(روزنامه اطلاعات - 1394/06/24 - شماره 26254 - صفحه 12)
فارس: حضور گروه تروريستي داعش در شمال آفريقا و در کشور ناآرامي مانند ليبي جاي تأمل بسياري دارد که چرا اين گروه تروريستي پس از حضور در سوريه و عراق اين بار جبهه تازهاي را در شمال آفريقا ايجاد کرده است.اکتبر 2014؛ زماني است که يک گروه تروريستي مسلح در شرق ليبي اعلام کرد از گروه موسوم به «انقلابيون ليبي» جدا شده و با «ابوبکر البغدادي» سرکرده اصلي گروه تروريستي داعش بيعت کرده است.
سپس اين گروه در قالب کاروانهاي نظامي در مرکز شهر «درنه» ليبي به جولان دادن پرداخت.اين رخداد، آغازي بود بر ظهور «ولايت» ليبي که وابسته به گروه تروريستي داعش است. از آن پس عناصر وابسته به اين گروهک اقدامات تروريستي را بر عهده ميگرفتند که در جاي جاي ليبي رخ ميداد بدون اينکه کسي بداند آيا واقعا گروه تروريستي داعش در ليبي حضور دارد يا اينکه از قدرت و تأثير آن در درگيريهاي اين کشور خبري داشته باشد.سر بريدن 21 مسيحي مصري نيز نقطه عطف مهمي براي گروه تروريستي داعش در ليبي به شمار ميرود. تروريستهايي که دست به اين جنايت فجيع زدند اعلام کردند که وابسته به داعش هستند. اين مسئله نيز انزجار «کنگره ملي ليبي» را در پي داشت.
اطلاع آمريکا از اردوگاههاي آموزشي داعش در ليبي
«عارف النايض» سفير ليبي در امارات از جمله نخستين افرادي بود که از افزايش خطر روزافزون تکفيريهاي داعش و نفوذ اين گروه به شهرهاي اين کشور سخن گفت، ولي سخن وي زياد جدي گرفته نشد. دولت آمريکا نيز در اين ميان اظهارات النايض را نوعي اغراق دانست و تأکيد کرد که هنوز ميزان خطر گروه تکفيري داعش مشخص نيست.
واشنگتن همچنين اعلام کرد، از ايجاد اردوگاههاي آموزشي داعش در ليبي اطلاع داشته است ولي آمريکاييها از شمار عناصر اين گروهک و ميزان سيطره آنها بر ليبي سخني نگفتند.در همين خصوص، سرويس جاسوسي از وضع ليبي گزارشي منتشر کرد؛ که نشان ميداد اين گروه تروريستي بدون اينکه حامي قدرتمندي در ليبي داشته باشند فقط از نظر رسانهاي داراي قدرت است.
عناصر وابسته به داعش در ليبي عملياتهاي تروريستي بسياري را صورت دادند ولي بزرگترين عملياتي که مسئوليت آن را بر عهده گرفتند انفجار هتل «کورنسيا» در «طرابلس» بود؛ هتلي که هيئتهاي ديپلمات خارجي از جمله هيئت قطر در آن اقامت داشتند. از اين رخداد مهمتر ميتوان به کشتار مسيحيان مصر اشاره کرد؛ رخدادي که پاي مصر را در بحران ليبي باز کرد و قاهره نيز به بهانه بمباران مراکز تجمع داعش حملات هوايي را در ليبي انجام داد.
اختلاف در «طرابلس» و «طبرق»؛ علت اصلي گسترش داعش در ليبي
اين گروه تروريستي امسال و به صورت بسيار آرام اعلام موجوديت کرد و عملياتهاي خود را گسترش داد. اين در حالي است که پارلمان ليبي در «طبرق»، گروه تروريستي داعش را مسئول همه جنايات تروريستي ميداند که در ليبي رخ ميدهد و بر اين باور است که گروه تروريستي مانند «فجر ليبي» نيز يکي از شاخههاي داعش به شمار ميرود.
در عين حال ديگر پارلمان ليبي مستقر در «طرابلس» نيز متهم ميشود که اهميت خطر داعش را ناديده ميگيرد و پارلمان طرابلس را متهم ميکنند که از مترسک داعش استفاده ميکند تا از اين طريق بتواند پاي مداخله غرب در ليبي را باز کنند. پس از سرنگوني رژيم سابق ليبي دو پارلمان حکومت اين کشور را به دست گرفتند.
گروه تروريستي داعش نيز از اين اختلاف ميان طرفهاي ليبيايي نهايت استفاده را ميکند و دامنه نفوذ خود را گسترش ميدهد. اکنون شهر ساحلي «سرت» را در اختيار دارد و در شهرهاي «بنغازي» و طرابلس نيز آثاري از وجود تروريستهاي وابسته به اين گروه ديده ميشود. تروريستهاي داعش در ساير شهرها نيز فعاليت مسلحانه ندارند و فقط به اقدامات تبليغاتي بسنده ميکنند .
در کنار همه اين مسائل، گروه تروريستي داعش مشکلاتي نيز با گروههاي مسلح و تروريستي حاضر در ليبي دارد؛ گروههايي مانند «انصار الشريعه» که به نيروهاي فجر ليبي پيوستهاند و وابسته به گروه القاعده هستند. از اين روي داعش بر اين باور است که پيوستن به گروه فجر ليبي که تحت حمايت القاعده است مسئلهاي نادرست است. به همين دليل داعش تا کنون مستقيما با فجر ليبي وارد جنگ نشده است؛ چرا که اين گروهک در ليبي از نفوذ نظامي بالايي برخوردار است. لذا برخي از تحليلگران معتقدند اگر گروه انصار الشريعه از لواي فجر ليبي خارج شوند همان دوگانگي داعش و جبهه النصره در سوريه تکرار خواهد شد.
چرا داعش از ميان کشورهاي شمال آفريقا ليبي را انتخاب کرد؟
با وجود همه آنچه گفته شد بايد گفت که اين گروه براي دستيابي به اهداف راهبردي بسياري در ليبي فعاليت ميکند. يکي از اين اهداف، گشايش جبهه درگيري جديد تحت پرچم گروهي است که در عراق و سوريه تأسيس شد تا از اين طريق از فشار درگيري در اين مناطق بکاهند. از سوي ديگر داعش با حضور در ليبي به غرب نيز نزديک خواهد شد و خواهد توانست تهديدات خود را دو چندان کند.در همين راستا، «ماتيا توالدو» پژوهشگر ايتاليايي و عضو روابط خارجي شوراي اروپا درباره علت حضور داعش در ليبي بر اين باور است که اين کشور به خاطر مقادير عظيم نفت و نبود نهادهاي دولتي زمينه مناسبي براي حضور اين گروه است و اين دو علت سبب خواهد شد که طرح گروه تروريستي داعش براي بسياري از گروههاي تندرو تروريستي از جذابيت بيشتري برخوردار باشد.
توالدو که متخصص امور خاورميانه و شمال آفريقاست ميگويد: ليبي به صورت کلي منبع اصلي افراطگراياني است که در دهه 80 در جنگهاي افغانستان مشارکت داشتند و پس از آن نيز کوشيدند که در دهه 90 براي مبارزه با قذافي گروه پيکارجويان ليبي را تشکيل دادند. البته پس از بازداشت آنها سال 2002 تا 2011 آزاد شدند و بسياري از آنها نيز اکنون در داعش حضور دارند.اما «وسام متي» تحليلگر لبناني نيز رخدادهاي ليبي را ادامه حوادث سوريه و مصر ميداند. وي بر اين باور است که داعشيها در پي اين هستند که جبهه تازهاي در شمال آفريقا باز کنند که علاوه بر کاهش فشار بر آنها در سوريه و عراق واکنشي به شکستهاي پياپي اين گروهک در «کوباني» سوريه و «دياله» عراق است.
از اين روي داعش سعي ميکند نيروهاي مخالف خود را وارد جنگ فرسايشي کند که در پاسخ به جنگ فرسايشي اين گروهک در شمال سوريه است. پس تصادفي نيست که داعش ابتدا فعاليت خود را به «سينا» مصر و پس از آن به ليبي منتقل کند .اين مسئله با اظهارات توالدو نيز همخواني دارد. وي تابستان 2014 را نقطه عطفي در حضور داعش در ليبي ميداند.
در آن زمان ابوبکر بغدادي (سرکرده اصلي داعش) اعلام کرد که ليبي نير در ليست کشورهاي مورد هدف داعش قرار گرفته است؛ زيرا به گفته اين تحليلگر ايتاليايي بسياري از مردم ليبي در کنار داعش در سوريه و عراق ميجنگند و زماني که از عمق فتنه سوريه و عراق مطلع شدند پس از ناکامي در اوايل سال 2014 بازگشت به ليبي را آغاز و احساس کردند که ميتوانند از اين طريق با ژنرال «خليفه حفتر» -که تحت حمايت عربستان سعودي و امارات است- وارد جنگ شوند. از اين روي ضمن حفظ ارتباط با داعش اين بار در منطقه «درنه» به سود داعش اعلام وجود کردند. پس حضور تروريستهاي حامي داعش در ليبي به معناي تأمين ارتباط داعش در عراق و شام با کشورهاي شمال آفريقا است.
ولي توالدو معتقد است که وارد کردن مصر به عرصه درگيري با داعش آن هم با همکاري کشورهاي اروپايي راهبرد داعش است تا از اين طريق مردم ليبي را به سوي نپذيرفتن مداخله خارجي و در نتيجه حمايت از اين گروه تروريستي سوق دهند. از اين روي داعش از اهميت احساسات عليه خود در ليبي ميکاهد؛ مسئلهاي که ممکن است سبب شود گروههاي تروريستي مانند فجر ليبي به مبارزه عليه اين گروهک روي آورند.جبهه تازهاي در شمال آفريقا ايجاد شده است و احتمال دارد اين عمليات روند رو به رشد داشته باشد و بعيد است که به يک عمليات زميني تبديل شود؛ زيرا اين مسئله خطر کاسته شدن توانمندي نظامي دولتها را در پي دارد.
تروريستهايي که در ليبي حضور دارند پس از قدرت گرفتن بي گمان تلاش خواهند کرد که در اين کشور نفوذ بيشتري پيدا کنند. آنها اکنون در درنه و در جنوب ليبي در شهر ي مانند «الکفره» نفوذ بالايي دارند و در بنغازي مقاومت ميکنند و عليه خليفه حفتر ميجنگند.اکنون در طرابلس افرادي به نام «انقلابي» حضور دارند ولي زماني که شکست بخورند چهره واقعي خود را نشان خواهند داد و به داعش خواهند پيوست. اينکه داعش چه زماني به صورت جدي وارد عمل شود مشخص نيست. آنها قصد دارند پس از ليبي به تونس و الجزاير و پس از آن به مغرب و موريتاني بروند.
اين سخن خيال پردازي نيست.با نيم نگاهي به اوضاع کشورهاي مذکور ميتوان اين مسئله را بسادگي دريافت. تونس دچار بيثباتي سياسي است. انقلاب هيچ سودي براي جوانان اين کشور نداشته و رژيم گذشته با چهره تازه وارد صحنه شده است. اسلامگرايان به حاشيه رانده شدهاند. اما درباره الجزاير بايد گفت که انتخاب مجدد «عبدالعزيز بوتفليقه» در اين کشور نشان از عمق بحران سياسي ارتش و جبهه آزادي ملي حکايت دارد. داعش همه اينها را ميداند. اين گروه به زعم خود جايگزين اين نظامهاست و براي اين منظور نيز برنامهريزي ميکند. عناصر اين گروه در صحراهاي ليبي، چاد، نيجريه، تونس، الجزاير، موريتاني و مالي جولان ميدهند.
بازگرديم به آغاز؛ ليبي علت اصلي بحراني است که در منطقه شمال آفريقا در حال شکلگيري است و احتمال دارد آتش آن همه منطقه را بسوزاند. دولتهاي بنغازي و طرابلس نيز در خواب به سر ميبرند و تا کنون اين خطر را احساس نکردهاند. بلکه هر يک قصد دارد ديگري را از بين ببرد. اما تونس و الجزاير پيش از ليبي خطر داعش را درک کردند. از اين روي گفتگوهاي طرفهاي ليبيايي در الجزاير برگزار ميشود ولي تا کنون هيچ نتيجهاي در پي نداشته است. البته بايد اين نکته را به ياد داشت که ممکن است سياستمدارن طرابلس و بنغازي را با يکديگر متحد کرد، ولي چه کسي ياراي جمع آوري تروريست ها از ليبي را دارد؟ چه کسي ميتواند حمايتهاي مالي و تسليحاتي قطر و ترکيه از يک سو و از سوي ديگر عربستان و امارات را متوقف کند؟
اما سئوال ديگري مطرح ميشود که چرا غرب هيچ اقدامي انجام نميدهد؟ واشنگتن وارد اين ماجراجويي نشده است. آمريکا بر اين باور است که مسئله ليبي بيشتر به اروپا اختصاص دارد. قاره کهن از ميزان اين خطر آگاهي دارد ولي ظاهرا ضعيفتر از آن است که بخواهد به ليبي نيرو اعزام کند و در صورت اعزام نيز اين نيروها به دست تروريستهايي کشته ميشوند که با يکديگر عليه اين دشمن خارجي متحد خواهند شد. از اين روي ميتوان گفت که اروپا در حال حاضر به صورت کلي ناتوانتر از آن است که بتواند راهکاري براي بحران ليبي ارائه کند.
حدود ?سال از بحران ليبي ميگذرد و تاکنون دولت مستقلي بر اين کشور حاکم نشده است. در اين ميان برخي کشورها مانند قطر و ترکيه و عربستان به خاطر اهداف خود در امور داخلي اين کشور مداخله ميکنند .پس از سقوط «معمر قذافي» ديکتاتور سابق ليبي معادلات قدرت در اين کشور وضعي مبهم، پيچيده و سخت به خود گرفت و اين وضع بيش از پيش براي کشورهاي همسايه به ويژه تونس، مصر و الجزاير تهديد کننده شد.اکنون نيز اوضاع ليبي به سمت چند پارگي در حال حرکت است.
در اين ميان برخي از کشورها از جمله قطر و ترکيه و عربستان نيز مداخلات خود را که از آغاز بحران ليبي شروع کرده بودند در تلاشند تا مداخلات خود را به بهانههاي مختلف گسترش دهند.15 ژانويه 2015؛ زماني است که مردم ليبي عليه نيروهاي «خليفه حفتر» ژنرال پيشين نيروي زميني اين کشور اعتراضات موسوم به «انتفاضه بنغازي» را آغاز کردند. برخي از آمارها از اين مسئله حکايت دارد که حفتر با حملات خود عليه گروههاي موسوم به «انقلابي» و بمباران آنها بيش از 45 درصد از زيرساختها و ساختمانهاي دولتي ليبي را از بين برده است.
از اين روي ترکيه به بهانه دعوت طرفهاي درگير براي مذاکره وارد صحنه شده و مدعي است که بايد انتخابات آزادي در ليبي برگزار شود و هيچ طرفي نيز در آن به حاشيه رانده نشود؛ هر چند که آنکارا از گروههاي وابسته به گروه تروريستي «فجر ليبي» حمايت کرده است.اما سؤالي که مطرح ميشود اين است که چرا ترکيه در ميان کشورهاي شمال آفريقا ليبي را براي مداخله برگزيده است؟
برخي از ناظران ليبيايي براي اين باورند که سياست هاي ترکيه و مداخله روزافزون اين کشور در امور داخلي ليبي سبب شده است که اختلافات ميان دولت طرابلس به زعامت «عمر الحاسي» و نيروهاي وابسته به وي که مخالف با حفتر هستند افزايش پيدا کند.در سوي ديگر نيز عربستان، امارات، مصر و ساير کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس از حفتر حمايت ميکنند و نيروهاي فجر ليبي را تروريستي ميدانند.
اواخر اکتبر 2014 بود که «امر الله ايشلر» فرستاده ويژه ترکيه در ليبي به صورت علني با دولت الحاسي در طرابلس ديدار و اعلام کرده بود که خطوط هوايي ترکيه سفرهاي خود به شهر مصراته را از سر خواهد گرفت. در واقع شهر مصراته نيز مهمترين مرکز تجمع گروه تروريستي «فجر ليبي» است.از سوي ديگر، ترکيه همچنين متهم شده است که با گروه تروريستي «انصار الشريعه» که در شهر «بنغازي» متمرکز است روابط مستحکمي دارد.
آمريکاييها نيز ميگويند،ترکيه و قطر در حمايت از افراد مسلح اسلامگرا در ليبي مشارکت دارند؛ در واقع منظور واشنگتن از اين گروهها، گروههاي تروريستي مانند «17 فوريه» است که در نهاد موسوم به «مجلس شوراي انقلابيون بنغازي» با انصار الشريعه ائتلاف کرده است. آنکارا در حالي اين اتهامات را تکذيب ميکند که در ژانويه 2014 خبرهايي از سفر گروهي از انصار الشريعه به ترکيه درز کرد.
نکته قابل توجه ديگر، ورود هواپيماهاي ترکيه بود که تجهيزاتي را به طرابلس منتقل ميکرد. اين مسئله تا جايي ادامه يافت که «صقر جروشي» فرمانده هوايي وابسته به نيروهاي حفتر اعلام کرد که نيروهايش هر هواپيماي ترکيهاي را که بدون مجوز وارد حريم هوايي ليبي شود سرنگون خواهد کرد.از سوي ديگر، حفتر نيز در ژانويه 2014 ترکيه را به حمايت از تروريسم محکوم کرد و از آنکارا و دوحه خواست که ظرف 48 ساعت ليبي را ترک کنند. «رجب طيب اردوغان» رئيس جمهور ترکيه نيز هر گونه ارتباط با تروريسم را تکذيب کرد. ادامه دارد...
ش.د9402690