مطالعه انجام شده در هفت پروژه پیشنهادی¬، توضیح میدهد که چگونه میتوان ذهن و قلب عموم مردم ایران و همچنین نخبگان آن را به تسخیر ایالات متحده در آورد:
پایگاه بصیرت،مهدی نادری نژاد/ ریشه قصه شنگول و منگول به قرن پنجم میلادی میرسد. قصه¬ای قدیمی و اصیل که پیام¬های متفاوت و متنوعی را به خواننده منتقل می¬کند. نفوذ یکی از پیام¬های این داستان است. این قصه به روش غیرمستقیم می رساند که دشمن ممکن است در لباس مبدل همچون فرهنگ، سیاست حتی علم قصد ورود به حریم خانه را داشته باشد، در آن زمان برخیها هستند که راستی آزمایی میکنند و می خواهند دستهایش را ببینند؛ اما در نهایت برخی ها فریب خورده و طعمه گرگ می شوند. گلوگاه نفوذ دشمنان امروزی عمدتاً حوزههای علمی و مراکز دانشگاهی با استفاده از ابزارهای جنگ نرم است.
رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرمایند:
« مخاطبان اصلی جنگ نرم مردم به ویژه نخبگان، دانشگاهیان، دانشجویان، جوانان و عناصر فعال هستند.»
« آنها به دنبال تأثیرگذاری بر مردم و تغییر طیف وسیعی از باورهای آنان به ویژه جوانان و نخبگان هستند که باورهای اعتقادیِ دینی، سیاسی و فرهنگی مردم از جمله این باورها است.»
ایشان در تیرماه امسال در جمع اساتید دانشگاهها میفرمایند:
« مطمئنّاً انگیزههایى وجود دارد در جبهه دشمنان ما براى متوقّف کردن حرکت علمى کشور. حالا بعضىها روى کلمه دشمن حسّاسیّت دارند؛ به ما اعتراض می¬کنند که چرا مدام می¬گویید دشمن، دشمن...»
«آرامش دانشگاه کمک کننده به این است که دانشگاه بتواند در زمینه مسائل علم - که این همه اهمّیّت دارد - کار خودش را انجام بدهد، وظیفهى خودش را انجام بدهد و اگر خداى نکرده عکس این بشود، اوّلین ضربهاى که خواهیم خورد، این است که حرکت علمى در دانشگاه و به تبع آن در کشور متوقّف خواهد شد یا کند خواهد شد؛ و عرض کردیم توقّف، به معناى عقبگرد است.»
شورای ملی ایرانیان آمریکا (NIAC) در گزارشی که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، برای نزدیک شدن آمریکا و متحدانش به دولت روحانی و در عین حال برای به حاشیه راندن تفکر مقاومت در برابر آمریکا در ایران، هفت استراتژی را به ایالات متحده پیشنهاد میدهد. این گزارش در مقدمه خود آورده است:
«اوباما گفت که اگر ایران مشتهایش را باز کند، آمریکا دست دوستیاش را به سوی او دراز میکند. حدود ۵ سال بعد، انتخاب حسن روحانی به عنوان ریاست جمهوری ایران، این کشور فرآیندی عملی را به سمت دیدگاه اوباما شروع کرده است. برخلاف نظر عموم در واشنگتن، شواهد کمی مبنی بر این سخن که تحریمها باعث باز شدن و انجام تغییرات عملی در ایران شده، وجود دارد. به علاوه، نتیجهای غیر منتظره در انتخابات ریاست جمهوری ژوئن در ایران، در نتیجه به وجود آمدن همبستگی سیاسی بیسابقه پدید آمد و مردم ایران تصمیم گرفتند دیگر مانند انتخابات سال ۲۰۰۹ از تقلب سخنی نگویند. مطالعه شورای ایرانیان مقیم آمریکا ضمن ساده دانستن تغییر دادن رویکرد سیاسی در ایران می آورد:
« این امکان وجود دارد که بتوان با ایران به صورت کاملاً محترمانه برخورد کرد- که البته مسیری دو طرفه است نه یک طرفه- و در کنار آن نگرانیهای جهانی را نیز به پیش برد. با توجه به تحلیل رفتارهای گذشته تندروها در ایران، آمادگی برای دریافت عکسالعملهای منفی و دیدن توهّم توطئه از سوی آنان را باید داشته باشیم. تا رسیدن به هدف، هر نوع درگیری و برخورد انتظارات، مسائل و نیروهای داخلی را تولید خواهد کرد که باید محاسبه و پیشبینی شوند. بنا بر این دولتهای غربی نیاز به استراتژی چند لایه، به خوبی زمانبندیشده و صبورانهای علیه ایران دارند. هسته اصلی در یک رویکرد جدید علیه ایران، درگیر شدن با عموم مردم ایران و سهامدارانی است که به طور ویژه با سهامداران غربی رابطه دارند...»
مطالعه انجام شده در هفت پروژه پیشنهادی¬، توضیح میدهد که چگونه میتوان ذهن و قلب عموم مردم ایران و همچنین نخبگان آن را به تسخیر ایالات متحده در آورد:
1. نشستهای علمی میان ایران و اروپا- آمریکا (دیپلماسی علمی): آمریکا و اروپا میتوانند دانشمندان خود را به داشتن نشستهایی با دانشمندان ایران ترغیب کنند. البته به صورتی که باعث تقابل علمی و رقابتی نشود؛ و باید که به افتخار دانشمندان باستان ایران مثل عمر خیام و بو علی سینا برگزار شوند تا میزان بروز شک در تهران را حداقل کند. از سوی دیگر، برای اطمینان از اینکه این نشستها تأثیر مطلوبی بر روند مأموریت خواهد گذاشت، آمریکا و متحدانش میتوانند از شخصیتهای برجسته آمریکایی و ایرانی-آمریکایی مانند بیل گیتس، پیر امیدیار و امید کردستانی استفاده کنند. نشستهای علم اعصاب به شدت پیشنهاد میشود؛ زیرا ایران از پیشرفتهترینها در جهان است. با استفاده از تشجیع و کمک به تسهیل همکاریهای علمی، آمریکا و غرب پیامی واضح را به طیف سیاسی ایران خواهند فرستاد که لبه برنده همکاریهای علمی برای نزدیک شدن به یکدیگر بسیار مناسب است. این سبک از علم- دیپلماسی که ایران را شریک میبیند نه مشتری، به نخبگان علمی وزنی میدهد که باعث قدرتمند شدنشان در مقابل تندروها خواهد شد. اگر میراث علمی ایران را بفهمیم و به آن احترام بگذاریم، ضرورتاً و قطعاً باعث کاهش تقابل افراطگراها با اعتدالیون در ایران خواهد شد. در این زمینه تلاشهایی هم صورت گرفته است اما ورود مستقیم آمریکا و اروپا به این حوزه، برای تقویت این تلاشها بسیار مؤثر خواهد بود.
از جمله موارد این ورود مستقیم آمریکا و اروپا به نشستهای علمی را میتوان سفر هیأتهای دانشگاهی از آمریکا و آلمان به ایران را نام برد که البته برخی از اعضای آن با اهدافی غیر دانشگاهی نیز در غالب این پروژه در کشور حضور یافتند.
این گزارش تصریح میکند که با تشویق و تقویت همکاریها میان جوامع دانشگاهی ایران و آمریکا و اروپا، ایالات متحده و دولتهای اروپایی پیامی روشن به ایرانیها خواهد بود که همکاری در موضوعات علمی غیرحساس ممکن و برای همگان مفید است. این دیپلماسی علمی موجب تقویت نخبگان علمی خواهد شد؛ نخبگانی که همواره در مقابل تندروها قرار گرفتهاند...»
2. انرژی پاک: از آنجا که ایران به شدت به انرژی نیازمند خواهد بود، آمریکا و اروپا میتوانند هیأتهای نمایندگی خود را برای همکاری در مورد انرژیهای پاک و تجدیدپذیر مثل خورشیدی و باد به ایران بفرستند. با این کار به مردم و نخبگان ایران فهمانده میشود که غرب با نگرانیهایش به دنبال محروم کردن ایران از انرژی نیست.
یکی از توجیهات مقامات ایران برای برنامه هستهای خود مطرح میکنند، نیازهای داخلی این کشور به انرژی است. بدین منظور، آمریکا و اروپا میتوانند با همکاری هم هیأتهایی متشکل از نمایندگان انرژی پاک را به تهران ارسال کنند تا در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر با ایران همکاری کنند.
پیامهای اصلی این همکاریها عبارت است از:
الف . غرب اساساً مخالف با ارسال تکنولوژی انرژی به ایران نیست.
ب. نیاز ایران به انرژی میتواند از طریق انرژی پاک تأمین شود.
ج. ایران ظرفیت دارد تا مرکزی برای توسعه تکنولوژی انرژیهای تجدیدپذیر برای کل منطقهاش است.
3. فرستادن رئیس کمیته علمی کنگره آمریکا به تهران: باید یک ارتباط قانونی اعتمادساز البته به صورت کمتکرار و به ندرت میان کنگره آمریکا و مجلس ایران برقرار کرد. این ارتباط باید توسط نمایندگان شجاعی صورت گیرد که میخواهند به سمت حفظ احترام حکومت ایران حرکت کنند. آمریکا میتواند برای برقراری رابطه علمی، مستقیماً با آیتالله خامنهای و حسن روحانی ارتباط برقرار کند.
رئیس کمیته علم کنگره باید با محمد مهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزش، تحقیق و تکنولوژی مجلس ایران ارتباط برقرار کند. جذب پشتیبانی این شخص و رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس ایران آقای علاءالدین بروجردی نیز شدنی است. به این صورت این پیام به تهران ارسال میشود: سرسختترین ارگان سیاسی آمریکا با بیشترین سابقه مواضع و سیاستهای ضد ایرانی، میتواند همکاری عملی در حوزههای غیرحساس داشته باشد.
4. بازدید رؤسای دانشگاههای مهم آمریکا از تهران: رؤسای دانشگاهها نیز میتوانند حال و هوای احترام را نیز به ایران تلقین کنند و ارتباط دانشگاههای ایران با جهان را زیاد کنند. کاخ سفید باید به عنوان گام نخست، رؤسای دانشگاههای مهم آمریکا را برای همکاریهای آکادمیک به ملاقات همتایان آنها در ایران بفرستد. ایالات متحده باید به امور پذیرش دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آمریکا اهتمام بورزد. اکنون برخی از رؤسای دانشگاههای ایران طرفدار روایت مثبت جاری در ایران هستند و باید از آنها برای برقراری روابط این چنینی استفاده کرد. این ابتکار با سفر چند ماه قبل یک تیم دانشگاهی از دانشگاه "بال” آمریکا و چند دانشگاه آمریکایی دیگر محک زده شد و ضمن سفر به ایران، با اعضای هیأت علمی سیزده دانشگاه و مؤسسه تحقیقاتی در تهران، شیراز و اصفهان دیدار و تبادل نظر کردند. گرچه این دیدار در سکوت خبری صورت گرفت اما بازخوردهای مثبتی از داخل ایران – دست کم برای اولینبار در نوع خود – به طرف آمریکایی ارسال نکرد.
5. برنامههای بورس کردن دانشجویان ایرانی: مقامات دولت اوباما و کنگره باید مراحل بورس شدن و رفت و آمد دانشجویان ایرانی میان ایران و آمریکا را تسهیل کنند. ایالات متحده باید گروههایی را جهت برقراری رابطه اداری میان تهران و واشنگتن برای انجام این امور تعیین کند. این امر، سه نتیجه استراتژیک برای آمریکا خواهد داشت: روایت مثبت روحانی را از طریق احترام و منافع متقابل تقویت میکند. این امر نشان میدهد که ایالات متحده به دنبال سرمایهگذاری روی آینده ایران و سرمایههای اجتماعی و انسانی این کشور است و این امر نهایتاً فاصله پیش آمده میان ایران و آمریکا را کاهش میدهد.
افزایش پذیرش دانشجویان ایرانی در دانشگاههای اروپایی در دو سال اخیر و تسهیل اعطای بورسیههای تحصیلی از جمله تغییراتی بوده است که در این زمینه ایجاد شده است. نایاک نیز در زمینه معرفی بورسها و تسهیل پذیرش دانشجویان ایرانی (ایرانی- آمریکایی) در دانشگاهها و مؤسسات آمریکایی برنامههایی را طراحی و اجرا کرده است.
6. طرحهای زیستمحیطی در دریاچه ارومیه: آمریکا و اروپا برای تقویت روایت مثبت در ایران باید توسط برگزاری سیمنارهای بینالمللی به دوباره زنده کردن دریاچه ارومیه که در حال خشک شدن است، کمک کنند. در کنار این کار باید با سازمان حفاظت از محیط زیست ایران ارتباط برقرار شود. پیام اصلی این کار غرب این است که به ایران نشان میدهد نگران مسائل زیستمحیطی ایران و به دنبال همکاری در این زمینه است. ضمناً این کار باعث تبادل تجربیات در این زمینه و گسترش آن به نواحی دیگر زیست محیطی نیز میشود.
7. آلودگی هوا در ایران: ایالات متحده و اروپا میتوانند به ایران در کنترل آلودگی هوای ناشی از اتومبیلها و کارخانجات در شهرهای بزرگ و از بین بردن ذرات معلق هوا در شهرهایی چون اهواز کمک کنند. یک دیپلمات که از نزدیکان روحانی است میگوید اگر غرب بتواند این معضل را حل کند گامی بلند در جهت منزوی کردن تندروها در ایران برداشته است. ایالات متحده و متحدانش باید برای این موضوع هم به دنبال برقراری رابطه عملی با دانشمندان این کشور باشند.
این گزارش با ارائه آماری از میزان آلودگی هوا در ایران – به عنوان مثال این مسأله که در دو سال پیش از انتشار این گزارش تهران تنها ۲۵۰ روز هوای سالم را تجربه کرده است – اشاره میکند که هرساله بیش از چهار هزار مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در ایران رخ میدهد. همچنین بنابر ادعای مطرح شده در این تحقیق، در میان ۱۰ شهر آلوده جهان، نام چهار شهر ایران از جمله اهواز نیز به چشم میخورد که به عنوان آلودهترین شهر جهان معرفی میشود.
در ادامه، سوء مدیریت دولتی در این زمینه عامل اصلی افزایش آلودگی نام برده شده است، در حالی که به عنوان مثال در مورد اهواز، عواملی چون خشکسالی و توافق اجرای طرحهای تثبیت خاک و شنهای روان در کشور عراق بدلیل جنگ و حضور داعش در این کشور، نادیده گرفته شده است.
در پایان این مطالعه، نگارندگان گزارش متذکر شدهاند که هر یک از این راهکارها و ابتکارات اعتمادسازی میان ایران و آمریکا، در داخل ایران با چالشهایی مواجه خواهد شد.
بی¬شک آمریکایی¬ها ابزار¬ها و گلوگاه نفوذ به این پروژه را کلید زده¬اند که به شرح ذیل است:
آمریکا پروژه ویژه¬ای را درباره دانشگاه¬های مهم در ایالات متحده و مطالعاتی که در این مراکز آموزشی و پژوهشی در باره ایران صورت می گیرد، ارائه می¬دهد.
این پروژه، اطلاعاتی را درباره دانشگاه¬ها، مراکز مطالعات ایرانی در آنها و اندیشه¬وران برجسته ای که ریاست این مراکز پژوهشی را بر عهده دارند شامل می شود.
1. دانشگاه هاروارد
پروژه تاریخ شفاهی ایران در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد
2. دانشگاه پرینستون
مرکز شرمین و بیژن مصور رحمانی برای مطالعات ایران و خلیج فارس
3. دانشگاه ییل
برنامه مطالعات ایرانی در مرکز مک میلان دانشگاه ییل
4. دانشگاه مریلند، کالج پارک
انستیتوی مطالعات ایرانی روشن
5. دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس
برنامه مطالعات ایرانی (ایرانشناسی) دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس
6. دانشگاه استنفورد
برنامه مطالعات ایرانی حمید و کریستینا مقدم
7. دانشگاه ویرجینیا
برنامه مطالعات ایرانی (ایرانشناسی) در دانشگاه ویرجینیا
8. دانشگاه کلمبیا
مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا
9. دانشگاه نیویورک
پروژه ابتکاری مطالعات ایرانی در دانشگاه نیویورک
10. دانشگاه آریزونا
برنامه زبان فارسی و مطالعات ایرانی (ایرانشناسی) دانشگاه آریزونا
عدهای عافیتطلبی را بر اظهارنظر و روشنگری ترجیح میدهند حاضر نمیشوند باردیگر پای آرمانها فداکاری کنند و عدهای دیگر، خسته از مبارزه و انقلاب، خستگی خود را به پای مردم مینویسند. به کنج عزلت خزیده ،سکوت میکنند! طبیعی است که در اثر سکوت و روشنگری نکردن خواص، دامن زدن دائمی به نیازهای واقعی و ساختگی جامعه و بالاخره ناراضیتراشی عامدانه، نیل به عملیات نفوذ برای دشمن، توهمی دست یافتنیتر قلمداد میشود و هر روز به نحوی بر دامنه آن افزوده میگردد! روزی با اختلافافکنی بین وفاداران به انقلاب، روزی با قرار دادن «اقتصاد» در برابر «استقلال» و روزی با ایجاد بحرانهای ساختگی، با کوتاهی در رسیدگی به حال مردم، با حمله به ارکان نظام توسط عواملی از درون نظام ! آنها با سرعت و شتابی چشمگیر به تعداد و تکرار ضربات و همزمان به نشان دادن در باغ سبزها ادامه میدهند تا بلکه به زعم خود کار را یکسره کنند! در چنین شرایطی تکلیف آحاد جامعه و البته خواص سنگینتر نیست!؟