تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۸۴۶۹۵
گزارش همدلي از زواياي فكري ‌ـ فقهي آيت‌الله سيدحسن خميني و اعلام آمادگي وي جهت كانديداتوري در انتخابات خبرگان

آيت‌الله جوان نماد گفت‌وگو

پایگاه بصیرت / آيت وكيليان‌ملكي/ روزنامه‌نگار
(روزنامه همدلي ـ 1394/06/16 ـ شماره 130 ـ صفحه 2)

آيت‌الله سيدحسن خميني، شايد تنها فقيه جواني است كه تلفيقي از فرزانگان قديم و فقيهان مدرن را در عصر جمهوري اسلامي ايران يدك مي‌كشد. نزد مجتهدان، بزرگان، علما و فضلا قابل احترام است. برحسب لباسي كه به آن ملبس و دانشي كه به آن مجتهد است، سعي بر اين داشته كه مهجور از سياست و سياسيون بماند، اما سياستمداران در هميشه حال جوياي حالش هستند و او را آرام نمي‌گذارند، ‌او را مجبور مي‌كنند پا به عرصه سياست و انتخابات بگذارد. خطيبي تواناست و تداعي‌كننده دموستنس آتني است كه مي‌داند چه بگويد، كجا بگويد و چگونه بگويد. يادگار روح‌الله، عالم به تاريخ و دوران خود است؛ عقلانيت را به مسلخ نفسانيت نبرده است. در ميان دوستان و آشنايانش هم اصلاح‌طلب ديده مي‌شود و هم اصولگرا رويت مي‌شود. اعتبار و آوازه‌اش را به كاريزماي امام(ره) گره نمي‌زند و از بيت جدش براي اهداف و اميال سياسي و علمي‌اش مايه نمي‌گيرد.

تبديل وضع موجود به وضع مطلوب

آيت‌الله جوان دغدغه توسعه دارد و مي‌گويد بايد به دنبال «تحول» بود. در گفت‌وگويي كه با نشريه حضور در آستانه 30 سالگي انقلاب داشت، تاكيد مي‌كند كه به رغم تمامي پيشرفت‌ها و دستاوردهاي سه دهه گذشته،‌ نبايد «تحول» را ناديده بگيريم. به همين علت خاطرنشان مي‌كند كه بايد در دهه چهارم انقلاب، «از وضعيت موجود به سمت وضعيت مطلوب» حركت كنيم. اما يادآور مي‌شود: «حركت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب البته مي‌تواند دو گونه باشد يا شتابان كه به صورت گسل انجام مي‌شود كه از آن تعبير انقلاب مي‌كنند، يا با شيب ملايم به صورت منحني سينوسي كه از آن به عنوان اصلاحات ياد مي‌كنند.» البته او گزينه دوم را تاكيد مي‌كند. سيدحسن راه برون‌رفت را اجتهاد براساس انديشه‌هاي پدربزرگش مي‌داند: «راه برون‌رفت ما از انسدادهاي موجود و راه بقاي ما اين است كه براساس قوانين انقلاب و انديشه امام، ‌اجتهاد كنيم.» به همين علت نيز او معتقد است كه بايد دو موضوع را مدنظر قرار دهيم؛ اول تعريف درست از وضعيت مطلوب است. به كجا مي‌خواهيم برويم يا به دنبال چه هستيم: «ماركسيست‌ها مي‌گفتند ما به دنبال جامعه بي‌طبقه هستيم... آن چيزي كه مراد لنين بود، بعدها معلوم شد مراد مائو نبوده اما هر دو تحت عنوان ماركسيسم با آن برخورد مي‌كردند... بسياري از حركت‌هاي اجتماعي اساسا در اين فكر نيستند كه تعريفي از وضع مطلوب ارائه بدهند.»

مروج ميراث فكري و عملي خميني‌ها

شهروندان ايراني در 24 خرداد 1392 به كسي رأي دادند كه مي‌گفت حقوق‌دان است نه سرهنگ. آنان اين خطر اساسي را درك مي‌كردند كه به علت شرايط خاص ديپلماتيك، ممكن است ايران در معرض جنگ قرار گيرد و بديهي است كه در كشورهاي در معرض خطر جنگ، ژنرال‌ها رهبري دولت‌ها را بر عهده گيرند. جداسازي نهاد سياست و دولت از نهادهاي نظامي و دفاعي از اصول اساسي دولت‌هاي مدرن است دولت مدرن غربي دولتي غير نظامي و غير مذهبي است، اكنون اما مذهب و روحانيت مهم‌ترين نگهبان ماهيت غير نظامي و مدني دولت در ايران است. رأي مردم به يك روحاني در برابر چند نظامي اتفاق كوچكي نيست و به معناي كوچك شمردن آن نظاميان هم نيست. كهنه‌سربازاني مانند محسن رضايي و سرداران كارآمدي مانند محمدباقر قاليباف و حتي نامزدهاي شبه‌نظامي هر يك در جايگاه خود داراي ارزش و موقعيت‌هاي گران‌بهايي هستند. آنان سربازان وطن بوده‌اند و براساس حقوق شهروندي حق دارند با خروج از لباس نظامي در چهره يك شخصيت مدني وارد رقابت‌هاي سياسي شوند و از اين جهت هرگز مرتكب خطايي نشده‌اند، اما مردم هم حق دارند كه به سرداران خود بگويند هنوز راه‌حل‌هاي سياسي را به راه‌حل‌هاي نظامي ترجيح مي‌دهند. مردم حتي به بروكرات‌هاي صادقي مانند محمدرضا عارف و ديپلمات‌هاي ميانه‌رويي مانند علي‌اكبر ولايتي اين پيام را رساندند كه در برابر راه‌حل نظامي ترجيح مي‌دهند به راه‌حل‌هاي سياسي با پشتوانه اجتماعي رجوع كنند. صف‌آرايي در انتخابات اخير صف‌آرايي ديپلمات‌ها مقابل ژنرال‌ها بود نه اصلاح‌طلب‌ها مقابل اصول‌گرايان. شهروندان ايراني از ميان اصلاح‌طلبان يك شيخ ديپلمات را برگزيدند كه هم مشروعيت سنتي دارد و هم مشروعيت مدرن. هم شيوخ روحانيت او را مي‌پذيرند و هم ديپلمات‌هاي مدرن. هم نيروهاي سياسي با او كار مي‌كنند و هم نيروهاي امنيتي. هم سابقه مديريت نيروهاي نظامي (در ارتش) را دارد و هم همراهي با نيروهاي سياسي (در احزاب) را. بي‌ترديد اجتهاد سياسي امام خميني در منع ورود نظاميان به سياست (كه سيدحسن خميني در سال 1386 در مصاحبه با مجله شهروند امروز بر آن به عنوان ميراث تغييرناپذير نظريه سياسي رهبر انقلاب اسلامي تأكيد كرد) اكنون بيش از هر زمان ديگر با اقبال و رأي مردم تثبيت شده است. اگر در جهان مدرن براي مقام وزارت دفاع و جنگ يك چهره مدني را برمي‌گزينند، در ايران براي مقام رياست جمهوري شهروندان و رأي‌دهندگان ايراني يك چهره مدني را در لباس روحاني محاط بر نيروهاي نظامي قرار دادند.

صيانت از ميراث جهت پيشگيري از انحراف

آيت‌الله جوان براي آنكه انقلاب دچار آفت نشود، بازگشت به سيره امام را توصيه مي‌كند. تاكيد دارد كه راه‌هاي بسياري وجود دارد كه انقلاب دچار انحراف نشود. يكي از كارهايي كه امام انجام داده بود، تشكيل حلقه مشاوران و شوراي مشورت بود: «براي جلوگيري از آفت‌ها و براي رسيدن به تشخيص درست در موقعيت‌هاي مختلف بايد حلقه مشاوران قوي انتخاب و ايجاد كرد. طبقات مشاورين بايد شكل بگيرد.» او يادآوري مي‌كند كه در كنار امام، شخصيت‌هاي بزرگي قرار داشتند كه هر كدام از آنها سرسلسله جرياني بودند و اينگونه مردم، صدايشان به امام مي‌رسيد: «رهبر معظم انقلاب آيت‌الله خامنه‌اي، آقايان هاشمي، موسوي‌اردبيلي، ميرحسين موسوي و پدرم حاج احمد آقا در كنار امام حضور داشتند. هر كدام سرسلسله يك جريان بودند. همين نيز باعث مي‌شد كه همه نيروهايي كه در كشور مشغول فعاليت بودند، خود را در قدرت سهيم بدانند. همه آنها مي‌توانستند هر عقيده‌اي را حداكثر با يك واسطه به امام و شوراي سران منتقل كنند و مطمئن باشند كه اين نظر در تصميم‌گيري‌ها لحاظ شده است.»

سلوك آيت‌الله

آيت‌الله سيدحسن خميني مانند پدر و پدربزرگش مصلحت كل جامعه را در نظر دارد و به منافع مردم مي‌انديشد. بنابراين اگر در مجلس خبرگان حضور پيدا كند پيش از آنكه اين موضوع يك مساله صرفا سياسي و شخصي تلقي شود، عمل به تكليف خواهد بود.

سيدحسن خميني همواره حامي آرامش جامعه و رفاه مردم بوده است، چنانكه همگان در خاطر دارند سال 89 تندروها چگونه در هنگام سخنراني او هياهو كرده و سخنراني را مختلف كردند، اما او تنها با اين جملات كه «شأن سالگرد مراسم امام(ره) چنين نيست كه برخي چنين انجام مي‌دهند، من از همه معذرت مي‌خواهم و از خدا مي‌خواهم ما را با اماممان محشور كند.» سخنان خود را پايان داد. اين چهره متين و آرام مي‌داند كه هنوز ريشه تندروي در وجود برخي هست و بنابراين همواره مخالف تندروي است و اگر سخني مي‌گويد يا اقدامي مي‌كند براي جلوگيري از تندروي‌ها و ايجاد تعادل در مرزبندي‌هاست.

آيت‌الله جوان تواضع و فروتني را بسيار خوب آموخته و زماني كه شخصيت‌هاي باتجربه براي حضور در جايگاهي اعلام آمادگي مي‌كنند او رسم ادب به جا مي‌آورد اما در تصميم‌گيري‌هايش مستقل و مقتدر عمل مي‌كند.

آيت‌الله به دليل علم و آگاهي و صلاحيت‌هاي ذاتي‌اش تا به امروز ترجيح را بر ايفاي نقش علم‌آموزي به ديگران تنظيم كرده است، به طوري كه اكنون كلاس‌هاي درس او يكي از شلوغ‌ترين كلاس‌هاي حوزه است كه نشان مي‌دهد او بسيار طالب نشر علم است اما در كنار آن تمايلي به انحصار آموخته‌ها در ذهن خود ندارد و ترجيح مي‌دهد هر آنچه دارد به ديگران نيز بياموزد. شايد انديشه محدود شدن اين تكليف باشد كه تاكنون او را براي حضور در كرسي‌هاي سياسي دچار ترديد كرده است.

چرا آيت‌الله به خبرگان برود؟

با تمام اين ترديدها تنها دو موضوع شايد سبب شود كه سيدحسن خميني تصميم به حضور در انتخابات مجلس خبرگان بگيرد. نخست تكليفي كه بر دوش خود احساس مي‌كند و آن تكليف جز خواست اكثريت ملت، علما و روحانيون از او نيست. يادگار امام همانند پدربزرگش ميزان را راي مردم مي‌داند و زماني كه نامه‌ها و پيام‌هاي اقشار مختلف مردم به او مي‌رسد با طمانينه آنها را مطالعه كرده و پاسخ مي‌گويد، اما آنها را كه درباره اوست و شخصي است، كنار مي‌گذارد تا كسي متوجه نشود در دل او نسبت به پاسخ اين نامه‌ها چه مي‌گذرد. او خرد جمعي را بر تكروي ترجيح مي‌دهد و همواره دوست دارد مسئولان نيز زبر اين مبنا تصميم‌گيري كنند همچنان كه درباره توافق هسته‌اي هم گفت كه اين توافق حاصل خرد جمعي بود. مطمئنا وي هيچ گاه به خواست مردم و علما بي‌توجه نيست و اگر در دوره‌هاي قبل براي حضور در انتخابات اعلام كانديداتوري نكرده بود براي دلايل ديگري بود كه به چند مورد آن در بالا اشاره شد. دليل ديگر براي امكان حضور در انتخابات شايد صلاح دانستن تاثيرگذاري‌اش در اين مجلس و شرايط زماني حاكم بر كشور است. او شايد راهكارهايي در ذهن دارد كه با حضور در مجلس خبرگان مي‌تواند به آنها جامه عمل بپوشاند. هرچند اعضاي مجلس خبرگان از ميان علما و روحانيون بي‌طرف و مستقل انتخاب مي‌شوند اما تزريق اعتدال و جوانگرايي با حضور اعضايي كه ريشه در ميانه‌روي دارند كيفيت آن را افزون‌تر مي‌كند. از سوي ديگر سيدحسن خميني وارد چهل و سومين بهار زندگي خود شده است و با داشتن علم و آگاهي همراه با تجربه و انديشه اعتدال‌گرايي‌اش هنگامه آن است كه تجربيات خود را به نسل‌هاي بعدي انتقال دهد.

آيت‌الله سيدحسن خميني در ميانه سكوت و خروش است. در اين سال‌ها بين همه جناح‌هاي فكري، سياسي و فقهي توازن برقرار كرده است و در مسيري پيش رفته است كه در ميانه فقه سنتي و فقه مدرن سير كرده است. او به نماد ائتلاف فقيهان و نماد موازنه مثبت در عصر عسرت تبديل شده است؛ عصري كه ما در آن از گفت‌وگو گريزانيم.

ش.د9403023

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات