گروه سياسي/ تكريم بسيج، احترام به مردانگي و مروت است، پاسداشت جوانمردي و تضمين آينده است. بسيجيان نيازي به احترام و تجليل ما ندارند. ما هستيم كه به آنان و به حضور فعالشان براي هميشه نيازمنديم. نام بسيج يادآور خاطره عزيزترين نهاد و بزرگترين مردان تاريخ ما است. نهادي كه به تعبير امام راحل تشكيل آن «يقينا از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود.»
به مناسبت آغاز هفته بسيج خبرنگار پايگاه بصيرت گفت و گويي را با دکتر عبدالله گنجي مدرس دانشگاه علامه طباطبايي و مدیر مسئول روزنامه جوان ترتيب داده که شما را به خواندن آن دعوت مي کنيم.
* شاخصه هايي که بسيج را از ديگر مجموعهها ممتاز ميکند چيست؟
بسيج چند شاخصه مهم و اساسي دارد و اين شاخصهها سرمايه اجتماعي، اصالت، پيوستگي و شخصيت اجتماعي را براي بسيج به ارمغان ميآورند.
يکي از اين سه ويژگي اساسي دينداري ميباشد. تفاوت بسيج با تشکيلات ديگر مانند تشکيلات پيشاهنگي، انجمنها و يا گروههاي اجتماعي در دينداري است. در حقيقت دينداري بسيج را در تراز انقلاب و اسلام نگاه داشته است و همين امر موجب اعتماد مردمي است که فرزندان خود را به بسيج ميفرستند، در واقع ويژگي دينداري بسيج امري اعتمادساز است.
ويژگي دوم مردم گرايي بسيج است. هويت بسيج در سطح اجتماع شناخته ميشود. بسيج متعلق به يک طبقه خاص يا در انحصار يک قشر مشخص نيست و در حقيقت بسيج جداي از مردم هيچ معنا و مفهومي ندارد، بسيج از درون مردم ميجوشد و درون مردم فعاليت ميکند.ميتوان گفت بسيج پيوند دهنده بين حاکميت و مردم ديندار است که آمادگيهاي اجتماعي براي نقشآفريني مردم در تراز انقلاب اسلامي را دنبال ميکند.
ويژگي سوم بسيج ولايتمداري است. ممکن است در جامعه افرادي باشند که انقلاب و نظام را قبول نداشته باشند، حکومت حقوق اين افراد را هم محترم ميشمارد. اما از ويژگيهايي که بسيج با آن شناخته ميشود همين ويژگي است يعني کسي در بسيج نيست که اين اصل اساسي را قبول نداشته باشد. در حقيقت معيار شناسايي بسيج؛ ولايتمداري و پايبندي به انقلاب و نظام اسلامي است.
ويژگي چهارم که همان عمل انقلابي يا مجاهدت ميباشد، نشانگر روش و نوع عملکرد بسيج است. عملکرد بسيج در واقع وارد نشدن در بوروکراسيهاي سنگين، انجام کارهاي انقلابي و ايثارگرانه، وقت گذاشتن و مزد نخواستن است.
* کدام يک از اين ويژگيها بسيجي را به شخصيتي نفوذناپذير تبديل کرده است؟
اگر پيوستگي بسيج با نظام و ملت از درون سازمان با سازوکارهاي محکم و دقيق و بقاي اصل داوطلبانه بودن آن حفظ نشود، طبيعتا در اين عصر که عصر يارگيري است ميتواند آسيبهاي سختي به پيکره بسيج وارد کند.
ويژگي دينداري بسيجي آن را نفوذناپذير کرده است. دينداري در حقيقت سرمايه اصلي بسيج است. يک فرد بسيجي که مقيد به حلال و حرام، نماز و احکام ديني است به طور قطع و اتوماتيکوار مقيد به ولايت هم است، اما در مقابل اگر يک بسيجي جوهره ديني ضعيفي داشته باشد يقينا ديگر کارهاي او هم قابل دفاع نخواهد بود و حتي آن فرد ميتواند بدنام کننده بسيج در نظر مردم باشد. به نظر من دينداري مهمترين بعد بسيج است.
* سبک زندگي بسيجي داراي چه ويژگيهايي است؟
دوران دفاع مقدس از بسيج اسطورهاي ساخته که در ذهن مردم ايران حک شده است. لذا امروزه مردم، بسيجيان را در يک رفت و برگشت ذهني با بسيجيان دوران دفاع مقدس تطبيق ميدهند و همان ويژگيهاست که شخصيت بسيج را شکل ميدهد.
ايثارگري، به دنبال منفعت نبودن، تلاش شبانه روزي، ديگران را بر خود ترجيح دادن، احساس همدردي با مردم، تلاش جهت رفع مشکلات مردم و کارهاي جهادي و گرهگشا و به قول رهبر معظم انقلاب تنآسا نبودن، تنبل نبودن و روشنبيني ويژگيهايي است که يک بسيجي بايد داشته باشد و مردم هم چنين توقعاتي از يک بسيجي دارند.
* وظيفه بسيجيان در اين برهه از زمان چيست؟
امروز شرايط اجتماعي کشور طوري است که نيازهاي سختافزاري در حوزه انقلاب اسلامي کمتر احساس ميشود. در اين شرايط مهمترين وظيفه بسيجيان تربيت نسلهاي آينده انقلاب است. بسيج وظيفه دارد که نسل جديد را به نسلهاي قبل پيوند دهد و به تعبير ديگر، نيروي همتراز براي انقلاب اسلامي تربيت کند. وظيفه اول بسيج اين است که کاري کند تا انقلاب اسلامي در آينده دچار لاغري نشود. تربيت افراد انقلابي در هر عصر و زمان کار بسيج است. بستر اين تربيت انقلابي در بسيج وجود دارد. اين تربيت يک تربيت فکري، سياسي و اعتقادي است اين گونه تربيتها آمادگي و هميشه در صحنه بودن را تجهيز ميکند.
وظيفه ديگر بسيج نقشآفريني است. بسيج بايد در عرصههاي مختلف کار، تلاش و جهان اسلام به دولت کمک کند. بسيج بايد از جهات نوآوري هم آخرين ابزارهاي ارتباطي و تعاملي را در اختيار داشته باشد. روزآمد بودن بسيج ميتواند در بستر زمان بر کارآمدي هر چه بيشتر آن بيافزايد.
* امروز در عرصه سياسي و فرهنگي چه خطراتي بسيج را تهديد ميکند؟
اين مسئله از دو جهت دروني و بروني قابل بررسي است. جنبه دروني اين است که دنياگرايي، نداشتن قدرت خروج از شبهات در زندگي يا حتي عبادات فردي ميتواند براي يک بسيجي مشکل ساز شود.
از جهت بيروني فشارهايي که بر نظام جمهوري اسلامي وارد ميشود و آن تصويري که جريان رسانههاي غربي از نظام اسلامي ارائه ميدهند ممکن است بتواند بسيجيان را به ياس يا تعارضات مختلف بکشاند و در نهايت موجب آفت شود. بنابراين اگر پيوستگي بسيج با نظام و ملت از درون سازمان با سازوکارهاي محکم و دقيق و بقاي اصل داوطلبانه بودن آن حفظ نشود، طبيعتا در اين عصر که عصر يارگيري است ميتواند آسيبهاي سختي به پيکره بسيج وارد کند.
* شما چه راهکاري را براي مقابله با اين خطرات پيشنهاد ميکنيد؟
بهترين راه مصون سازي بسيجيان است که در عصر ارتباطات و اطلاعات مصون سازي يک امر شکلي نيست، به اين معنا که بسيجيان بايد در معرض همه انديشههايي که در جامعه وجود دارد قرار بگيرند و همه چيز را بدانند و بر اساس آن آيه قرآن که ميفرمايد "و يتبعون احسنه" بايد بهترين راه را براي آنها به تصوير کشيد تا بسيجيان بتوانند از لابهلاي همه اين پيچيدگيها و شبهات حقانيت انقلاب اسلامي را درک کند.
عنصر آگاهي و داشتن قبله که در حقيقت همان ولايت است ميتواند از عوامل موثر در پيشگيري از اين خطرات باشد.
* بسيج در انتهاي دهه چهارم انقلاب اسلامي چه کارهايي در جهت استحکام بخشي ميتواند انجام دهد؟
دو امر لازمه استحکام دروني است؛ عمق بخشي به انقلاب اسلامي و کارآمدي. در حقيقت بخشي از عمق بخشي هم از مسير کارآمدي نظام سياسي ميگذرد. به همين جهت است که امروز بسيج قشربندي و تخصصي عمل ميکند تا کارآمدي به ظهور و بروز برسد. در اين عرصه بسيج کمک زيادي ميتواند به دولت و حاکميت صورت دهد. در عين حالي که تقويت بنيانهاي اعتقادي به هر روشي هم امکان پذير نيست و نيازمند روشهاي نوين، هنري و امروزي است.
تهيه و تنظيم: سيد محمد مشکوة الممالک