نویسنده: «ریچارد مینیتر»
کوچکتر شدن اتحادیهها، بازنشستگی کارمندان قدیمی فدرال و جایگزین نشدن آنها، تعدیل نیروی روزنامهها و دانشگاهها، بیرونق شدن صنعت پورنو، و کمطرفدار شدن سقط جنین همه نشان از این دارد که حزب دموکرات پایگاههای اصلی سرمایه انتخاباتی خود را به تدریج از دست میدهد. اینکه وضع بسیاری از قوانین به نفع حزب دموکرات است، ملاک موفقیت حزب دموکرات نیست این روزها آن حزب دموکراتی که 70 سالی است میشناسیمش، نفسهای آخرش را میکشد.
شاید جمهوریخواهان مجلس نمایندگان امریکا سقف بدهی را هم برای کاهش خرج و مخارج و هم برای مسائلی که باعث افزایش درآمدها شده بالا ببرند تا مشکلی برای دموکراتها پیش نیاید.شاید باراک اوباما در رقابتهای انتخاباتی سال 2012 هم پیروز شود. بوروکراتها و قضات همچنان قوانین جدید و پرهزینهیی برای اقتصاد وضع میکنند. اما اینها هیچیک ملاک نیست. جریانهای بلندمدتی که شاهد آن هستیم همه حاوی اخباری ناگوار برای جناح چپ حزب است.
در صورتی که سهم حامیان سرمایهدار حزب دموکرات از اقتصاد کشور افزایشی دایمی نداشته باشد، چک انتخاب مجدد دموکراتها را امضا نخواهند کرد. جدال این هفته بر سر افزایش محدودیت بدهی فدرال ضعفی اساسی در وضع رفاهی که عامل قدرت حزب دموکرات بود، را آشکار میسازد: در صورتی که این حزب سهمی روبهافزایش از اقتصاد کشور را در دست نداشته باشد، نابود میشود.هر عنصر حیاتی ائتلاف دموکرات - اتحادیهها، کارمندان دولت، پیمانکاران دولتی، مصرفکنندگان «نامها و القاب»نیازمند افزایش دایمی درآمد، پاداش و مبلغ قراردادهای مشاورهیی است.
بدون این پرداختها، آنها چک انتخاب مجدد دموکراتها را امضا نخواهند کرد. اوباما نیز مانند گورباچف چه خوشتان بیاید و چه نه، اوباما روزولت جدید نیست، بلکه گورباچف جدید است. نظامی که بشدت خواستار نجات دادنش بود. نخبگان حزب دموکرات به اشتباه آیندهیی درخشان برای این حزب پیشبینی میکنند قهرمانان دموکرات در حکومت کارشناسان و نخبگان با اعتمادبهنفس کامل آینده درخشان قدیمیترین حزب سیاسی دنیا را پیشبینی میکنند.اما در واقع، ائتلافی که حزب دموکراتیک مدرن است رو به نابودی است.
هر ستونی که نگهدارنده سقف سنگین آن است در حال فروپاشی است. دموکراتها ائتلافی متشکل از علائق متفاوتی هستند که با هم خوب کنار نمیآیند احزاب دموکرات و جمهوریخواه ساختارهای متفاوتی دارند. دموکراتها ائتلافی هستند که با سیاست «طرح نو» روزولت قوت گرفتند و متشکل از علائق متفاوتی هستند که با هم خوب کنار نمیآیند. تصور کنید یک عضو اتحادیه شکارچیان گوزن با استاد گیاهشناسی و وکیلی همجنسگرا با هم بنشینند و بحث کنند و آن وقت میبینید که چه اختلافی بینشان به وجود نمیآید.
تا اینجا که پول و اولویتهای دولت حرف اول را میزده. این حزب بیشتر حزب اتحادیهها، کارمندان و بازنشستگان دولتی، صنایع «سبز»، مواجب بگیران لقبدار، استادان دانشگاه، آموزگاران و فعالان طرفدار اصلاحات اجتماعی است و همه اینها نیازمند شکلی از حقوق دولتی هستند. تنها عنصر اصلی بنیاد دموکراتیک که مواجب دولتی نمیگیرد طبقه حرفهیی (وکلا، مهندسان، سهامداران بورس، و غیره) است. این گروه با درآمد بالا 5 درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد و اتفاقا کسانی نیستند که دموکراتها بتوانند روی کمکهای مالیشان حساب زیادی بکنند. خواسته حامیان جمهوریخواهان این است که مالیات کمتری بدهند اما حزب جمهوریخواه حزب اجماع نظر است.
فعالان و رهبران تا خون در بدن دارند میجنگند (که همین باعث شده دموکراتها هر چند وقت یکبار پیشبینی سقوط حزب را مطرح سازند) تا روی اصلی که اکثریت مناسب میدانند به توافق برسند. موقعی بود که کاهش مالیات و حملات پیشگیرانه میدان مبارزه آنها بود، اما اکنون همان موارد اختلاف سنگ بنای اتحاد آنها شده است. جالب اینجاست که معدود گروههایی از حامیان جمهوریخواهان حقوقبگیر دولتیاند. شرکتهای دفاعی، کشاورزان و صاحبان تجارتهای کوچک در مزایدهها شرکت میکنند، یارانه و وام دریافت میکنند. اما بخش اعظم جمهوریخواهان بیشتر از آنکه دریافت کنند پرداخت میکنند. خواسته آنها این است که مالیات کمتری بدهند، نه اینکه درآمد بیشتری دریافت کنند.
بازنشستگان و اداره مواجبشان کابوس دموکراتهاست و در آینده نزدیک باعث ورشکستگی این حزب است تنها استثنای موجود بازنشستگان حامی این حزبند که در عین رأی دادن به جمهوریخواهان تامین اجتماعی و خدمات درمانی و پزشکیشان را هم میخواهند. از آنجایی که این گروه بزرگ است و تعداد زیادی از اعضایش مطمئنا رأی میدهند، حقوقبگیر بودن آنها در آینده قابل پیشبینی مشکلساز نخواهد بود. اما همین مساله برای دموکراتها مشکلساز است. تنها راهی که برای پرداخت مواجب بازنشستگان دارند این است که 1- مالیاتها را بالا ببرند، 2- پول بیشتری قرض بگیرند، 3- بودجه مربوط به دیگر اعضای این طبقه را کاهش دهند.
همچنانکه در زیر بیشتر توضیح خواهم داد، گزینههای یک و دو را اصلا نمیتوان مدنظر قرار داد. گزینه سه هم کابوس دموکراتهاست و اگر نه امروز، خیلی زود تبدیل به واقعیتی سیاسی خواهد شد. این بحران در موقعیت بدی گریبان دموکراتها را گرفته است. ائتلاف آنها یا رو به سوی نابودی دارد یا بزودی ورشکست خواهند شد. هیچ راهی وجود ندارد تا بوسیله آن اتحادیههای بخش خصوصی رشد چشمگیری پیدا کند و در آیندهیی نه چندان دور به تاریخ میپیوندند اتحادیهها. عضویت در اتحادیههای بخش خصوصی کاهش داشته و از 52 درصد نیروی کار امریکا در دهه 1950 به 7 درصد رسیده است.
همچنانکه بسیاری از مشاغل از فهرست فورچون 500 (فهرست بزرگترین شرکتهای امریکایی) حذف میشود، احتمال کاهش میزان تشکیل تشکلهای صنفی نیز بیشتر میشود. هیچ راهی وجود ندارد تا بوسیله آن اتحادیههای بخش خصوصی رشد چشمگیری پیدا کند؛ در واقع بیشتر احتمال میرود که به سیر نزولی خود و پیوستن به تاریخ ادامه دهند. اتحادیه کارمندان دولتی نیز در سراشیبی سقوط است و برنده شدن در انتخابات کشوری برای دموکراتها دشوارتر خواهد شد. ویسکونسین، اوهایو، ایندیانا و بزودی میشیگان نیز امتیازها را قطع میکنند.
ایندیانا به کاهش خودکار فهرست حقوقی اتحادیههای دولتی پایان داد و تعداد را به کمتر از نصف رساند. ویسکونسین و اوهایو نیز همین میزان کاهش را در درصد کارمندان دولتی که هزینه اتحادیه را میپردازند خواهند داشت. مزایای اتحادیه نیز برای کارمندان دولتی کاهش مییابد. پس از مدتی، بیشتر ایالات غربی و میانی به این وضع دچار میشوند و برنده شدن در انتخابات کشوری برای دموکراتها دشوارتر خواهد شد. نیروی کار فدرال به هر حال تا سال 2014 کاهش مییابد کارمندان فدرال. نیروی کار غیرنظامی دولت حدود 3/2 میلیون نفر است. بیش از 750 هزار کارمند فدرال طی سه سال آینده بازنشسته میشوند.
وقتی اوباما حقوقهای کارمندان ارشد فدرال را بالا برده و فهرست مزایای کارمندان عادی را افزایش داد، این جریان کند شد. با توجه به بدهی 5/14 تریلیون دلاری دولت فدرال و اقتصاد در حال سقوط بعید به نظر میرسد دولت فدرال بتواند بیش از 10 درصد این کارمندان را جایگزین کند. فرقی نمیکند چه کسی در رأس امور باشد، نیروی کار فدرال به هر حال تا سال 2014 کاهش مییابد. بنیاد مرکزی دموکراتها بدون تعداد زیاد کارمندان فدرال، هر سال کوچکتر میشود. از آنجا که بازنشستگان فدرال چند دهه است که نیروی سیاسی قدرتمندی به شمار میرود، هزینه خدمات پزشکی و حقوق بازنشستگی آنها باعث میشود که استخدام جایگزینهایشان بسیار پرخرج شود.
تقریباً هر روزنامهیی که تیراژ بالاتر از 100هزار خواننده دارد، تعدیل نیرو داشته است روزنامه «واشنگتن پست»، برای نخستینبار در تاریخ حیاتش، شکست مالی داشته؛ «نیویورک تایمز» از میلیاردرهای مکزیکی پول قرض میکند. «سیاتل پست اینتلیجنسر» دیگر منتشر نمیشود، و «میامی هرالد» برای فروش گذاشته شده است. روزنامهها هر روز کارمندان بیشتری را قراردادی میکنند. شبکه اخبار تلویزیونی نیز تعدیل نیروی کاری داشته و استخدام در شبکههای کابلی نیز یا ثابت مانده یا کاهش پیدا کرده است.
حتی «رادیو ملی» که مخاطبانش دو برابر شده بودجهاش بیش از چند درصد بیشتر از تورم بالا نمیرود تنها نقطه درخشانی که برای لیبرالهای در جستوجوی شغل خبرنگاری مانده «رادیو ملی» است که طی هشت سال گذشته مخاطبانش دو برابر شده و به 14 میلیون نفر رسیده است. با این حال، هیچکس انتظار ندارد بودجهاش بیش از چند درصد بیشتر از تورم بالا برود. * سطح فکری لیبرالها نیز در حال پایین آمدن است استادان دانشگاه. دانشگاهها و کالجهای جدیدی که در دهههای 1950 و 1960 تاسیس شد هزاران فرصت شغلی برای استادان نسل پرزاد و ولد امریکا فراهم ساخت. اکنون برنامههای توسعهیی معوق گذاشته شده و به ندرت کالج جدیدی تاسیس میشود. اینکه عدهیی از یک هیات علمی بازنشسته شوند به معنی استخدام نیروهای جدید نیست؛ روسا اغلب ذخایر را نگه میدارند.
نیروی کار تدریس دانشگاهی همچنان کاهش مییابد. مضاف بر این، اتاقهای فکر، اینترنت و رادیو راههای جدیدی در اختیار دانشجویان میگذارند تا استادان خود را به چالش بکشند و از نفوذ آنها کم کنند. پس سطح فکری لیبرالها نیز در حال پایین آمدن است. *اتحادیه آموزگاران چند سال آینده را به درگیری برای حفظ بقا سپری خواهد کرد آموزگاران. اتحادیه آموزگاران نیز مانند باقی اتحادیهها شاهد وضعیتی ثابت در عضویت یا کاهش آن است. کاهش بودجه و تغییر جمعیتی در این اتحادیه به این معنی است که تعداد اعضای آن احتمالا کاهش خواهد داشت، نه افزایش.
شهردار پایتخت ایالت رود آیلند و فرماندار ایالت نیوجرسی با موفقیت تمام اتحادیههای آموزگاران را تحت کنترل خود گرفته و از قدرت آنها کاستهاند. این درگیریها همچنان ادامه دارد و به حوزه قضایی نیز کشیده خواهد شد. بودجههای ایالتی اندک و حقوق و مزایای فراوان آموزگاران تقریباً تضمینکننده این مساله است که اتحادیه آموزگاران چند سال آینده را به جنگ و درگیری برای حفظ بقا سپری خواهد کرد. مالیاتهای بالا و اصلاحات قانونی مبنی بر کاهش خطای مدنی صورت گرفته باعث شده که شرایط ثروتاندوزی برای وکلا نیز دشوار شود وکلای حقوقی. یکی از منابع بزرگ سرمایهیی دموکراتها همین مهندسان اجتماعی هستند که آنها نیز در حال ضرر کردن هستند.
مالیاتهای بالا و دیگر مشکلات و اصلاحات قانونی مبنی بر کاهش خطای مدنی صورت گرفته باعث شده که شرایط ثروتاندوزی برای آنها نیز دشوار شود. اصلاحات قانونی فدرال آنها را نیز به سرنوشت مهتومشان نزدیک میسازد. کنگره تحت تسلط دموکراتها هم نمیتواند بودجهیی میلیارد دلاری برای حمایت از زندگی مرفه وکلای حقوقی حامیاش تصویب کند اصلاحات قانونی اندکی که در زمان بوش و تحت هدایت جمهوریخواهان کنگره به تصویب رسیده همچنان در حال اجراست و بسیاری از دریافتیهای وکلای حقوقی را کاهش داده است.
تحت شرایط اقتصادی فعلی، حتی کنگره تحت تسلط دموکراتها هم نمیتواند بودجهیی میلیارد دلاری برای حمایت از زندگی مرفه وکلای حقوقی حامیاش تصویب کند. در همین حین، دادگاه عالی امریکا نیز از توانایی وکلا برای ترتیب دادن پروندههای میلیون دلاری میکاهد و پرونده اخیر فروشگاه «وال مارت» این وضع را به خوبی نشان میدهد. تا کنگره بخواهد اصلاحات کاهش خطای مدنی جدیتری را سبب شود، پروندههای حقوقی میلیون دلاری فراوانی به دادگاهها کشیده خواهد شد، اما میزان رشد همچنان کاهش مییابد. شرایط اقتصادی باعث شده که هم حمایت عمومی و هم کمکهای مردمی از گروههای طرفدار محیطزیست بشدت کاهش یابد طرفداران محیطزیست.
اقتصاد حمایت عمومی از گروههای طرفدار محیطزیست را بشدت کاهش داده است، و کمکهای مردمی به گروههای سبز با توجه به شرایط اقتصادی کم شده است. اکنون پروندههای حقوقی و کمکهای دولتی تنها وسیله حمایت از آنهاست. اصلاحات قانونی متوجه کاهش خطای مدنی توانایی آنها برای پنهان کردن بودجهشان از طریق پروندههای حقوقی را کاهش داده و بنگاههای دولتی و موسسههای خصوصی نیز کمکهای بلاعوض را آنقدری افزایش ندادهاند تا این تفاوت بودجه توجیه شود. موفقترین گروههای محیط زیستی، مانند «شورای دفاع ذخایر طبیعی» (ان. آر. دی. سی) صرفا از دولت فدرال بابت قوانین سختتر شکایت میکنند، برای وکلایشان حقالزحمهیی به مراتب بالاتر از حقالزحمه وکلای عمومی در سازشهای دوستانه دریافت میکنند و مابهالتفاوت قیمت را در جیبشان میگذارند.
در محیط بودجهیی فعلی، دشوار است تصور کنیم که این حل و فصلها زیاد دوام بیاورد. بیکاران از کار پیدا کردن در ایالات دیگر نیز مأیوس میشوند دولتهای ایالتی. کالیفرنیا در آستانه ورشکستگی است. نیویورک این شکاف اقتصادی را با ترفندهای بودجهیی پر میکند. ایلنوی و دیگر ایالات دموکرات نیز بودجهشان کمتر از نیازشان است؛ حتی اگر موفق شوند با این اوضاع بودجهیی پیش بروند، همچنان باید میزان هزینههای آشکارشان را کاهش دهند. بودجههای دولتی امکان قرض دادن پول به بنگاههای مختلف را هر چه بیشتر کاهش میدهد. شهرها و روستاهای عمدتا دموکرات نیز وضعشان بهتر از این نیست.
بطور کلی، ایالاتی که مالیاتهایشان بالا است کمکم مالیاتدهندگان پردرآمد را از دست میدهند و در همین حین پروژههای مسکونی، وجوه بیکاری، و دیگر کمکهای دولتی باعث شده که بیکاران از کار پیدا کردن در ایالات دیگر نیز مأیوس شوند. این پایین آمدن میزان مالیاتدهندگان و بالا رفتن تعداد کسانی که باید مواجبشان پس از بازنشستگی پرداخت شود قانونگذاران را مجبور کرده که بودجه را بشدت کاهش دهند. همین نکته نیز پایگاه رأی به دموکراتها را کوچکتر میسازد.
صنعت سودآور پورنو از منابع مهم تامین هزینه کمپین دموکراتها به شمار میرود صنعت پورنو. این صنعت سودآور صنعتی کوچک است، اما از منابع مهم تامین هزینه کمپین دموکراتها به شمار میرود که اغلب توسط تحلیلگران نادیده گرفته شده است. اما اینترنت کار خودش را کرده است. حالا دیگر سینماهای دهه 1970 که فیلمهای مبتذل نشان میداد مدتهاست که کنار گذاشته شده و شکل همراه با دیویدی آن هم به تاریخ میپیوندد.
همانطور که مقاله سال 2009 مجله «کوند نست پورتفولیو» نشان میدهد، تعدادی از پایگاههای پورنو ساعتها فیلم ویدئویی پورنو را به صورت رایگان نشان میدهند و فروش مجله پورنوی «هاسلر» متعلق به «لری فلینت» و مجله «پلیبوی» متعلق به «هیو هفنر» و بسیاری دیگر از مجلات از این دست را پایین میآورند. در حالی که صنعت پورنو کار خودش را میکند، اینترنت از همه مردم دعوت کرده تا پایگاهی اینترنتی بزنند و از طریق تبلیغات یا پولی که بابت تماشای عکس یا فیلم میگیرند درآمد داشته باشند و همین باعث میشود سرمایهداران صنعت پورنو که چکهای کمپین دموکراتها را امضا میکنند تاثیرشان کم شود.
پس سازماندهی دهها هزار ستاره خردهپای پورنو برای دموکراتها کاری دشوار و کم سود خواهد شد. مقداری از پولی که پزشکان سقط جنین از دولت میگیرند در سرمایه مورد نیاز کمپین انتخاباتی بازیافت میشود خدمات سقط جنین. پزشکانی که عمل سقط جنین انجام میدهند اساساً پیمانکاران دولتیاند و میلیاردها دلار از دولتهای مرکزی و فدرال بابت «وسایل مربوط به پیشگیری از بارداری» دریافت میکنند. مقداری از این پول در سرمایه مورد نیاز کمپین انتخاباتی بازیافت میشود. شرکت «پرو-کن-دو-پاک» که جراحان سقط جنین کانزاس تاسیس کردهاند در سال 2006 به انتخاب پنج فرماندار کمک کرد. اما ظاهرا میزان درخواست سقط جنین کم شده است. جمعیت پا به سن میگذارد، و به نظر نمیرسد جوانان تمایل زیادی به استفاده از این خدمات داشته باشند.
نظرسنجیها نشان میدهد حمایت از سقط جنین در میان زنانی که در سن باروری هستند از سال 2000 به این طرف کاهش پیدا کرده است. طبق پژوهشی که «مایکل نیو»، استاد دانشگاه آلاباما انجام داده است، بیش از یک دهه است که دولتهای مرکزی و فدرال محدودیتهایی برای سقط جنین مادران کم سن و سال بدون اجازه بزرگترهایشان قائل میشوند، و همین مساله باعث شده تقاضای سقط جنین از جانب دختران نوجوان کاهش یابد. اکنون تصویری که مردم پیش از این سازمان «بارداری برنامهریزی شده» (سازمانی که خدمات بهداشتی برای مادران و آموزش جنسی و خدمات مربوط به سقط جنین ارایه میکند) مخدوش شده است.
خبرنگاران جوان عکسهایی پنهانی از کارمندان این سازمان گرفتهاند که نشان میدهد با کارهای غیرقانونی موافقند؛ با این کار، قانونگذاران میانهرو نیز به فکر افتادهاند که آیا کمکهای دولتی به درستی استفاده میشود یا نه. مجلس نمایندگان که در دست جمهوریخواهان است مخالف فرستادن میلیاردها دلار پول به سازمان «بارداری برنامهریزی شده» است. دولتهای ایالتی هم که دستشان تنگ است، پرداختهایشان به این سازمان را که بزرگترین سازمان ارایهکننده خدمات سقط جنین است کاهش دادهاند. فقط در مینهسوتا، این سازمان مجبور شده نیمی از کلینیکهایش را تعطیل کند.
همچنانکه درآمدها کاهش مییابد، ارایهکنندگان خدمات سقط جنین نیز دلارهای کمتری برای تقدیم به دموکراتها خواهند داشت. حزب دموکرات سال 2020 سرمایههای سنتیاش را از دست داده و حامیانش هم به تاریخ میپیوندند کسانی که روزولت را به یاد میآورند دیگر خودشان در حال محو شدن از صفحه روزگارند. اعضای پروژه «گریت سوسایتی» (جامعه پرعظمت) که جانسون، رییسجمهور پیشین امریکا، برای از بین بردن فقر و نابرابری نژادی بنیان نهاد وارد مرحله بازنشستگی میشوند. در همین حال، کسانی که از جوانان دوره ریگان بودند، اکنون وارد 40 سالگی میشوند، و بیشتر بزرگسالان امریکایی از لحاظ سیاسی فعال شدهاند.
حزب دموکرات سال 2020 که سرمایههای سنتیاش را از دست داده و حامیانش هم به تاریخ پیوستهاند بسیار متفاوت خواهد بود. این حزب در آن سال یا خیلی کوچکتر از حالا خواهد بود یا میانهروتر میشود. بدون پول فدرالی که بتواند ریخت و پاشش کند، حزب دموکرات باید خود را از نو ابداع کند. و این کار را هم خواهد کرد. قدیمیترین حزب سیاسی دنیا میداند چطور حفظ بقا کند. و بعد برمیگردد و به سال 2011 به عنوان نقطه اوجش نگاه میکند، سالی که پس از آن از نقطه اوج فرود آمد.