امروز، در سالروز رحلت کریمه اهلبیت(ع)، حضرت فاطمه معصومه(س) این ستون را به سروده زیبایی از شاعر متعهد کشورمان آقای قاسم صرافان اختصاص میدهیم.
***
«موسی» که دید حال و هوایت، دادت به دستهای «رضا»یت
اشکی نشست گوشه چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت
از جنس آسمانی و نوری، از چشم باز پنجره دوری
بین برادران غیوری، خورشید هم ندیده ردایت
رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیله تو هراسان
شد قبله دل تو خراسان، ای عطر دوست قبله نمایت!
من تشنهای رسیده به دریا، با آرزوی دیدن «زهرا»
دربان! بگو ملیکه قم را: از راه آمدهست گدایت
کنج ضریح سر بگذارد، بال و پری اگرچه ندارد
دل را به دست تو بسپارد، تا پر دهی به سمت خدایت
لبخند شهر تو نمکین است، قم قلب مهربان زمین است
ما هرچه داشتیم همین است: جانهای ما، «کریمه»! فدایت
ای دختر یگانه مادر! ای جویباری از دل کوثر!
مثل «علی» نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟
میبارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت،
از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به روی ما، به دعایت
این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو
اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت