(ماهنامه موعود - بهمنماه 1392 - شماره 156 - صفحه 43)
آرمان شهر جنسي صهيونيسم با 350 ميليون سايت پورنو
آيا به اين فكر كردهايد كه چه كساني صاحب امتياز كمپانيهاي بزرگ پورنوسازي، مجلههاي پورنو و زرد هستند؟ شما بدون تحقيق و دقت بالا نميتوانيد متوجه اين توطئه بزرگ شويد. صنعت پورنو، فرزند مشترك زرسالاران يهود و بيماران جنسي است.
يكي از موضوعات هميشه مطرح در مورد صهيونيسم، بحث جريانسازيهايي است كه صهيونيسم جهاني با كمك ابزارهاي مختلف در جهان به راه مياندازد.
بزرگترين سايتهاي اشتراكگذاري فيلمهاي برهنه زنان و مردان براي يهوديان است و اين افراد در «ايالات متحده»، «روسيه»، «آلمان»، «فرانسه»، «اسرائيل»، و «چين» زندگي ميكنند. اين سايتها و مجلات، قسمتي از درآمد خود را براي رژيم صهيونيسمي ميفرستند! اكثر سايتهاي پورنو، جاسوسهاي آژانسهاي اطلاعاتي هستند و بعد از ورود به چنين سايتهايي، كامپيوتر شما آلوده به نرمافزارهاي مخرب ميشوند.
پورنوگرافي
پورنوگرافي (شهوانگاري) تجسمي بيپرده از مسائل جنسي با هدف تحريك يا ارضاي جنسي است كه در قالبهاي مختلف، از جمله كتاب، فيلم و مجله ارائه ميشود.
ريشه لغت
لغت پورنوگرافي ريشه يوناني دارد و از تركيب دو واژه پورن (به يوناني: TToovn و به انگليسي: porne) به معناي روسپي و واژه گرافو (به يوناني: Ypaqw و به انگليسي: grapho) به معناي نگارش به وجود آمده است و به معني روسپينگاري است.
اقتصاد
گزارش مركز تحقيقات «فورستر» در سال 1998م.، حجم درآمد ساليانه صنعت پورنوگرافي را از طريق اينترنت، بين هفتصد و پنجاه ميليون دلار تا يك ميليارد دلار تخمين ميزند.
نكته بسيار مهم در اين ميان، روشها و راههايي است كه گروهها و جريانهاي صهيونيسمي براي رسيدن به اين اهداف انتخاب ميكنند. به طور كلي اصلا براي اين جريانها، اخلاقي بودن يا انساني بودن يا نبودن اين راهها و شيوهها، مهم نيست؛ بلكه تنها چيز مهم، همان اهداف هميشگي صهيونيسم است؛ به ويژه كه در فعاليتهاي اقتصادي و سياسي، اين جريان به زشتترين كارها دست ميزند؛ به گونهاي كه به جرئت ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه براي صهيونيسم، نه چيزي به عنوان فرهنگ جهاني مهم است و نه اخلاق انساني و نه عرفهاي سياسي بينالمللي!
انتشار آمار تكاندهندهاي اخيرا نشان ميدهد كه حدود 350 ميليون سايت پورنوگرافي به وسيله سرورهايي كه در مناطق اشغالي قرار دارند، تغذيه ميشوند.
بسياري از دلالان و معاملهگران هنر و ادبيات شهواني در تجارت كتاب، بين سالهاي 1940-1890م.، يهوديان مهاجراني بودند كه ريشه و اصل و نسب آلماني داشتند. به گفته جياي گرتزمن (نويسنده كتابي درباره اين موضوع) يهوديان در پخش و انتشار كالانتيانا - ادبيات داستاني، ترانه و لطيفههايي با درونمايههاي مستهجن - رمانهاي مبتذل، مجلهها و نوشتههاي بازاري مستهجن برجسته و مشهور شده بودند.
معروفترين و بدنامترين توليدكننده و فروشنده محصولات هرزهنگاري در دوران پس از جنگ، روبي استورمن (والت ديسني صنعت پورنوگرافي) بود. براساس گزارش وزارت دادگستري آمريكا، استورمن (يهودي) در سراسر دهه 1970م.، كنترل بيشتر محصولات هرزهنگاري رايج در آمريكا را در دست داشته است.
موجهاي جنسي اولين ابداع صهيوني
براي درك بهتر اين موضوع اگر كمي به تاريخچه ورود يهوديان به آمريكا و دستيابي به جريانهاي رسانهاي مكتوب و تصويري نگاهي بيندازيم متوجه اين موضوع خواهيم شد كه يهوديان در ابتدا، چيزي براي بيان نداشتند و به جرئت ميتوان گفت، يهوديان در اين عرصه، بدون حمايتها توانايي ورود نداشتهاند، تا اينكه آنها تصميم گرفتند كه براي به دست آوردن جايگاه در اين زمينه و به دست آوردن ثروت، به صنعت پورنوگرافي روي بياورند. هرچند كه پورنوگرافي يك صنعت نيست، اما صهيونيسم جهاني پس از مدتي به دليل استثمار فرهنگ جهان و توليد انبوه محصولات پورنو و مستهجن آنقدر از طريق اين مسئله، ثروت نامشروع به دست آورد كه كمكم به يك صنعت پولساز تبديل شد.
هرزهنگاري، براي استيلا
اگر كمي به تاريخچه اولين مجلات و كتابهاي مستهجن و به نوعي شهواني دقت كنيم، متوجه خواهيم شد كه اكثر نويسندگان اين مطالب در بين سالهاي 1890 - 1940م. يهودياني هستند كه تازه به آمريكا مهاجرت كرده بودند، حتي آنها در اين امر آنقدر بياستعداد بودند كه مجبور شدند پس از مدتي براي جذب مخاطب، در كنار نوشتههاي خود كه اكثرا اوروتيك و داستانهاي غيراخلاقي بود، عكسهاي فوقالعاده مستهجن را به چاپ برسانند؛ اما به هر صورت اين موضوع با حمايتهاي گستردهاي ادامه يافت تا اينكه به مرور زمان، يهوديان به دو دسته توليدكنندگان و عرضهكنندگان محصولات پورنو تبديل شدند؛ به گونهاي كه پس از مدتي، يهوديان كه در بين جمعيت آمريكا بسيار ناچيز بودند به شهرت قابل توجهي در عرصه ترويج پورنوگرافي و كسب ثروت از اين راه دست يافتند كه به گفته جياي گرتزمن، يهوديان يكي از افرادي بودند كه توانستند با زير پا گذاشتن تمام قوانين آمريكا به ثروتي هنگفت در اين عرصه دست پيدا كنند.
در اين بين، آنها حتي پس از مدتي مدلهاي جديدي از هرزهنگاري را به وجود ميآوردند كه از آن، با عنوان كالانتيانا نام برده ميشد (كالانتيانا نوعي ادبيات سكسي با دستمايههاي طنز بود) البته در اين ميان، در بين اكثر جامعهشناسان بزرگ آمريكايي ترديدي وجود نداشت كه ابداع كالانتيانا حربه يهوديان براي گسترش پورنوگرافي و هرزهنگاري به وسيله ابزار جذابي چون طنز بود.
تغذيه امكاناتي پورنوگرافي يهود
به هر صورت، اين تجارت غيرانساني يهود روزبهروز گسترش پيدا كرد تا به تدريج از عرصه نوشتاري وارد حوزه تصوير شد و هاليوود و صنعت دوربين و سينما، به عنوان اولين ابزار تصويري يهود مانند يك مركز فرماندهي با امكانات فراوان به گسترش سلطه جريان صهيونيسم بر فرهنگ جهان به وسيله توليدات انبوه محصولات پورن كمك شاياني كرد.
به تدريج، كمپانيهاي بزرگ فيلمسازي هاليوود با نفوذ پردامنه يهود تأسيس شدند، اما در كنار اين كمپانيها اشخاصي مانند رابي استورمن كه يك يهودي بود در آمريكا از تمام امكانات نوشتاري و تصويري استفاده كرد و به جايگاهي رسيد كه بسياري او را يكي از بدنامترين توليدكنندگان محصولات پورنوگرافي ميدانند. دليل اصلي اين بدنامي اين بود كه روانشناسان آمريكايي در آن زمان بارها نسبت به تبعات توليدات او براي جوانان، به او هشدار دادند؛ اما او تنها به كسب سود ميانديشيد و براي همين از هيچ جنايت فرهنگي چشمپوشي نكرد. اين در حالي بود كه استرمن، ابتدا يك فكاهينويس بود كه پس از مدتي با سوار شدن بر موج غريزه جوانان غربي به كسب سود سرشاري در عرصه پورنونويسي و هرزهنگاري دست يافت؛ هرچند كه پس از مدتي به دليل عدم پرداخت ماليات، دستگير و در زندان جان باخت.
اما تا سالهاي سال نماد پورنوگرافي بود و به نوعي نماد جريانهاي صهيونيسمي بود كه از اين پس برنامههاي زيادي براي انحراف جوامع به وسيله توليدات محصولات مستهجن داشتند. اين رويه ادامه پيدا كرد تا اينكه به تدريج يهوديان با تمركز بر فيلمهاي هاليوود شروع به وارد كردن صحنههاي اروتيك در فيلمها كردند، به ويژه كه آنها از اين پس، با ورود جدي زنان به اين فيلمها و سوءاستفاده از آنها، به تدريج روابط جنسي آزاد را به نمايش گذاشتند، تا به اين ترتيب دنياي سينما به فيلمهاي مستهجني كه قرار بود به صورت اختصاصي توسط كمپانيهاي آنها توليد شود، عادت كند و به نوعي روشنانديشان و مذهبيون دنيا نتوانند در مقابل اين جنايت بزرگ فرهنگي يهود، اعتراض كنند.
باندهاي قاچاق زنان صهيونيسم
اين موضوع در حالي بود كه يهوديان علاوه بر اينكه خواهان ايفاي نقش در ترويج عرياني و سكس در هاليوود بودند، تهيه فيلمهاي تماما پورنو را خود به عهده گرفتند و حتي پس از مدتي با خريد زنان از باندهاي قاچاق انسان و اجبار آنها به حضور در فيلمهاي كاملا مستهجن يك باند بسيار قدرتمند فحشا ايجاد كردند كه اين باند پس از مدتي با ايجاد موجهاي جنسي در بين جوانان جهان، به بهرهبرداري فرهنگي ميپرداختند؛ به گونهاي كه يكي بزرگترين مسيرهاي قاچاق زنان از آفريقا، خاورميانه، بعضا اروپاي شرقي به اروپاي غربي و آمريكا با سازماندهي اسرائيل صورت گرفته و دليل انتخاب چنين مسيري هم توانايي كنترل آن توسط اسرائيل است؛ هرچند كه اين سازماندهي توسط يك مركز فرماندهي در تمام جهان صورت ميگيرد.
اما اين جريانات هر روز پيشرفت زيادي كرده، به ويژه كه صادرات محصولات پورن توسط جريان صهيونيسم به جوامع ديني و حتي در خود جامعه مسيحيت يهود به گونهاي پيشروي كرده است كه بسياري از كارشناسان فرهنگي آن را ناتوي فرهنگي دانستهاند كه در پيش و پس آن، اهداف سياسي، فرهنگي بزرگ نهفته بود؛ به ويژه كه جريانهاي صهيونيسمي در سينماي مستهجن به خوبي ميدانستند كه با ايجاد موج غريزه و به نوعي انقلاب جنسي در بين جوانان به ويژه در جوامع مذهبي ميتوانند از پيشرفت يا به نوعي شكوفايي قدرت جوامع اسلامي در مقابل ليبراليسم مورد حمايت آنها جلوگيري كنند.
آرمانشهر جنسي، رؤياي بزرگ صهيونيسم
تمام اين مسائل در حالي است كه آنها سعي ميكنند رفتارهاي ضدفرهنگي و ضداخلاقي خود را براساس نظريهپردازان يهود تئوريزه كنند. به عنوان مثال ميتوان از ويلهلم رايش (يهودي) و هربرت ماركوزه (يهودي) نام برد. ويلهلم رايش يكي از نظريهپردازان يهودي بود كه دغدغههايش كار، عشق و سكس بود. همچنين هربرت ماركوزه به دنبال آرمانشهري سوسياليستي بود كه در آن، سكس در بالاترين حد ممكن وجود دارد، تمام اين مسائل در حالي بود كه يهوديان اين آرمانشهر مستهجن را در محصولاتشان تبليغ ميكردند؛ به ويژه كه بسياري از نظريهپردازان و صاحبان اين كمپانيها بارها بر آزادي جنسي بدون مرز و حد و حصر تأكيد كردهاند.
به واقع فحشاگستراني يهود و جريان صهيونيسم تنها به ساخت فيلم محدود نشد؛ بلكه پس از چند سال آنها شروع به برگزاري به اصطلاح جشنوارهها و مسابقاتي كردند كه در پس آن، موجي از سوءاستفادههاي جنسي از زنان و جريانسازيهاي غريزي وجود دارد. يكي از اين مسابقهها كه هر ساله برگزار ميشود و در آن زيباترين زن دنيا انتخاب ميشود، يكي از حربههايي است كه صهيونيسم جهاني براي ترويج عرياني در فرهنگ اخلاقي دنيا از آن استفاده ميكند.
در كنار چنين مسابقهاي، جريان صهيونيسم تصويري كه در عرصه ساخت محصولات مستهجن روزبهروز براي كسب ثروت و قدرت بيشتر فعاليت خود را گسترش ميدهد، در چند سال اخير، اقدام به برگزاري بيشرمانهترين جشنواره تاريخ محصولات تصويري كرده است. اين مراسم كه در آن، بهترين فيلم پورن سال انتخاب ميشود، نماد وقاحت صهيونيسم فرهنگي بينالمللي است. اين مراسم هر ساله، توسط غولهاي ثروتمند و كمپانيهاي بزرگ توليدات فيلمهاي مستهجن برگزار ميشود. در اين باره يكي از سينماگران اجتماعي غرب به اين موضوع اشاره ميكند كه اين مراسم، تدفين اخلاق و انسانيت است.
اين در حالي است كه اين جشنواره تنها يكي از فستيوالهاي مستهجن دنياست؛ و جشنوارههاي ديگري هم هستند كه دقيقا با بيشرمي تمام به تبليغ و ترويج محصولات پورن ميپردازند.
چرا؟
اگر كمي به ساختار مؤسسات تهيه اين محصولات نگاه كنيد، متوجه خواهيم شد كه بسياري از كاركنان اين مؤسسات و رؤساي آنها، خود را نماد انسانمداري سكولار و به نوعي ترويجدهنده آن ميدانند، موضوعي كه صهيونيسم جهاني هميشه در پي آن بوده است؛ اما در اكثر مواقع به دليل وجود اديان مذهبي نتوانسته است؛ آنگونه كه بايد به اين موضوع نفوذ پيدا كند.
براي همين آنها به اين موضوع دست پيدا كردهاند كه براي اضمحلال يكي از بزرگترين دشمنان خود، يعني اديان آسماني بايد ريشههاي فرهنگي آن را تضعيف كنند كه بيشك در اين راه، ترويج بيبند و باري اخلاقي، آن هم در اين حد گسترده و ترويج علني فحشا و حتي سازماندهي كردن آن به وسيله كمپانيهاي ثروتمند عرضه محصولات مستهجن به ويژه در عرصه تصوير، كمك بزرگي به اين تئوري آنها خواهد كرد. از سوي ديگر، ايجاد موج بلوغ جنسي زودرس جوانان در سطح جهاني، به ويژه در كشورهاي مذهبي ميتواند به گسترش سكولاريسم مدنظر آنها كمك بزرگي كند. بايد به اين مسئله دقت كرد كه ايجاد رخنههاي اخلاقي، گاهي اوقات بيش از ايجاد رخنههاي سياسي، مدنظر آنهاست.
از ديگر اهداف مهمي كه ميتوان به آن اشاره كرد، ميل هميشگي صهيونيسم به كسب ثروت از هر راهي است. نمونه بارز اين موضوع را ميتوان در باندهاي گسترده قاچاق زن به كشورهاي اروپايي و آمريكا براي بازي در همين محصولات پورن مشاهده كرد. جالب اينجاست كه پورناستارهايي كه اهل خود كشورهاي غربي هستند و به نوعي از زنان قاچاق شده توسط باندهاي سوداگر صهيونيسم بينالملل نميباشند، پس از مدتي بازي در فيلمهاي پورن يا به هاليوود راه پيدا ميكنند يا آنقدر توسط اين كمپانيها ثروتمند ميشوند كه به نوعي خود، كمپانيهاي ديگري در اين راستا تأسيس ميكنند.
به واقع تمام اين زنجيره به صورتي است كه سعي ميكند كه استهجان و بيبندوباري آن هم در حد بينهايت را كاملا عادي جلوه دهد و حتي آن را يكي از شغلهاي پردرآمد نشان ميدهد؛ زيرا خود لابيهاي متصل به غولهاي پورنساز به خوبي ميدانند كه در صورتي كه بتوانند اين مسائل را عادي جلوه دهند، گام بزرگي در راستاي سقوط اخلاق انساني و ديني برداشتهاند و اين در حالي است كه بسياري از كشورهاي مذهبي، از جمله خود كشورهاي حاشيه خليجفارس در مقابل اين تهاجم بيوقفه به قلب فرهنگ ديني حركت خاصي انجام ندادهاند؛ در حالي كه خود «سازمان آيسسكو» اين موضوع را كاملا مصداق بارز تهاجم فرهنگي دانسته است. تهاجمي كه قلب دنياي اسلام را هدف گرفته است؛ زيرا دنياي اسلام و كشورهاي اسلامي، هنوز در مقابل موج فحشاي صهيونيسم ايستادهاند؛ اما در مقابل، صهيونيسم تصويري مستهجن سعي كرده است با ابزار قدرتمند رسانه بتواند بيبندوباري را در كشورهاي اسلامي گسترش دهد.
سازمان عفو بينالملل در گزارش ژوئن خود به بررسي موضوع فساد اخلاقي در سرزمين اشغالي پرداخته و مينويسد: در حالي كه در سال 2000م.، در هر 13 ساعت، يك زن در اراضي اشغالي مورد تجاوز قرار ميگرفت؛ اين آمار در سال 2009م. به سقف 4 ساعت افزايش يافته است.
منبع: Scimitar
ش.د920080ف