سميرا گرجائي، كارشناس ارشد مطالعات زنان
درباره زنان و جايگاه ايشان در جامعههاي انساني كم صحبت نشده است و چه بسا امروزه يكي از مهمترين مباحث مطرح شده در حوزه هاي اجتماعي؛ «زنان» و همچنين نيازها و خواست هاي ايشان است. البته از خواست هاي جامعه زنانه در حوزه هاي حق رأي، ورود به حوزه هاي مردانه، اشتغال و فعاليت هاي اجتماعي، تحصيل، ورود حداكثري در تمامي حوزه هاي فعال در جامعه مانند مجلس و... نمي توان به سادگي عبور كرد و حتي مي توان تمامي اين خواست ها را به عنوان مطالبات به حقي دانست كه پيگيري آن مي تواند اميد و انگيزه را به زنان و دختران جامعه هديه نمايد. اما در اين مجال مي خواهيم به موضوعي بپردازيم كه البته كاملاً عمدي! و از روي قصد و غرض! مغفول مانده و باعث گرديده است تا گروهي از اين جامعه زنانه دچار مشكلاتي شوند كه شايد ديگر به حق رأي، تحصيل و يا اشتغال نيانديشند.
در دنياي مدرن امروز، زناني هستند كه از حداقل هاي تعريف شده و قبول يافته براي يك انسان مانند؛ حق حيات، حق داشتن فرزند و نگه داري از آن و حتي حق داشتن يك زندگي آرام در كنار همسر و خانواده خويش محروم هستند. در دنيايي كه حق اشتغال يك بانو برايش يك مطالبه و حق اجتماعي مي باشد و در صورت دست نيافتن به آن موجب مي گردد به عنوان يك خواست اجتماعي در مجامع داخلي و خارجي مطالبه نمايد، دنيا فراموش كرده است! زناني هستند كه شب ها را از ترس شبيخون دشمن به خانه و كاشانهشان و يا دزديده شدن و يا قتل فرزندانشان، كشته شدن همسر يا خانوادهشان، به سختي به صبح مي رسانند. زناني كه در عين صلابت و ايستادگي ولي در نهايت مظلوميت روزگار مي گذرانند و دَم برنمي آورند. اين گروه زنان در دنيا كم نبوده و يكي از اسف بارترين و تأمل برانگيزترين بخش اين فاجعه اينست كه روز به روز بر آمار آنها اضافه مي گردد.
زنان فلسطين، عراق، افغانستان، سوريه، نيجريه، بحرين، یمن، لبنان و ... از آن دسته زناني هستند كه نه حقي اضافه تر خواسته اند و نه مطالبهاي ناحق مطرح ساخته اند بلكه ايشان تنها به داشتن زندگي آرام در كنار خانواده خويش دلخوش بوده و آن را جزء آمال خويش مي دانند.
فراموشي مظلوميت:
حضرت علی علیه السلام فرموده اند: با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند؛ زیرا بحمداللّه حجت با شماست، و آغازگر جنگ نبودنتان، تا آنکه دشمن به جنگ روى آورد، حجت دیگر بر حقانیت شما خواهد بود. اگر به اذن خدا، شکست خوردند و گریختند، آن کس که پشت کرده نکشید، و آن را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید، و مجروحان را به قتل نرسانید. زنان را با آزار دادن تحریک نکنید هر چند آبروى شما را بریزند، یا امیران شما را دشنام دهند.( نهجالبلاغه، ن ۱۴، ص ۴۹۴)
بدون شك و اغراق زنان و كودكان جزء گروهي از جامعه هستند كه بسيار آسيب پذير و در معرض خطر قرار دارند. قطعاً با بروز مسئله بسيار مهمي مانند جنگ، اين گروه آسيب پذير، دچار تهديدات جدي تري خواهند شد كه اثرات آن در دراز مدت افزون تر خواهد شد.
زنانِ مظلومِ دورانِ تلخِ جنگ، در ميان اشك هاي به خون نشسته خود قصه اي پرغصه از آوارگي را مشقِ شبِ كودكان زجركشيدهشان مي كنند. خانه و كاشانه اي هر چند كوچك اما مملو از عشق به همسر و فرزند را در روبروي خود خراب شده و ويران لمس كرده و آواز بيكسيشان در گلو خفه شده است. تعدي و تجاوز به حريمِ پاك زنانه ايشان، فريادي ديگر از مظلوميت اين هميشه مظلومان تاريخ است. ترس هاي افسار گسيخته از هيولاي زشت جنگ، خاطراتي دردناك را برايشان بازگو مي كند كه نقل حتي گوشه اي از آن ها صبري عظيم مي طلبد.
در هر حال اگر تمامي لحظه ها را به ذكر سختي ها و زجرهاي زنان و كودكان غرق شده در مصيبتي ناخواسته به نام جنگ نيز سپري كنيم باز نمي توان حق مطلب را ادا نموده و گوشه اي از بلاي به ناحق وارد شده به آنان را كه تنها به جرم زندگي در كشور درگير جنگ بايد صبر بر بلا داشته باشند را بيان نمود،اما از منظري ديگر قصد ورود به اين بحث غم انگيز خواهيم داشت و آن نيز چيزي نيست جز: سكوت مرگبار مجامع به اصطلاح مدافع حقوق زنان در قبال تحميل جنگ به زنان و كودكان كشورهاي مسلمان.
بر همگان مبرهن است كه جنگ و دشمني با اسلام از ديرباز پيشينه اي قوي داشته و دشمنان این دین کامل الهی كشورها را مجبور به طراحي سناريوهاي پيچيده اي در خصوص ضربه وارد نمودن به اسلام و بخصوص ايجاد انحرافات ريشه اي در آن داشتهاند. در اين ميان زنان صبور و البته مظلوم مسلمان، بيش از هر كسي دچار چنين ظلم هايي بودهاند و از يك طرف مي بايد مصيبت هاي ناشي از بروز جنگ در سرزمين خود را تحمل نمايند و از طرف ديگر صدايشان به مانند بغض فروخورده در حنجره مظلوميت ماندگار خفه مي شود.
زنان مسلمان و البته با صلابت كشورهايي مانند سوريه، نيجريه، بحرين، عراق، لبنان، فلسطين، یمن و ... از آن دسته زناني هستند كه كمپين هاي حمايتي از ايشان در سكوت مجامع غربي حقوق بشر بلعيده شده و تنها به ذكر يك بيانيه اي خشك و خالي بسنده مي گردد.
سازمان هاي حقوق زنان و مدافعان حقوق كودكان معمولاً تمام تلاش خود را به كار مي گيرند تا بتوانند از حقوق زنان و كودكاني دفاع نمايند كه مورد ظلم قرار گرفته و به ظن خويش در وضعيتي اسف بار روزگار مي گذرانند. اين توجه به وضعيت قشر زنان و كودكان نه با تمركز بر وضعيت ايشان در نتيجه بروز حوادثي مانند جنگ و آسيب هاي ناشي از آن است بلكه حمايتهایشان تنها به اقدامات پوشالی در حمایت از زنان و کودکان کار و يا ورود زنان به عرصه اجتماع و پشت سر گذاردن مردان در كسب پست هاي مديريت خلاصه میشود که آن را بسيار مهم تر و حياتي تر از ناله هاي دردناك مادراني داغدار از مرگ فرزند، گريه هاي بي صداي جگرسوز زني از فراغ همسرش و حتي اشك هاي مظلومانه دختري در كنج تنهايي خويش از غم مرگ پدر میدانند.
اين گروه هاي به اصطلاح مدافع حقوق زنان كه زير سلطه سازمان هاي غربي و سودجوي جهاني فعاليت مي كنند هرگز نخواهند توانست سخني حق بر زبان جاري ساخته و آه مظلوم را بدون ترس از ظالم بستانند. اين در حالي است كه دين سراسر حكمت اسلام، جايگاهي بسيار رفيع براي زنان در نظر گرفته و تا حدي وضعيت زنان و كودكان برايش مهم و حياتي است كه براي لحظه لحظه مشكلات احتمالي ايشان نيز چاره انديشي نموده است.
به طور مثال؛ امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر خدا(ص) هر گاه (جنگی پیش می آمد) فرماندة لشگر را فرا می خواند، او را در کنار و اصحاب را در مقابل خود می نشاند، سپس می فرمود: به سوی جنگ بروید با «بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملّة رسول الله(ص)»؛ خیانت و پیمان شکنی نکنید، افراط نکنید، مثله نکنید، درختی را قطع نکنید مگر آنکه مجبور شوید. پیرمرد از کار افتاده و کودکان و زنان را نکشید.» (محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج47، ص72؛ نوری طبرسی، مستدرک، ج97، ص25)
حضرت علی (ع) پس از اتمام جنگ جمل، خطاب به لشگر خود فرمود: «آنان که به جنگ پشت کرده اند و رو به گریز نهادهاند نکشید و به مجروحان حمله نکنید و لباس از کسی برمگیرید و به زنی حمله نکنید.» (محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج47، ص72؛ نوری طبرسی، مستدرک، ج104، ص423)
آری اسلام ناب محمدي(صلي الله عليه و آله) در تمامي ابعاد زندگي بشر انديشيده و از جزئي ترين مسائل تا اساسي ترين نياز انسان را فراموش نكرده است. بنابر اين سازمان هاي حقوق بشري و همچنين سازمان هاي حامي حقوق زنان اگر واقعاً به فكر زنان و كودكان در جهان هستند با رصدي اجمالي نسبت به وضعيت زنان مسلمان در كشورهاي جنگ زده، به جاي آنكه زير پرچم قدرت هاي زورگوي جهان نسخه هاي بي اثر براي ديگر زنان كشورها بپیچند، دشمني و جنگ با اسلام و مسلمين را به پايان رسانده و بدون تبعيض چاره اي جهت حل معضل اين گروه از انسان هاي مظلوم كه قرباني جنگ و خشونت هستند بيانديشند.
همچنين با تحت فشار قرار دادن دولت مردان غربي و عمال منطقهای آنان در جلوگيري از حمايت گروه هاي تروریستی منطقه كه در واقع دشمن اسلام و عاملي جهت اقدام براي به ثمر رساندن پروژه اسلام هراسي مي باشند، بتوانند قدمي براي زنان و كودكاني بردارند كه هر لحظه بر فشارها و سختي هاي ايشان افزوده شده و مظلوميتشان گسترده تر مي گردد.