صادق خرازي دبيركل حزب نوظهور «نداي ايرانيان» هفته گذشته با اظهارنظرهايي موجب رنجش خاطر اصلاحطلبان شد. وي در مصاحبهاي كه با هفتهنامه اصولگراي «مثلث» داشت، عنوان كرده است: «كساني را يادم هست در دوراني كه سفير بودم با خارجيها مذاكره ميكردند و به دشمن گرا ميدادند.» اين اظهارات با سرعت تمام به تيتر يك روزنامه جوان و ديگر رسانههاي اصولگرا تبديل شد. كه البته بيپاسخ نماند و برخي چهرههاي اصلاحطلب واكنش تند و تيزي شبيه آنچه را خرازي گفته بود نثار وي كردند. تندترين واكنش از سوي سخنگوي رئيس دولت اصلاحات بود. عبدالله رمضانزاده در صفحه فيسبوك خود اين سوال را مطرح كرده بود: «به نظر شما (صادق خرازي) ليست ديپلماتهاي قاچاقچي نسخ خطي كتابهاي قديمي در دست كيست؟»
ديري نپاييد؛ خرازي در گفتوگويي مفصل روزنامه اعتماد، موقعيت را مناسب ديد كه به دفاع از خود برآيد. وي با تحريفآميز خواندن تيتر روزنامه جوان، از اينكه اصلاحطلبان تحت تأثير «شانتاژ اصولگرايان» قرار گرفتهاند ابزار تأسف كرد. در طول يك سال و نيم كه از تأسيس حزب نداي ايرانيان گذشته است، اين سوال مطرح است كه چرا همواره اين مسائل را ايشان به «رسانههاي شانتاژگر اصولگرا» نسبت ميدهد ولي خود وي چرا خوراك خبري براي جناح مقابل تهيه ميكند؟ براي رسيدن به پاسخ به ماهيت و فلسفه شكلگيري حزب نداي ايرانيان ميپردازيم تا در حد توان، جايگاه و ابهاماتي را كه در مانيفست سياسي اين حزب وجود دارد، عيان كنم.
از باشگاه تا حزب
«نداي ايرانيان» اولين تشكل سياسي است كه در عصر رياست جمهوري حسن روحاني به سپهر سياسي ايران وارد شد. ندا در همان ابتدا چيستي تشكيل اين حزب را به دليل اينكه نميخواستند تنها پوستر چسبان انتخابات باشند، به قوه فاهمه عرصه عمومي تزريق كرد. اين حزب در ابتداي كار سعي كرد كه از چهرههاي سياسي تئوريك مشاوره بگيرند. اين گونه هم شد؛ محمدرضا تاجيك نخستين چهرهاي بود كه حزب از او دعوت به عمل آورد. البته ديري نپاييد كه تاجيك عطاي همكاري با اين حزب را به لقايش بخشيد و حتي اين شائبه را كه نداي ايرانيان تشكيل يافته از «نسل دوم اصلاحات» است، رد كرد. كارها جلو ميرفت و در نهايت با صادق خرازي چهرهاي كه حتي سابقه حزبي هم در كارنامه خود ندارد، حزب را تشكيل دادند.
در آن روزها تحليلگران سياسي بر اين باور بودند كه تشكيل ندا حاصل خلأ و عدم فعاليت سازمان يافته احزاب باسابقه جريان اصلاحات در فضاي كنوني است. البته اين امر مسبوق به سابقه بود. از سالها پيش اختلافي درون گفتماني درون حزب مشاركت بين اعضاي بخش جوانان اين حزب و ليدرهاي آن وجود داشت. جوانان شوريده سري كه بيشتر از آنكه تحليلهايشان استوار بر عقلانيتي سياسي باشد، مبتني بر روحيات احساسي آنها بود. سهمخواهي اين جوانان از عرصه قدرت سياسي و نوع تحركات آنها مبتني بر پروژه عبور از رييس دولت اصلاحات، نتايجي تلخ دربرداشت. در اين روزها نوع، جنس و ماهيت تحركات سياسي و گمانهزنيهاي تحريكآميز اعضاي اين حزب، اين ادله را كه همين شوريده سران احساسي در برخي از ناكاميهاي اصلاحطلبان نقش مضاعفي داشتند، به قوت خود باقي گذاشته است. اما بايد مشخص شود كه تركيب نداي ايرانيان را كه از جوانان تشكيل يافته، نوعي جوانگرايي دانست يا جوانزدگي؟ پرسشهاي زيرا بررسي ميكنم:
نماد ندا؛ جوانگرايي يا جوانزدگي؟
موسسان و كارگزاران ندا اين مسئله را مطرح كردند؛ به دليل اينكه فرصت و تمرين سياسي براي ورود جوانان به مرحله عمل سياسي و سطح اول سياسي ايران وجود ندارد، ندا اين امكان را فراهم ساخته تا جوانان را در عرصه سياسي كشور مشاركت دهد. پيشتر «حسن يونسي» سخنگوي موقت ندا در جلسه هيأت موسس و انتخاب اعضاي موقت به ميانگين سني 36 ساله اعضاي شوراي مركزي موقت اشاره كرده بود. اين انتقادات دامنهدار نداييها مبني بر بيتوجهي اصلاحطلبان به جوانان و مشاركت دادن آنها در سياست، ابعاد گستردهتري به خود گرفت. ولي اعضاي ندا تاكنون يك حزب فعال در عرصه سياسي كشورهاي صنعتي و مدرن را كه سابقهاي ديرينه در سيستم سازمانيافته نظام حزبي برخوردارند، معرفي نكردهاند. در آمريكا اعضا و هسته مركزي دو حزب قدرتمند دموكراتها و جمهوريخواهان را مردان باسابقه سياسي پيش ميبرند. طبيعي به نظر ميرسد كه كادر سازماني يك حزب تأثيرگذار متشكل از افرادي است كه هم از سابقه فعاليت حزبي طويلالمدت برخوردارند و هم به لحاظ راهبري و از جنبه تئوريك شاخصتر از جواناني هستند كه تازه پا به ميدان سياسي گذاشتهاند.
سهمخواهي يا تماميتخواهي
زماني كه احزاب دوره تشكيل را به تثبيت تبديل ميكنند و به صورت رسمي وارد فعاليتهاي سياسي ميشوند، طبيعتاً اعضا هم به تناسب تخصصي كه دارند به عرصه قدرت ورود پيدا ميكنند. ندا نه تنها از اين قاعده مستثني نيست بلكه اساساً ماهيتاش خبر از سهمخواهي ميدهد. البته حضور جوانان در عرصه قدرت و كارها و امور اجرائي ردههاي بالا امر مذموم و نكوهيدهاي نيست. نقش جوانان در پيروزي حسن روحاني ذيل ستادي تحت عنوان ستاد ملي جوانان بر كسي پوشيده نيست، اما فعاليت در ستاد انتخاباتي دليلي براي سهمخواهي از قدرت تلقي نميشود. به اين مسئله هم اشاره كنم؛ ندا در انديشه تماميتخواهي نيست و نخواهد بود و چنانچه سهمي از قدرت را در دستور كار قرار دهد، حق طبيعي آنهاست. ولي اين سهم بايد براساس وزن و پايگاه اجتماعي اختصاص يابد.
نقد درون گفتماني به سبك ندا
از ابتداي شكلگيري ندا در سطح عمل سياسي، مواضع كارگردانان ندا در برخي جهات متفاوت با تفكر اصلاحطلبي بوده است. اختلاف سليقه در درون يك نحله و تفكر از يك اردوگاه مشترك امر طبيعي به نظر ميرسد. اين مسئله اين شائبه را در اذهان متبادر ميكند كه استراتژي ندا تنها بر نقد گذشته اصلاحات استوار نبوده بلكه نگاه آنها معطوف و محدود به آينده سياسي ايران است. اگر به مصاحبهها و مقالات و يادداشتهاي موسسان حزب توجه داشته باشيم، اغلب نقد كارنامه سياسي اصلاحطلبان است كه خودنمايي ميكند. اصلاحطلبان در طول هشت سال دولتهاي نهم و دهم سهمي از قدرت نداشتهاند و ذيل قدرت يكدست رقيب سنتياش سينهخيز راه ميرفتند. «تندروي» و «براندازي يواشكي» نمونهاي از اتهامات نداييها به اصلاحطلبان بوده است.
سجاد سالك از اعضاي شوراي مركزي ندا در يادداشتي كه مرقوم كرده بود، رويكرد متفاوت حزب را متبلور كرده است: «به هر حال در سالهاي گذشته رفتارهاي راديكالي از افرادي بروز كرد كه خود را اصلاحطلب ميناميدند، اما نتيجه رفتارشان تضعيف نظام بود.» اين يادداشت به تحريك اصلاحطلبان منجر شد و پاسخهايي مكرر از گوشه و كنار توسط اصلاحطلبان به زمين نداييها ريخته شد.
اصلاحطلبان بارها به اين مولفه تأكيد كردهاند كه با تمكين و تعظيم به قانون اساسي بر اصولي مانند آزادي بيان، آزادي انديشه، حقوق شهروندي و... پافشاري ميكنند و اين نه تنها به معناي تندروي نيست بلكه شجاعت و نجابت سياسي آنها را نشان ميدهد.
وكيل الاصلاحات
ندا رسالت سياسي خود را به «رفع سوء تفاهمهاي گذشته و بدبيني كه در نهادهاي حاكميت نسبت به اصلاحطلبان و كنش اصلاحي آنها وجود دارد»، معطوف كرده است. سجاد سالك در مصاحبهاي در اين ارتباط گفته است: «بين اصلاحطلبان و نظام سياسي سوءتفاهم به وجود آمده است و تا زماني كه اين سوءتفاهم برطرف نشود، هيچ فعاليت و تشكيلاتي، امكان و نفوذ و تأثيرگذاري نخواهد داشت. اولويت اصلي ندا، رفع كدورت و سوءتفاهمها ميان اصلاحطلبان و نظام در كنار اعتمادسازي براي فعاليت و تشكيلاتي، امكان و نفوذ و تأثيرگذاري نخواهد داشت. اولويت اصلي ندا، رفع كدورت و سوء تفاهمها ميان اصلاحطلبان و نظام در كنار اعتمادسازي براي فعاليت در چارچوب نظام موجود است.» حال ندا سعي دارد در جايگاهي كه خود تعريف كرده است، اين شكاف را ترميم كند. بايد منتظر ماند و ديد كه ندا از چه كانالي و با چه پتانسيلي ميتواند دست به اين كار بزرگ بزند. بازگشت به حاكميت به عنوان راهبردي منطقي و تأثيرگذار از سوي اصلاحطلبان مورد پذيرش قرار گرفته است و آنها بارها اعلام كردهاند كه اصلاحطلبي در درون نظام با هر آنچه براندازي تلقي ميشود، از بنيان متفاوت است. با اين نقطه نظر چنانچه نداي ايرانيان در استراتژي آشتي نقشي ايفا كند، طبيعتاً مورد استقبال تمامي نيروهاي اصلاحطلبي قرار ميگيرد كه هم به نظام اسلامي اعتقاد دارند و هم قانون اساسي آن را.
تفرقهاندازي اصولگرايان ميان اصلاحطلبان و نداي ايرانيان
عمليات و جنگ رواني عليه اصلاحطلبان از جانب اردوگاه اصولگرايي، امري مسبوق به سابقه است. در حال حاضر صدا و سيما نيز فعالتر از گذشته نيز به اين جمع پيوسته است. اين رسانه با پوشش دادن برنامههاي متنوع و مختلف و دعوت از كارشناسان خودي، از هيچ تلاشي در تقابل با اصلاحطلبان دريغ نميكند. تجربه انتخابات رياست جمهوري سال 92 گويي تفرقهافكنان را از خواب بيدار كرده است؛ ائتلاف بزرگ اصلاحطلبان مهمترين عامل پيروزي آنها در آن انتخاب بود. طبيعي است كه اصلاحطلبستيزان از تكرار آن ائتلاف پيروزمندانه دچار رعب و وحشت شدهاند. شكاف ميان اصلاحطلبان مهمترين سناريوي تفرقهافكنان در انتخاباتهاي پيش روست. بازخواني و اعلام هشدار نسبت به تكرار مجلس ششم با هدف جا انداختن ائتلاف در ميان اصولگرايان، تبديل كردن حوادث 88 و فتنهگرايي به اهرم فشار عليه اصلاحطلبان، كوبيدن بر طبل استمرار و تكرار تراژدي رد صلاحيت، تبليغ سناريوي عبور از روحاني به عنوان سياست پنهان اصلاحطلبان، بدليسازي اصلاحطلبي و برند كردن آنها و اصرار بر برانداز خواندن اصلاحطلبان تنها نمونهاي از تفرقهافكنيهايي است كه از اتاق فكر اصلاحطلبستيزان پخت و پز ميشود. از نظر اصولگرايان، نداي ايرانيان ابزاري براي ايجاد اختلاف در ميان اصلاحطلبان ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. اما نداي ايرانيان برآمده از تفكري رفرميستي و خاستگاهي اصلاحطلبي دارد و چينش عناصر و نيروهاي درون اين حزب نمايانگر اين ادله است.
اختلاف صادق خرازي با اصلاحطلبان در كنار پروژه عبور از روحاني، ترويج جلوه دادن اختلاف ميان مثلث عارف، كرباسچي و خرازي، تلهاي است كه اتاق عمليات جنگ رواني اصولگرايان پيش روي اصلاحطلبان گستردهاند.
ش.د9402300