اين رسم پابرجاست.
نمونههاي ازدواجهايي از جنس سياسي و مذهبي دامادي که وزير شد
يكي از اين ازدواجهاي مشهور ازدواج محمد محمدينيك مشهور به ريشهري با دختر آيتالله مشكيني بود. ريشهري كه پس از انقلاب اسلامي ايران پس از مدتي حضور در دادستاني ارتش به وزارت اطلاعات، دادستاني ويژه روحانيت، دادستاني كل كشور و سرپرستي حجاج ايراني رسيد. باتوجه به سن کم دختر آيتالله مشکيني مدتي آقاي ري شهري نامزد بودند و اما در خانه آقاي مشکيني رفت و آمد داشتند.
داماد لبنان
ازدواج ديگري كه در اين سالها رخ داد و پيوندهاي خانوادههاي روحاني را استوار ميساخت ازدواج فرزندان دو روحالله به دو دخترخاله بود. سيداحمد خميني فرزند امام روحالله خميني و سيدمحمد خاتمي فرزند آيتالله روحالله خاتمي با دو دخترخاله ازدواج كردند كه سيدمحمد صدر پسرخاله آنهاست.
بدين ترتيب خانواده بزرگي شكل ميگيرد كه پيوند ميان خمينيها، خاتميها و صدرها را برقرار ميكند. اينگونه است كه رئيس جمهور اسبق کشور به دليل نسبتي كه از طريق همسرش با امام موسي صدر مييابد به داماد لبنان مشهور است همچنان كه آيتالله سلطاني طباطبايي پدر خانم فاطمه طباطبايي همسر مرحوم سيداحمد خميني از جمله علمايي بود كه از نامزدي خاتمي براي رياستجمهوري ايران در سال 1376 حمايت كرد.
داماد امام
اما اين تنها پيوند خاتميها و خمينيها نيست. در نيمه دهه 60 سيدمحمدرضا خاتمي ديگر فرزند آيتالله روحالله خاتمي با زهرا اشراقي نوه آيتالله روحالله خميني ازدواج كرد. زهرا اشراقي دختر آيتالله شهابالدين اشراقي داماد امام خميني است كه در سالهاي تبعيد امام خميني دفتر ايشان را هم اداره ميكرد و به هنگام نزاع سران حزب جمهوري اسلامي با ابوالحسن بنيصدر اولين رئيسجمهوري اسلامي ايران از سوي امام خميني به عضويت هيات حكميت براي حل اختلاف درآمد.
آيتالله اشراقي روحاني سنتگرا و در عين حال آزاديخواهي شناخته ميشد كه نسبت به گرايشهاي حاكم عصر خود از استقلال راي و نظر برخوردار بود. شهابالدين اشراقي روز جمعه 20 شهريور 1360 به علت سكته درگذشت. در سال 1386 شوراي نگهبان صلاحيت پسر آيتالله علي اشراقي – كه نامزد اصلاحطلبان براي مجلس هشتم بود – را رد كرد اما با واكنش صريح بيت امام خميني در مرحله تجديدنظر صلاحيت او تاييد شد.
پيوند خوردن خانوادههاي صدر و سيستاني با بيت امام
نوههاي امام خميني نيز ديگر روحاني زادههايي هستند که با بيوت علما و مراجع وصلت کردهاند. سيد حسن خميني شناخته شدهترين نوه امام با دختر آيتالله موسوي بجنوردي از اساتيد حوزه علميه ازدواج کرد. رابطه داماد و پدر زن با توجه به نزديکي تفکرات و انديشههاي مذهبي و سياسي به هم خيلي خوب است و هميشه اين دو در کنار هم در مراسمهاي مختلف حضور دارند.
سيد ياسر و سيد علي خميني نيز به ترتيب با دختر سيد محمد صدر و دختر سيد محمد شهرستاني (نوه آيتالله سيستاني) ازدواج کردهاند. حاصل اين ازدواج پيوند بيوت صدر و سيستاني با بيت امام خميني است.
وصلت قضايي
ديگر ازدواج مذهبي که ميان چهرههاي سياسي و مذهبي ايران شکل گرفت و توجهها را به خود جلب کرد، ازدواج پسر آيتالله موسوي اردبيلي از مراجع تقليد شيعه با دختر آيتالله سيدمحمود هاشمي شاهرودي است.
اين دو رئيس پيشين قوه قضائيه در ايران که هر دو هم اکنون در جايگاه مرجع تقليد قرار دارند از نظر سياسي اختلافهايي باهم دارند. آيتالله سيد محمود هاشمي شاهرودي از جمله روحانيون اصولگرايي است که هم اکنون عضو شوراي نگهبان است و آيتالله موسوي اردبيلي از روحانيون نزديک به جناح چپ و جريان اصلاحات است.
تقابل دو ديدگاه در پيوند خانوادگي
چندي پيش علي مطهري در نطقي جنجالي از دستگاه قضايي کشور که رياست آن بر عهده آيتالله آملي لاريجاني، برادر داماد خانواده مطهري (علي لاريجاني) است خواستههايي داشت که با اعلام جرم عليه وي از سوي دادستان و واکنشهاي جريانهاي مختلف سياسي همراه بود.
يکي از اين واکنشها سخنان داماد خانواده مطهري يعني علي لاريجاني بود که عنوان کرد: «سخنان علي مطهري به گونهاي نبود که دادستان وارد آن شود و نياز به اين ميزان بحث رسانهاي هم نداشت؛ هرچند سخنان وي نادرست و قدري تحقيرآميز بود.»
برادر بزرگتر لاريجانيها و فرزند بزرگ آيت الله ميرزا هاشم آملي اما در يک گفتوگويي تلويزيوني اعلام کرد که مطهري حوادث سال 88 را در حد يک دعواي داخلي کشور ميداند و آن را به خوبي درک نکرده است. همين سخنان کافي بود تا مطهري در نامهاي به اين سخنان جواد لاريجاني پاسخ دهد: «به نظر ميرسد که جناب عالي در قضاوت درباره فتنه 88 تجاهل و تغافل ميفرماييد، اين بديهيات را ميدانيد و خود را به ندانستن و غفلت ميزنيد و نام آن را «بصيرت» ميگذاريد، يا به قول خودتان هوا سرد است و دچار زکام سياسي شدهايد».
علي لاريجاني رابط بين اين دو بيت روحاني است. او در 21 سالگي به خواستگاري دختر شهيد مطهري ميرود تا زمينه يک ازدواج مذهبي و سياسي را در ايران شکل دهد.
علي مطهري روز خواستگاري رئيس مجلس شوراي اسلامي از خواهرش را اينگونه روايت ميکند: «به ياد دارم وقتي که آقاي لاريجاني براي خواستگاري به منزل ما آمد، شهيد مطهري که معمولا درباره موارد قبلي اينطور اظهارنظر ميکرد که «آدم عميقي نيست»، پس از اولين جلسه ملاقات، شخصيت او را با آن که 21 سال بيشتر نداشت، پسنديد.
رفتار بزرگوارانه او با همگان از جمله خانواده ما در اين سي سال و اندي که از آن ايام ميگذرد، گواهي است بر تشخيص درست آن شهيد. آقاي دکتر علي لاريجاني با اخلاق نيکويي که دارند همواره يک داماد محبوب و مطلوب براي خانواده ما بودهاند. اما در کنار نزديکي بين «علي»هاي خاندان مطهري و لاريجاني، نطق علي مطهري و پاسخ برادران لاريجاني شايد به نحوي زمينه اختلاف اساسي را ميان بعضي از اعضاي دو خانواده سياسي و مذهبي ايران نيز نمايان ساخت»
ازدواجهاي سياسي مذهبي فرزندان آيتالله خامنهاي
فرزندان مقام معظم رهبري نيز همچون بيوت ديگر علما، همسران خود را از ميان دختران روحانيون شناخته شده انتخاب کردهاند. سيد مصطفي خامنهاي داماد مرحوم آيتالله عزيز خوشوقت، از روحانيون و علماي شناخته شده تهران است که چند سال پيش فوت کرد. با وجود اين فرزند آيتالله خوشوقت مديركل مطبوعات خارجي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دوره سيدمحمد خاتمي بود و در پرونده زهرا كاظمي اظهارنظري متفاوت از اظهارنظرهاي رسمي كرد.
سيد مجتبي خامنهاي نيز با دختر غلامعلي حداد عادل رئيس سابق مجلس شوراي اسلامي ازدواج کرده است.سيد مسعود خامنهاي فرزند ديگر مقام معظم رهبري، داماد آيت الله سيد محمدباقر خرازي از مدرسين حوزه علميه قم و شوهر خواهر سيد صادق خرازي معاون وزير امور خارجه دولت خاتمي است. دختر مقام معظم رهبري با فرزند حجتالاسلام والمسلمين محمدي گلپايگاني رئيس دفتر رهبر انقلاب اسلامي ازدواج كرده است.
بدين ترتيب با مروري بر ازدواجهاي فرزندان مقام معظم رهبري ميتوان گفت هيچ يك از اين ازدواجها نميتواند واجد معناي جناحي يا سياسي خاصي باشد. به جز آنكه همگي آنها در محدوده خانوادههاي مذهبي و سياسي انقلاب اسلامي رخ داده است. حداد عادل ماجراي خواستگاري مجتبي خامنهاي را اينگونه روايت ميکند: «آن زمان دخترمان ديپلم گرفته بود و کنکور هم شرکت کرده بود.
پس از مقدمات کار، يک روز پسر آقا و مادرش با يک قواره پارچه به عنوان هديه براي عروس آمدند و صحبت کرديم و پس از رفتن آقا مجتبي، نظر دخترم را پرسيدم، ايشان موافق بودند. بعد از چند روز خدمت آقا رفتيم. آقا فرمودند؛ «آقاي دکتر، داريم خويش و قوم ميشويم.» گفتم؛ «چطور؟» گفتند؛ «خانواده آمدند و پسنديدند و در گفت وگو هم به نتيجه کامل رسيده اند، نظر شما چيست؟» گفتم؛ «آقا، اختيار ما دست شماست».