(فصلنامه مطالعات دفاعي و امنيتي ـ تابستان 1382 ـ شماره 35 ـ صفحه 211)
بمبهاي هدايتشوندهي ليزري، موشكهاي تام هاوك كروز و كشتيهاي جنگي پيشرفته از مصاديق اين تفاوتها ميباشند. آزادسازي عراق بسيار متفاوت از جنگ گذشته است. سرعت، تفكر، پايداري و ظرافت، ويژگيهاي قدرت آفندي نبرد بودند. قدرت آفندي، چگونگي تركيب ويژگيهاي مذكور، براي ايجاد چرخهي تصميمگيري مستحكم تو را نيز شامل ميشود. قدرت آفندي، اطلاعرساني لحظه به لحظه، فرماندهي هوشيار و كنترل تجهيزات، از خصايص ديگر نبرد اخير به شمار ميآيند. در اينجا سه نكتهي حائز اهميت است.
1- راهكار جديد جنگ آمريكايي نشان داد كه ميتوانيم بدون تعقيب مدلهاي انهدام و تخريب، به پايههاي قدرت دشمن، مستقيماً حمله كنيم. امروزه خبرگزاري و اطلاعرساني به حدي كارآمد ميباشد كه به ما اجازه ميدهد پايههاي قدرت دشمن را بيابيم. قدرت آفند ما به اندازه كافي گسترده است كه آنها را تخريب نماييم. سال گذشته، ما فقط ميتوانستيم براي به دست آوردن چنين نيرويي تلاش كنيم ـ در حد يك تئوري و نگرش ـ اما امروز اين موضوع واقعي به نظر ميرسد.
ما قادريم بدون انهدام يك ارتش، عرصهي نبرد را به سطح رهبران كليدي و فرماندهي رژيم و ساختارهاي كنترل بكشانيم، ميتوانيم اين كار را بدون نياز به تانك ـ جنگ تانكها ـ يا جنگ شهر به شهر و خانه به خانه انجام دهيم.
توانايي ديگر ما آن است كه در جنگي وارد شويم كه به لحاظ جاني و به لحاظ نظامي هزينههاي كمتري به دنبال دارد و از اين رو، موفقيتهايمان در عراق بيش از تلفات نيروهاي آمريكايي ـ بريتانيايي خواهد بود.
2- ملاحظهي ديگر آن است كه آنچه ما در عراق انجام داديم، حمله به استراتژي دشمن بود. از نكات مهم و قابل توجه هر نبردي، استراتژي نيروهاي متخاصم ميباشد. جنگ عراق، در حالي آغاز شد كه نيروي عظيم هوايي، از حمايت لشكريان نظامي برخوردار بود. عملكرد ما در عراق بر اين اساس بود كه افكار عمومي را متقاعد سازيم، اگر قرار است از بين بروند، فرقي نميكند توسط رژيم صدام نابود شوند و يا با موشكهاي بالستيك ما و متحدانمان. با اين تفاوت كه ما با تجديد ساختار محيطي امنتر، امنيت چاههاي نفت را تأمين ميكنيم و تعادل را برقرار مينماييم و به مردم عراق فرصت ميدهيم در جامعهاي دموكراتيك و با حكومتي كه به ميل خود انتخاب كردهاند، زندگي كنند.
3- بالاخره ملاحظه سوم آن است كه قدرت آفند، وقتشناسي و اطلاعرساني، باعث انعطافپذيري در نبرد ميشود. به نظر من، در عمليات آزادسازي عراق، رهبران و سران عراقي را غافلگير كرديم، آنگاه صحنهي نبرد را كنترل نموده و ابتكار عمل را در دست گرفتيم. اين فقط گوشهاي از تغييرات حاصله از شيوه نبرد ما است. چگونگي جنگيدن ما در عراق مسألهاي واقعاً دراماتيك است.
ش.د820346ف