صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۶  ، 
کد خبر : ۲۸۳۹۹۷

یادداشت روزنامه‌ها 28 آبان

روزنامه کیهان **

زمینه داشت یا پشت پرده؟/ جعفر بلوری

حوادث «بزرگ» معمولا «اتفاقی» رخ نمی‌دهند؛ گاهی «زمینه وقوع» دارند، گاهی هم «پشت پرده» دارند. مثلا قتل«فرانتس‌ فردیناند»، ولیعهد اتریش‌ و همسرش‌ در ژوئن‌ ۱۹۱۴ به‌ دست‌ یک‌ جوان‌ صرب‌ بوسنیایی‌، حادثه‌ای بود که منجر به جنگ جهانی اول شد. حادثه‌ای به بزرگی جنگ جهانی اول، «زمینه» داشت نه «پشت پرده». رقابت‌ و نارضایتی‌ کشورهای‌ قدرتمند اروپایی‌ و تعارض‌ جدّی‌ منافع‌ آنان‌ در سراسر جهان‌ زمینه‌ساز این جنگ بود و قتل ولیعهد اتریش و همسرش هم فقط یک جرقه بود. اما حادثه 11 سپتامبر بنا به ده‌ها دلیل، سند و مدرک که بارها در رسانه‌ها اعلام شده، «پشت پرده» داشت و یک توطئه بود. «توهم توطئه» را هم، اصولا، با هدف جلوگیری از یافتن همین پشت پرده‌ها وارد ادبیات سیاسی کرده‌اند.

گاهی برای یافتن «اهداف» و «پشت پرده ها» اما، باید به پیامدهای آن حادثه بزرگ نگریست. حادثه 11 سپتامبر، حادثه بزرگی بود، پیامدهای بزرگی هم داشت. از پیامد مهم این حادثه، لشکرکشی غرب به منطقه ثروتمند خاورمیانه بود؛ طرح «خاورمیانه بزرگ» هم از دل همین حادثه بزرگ زاییده شد. اشغال برخی کشورهای مهم منطقه غرب آسیا، غارت ثروت آنها، جابه‌جایی برخی مرزها، تامین امنیت برخی رژیم‌ها و در نهایت نابودی مقاومتی که ایران در راس آن است، «اهداف» و «پشت پرده ها»ی توطئه 11 سپتامبر بود. تمام این اقدامات و جنایات هم با نام «مبارزه با تروریسم» صورت می‌گرفت آن هم از سوی کشورهایی که سابقه و ید طولایی در جنگ‌افروزی و اشغالگری دارند! و خالق یا حامی تروریست‌های جلادی مثل طالبان و صدام بودند. هرچند؛ آمریکا و متحدانش با لشکرکشی به غرب آسیا، بنا به دلایل متعدد به اهداف پلید خود نرسیدند و این توطئه نیمه کاره ماند اما، هرگز رها نشد!

مدتی است حادثه بزرگی در پاریس رخ داده است. 7 تروریست بازگشته از سوریه برای نخستین بار به قلب اروپا زده و صدها غیرنظامی بی‌گناه را کشته و مجروح کرده‌اند. اکنون که در حال مطالعه این وجیزه‌اید، در خیابان‌های پاریس و اطراف این شهر، قیامتی برپا شده است. سه ماه حالت فوق‌العاده اعلام شده، در خیابان‌ها نیروهای پلیس، ارتش و تروریست‌ها در حال تعقیب و گریزند، مسابقه فوتبال آلمان و هلند از ترس عملیات تروریستی لغو شده، بطور مرتب، خبر از کشف سلاح و مواد منفجره و بمب در آمبولانس و خانه و کلیسا و ... منتشر می‌شود، پرواز هواپیماهای مسافربری به دنبال تهدیدات تروریستی لغو می‌شود، حملات و انفجارهای تروریستی پراکنده‌ای رخ می‌دهد و روزی نیست که در این کشور خونی ریخته نشود، بمبی کشف نگردد و عده‌ای تروریست با کلی سلاح و مهمات و بمب دستگیر نشوند. اوضاع در سایر کشورهای غربی نیز بسیار ملتهب است. وضعیت امروز حاکم بر غرب «آرامش قبل از توفان» است.

اما سوالات بسیار مهمی هم مطرح شده است. آیا حادثه پاریس «زمینه» داشته یا «پشت پرده»؟ آیا ادامه پروژه ناتمام خاورمیانه بزرگ آغاز شده یا اتفاقی است کاملا اتفاقی رخ داده و مراکز اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی در آن نقشی ندارند؟

از مجموعه تحولات و موضع‌گیری‌های پس از حادثه پاریس اینگونه بر می‌آید که، یک «اجماع ملی» و «جهانی» علیه داعش و تروریسم در حال شکل گیری است. شکل گیری این اجماع نیز به شدت متاثر از فضای احساسی و روانی حاکم بر کشورها و خطری است که دنیا از بابت هیولای داعش احساس کرده است. تا اینجای کار مشکل آنقدرها جدی نیست، چرا که هیچ کس مخالف اجماع و اتحاد جهانی علیه داعش و تکفیری‌ها که در جنایت حد و مرز نمی‌شناسند نیست. مشکل از آنجا شروع می‌شود که گفته شود، قرار است آمریکا و متحدین غربی و عربی اش سکاندار این اجماع جهانی ضد تروریستی شوند!

آمریکا به عنوان صاحب اصلی سگ هار داعش - و در خوش‌بینانه‌ترین حالت- عامل غیرمستقیم ایجاد داعش، بخشی از مشکل است، بنا بر این محوریت قرار گرفتن این کشور در اجماع جهانی ضد داعش آن هم با شعار اسد باید برود، هم مضحک است و هم مشکوک.

اینکه پس از حادثه پاریس، از سوی غربی‌ها به همان اندازه‌ای که علیه داعش موضع‌گیری می‌شود، علیه اسد نیز موضع گیری می‌شود مسئله بسیار مهمی است. اتفاقا، همین یک مسئله کافی است تا حادثه پاریس را از اساس مشکوک و پشت پرده‌ای دانست. دشمن، این روزها بشار اسد، قاتل داعش را جزو خطوط قرمز خود قرار می‌دهد و در عین حال بر لزوم نابودی داعش هم تاکید می‌ورزد. اینکه رئیس جمهور فرانسه،آمریکا، آلمان و انگلیس پس از حادثه پاریس سفت و سخت‌تر از گذشته می‌گویند، اسد باید برود، یک تضاد آشکار با هدف اعلامی آنها یعنی مبارزه با داعش دارد و یک موضع غیرمنطقی، غیرقانونی هم هست. نیست؟ مگر نه اینکه اسد بیش از 4 سال است که جور تمام دنیا را کشیده و به تنهایی در حال نبرد با تکفیری‌های آدمخوار است! همان تکفیری‌هایی که امروز غربی‌ها می‌گویند، آنها را نشانه رفته است.

مسئله مشکوک دیگر، تلاش‌هایی است که همین چند کشور غربی- با سوء استفاده از فضای ملتهب حاکم بر غرب- با هدف مجاب کردن حامیان نظام سوریه- یعنی روسیه و ایران-برای رها کردن اسد آغاز کرده‌اند. حمایت ایران، روسیه، عراق، لبنان و حزب الله از بشار اسد، حمایت از یک شخص نیست، حمایت از یک تفکر و یکی از بازوهای اصلی مقاومت است. سوریه اگر امروز اینگونه وحشیانه به صحنه تاخت و تاز حرامی‌های داعش و غرب تبدیل شده، به خاطر پای کار بودن شخص اسد در مقاومتی است که آرامش را از رژیم کودک‌کش صهیونیستی گرفته است. اسد کافی است اعلام کند، دیگر در کنار ایران و حزب‌الله و ملت مظلوم فلسطین نیست تا همین غرب و کشورهای مرتجع عرب آستین‌ها را بالا زده، یک شبه ضمن کشیدن قلاده داعش، سوریه را بهتر از قبل آباد کنند. درست به همین دلیل باید بشار اسد خط قرمز ما باقی بماند.

آغاز زمزمه‌های حمله به سوریه برای مقابله با تروریسم از سوی انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا آن هم پس از حوادث پاریس نیز، این حادثه را به طرز عجیبی به حوادث 11 سپتامبر شبیه می‌کند. حادثه پاریس در حال شکل دادن یک اجماع غربی در سطح مردم و مسئولان برای توجیه لشکرکشی غرب به منطقه است. برخی از کشورهای غربی به خاطر مخالفت‌های گسترده مردمی و سیاسی، حاضر به مشارکت در ائتلاف بی‌خاصیت آمریکا علیه داعش نشده بودند. ائتلافی که جز نابودی زیرساخت‌های سوریه، افتخار دیگری ندارد. اما امروز به برکت حادثه پاریس، این مخالفت‌ها رفته رفته کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود. حتی از روسیه برای شرکت در این جنگ دعوت می‌شود تا سرعت محیرالعقول ائتلاف روسی-سوری در نابودی تکفیری‌ها گرفته شود!

نکته مهم دیگر، به مسئولین کشورمان بازمی‌گردد. غربی‌ها در مذاکرات هسته‌ای نشان دادند، اصلا قابل اعتماد نیستند. مهمترین عامل دوام مقاومت منطقه نیز کشور عزیز خودمان ایران است که مظلومین دنیا به آن چشم امید بسته‌اند. غربی‌ها با استفاده از حادثه پاریس، تلاش زیادی می‌کنند، پای ایران را هم به این ائتلاف غربی باز کنند تا بدین ترتیب، اول روحیه مقاومت را تضعیف کنند و بعد ریشه آن را بزنند. پیوستن ایران به ائتلاف آمریکا، چه پیام مخربی برای مقاومت دارد؟! پس از گفت و گوی تلفنی آقای روحانی، رئیس جمهور محترم کشورمان با همتای فرانسوی خود درباره حوادث پاریس، برخی رسانه‌های غربی تیتر زدند: ایران با پیوستن به ائتلاف ضد داعش آمریکا موافقت کرده است، ائتلافی که به دنبال کنار زدن اسد است! نکته تلخ‌تر این که، این نیاز خود را از موضع قدرت و تحت عنوان یک امتیاز به ایران مطرح می‌کنند.

همه این نکات به علاوه نکات مهم دیگری که طرح آن در این وجیزه نمی‌گنجد، نشان می‌دهد، اینکه عده‌ای می‌گویند، حادثه پاریس یک توطئه برای لشکرکشی به منطقه و زدن مقاومت است، زیاد هم بیراه نیست. به ویژه اینکه یادآوری کنیم، پروژه آمریکا برای منطقه که با حادثه پیچیده 11 سپتامبر کلید خورد، نیمه‌کاره مانده است. اگر فرضیه توطئه بودن حادثه پاریس را بپذیریم، این نکته را هم باید یادآوری کنیم که، ممکن است در این توطئه حتی، فرانسه هم بازی خورده باشد! آمریکا و اسرائیل سال‌هاست به دنبال سرشکن کردن هزینه لشکرکشی به منطقه بین متحدین خود هستند. طرحی که در حمله به عراق و افغانستان نیز به اجرا، درآوردند.

***************************************

روزنامه قدس **

مردم فرانسه قربانی چه نقشه‌ای شده‌اند؟./محمدحسین جعفریان

قدس:تروریست‌ها بار دیگر در فرانسه فاجعه آفریدند. تیراندازی‌ها و انفجارهای انتحاری آن‌ها در جمعه شب گذشته انبوهی از کشته و زخمی‌ها را برجای گذاشت.

پیامد این خبرها که می‌تواند اتفاقاتی غیرقابل پیش‌بینی را به دنبال داشته باشد، چند پرسش اساسی مطرح می‌شود؛ نخست آنکه چرا تروریست‌ها برای عملیات خود، بار دیگر فرانسه را انتخاب کرده‌اند؟ پس از ماجرای «شارلی ابدو» قاعدتاً پلیس و نیروهای امنیتی این کشور تمهیداتی را برای مقابله با حوادث تروریستی اندیشیده‌اند و البته تروریست‌ها نیز از این آمادگی مطلع بوده‌اند با این حال چگونه آن‌ها دوباره فرانسه را با وجود ریسک بسیار بالاتر آن برای ماجراجویی خویش انتخاب کرده‌اند و سؤال مهم دیگر اینکه نتیجه این فاجعه تروریستی در نهایت چه خواهد شد و یا به زبان ساده‌تر، از این اتفاق هولناک بناست چه بهره‌برداری صورت گیرد؟ آیا ما با یک حمله تروریستی کور و احمقانه از سوی داعش روبه‌رو هستیم؟ اگر بله، دیگران چگونه از آن استفاده یا سوء‌استفاده خواهند کرد و یا ممکن است سناریوی حملات یازده سپتامبر بار دیگر در پشت پرده توسط مراکز ذی‌نفع و نفوذ طراحی و این بار در صحنه‌ای اروپایی اجرا شده است تا نظیر آن اتفاق بار دیگر از این خونریزی برای حمله به کشور یا کشورهایی به رهبری آمریکا بهره‌برداری شود؟

اگر چنین باشد، بی‌گمان امکان طراحی این سناریو و اجرای آن در آمریکا نبود. آمریکا دیگر ظرفیت این بازی را نداشت، بویژه آنکه دامنه افشاگری‌ها از 11 سپتامبر چنان بالا گرفته است که بسیاری از مردم و حتی خانواده قربانیان نسبت به آن مشکوک و مرددند. اگر حملاتی مشابه 11 سپتامبر در اروپا رخ می‌داد بی‌تردید با انتساب آن به داعش، می‌توان قاره سبز و ناتو را برای حمله نهایی به سوریه ترغیب کرد. فرانسه برای این منظور گزینه مناسبی است پیامد این فاجعه ممکن است کاخ سفید با همراهی اروپا، این حمله و انفجارهای بیروت و نیز حمله اخیر به هواپیمای مسافربری روسی را بهانه کرده و حملات هوایی و زمینی به داعش در سوریه و عراق را آغاز کند و روسیه و ایران را در مقابل عملی انجام شده قرار داده و پیامد آن در هر دو کشور رژیم‌های مورد نظر خود را بر سرکار آورده و چنانچه می‌خواهد نقشه جدیدی برای منطقه طراحی کند. ممکن است اهداف بزرگ‌تر و همزمان دیگری مورد نظر باشد و اگر چنین باشد باید دید آیا روس‌ها اجازه چنین کاری را خواهند داد؟ هر چه هست از این ماجرا بوی توطئه می‌آید؛ باید منتظر ماند و نتایج آن را دید.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

تحلیل سیاسی هفته

بسم‌الله الرحمن الرحیم

روزهای اندوهناک ماه صفر درحالی یکی پس از دیگری از پی هم می‌گذرند که در این هفته شاهد حوادث متعددی در عرصه داخلی و بین‌المللی بودیم. در حوزه مسائل داخلی دیدار دکتر ظریف وزیر امور خارجه با مراجع عظام تقلید و تقدیر آنان از زحمات طاقت فرسای وی و گروه مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان در به سرانجام رساندن «برجام» پس از دو سال مجاهده، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها داشت و این درحالی بود که رسانه‌های وابسته به جناح اقلیت موسوم به «دلواپس»، اجازه کمترین انعکاسی را به این خبر نداده و آنرا سانسور کردند. شاید بهترین پاسخ برای این عده قلیل غوغاسالار این جمله باشد که یکی از مراجع معظم تقلید به دکتر ظریف فرمودند: «اهل فهم، ارزش کار شما را درک می‌کنند. هنر شما قابل قدردانی است و مردم هم باید از شما تشکر کنند.»

همچنین بیان جملاتی از قبیل: «دکتر ظریف و دستگاه دیپلماسی برای عزت مملکت و مردم زحمات بسیار متحمل شدند»، «زحمات تیم هسته‌ای در تاریخ ثبت خواهد شد، هر چند بعضی‌ها حق‌شناس نباشند» و «تیم هسته‌ای عزت اسلام و انقلاب اسلامی را به دنیا نشان داد» بیانگر حمایت و قدردانی مراجع معظم تقلید از تلاش دستگاه سیاست خارجی کشورمان در مسیر تصویب برجام می‌باشد، هر چند که عده‌ای در کمال خصومت آنرا «خیانت» لقب داده و همچنان بر این طبل ناسزاگویی می‌کوبند!

در این هفته نزول باران در مناطق وسیعی از کشور همچنان ادامه داشت و کمافی‌السابق به دلیل عدم وجود زیرساخت‌های مناسب و ضعف در مدیریت بحران، این بارندگی‌ها در برخی استان‌ها تبدیل به سیل و سیلاب شد و جان عده‌ای را گرفت که این امر، ضرورت سازماندهی جدی مدیریت مواقع بحرانی و تبدیل آن به دغدغه‌ای ملی را نشان می‌دهد. زیرا که حوادث طبیعی هر چند هم که غیرمترقبه باشند ولی در کشور ما باید به عنوان بخشی غیرقابل انفکاک از زندگی محسوب شده و برای پیشگیری از خسارات احتمالی، قبل از وقوع حوادث چاره‌اندیشی کرد.

در این هفته طرحی از دولت یازدهم در راستای مقابله با رکود اقتصادی و به منظور رونق بازار خودرو اجرا شد که بحث‌ها و انتقادات فراوانی را برانگیخت. این بسته خروج از رکود که برای فرار دولت از فشارهای شدید منتقدان و صاحبان صنایع خودروسازی، به عنوان یک صنعت اشتغال‌زا به اجرا درآمد هر چند باعث رونق بخشی به بازار خودروسازهای داخلی شد که در سال‌های اخیر خودروهای بی‌کیفیت و گرانقیمت‌شان را به مردم تحمیل می‌کردند و به مدد این طرح نیز توانستند بیش از 100 هزار خودروی باقی مانده در انبارها را آب کنند، ولی بانک مرکزی زیر فشار شدید مالی و اعتباری رفت که آثار تورمی آن در آینده مشخص خواهد شد.

نکته دیگر اینکه تصور ورود این تعداد خودرو پرعیب و نقص به خیابان‌ها و جاده‌های کشور و وقوع تصادفاتی که با جان مردم بازی می‌کند، به همراه ترافیک شدید و آلودگی‌های نفس گیر، از دیگر تبعات و خسارات این طرح است. ضمن آنکه این انتقاد جدی به سیستم بانکی و تصمیم گیران دولت تدبیر و امید وارد است که بجای ایجاد تسهیلات در امر ازدواج و اعطای وام مناسب برای گره‌گشایی در این امر، حل مشکل خودروسازان و رونق بخشی به این بخش را ترجیح داده و منابع بانکی و مالی را صرف آنها می‌کنند.

در روزهای پایانی هفته حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در اجرای بند یک اصل 110 قانون اساسی در نامه‌ای به روسای قوا، سیاست‌های کلی محیط زیستی را ابلاغ کردند که ایجاد نظام ملی محیط زیست، مدیریت هماهنگ و نظام‌مند منابع حیاتی، جرم انگاری تخریب محیط زیست، تهیه اطلس زیست بوم کشور، تقویت دیپلماسی محیط زیست، گسترش اقتصاد سبز و نهادینه‌سازی فرهنگ و اخلاق زیست محیطی از جمله محورهای این ابلاغیه بود. این ابلاغیه که قاعدتاً باید هرچه سریعتر در دستور کار اجرایی دستگاه‌ها قرار گیرد، لزوم حفاظت از سرمایه‌های ملی را خاطرنشان کرده و براهیمت این امر به عنوان یک اولویت اصلی و همگانی تاکید دارد.

این هفته در صحنه بین‌المللی نیز شاهد رویدادهای مهمی بودیم. در مسائل مربوط به سوریه، برگزاری نشست وین و پیروزی‌های چشمگیر ارتش سوریه در جنگ با تروریست‌ها، دو تحول مهم بودند. در وین، شنبه گذشته 17 کشور که به گونه‌ای در بحران سوریه دخیل هستند برای دومین بار طی یک ماه گذشته گرد آمدند تا برای این معضل مهم بین‌المللی چاره‌ای بیندیشند.

در این نشست کشورهایی از طیف‌های مختلف حضور داشتند و نتیجه این شد که زمینه اتخاذ یک راهکار عملی طی شش ماه آینده، با شرکت همه طرف‌ها، از جمله دولت و جناح مخالف سوری ایجاد شود. اصرار دولت‌هایی که موضع خصمانه علیه حکومت سوریه دارند در این نشست نیز بر این بود که بشار اسد طی یک دوره انتقالی کنار برود درحالی که کشورهای دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران و روسیه این موضوع را نپذیرفته و تعیین آینده سیاسی سوریه را حق مردم سوریه دانستند.

در کنار این تحول سیاسی، پیشروی‌های ارتش و نیروهای مردمی در اکثر جبهه‌های جنگ با تروریست‌ها، این هفته نیز ادامه یافت. پس از آزادی فرودگاه نظامی «کویرس» که هفته قبل صورت گرفت، این هفته، فرودگاه نظامی «مرج السطان» نیز آزاد شد. اکنون کفه توازن قوا کاملاً به نفع حکومت سوریه است. این درحالی است که روسیه نیز اعلام کرد که بر شدت حملاتش علیه مواضع تروریست‌ها در سوریه خواهد افزود.

اعلام علت سقوط هواپیمای مسافری روسیه، دیگر رویداد مهم خبری این هفته بود. مسکو سرانجام تاییدکرد که سقوط هواپیمای مسافری این کشور در منطقه سینای مصر، ناشی از اقدام تروریستی بوده و هواپیما قبل از سقوط توسط انفجار بمبی که در آن تعبیه شده بود منفجر گشته است. در پی آن، مسکو اعلام کرد که تمام تلاش خود را برای پیدا کردن عاملان این حمله تروریستی و مجازات آنها بکار خواهد بست و در گام نخست، بر حملات خود بر پایگاه‌های تروریست‌های داعش در سوریه می‌افزاید. همچنین اعلام شد که روسیه از موشک‌های دوربرد جدید در حملات خود به مواضع داعش در شهر «الرقه» سوریه استفاده کرده است. اما مهمترین رویداد خبری هفته، حملات تروریستی در شهر بیروت و پاریس بود که بار دیگر جدی بودن خطر گسترش تروریسم را به جهانیان گوشزد کرد.

در حمله انتحاری داعش به منطقه ضاحیه در جنوب لبنان ده‌ها نفر از مردم این منطقه کشته و صدها نفر زخمی شدند.

منطقه ضاحیه بیروت، پایگاه حزب‌الله لبنان است و این حمله، نشان از خشم داعش علیه حزب‌الله دارد. با توجه به نقش اساسی حزب‌الله در پیروزی‌های اخیر در سوریه علیه تروریست‌ها، عصبانیت تروریست‌ها و جنایت آنها دور از انتظار نبود. در واکنش، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان اعلام کرد این گونه حملات نخواهد توانست مقاومت را از ایفای رسالت خود باز دارد و تروریست‌ها و حامیان آنها بهره‌ای از این گونه اقدامات نخواهند برد.

این هفته فرانسه شاهد عملیات تروریستی گروه داعش بود و تروریست‌ها در چند عملیات همزمان بیش از 130 فرانسوی را کشتند و صدها نفر دیگر را نیز مجروح کردند. شدت حملات تروریستی در پاریس به حدی بود که محافل خبری از آن به عنوان «11 سپتامبر» فرانسه یاد کردند. انفجارها در چند منطقه، از جمله در کنار یک ورزشگاه و همچنین یک سالن برگزاری کنسرت موسیقی رخ داد و بلافاصله داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت هر چند بسیاری از ناظران، خود کشورهای غربی را در بحران تروریسم که گرفتار آن شده‌اند، مقصر و مسئول می‌دانند. کسی فراموش نکرده است که این کشورها، به بهانه‌های واهی، در سوریه و عراق دخالت کرده و با سیاست‌های غیراصولی و مخرب خود، زمینه ایجاد و رشد گروه‌های تروریستی، از جمله داعش را فراهم ساختند.

فرانسه که همچنان در شوک حملات تروریستی جمعه شب می‌باشد روز گذشته نیز شاهد رویدادهای جدیدی بود که نشان داد، ناامنی به این زودی‌ها از این کشور دور نخواهد شد. در عملیاتی که پلیس اعلام کرد برای دستگیری چند مظنون صورت داد سه نفر کشته و هفت نفر بازداشت شدند. هر چند گفته شده است که مظنونان اصلی همچنان مخفی و فراری هستند.

***************************************

روزنامه خراسان**

داعش همان داستان تکراری القاعده است/دکترعلیرضا رضاخواه

با وجود گذشت 5 روز از حملات تروریستی فرانسه، روز گذشته درگیری خونین 7ساعته میان پلیس و مظنونین احتمالی مرتبط با حملات روز جمعه، باردیگر پاریس را به میدان جنگ تبدیل کرد . در این درگیری ها 3 مظنون کشته شدند، 7 تن بازداشت و چندین پلیس هم زخمی شدند. دیروز همچنین نیروهای امنیتی دانمارک، سالن اصلی فرودگاه پایتخت این کشور را پس از کشف چمدانی مشکوک در آن تخلیه کردند. پلیس امنیت سوئد نیز روز گذشته سطح ارزیابی خود از تهدید تروریستی را با افزایش یک درجه‌ای به چهار (از مقیاس 5 درجه‌ای) رساند. سوئد یکی از دلایل این اقدام را دریافت اطلاعاتی موثق در زمینه تهدید تروریستی علیه این کشور اعلام کرده است. در آلمان هم دیدار تیم‌های ملی فوتبال آلمان و هلند در ورزشگاه هانوفر به دلیل مسائل امنیتی لغو شد. پیش از این دیدار بلژیک مقابل اسپانیا به دلیل شرایط امنیتی لغو شده بود. جنگ علیه داعش به خانه آمده است. این پیغامی است که این روزها رسانه های اروپایی بر آن تاکید دارند. جان برنان رئیس سازمان سیا می گوید احتمالا حملات داعش در خارج از خاورمیانه به حملات پاریس محدود نخواهد ماند. به گفته او اروپا با صدها نفر از شهروندان خود که پس از پیوستن به داعش به کشور بازگشته‌اند مواجه است. فرانسه از زمان حملات پاریس شبیه نوعی حکومت پلیسی شده است که مرتب به شهروندان خود دستور می‌دهد و توصیه می‌کند که کجا بروند و کجاها نروند، در خانه بمانند یا می‌توانند در شهر تردد کنند.دولت فرانسه این روزها مجبور شده است برای تامین امنیت پایتخت از ارتش کمک بگیرد. حالا قلب اروپا بیشتر شبیه یک پادگان نظامی است. چنین صحنه هایی طی سالهای گذشته بیشتر در کشورهایی مانند عراق، افغانستان و یا سوریه دیده می شد، اما ظاهرا این بار قرار است مردم قاره سبز زندگی در سایه ترس و وحشت را تجربه کنند.

خود کرده را تدبیر نیست

صرف نظر از تلخ بودن ماجرای پاریس و کشته شدن دردناک بیش از یکصد شهروند فرانسوی نباید با نگاهی سطحی از ریشه های پیش آمدن این بحران عبور کرد. تحلیل گران رسانه ای غرب همچون همیشه تلاش دارند، حملات تروریستی داعش در اروپا را در چارچوب جنگ تمدن ها و تقابل اسلام و مدرنیته تفسیر کنند، تا از طریق چنین تحلیل های تکراری امواج اسلام ستیزی را گسترش دهند.در حوزه آکادمیک هم ظاهرا تلاشی برای درک واقعیت تروریسم و بنیاد گرایی صورت نمی گیرد. انستیتو ی صلح و اقتصاد در لندن اخیرا در گزارشی که بر پایه داده‌های دانشگاه مریلند آمریکا استوار شده، دلایل متعددی برای رویکردهای تروریستی برشمرده است. این گزارش محرک‌های تروریسم در کشورهای توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته را کاملا متفاوت ارزیابی کرده و می نویسد: «در غرب دلایل اقتصادی ـ اجتماعی، بیکاری جوانان و مواد مخدر عامل گرایش به تروریسم هستند. در خارج از حوزه اروپا و کشورهایی که عضو سازمان همکاری‌ اقتصادی و توسعه نیستند، رابطه مستقیمی بین کشمکش‌های سیاسی، فساد اداری و خشونت وجود دارد.»

اما اگر کمی دقیق تر و ریشه ای تر به موضوع تروریسم و بنیادگرایی دینی در خاورمیانه بپردازیم خواهیم دید که بنیاد گرایی به عنوان یک پروژه غربی هیچ ارتباطی با آموزه های اسلام ندارد. واقعیت این است که حملات تروریستی در فرانسه بومرنگ سیاست های کشورهای غربی در سوریه و خاورمیانه است.

"این ما بودیم که القاعده را ایجاد کردیم"

هیلاری کلینتون، وزیر سابق خارجه‌ آمریکا و نامزد دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری 2016چندی پیش در نشستی با برخی از اعضای کنگره، پیرامون چگونگی مواجهه‌آمریکا با القاعده در خاورمیانه با اذعان به این واقعیت که دولت رونالد ریگان برای مقابله با نفوذ شوروی در افغانستان، دو گروه القاعده و مجاهدین را به وجود آورد، صراحتاً می گوید: این ما بودیم که القاعده را به وجود آوردیم. وی اظهار می دارد: ما گذشته‌ مشترکی با سازمان القاعده داریم. کسانی را که امروز با آن‌ها در افغانستان و پاکستان می‌جنگیم ۲۰ سال پیش خودمان به وجود آوردیم؛ زیرا در جنگ علیه شوروی سابق از آن‌ها استفاده می‌کردیم. ما القاعده را به وجود آوردیم زیرا نمی‌خواستیم شوروی سابق بر آسیای مرکزی چیرگی یابد و ریگان، رییس‌جمهور وقت آمریکا با مشارکت کنگره‌ آن زمان که تحت رهبری دموکرات‌ها بود، از طرح ایجاد القاعده جهت مقابله با اتحاد جماهیر شوروی استقبال کرد.کلینتون در ادامه تصریح می‌کند: دموکرات‌ها از این ایده حمایت و تأکید کردند ما با دستگاه اطلاعاتی پاکستان و عوامل پاکستانی وارد عمل شدیم تا مجاهدانی را از عربستان و سایر کشورها استخدام کنند. اندیشه‌ وهابیت را تزریق کردیم و توانستیم بر شوروی سابق در سایه‌ عملیات این افراد پیروز شویم.پیش از این نیز «ژاک اتالی» مشاور عالی فرانسوا میتران، رییس‌جمهور سابق فرانسه، ۲ هفته قبل از حمله‌ نظامی آمریکا به افغانستان در نشریه‌«اکسپرس» نوشت: گروه‌های تروریستی که آمریکا در افغانستان با آن‌ها درگیر است، همان گروه‌هایی هستند که خود غرب به ویژه آمریکا آن‌ها را به وجود آورد. اتالی می‌افزاید: رهبران این گروه‌ها از جمله بن لادن، شاگردان سابق سازمان سیا هستند. منابع مالی آن‌ها را آمریکا و متحدان نزدیکش فراهم کرده‌اند و پیام‌های مرگبارشان را شرکت‌های بزرگ غربی به سراسر جهان مخابره می‌کردند. در یک کلام، این امکانات سیاسی، فنی و مالی غرب بود که امروز علیه خودش به کار رفته است. واقعیاتی که اسناد آن را در مصاحبه‌ها و مقالات افرادی چون ویلیام کیسی، رییس سابق سیا، زبینگیو برژینسکی، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و بسیاری دیگر از شخصیت‌های سرشناس غربی می‌توان دید.

داعش همان داستان تکراری القاعده است

داستان داعش همان داستان تکراری القاعده است. ریشه های حملات تروریستی فرانسه را باید در حوادث چند سال اخیر جستجو کرد، آن زمان که ابوبکر البغدادی آزادانه در زندان «بوکا»ی عراق تردد می کرد و با هدایت و دستور سازمان سیای آمریکا در حال عضوگیری برای یک گروه تروریستی جدید بود؛ آن زمان که داعش با گروهی حداکثر دو هزار نفری و سلاح های سبک، زیر دوربینهای دقیق ماهواره ها و پهپادهای بی تفاوت آمریکایی، در جاده های کویری عراق از سوریه به سمت موصل و به قصد تصرف این شهر حرکت می‌کرد و ارتش عراق، با دستور مشکوک مافوق آنها که زیر نظر مقامات ارتش آمریکا بودند، سلاح هایشان را تقدیم آنها کرده و فرار کردند؛ آن زمان که ترکیه با هماهنگی دستگاههای اطلاعاتی غربی به شکل مرتب و روزانه گروههای چند ده و چند صد نفری مسلح داعشی را به سوریه می فرستاد تا بشار اسد را سرنگون کند و به شکل نه چندان پنهانی، از داعش نفت عراق را می خرید؛ و آن زمان که عربستان و قطر با هماهنگی و حمایت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، ماهانه دهها میلیارد دلار به داعش پول و اسلحه تزریق می کردند؛ آن زمان که فرانسوی ها به کشورهای عربی برای کمک به داعش سلاح می فروختند، آن زمان که انبارهای اسلحه قذافی به دنبال حمله اروپا به لیبی در اختیار داعش قرار گرفت و...

شکست مهار منطقه ای داعش!!

نیکلاس برنز دیپلمات سابق آمریکا و از مقامات ارشد دولت های بیل کلینتون و جرج بوش می گوید : تا پیش از حملات تروریستی به پاریس جامعه بین المللی معتقد بود که داعش صرفا یک سازمان منطقه ای است که تمرکز آنها روی جنگ با دولت های سوریه و عراق است. یا این که آنها به عنوان یک سازمان تروریستی سنی تمرکزشان جنگ با اسلام شیعه است، و این احساس وجود داشت که داعش را می توان به عراق و سوریه محدود کرد...اما عملیات تروریستی اخیر ثابت کرد که داعش یک تهدید جهانی است که به زودی منافع غرب را هم تهدید می کند. ژولیت کایم از مقامات ارشد سابق وزارت امنیت داخلی آمریکا که در حال حاضر در دانشکده سیاست عمومی دانشگاه هاروارد مباحث مربوط به "امنیت ملی" را تدریس می کند، نیز اخیرا اذعان کرده است که" ما همه فکر می کردیم که داعش یک تهدید منطقه ای است و این که شاید بتوانیم آنها را به طور منطقه ای مهار کنیم کافی خواهد بود اما ظاهرا اشتباه می کردیم."

حملات نمایشی چاره کار نیست

مهار منطقه ای یعنی اجازه دادن به داعش برای پیشبرد اهداف غرب و مقابله با دشمنان آنها در خاورمیانه از طریق نیروی سوم (بخوانید داعش)؛ همان الگویی که در زمان حمله شوروی به افغانستان صورت گرفت. شاید به همین دلیل است که تا کنون ائتلاف بین المللی به اصطلاح ضد داعش تحت رهبری آمریکا اقدامی جدی علیه داعش انجام نداده است. حتی بمباران های اخیر فرانسه در رقه، پایتخت داعش در سوریه هم آن قدر سطحی و بی اهمیت بوده است که صدای رسانه های غربی را هم در آورده است.روزنامه نیویورک‌‌تایمز با اشاره به حملات هوایی اخیر فرانسه به شهر «رقه» و ادعای پاریس که این حمله هیچ تلفات غیرنظامی نداشته است، نوشت: اگر پاریس از مواضع داعش در این شهر مطمئن بود، چرا پیشتر به این شهر حمله نکرده بود؟ این روزنامه سپس در ادامه می نویسد:" به طور وسیع‌تر، حملات هوایی رقه مجدداً بحث‌هایی را درباره کارآمدی چنین حملاتی در شکست یا مهار داعش پدید آورده است و این در حالی است که هیچ تعهدی برای اقداماتی همچون قطع حمایت مالی این گروه، مبارزه با ایدئولوژی آنها و حمله زمینی به این گروه وجود ندارد...حملاتی هوایی اخیر فرانسه هیچ خسارات نظامی جدی نیز وارد نکرده است و مکان‌ها یا ساختمان‌های خالی یا بخش‌هایی از قلمروی مجتمع‌های کارخانه ای یا پایگاه‌های نظامی که داعش مورد استفاده قرار می‌دهند، هدف قرار داده شده است."واقعیت این است که عدم ریشه یابی درست یک بحران باعث می شود نه تنها راه های مقابله با آن ناکارآمد و اشتباه طراحی شود بلکه بازتولید آن را هم اجتناب ناپذیر خواهد ساخت. داعش همان گونه که وزیر خارجه سابق آمریکا هم اذعان کرده است محصولی است تلفیقی از وهابیت سعودی و سیاست های اشتباه خاورمیانه ای غرب، برای مقابله با آن بایستی این دو مولفه تغییر کند و گرنه همان گونه که تجربه شکست خورده آمریکا در عراق و افغانستان نشان داد، سیاست یک بام و دو هوا نه تنها تروریسم را از بین نمی برد بلکه به تولید نسل های جدید آن کمک خواهد کرد.

***************************************

روزنامه ایران**

من هم می‌آیم

درباره فراخوان ایرانیان برای حضور در کتابفروشی ها/ پژمان موسوی

می‌گویند ایرانیان به طور میانگین، 8 دقیقه یا چیزی در این حدود مطالعه می‌کنند، می‌گویند سرانه مطالعه ما ایرانیان در یکی از بدترین شرایط خود در طول سال‌های گذشته و سال‌های پیش از آن است، می‌گویند ما با کتاب قهر کرده ایم، «آمارها» را می‌گویم، آنها هستند که این‌ها را می‌گویند، اما بگذار آمارها هر چه می‌خواهند بگویند، بگذار آمارها خودشان را بکوبند به دیوار و تقلا کنند‏‏‏، بگذار آمارها خودشان را هر روز توی چشم ما بیاورند. بگذار... اما آمارها خیلی چیزها را هم نمی‌بینند؛ مثلاً نمی‌بینند لرزش دست‌های پیرمرد را توی قفسه کتابفروشی وقتی چشم تیز کرده و دارد کتابی تازه چاپ را ورق می‌زند، یا نمی‌بینند بهترین هدیه برای «عزیز‌ترین ها»، هنوز کتاب است نه هیچ چیز دیگر، نمی‌بینند راسته انقلاب و کریم خان را که هنوز پاتوق کتابخوان‌ها و کتابگردهاست و فست فود و رستوران هنوز هم نتوانسته است جای آنها را بگیرد؛ این‌ها را هم اگر ببینند، این همه شور و شوق برای حضور در کتابفروشی‌ها را که یک ماهی می‌شود در شبکه‌های مجازی و زندگی واقعی جاری شده است دیگر اصلاً نمی‌بینند، یعنی نمی‌توانند ببینند اصلاً؛ مگر می‌توانند این همه شور و شوق و انگیزه را ببینند و باز هم ناامیدانه از گریز ایرانیان از کتاب و کتابخوانی بگویند؟

درست است که یک روز در سال است این شور و شوق و این هم افزایی، اما قد یک سال کش می‌آید و با شدت و ضعفی معنا دار، در طول سال تداوم می‌یابد. اصلاً مگر بد است این یک روز بودن؟ روز تولد هر آدم هم یک روز است و جهان هم در روزی مثل این روزها، به وجود آمده و بتدریج به تکامل رسیده است. مهم همین بلوغ تدریجی و تکامل پلکانی است؛ همین که یک روز بهانه‌ای شود برای حضور در کتابفروشی‌ها، همین کافیست برای جرقه یک «راه» تازه: راهی که بی‌شک غایت و نهایتش فرهیختگی و فرزانگی یک ملت خواهد بود. راه زیادی نیامده‌ایم، این دومین سالی است که اهالی فرهنگ و هنر و مردم به دعوت احمد مسجد جامعی پاسخ مثبت داده‌اند و اعلام کرده‌اند که امروز پنجشنبه 28 اردیبهشت ماه، همزمان با پنجمین روز هفته کتاب، به کتابفروشی‌ها می‌آیند و کتاب می‌خرند.

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در فراخوان امسال خود دست روی نکته مهمی می‌گذارد وقتی می‌گوید: «باید همه کمک کنیم که رونق به کتابفروشی‌ها برگردد. سال گذشته در آخرین پنجشنبه هفته کتاب همراه با گروهی از اهل علم و دانش و بزرگان دینی و فرهنگی کشور از مردم دعوت کردیم به کتابفروشی‌ها بروند و خرید کنند. بسیاری از مردم و نخبگان به این دعوت پاسخ دادند. در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور مانند قم، شیراز و... برخی از نخبگان و مقام‌ها نیز به این دعوت پاسخ دادند. این حرکت یک حرکت نمادین بود. با یک حرکت نمادین نمی‌شود انتظار داشت که مشکل ساختاری و ریشه‌ای حل شود، اما کمک می‌کند که این موضوع برای همه اهمیت پیدا کند.»

او درست می‌گوید، همین که این دست حرکات نمادین، کتاب و کتابخوانی را به کانون توجه بیاورد هم کافی است، همین نشان می‌دهد که یک جای کار ما در کتابخوانی می‌لنگد و باید فکری اساسی به حالش بکنیم. این حرکت می‌تواند یک آغاز خوب و تأثیر‌گذار باشد، آغازی برای حل ریشه‌ای یک مشکل بزرگ. مشکلی که بیش از آنکه به کم توجهی برخی از ما به خرید و مطالعه کتاب برگردد، به مؤثر ندانستن و کم اهمیت تلقی کردن نقش کتاب در زندگی هایمان بر می‌گردد. اینکه نمی‌دانیم کتاب، مهم‌ترین وسیله انتقال حقایق و کارنامه و میراث فرهنگ و معرفت بشر است. اهمیت و نقش کتاب در توسعه فرهنگی تا بدان جاست که امروزه میزان زمانی را که هر ملتی به خواندن کتاب اختصاص می‌دهد با میزان توسعه آن کشور مقایسه می‌کنند. دستیابی به اهداف توسعه اجتماعی و فرهنگی ممکن نیست مگر به تحقق و لوازم آن؛ و کتاب و کتابخوانی یکی از مهم‌ترین لوازم هر توسعه پایداری است. امروزمان را به کتابگردی و حضور در کتابفروشی‌ها برای خرید و تورق کتاب این یار دیرین اختصاص دهیم، ضرر نمی‌کنیم...

***************************************

روزنامه جام جم **

فرانسه اشتباه آمریکا را تکرار نکند / دکتر حاکم قاسمی

عملیات تروریستی 22آبان (13نوامبر) فرانسه از جهاتی به عملیات تروریستی 11سپتامبر 2001 آمریکا تشبیه شده و برخی آن را 11سپتامبر فرانسه نامیدند.

بعد از 11 سپتامبر 2001 جورج بوش رئیس‌جمهور وقت آمریکا تحت تاثیر دیدگاه‌های نومحافظه کارانه و نظریه‌هایی مانند جنگ تمدن‌ها که منازعه تمدنی را تجویز می‌کردند بلافاصله حمله به برج‌های دوقلو را جنگ صلیبی توصیف کرد و انگشت اتهام را به سوی مسلمانان نشانه گرفت. نتیجه‌ای که موضع رئیس‌جمهور آمریکا داشت، عبارت بود از:

1- دامن زدن به شکاف‌های مذهبی، تشویق حمله به مسلمانان در داخل آمریکا و در نتیجه تشدید نا امنی و بی ثباتی در داخل آمریکا.

2- ایجاد بدبینی و نفرت مسلمانان نسبت به آمریکا در جهان.

3- منحرف کردن جهت‌گیری سیاست جنگ با ترور و در نتیجه ناکامی آن در دستیابی به هدف.

رئیس‌جمهور آمریکا با توجه به تبعات داخلی و خارجی موضع‌گیری خود تلاش کرد آن را اصلاح کند اما آثار به‌جا مانده از این موضع‌گیری اشتباه تا سال‌ها گریبان آمریکا را گرفت. چنان که امروز اغلب ناظران سیاست جنگ با ترور بوش پسر را شکست خورده می‌دانند و بعد از ورود اوباما به کاخ سفید تلاش رئیس‌جمهور جدید بر این متمرکز شد که با سفرهای دوره‌ای به کشورهای اسلامی بارها و بارها اعلام کند که اسلام و تمدن اسلامی نسبتی با تروریسم ندارد تا شاید بخشی از آثار منفی خطای راهبردی رئیس‌جمهور پیشین جبران شود.

در فرانسه بعد از عملیات تروریستی 22آبان (13نوامبر) و رویدادهای پس از آن، رئیس‌جمهور فرانسه هوشیارانه اعلام کرد فرانسه درگیر «جنگ تمدن‌ها» نیست و تاکید کرد عاملان وقایع تروریستی پاریس «نماینده‌ هیچ تمدنی» نیستند. اما از سوی دیگر گرایش‌ها و جریان‌های افراطی می‌کوشند با نسبت دادن اقدامات تروریستی به اسلام و مسلمانان اسلام‌هراسی را در فرانسه و اروپا تشدید، و با ترویج بدبینی و سوءظن نسبت به مسلمانان اعمال محدودیت و فشار بر جمعیت مسلمانان فرانسه را افزایش دهند. سخنان مانوئل والس، نخست‌وزیر فرانسه مبنی بر این‌که باید «تمام افراد رادیکال را از کشور بیرون کرد» نشانه‌ای از وجود این گرایش در بین برخی مقامات فرانسه معرفی شده است.

قوت گرفتن این گرایش در فرانسه تهدیدی برای ثبات، امنیت و اعتبار این کشور به حساب می‌آید. فرانسه کشوری است که دین اسلام از نظر تعداد پیروان آن دین دوم مردم فرانسه به حساب می‌آید. 8 تا 10 درصد جمعیت 66 میلیونی فرانسه مسلمانان هستند. با وجود این ترکیب جمعیتی، ایجاد بدبینی و سوء‌ظن نسبت به مسلمانان و دامن زدن به اسلام‌هراسی، شکاف‌های اجتماعی در فرانسه را تشدید و فضایی از نفرت ایجاد می‌کند.

وضعیتی که حملات علیه اقلیت‌ها، مهاجران و به‌ویژه مسلمانان را تشدید می‌کند و در نتیجه به بی ثباتی و نا امنی در فرانسه دامن می‌زند. از این رو دولت فرانسه ضمن آنکه برای مبارزه با تروریست‌ها تلاش می‌کند برای تامین امنیت باید مراقب جریان‌های راست افراطی نیز باشد. از سوی دیگر مدارا و همزیستی اقلیت‌ها در فرانسه و حمایت دولت از این وضعیت همواره منبع قدرت و نفوذ فرانسه در عرصه بین‌المللی شناخته شده و فرانسه بخشی از قدرت، اعتبار و نفوذ خود را مدیون چنین جایگاهی بوده است. ایجاد بدبینی نسبت به مسلمانان و دامن زدن به اسلام‌هراسی و به تبع آن ایجاد محدودیت برای مسلمانان به بهانه مبارزه با تروریسم، موجب بدبینی مسلمانان فرانسه و مسلمانان سایر کشورها نسبت به فرانسه خواهد شد. از این رو قدرت گرفتن جریان‌های راستگرای افراطی می‌تواند لطمات جبران‌ناپذیری بر موقعیت و اعتبار بین‌المللی فرانسه به‌ویژه در جهان اسلام وارد کند. فرانسوی‌ها اگر از لطماتی که سیاست‌های نومحافظه‌کاران بعد از 11سپتامبر 2001 بر آمریکا وارد کرد درس بگیرند، ضمن آن‌که می‌توانند از آسیب‌های ناشی از سیاست‌های اشتباه در امان باشند، امکان پیشبرد سیاستی موثر در مبارزه با تروریسم را می‌یابند. در غیر این صورت با هدفگذاری‌های اشتباه نه تنها در مبارزه با تروریسم ناکام خواهند ماند بلکه موجب آسیب دیدن ثبات و امنیت فرانسه و اعتبار بین‌المللی این کشور خواهند شد.

***************************************

روزنامه وطن امروز **

پشت‌پرده مانور جنگ

بازی‌آنلاین/مجتبی اصغری

هفته جاری حوادث پاریس همچون یک بمب اتم خبری جهان را درنوردید و همه نگاه‌ها را متوجه «خطر داعش» در دنیای امن و آرام اروپایی‌ها کرد اما دلایل بسیاری حکایت از آن دارد که پشت‌پرده حملات پاریس، تروریست‌ها تصمیم داشته‌اند «خطر سوریه و عراق» را به جهان یادآور شوند! شاید مهم‌ترین استدلال در تایید این مدعا واکنش‌های بروز یافته در عرصه سیاست خارجی اروپا و آمریکا باشد... تاکنون جز صدای «جنگ! جنگ!» و انتشار تصویر مضحک بمب‌های محدود آمریکایی که جمله «from Paris with love» روی آنها نوشته شده، هیچ خبری مبنی بر عزم جهانی برای «ریشه‌کنی داعش» مخابره ‌نشده است، با این حال بحث «لشکرکشی زمینی به عراق و سوریه» دست‌کم در چانه‌زنی‌ها جدی شده است.

جیب خالی، پز عالی!

فقط چند مشکل جدی پیش پای به‌اصطلاح جامعه جهانی «جنگ‌طلب» وجود دارد؛ اول اینکه فعلا هیچ کشوری حاضر نشده ریسک اعزام پیاده‌نظام به خاورمیانه را به جان بخرد، چرا که دستگاه رسانه‌ای غربی‌ها در طول 5 سال اخیر نقش بسیار مهمی در بزرگنمایی قدرت داعش و وحشت‌آفرینی از آن داشته است. مساله مهم بعدی برآمده از ضعف اقتصادی حاکم بر اروپاست. اتحادیه اروپا در شرایطی نیست که هزینه تامین یک جنگ تمام عیار در بازه زمانی نامعلوم را متحمل شود. البته اعراب پیش از این در منامه داوطلب پرداخت هزینه‌ها شده‌اند اما بحران کاهش قیمت نفت و هزینه‌های فعلی جنگ یمن و بار سنگین تامین مالی تروریست‌ها، آنها را تبدیل به شرکایی نامطمئن کرده است.

موضوع سوم هزینه دیپلماتیک سرشاخ‌شدن با سایر رقبای منطقه‌ای است. از روسیه و ایران و عراق گرفته تا زمزمه بیدار شدن اژدهای خفته چینی!

احتمالا همین عوامل بود که سارکوزی صهیونیست را پس از خروج فرانسه از کمای پاریس به میدان آورد تا در تذکری دیپلماتیک، درباره عواقب استفاده از کلمه «جنگ» به اولاند بگوید: «واژه جنگ چیزی نیست که تصادفی و همین جوری بر زبان جاری شود! من به رئیس‌جمهور اولاند گفتم به نظرم می‌رسد که باید پاسخ مناسبی به حادثه نشان دهیم، یعنی باید به نوعی در سیاست خارجی خود انعطاف به وجود آوریم، تصمیم‌گیری‌ها در سطح اروپا گرفته شود و در سیاست‌های امنیتی خود تغییرات اساسی ایجاد کنیم».

اصلاحات و حریم خصوصی

در حقیقت سارکوزی تلویحا اعلام می‌کند که باید «تمرکز امنیتی» بر جامعه خودی را بالا ببریم. موضوعی که پیش از این در تغییر پروتکل‌های سایبری جدید اروپا با برچسب «نقض حریم خصوصی شهروندان» ارزشگذاری منفی شده بود اما امروز به لطف حوادث پاریس، مخالف با اصول و ارزش‌های دموکراسی ارزیابی نمی‌شود! پس همه از حوادث پاریس به نوعی سود می‌برند اما آیا نقشه‌ای بزرگ‌تر هم در میان است؟

اتحاد سعودی در حال فروپاشی

یازدهمین کنفرانس امنیتی مؤسسه بین‌المللی مطالعات راهبردی، 8 تا 10 آبان ماه در منامه برگزار شد. یکی از نتایج این نشست اتفاق‌نظر در میان مقامات دولتی و پرهیز از انتقاد از آمریکا یا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به دلیل وضعیت ناخوشایند حاکم بر منطقه بود. پیام مهم این نشست مشخص بود: «اوضاع به حدی بحرانی و جدی است که ما ‌باید با همدیگر متحد باشیم».

سعودی‌ها بسیار تلاش کردند تا مستقیما «آینده سوریه» را هدف گرفته و خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل کنند. آنها می‌خواستند بدانند دقیقا «چه زمان بشار اسد می‌رود؟» و «چه زمان نیروهای اشغالگر ایران و روسیه این کشور را ترک می‌کنند؟»

وزیر خارجه سعودی رسما تاکید کرد راهکار ایران و روسیه در نشست وین مبنی بر اینکه «اسد در صورتی کنار خواهد رفت که پس از برگزاری انتخابات رأی نیاورد»، غیرقابل قبول است. با این وجود آنتونی بلینکن، معاون وزیر خارجه آمریکا در یک موضع‌گیری سرد مدعی شد روسیه بزودی به علت هزینه‌های زیاد جنگ در سوریه و از دست دادن متحدان عرب منطقه، کناره‌گیری خواهد کرد.

موضوعی که به خشم شدید سعودی‌ها انجامید و سبب حمله به بلینکن در گفت‌وگوها شد.

کلش آو کلنز اسرائیلی

پس نتیجه عملی کنفرانس امنیتی منامه این شد که سعودی و متحدان منطقه‌ای اطمینان یافتند آمریکا از فرسایشی شدن جنگ در منطقه استقبال هم می‌کند. بی‌آنکه توجه داشته باشد این کفگیر سعودی‌هاست که در پی بحران کاهش قیمت نفت و اختلافات داخلی به ته دیگ رسیده است.

اندیشکده واشنگتن در تبیین موضع مشترک آمریکا و اسرائیل درباره سوریه می‌نویسد: «نکته جالب اینجاست که هم اوباما و هم نتانیاهو، هرکدام به دلیلی، نگاه حداقلی به بحران سوریه دارند». ترجیح آمریکا و اسرائیل بر تجهیز و آموزش گروه‌های تروریستی در منطقه با پول و سلاح اعراب است.

اما هیچ‌کس انتظار نداشت جنگی که به واسطه منافع منطقه‌ای بسیار، نباید به این زودی‌ها به پایان می‌رسید، نشانه‌هایی از عاقبت به‌خیری به نفع جریان مقاومت از خود بروز دهد! فقط مانده فلسطینی‌ها نیز از جولان به درگیری‌ها بپیوندند و بیخ‌گوش صهیونیست‌های به تنگ آمده از «انتفاضه سوم»، لشکری مشترک از فاتحان شکل بگیرد!

اینجاست که اتحاد اسرائیل و سعودی باید با تحریک حداکثری اروپا و آمریکا به بازنمایش یک 11 سپتامبر پاریسی بینجامد. تحریکی که می‌تواند موقعیت اوباما در عرصه جهانی را به سبب کنارکشیدن از هدایت مستقیم جنگ خاورمیانه کمی مخاطره‌آمیز جلوه دهد. پس باجگیری اسرائیلی - سعودی به شرط صحت گمانه مطرح شده، حتی اگر به حرکت ماشین جنگی اروپایی منجر نشود، به سرخ شدن مثبت ماجرا می‌انجامد.

سینا به جای جولان

هم‌اکنون گمانه‌زنی‌ها درباره افزایش تحرکات صهیونیست‌ها در منطقه برای ایجاد «بحران‌های ساختگی دیپلماتیک» شدت گرفته است. «گلوبال ریسرچ» رسما صهیونیست‌ها را مقصر سقوط هواپیماهای روسی و مالزیایی خوانده است. در گزارش این روزنامه آمریکایی آمده است: «اینکه شرم‌الشیخ یکی از حیاط خلوت‌های معروف موساد بوده و احتمالا عملیات‌های پرچم دروغین اسرائیل در سقوط هواپیمای روس نقش داشته بر کسی پوشیده نیست، چرا که این نخستین‌بار نیست که اسرائیل با انجام چنین حملاتی سعی در گسترش جنگ در کشور دیگری دارد».

صهیونیست‌ها با شدت گرفتن تحلیل‌های ضد اسرائیلی در رسانه‌های جهانی، نقشه استقرار رسمی در مصر به بهانه مبارزه با افراط‌گرایی دینی را رونمایی کردند. سخنگوی کابینه رژیم صهیونیستی گفت طبق برآوردهای تل‌آویو عامل سقوط هواپیمای روسی، بمب کارگذاری شده در داخل آن توسط داعش است.

«مارک رگو» مدعی شد سینا تبدیل به منطقه خطرناکی شده است. افراطی‌گری دینی نیاز به شکست میدانی دارد و تل‌آویو با «کشورهای میانه‌رو عربی» وارد این نبرد می‌شود(!)

برآورد نه چندان صحیح صهیونیست‌ها در حال حاضر این است که افزایش حوادث مشکوک ضد‌امنیتی در جهان با محوریت خاورمیانه در هر حال به نفع آنها تمام خواهد شد. این فرصتی است که با بهره‌برداری از آن توانمندی‌های امنیتی خود را «غیرقابل چشم‌پوشی» جلوه داده و به نقش پساهولوکاستی خود در منطقه به عنوان «حافظ منافع آمریکا و اروپا» دوامی منطقی می‌بخشند. علاوه بر اینکه خبرسازی‌های ضدامنیتی به انحراف افکار عمومی از عملیات «امید و آزادی» فلسطینی‌های شجاع نیز خواهد انجامید. هر چند صهیونیست‌ها توجه ندارند که هدف انتفاضه سوم، تحریک افکار عمومی خارجی نیست و مستقیما امنیت روانی اشغالگران خواهان زندگی در «اسرائیل» را نشانه رفته‌ است.

تحریک اروپایی‌ها با 11 سپتامبر پاریسی با احتساب موارد بالا، به نفع صهیونیست‌ها و تا حدی داغ‌کننده موضوع در جهت تامین گزاره‌های ضد‌سوری آل‌سعود و متحدانش است. هر چند بعید به نظر می‌رسد به لشکرکشی اروپایی- آمریکایی به خاک سوریه و عراق بینجامد اما موضوع جنگ را دست کم تا وقایع و حوادث آتی، «داغ» نگاه خواهد داشت.

ترجیح می‌دهیم در شرایط فعلی از ارائه تحلیل مستقیم درباره تاثیر این حوادث بر نقش ایران در منطقه بپرهیزیم اما دلایل بسیاری در تایید این مدعا وجود دارد که «دست خدا با لشکر فراملی قاسم سلیمانی است».

***************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات