در واقع گفتار و رفتار متناقض غربیها و بهویژه آمریکاییها و نیز سازمانهای بینالمللی وابسته به آنها در برابر حوادث و رخدادهای جهانی و در برخورد با کشورهای مختلف جهان،به گونهای است که جای هیچگونه تردیدی در دشمنی آنها نه تنها با ایران اسلامی بلکه با سایر ملتهای محروم و مستضعف دنیا باقی نمیگذارد.
رفتار چندگانه، منافقانه و متناقض استکبار در برخورد با کشورهای مختلف جهان و مسائل بینالمللی، موضوعی است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در سخنرانی 18/11/94 در جمع فرماندهان و مسئولین دلیر نیروی هوایی، چندین بار اهمیت آن را به اَشکال مختلف و در قالب سؤالات متفاوت مطرح کردند، به عنوان مثال؛ ایشان در فرازی از بیاناتشان در رابطه با حوادث یمن فرمودند: «امریکاییها به سادهترین سؤالات افکار عمومی جهان در باره علت حمایت از عوامل جنایات وحشیانه در یمن پاسخ نمیدهند و وقیحانه به حمایت از کسانی ادامه میدهند که بیرحمانهترین شکل تروریسم دولتی را در کشتار مردم بیگناه یمن انجام میدهند.»
در واقع گفتار و رفتار متناقض غربیها و بهویژه آمریکاییها و نیز سازمانهای بینالمللی وابسته به آنها در برابر حوادث و رخدادهای جهانی و در برخورد با کشورهای مختلف جهان،به گونهای است که جای هیچگونه تردیدی در دشمنی آنها نه تنها با ایران اسلامی بلکه با سایر ملتهای محروم و مستضعف دنیا باقی نمیگذارد، دشمنی دیرینهای که ریشه در تاریخ دارد و ماهیت ضد استکباری و ظلمستیزی انقلاب اسلامی ایران و در نتیجه بیداری وجدانهای خفته مردم جهان و استقلالطلبی آنها باعث شده تا بر شدت کینه و عداوت استکبار افزوده شود.
البته بدیهی است که دست و پا زدن ذلیلانه دشمن برای تحمیل ظالمانه خواستههای نامشروع و غیرقانونی خود در منطقه و دیگر نقاط جهان را باید ناشی از نگرانی آنها از آغاز شمارش معکوس برای فروپاشی نظام سلطه و سرمایه دانست، نظامی که منافع مادی آن تنها به یک درصد مردمانش اختصاص دارد و دردسرهای آن 99% دیگر را متأثر پیامدهای مخرب خود ساخته است، اما در عینحال طرح این سؤالات در افکار عمومی جهان میتواند، نقش مهمی در افشای ماهیت استکباری کشورهای مورد اشاره داشته باشد.
به این ترتیب و با عنایت به بیانات رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، سؤالات متعددی در مورد چرایی رفتارهای متناقض و متفاوت کشورهای مدعی قدرت که خود را پرچمدار دفاع از حقوق بشر و حامی و مبتکر دموکراسی میدانند و نیز علت گسترش بیعدالتی در سطح جهان و نظام بینالمللی به ذهن متبادر میشود، سؤالاتی که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
1- چرا در دنیای به ظاهر متمدن عصر حاضر، کشورهای جهان باید همچنان زیر یوغ خرده فرمایشهای کشورهای مدعی قدرت باشند و از قوانین سازمانهای وابسته بینالمللی تبعیت کنند، در حالیکه هر کجا منافعشان در خطر باشد، از ابزاری مانند حق وتو بهره میبرند و حتی کاملاً خودسرانه و خارج از ضوابط بینالمللی رأساً وارد عمل میشوند و به هر اقدامی که مایل باشند، دست میزنند، بدون آنکه مجازاتی برای جرم و خطای آنها در نظر گرفته شده باشد؟
2- چه عاملی باعث میشود که پیوند دو آلمان و تشکیل و حفظ اتحادیه اروپا در رأس امور غربیها قرار میگیرد، در حالی که همین کشورها خاک تنها کشور اسلامی اروپا یعنی بوسنی هرزگوین را مورد تجاوز قرار میدهند و بخشهایی از خاک آن را به نفع کشورهای تحت حمایت خود تصاحب میکنند، کشور اسلامی سودان را به دو بخش تجزیه و برای کوچکسازی خاک سرزمین سایر کشورهای تحت سلطه، استقلالطلب و یا ضعیف، همه توان خود را بهکار میبرند؟
3- چگونه کشورهای مدعی قدرت از آنسوی دنیا خود را مجاز میدانند و به خود حق میدهند، به اسم دفاع از منافع نامشروع خود در دیگر نقاط دنیا، در مورد سایر کشورها قضاوت کنند، تهدید کنند، مجازات کنند و در امور داخلی آنها دخالت کنند، در حالیکه کمترین ایفای نقش از سوی سایر کشورها در امور بینالمللی را برنمیتابند و تحمل نمیکنند؟
4- چطور میشود که غربیها حق دارند هزاران بمب اتمی و سلاح کشتار جمعی که حیات بشریت را در معرض خطر قرار داده در اختیار داشته باشند، اما دیگران حتی حق فکر کردن به استفاده صلح آمیز از یک منبع انرژی پاک مانند؛ انرژی هستهای را ندارند؟
5- چه عاملی باعث میشود تا حوادث تروریستی و کشته شدن چند نفر محدود در کشورهای اروپایی با واکنش شدید و سریع سازمان ملل و دیگر کشورها در محکومیت تروریست مواجه و همه برای مقابله اعلام آمادگی کنند، در حالیکه همین مجامع و مراکز با بیتفاوتی از کنار ویرانی زیرساختها و کشتار هزاران مسلمان در فلسطین، عراق، سوریه، یمن، بوسنی هرزگوین، میانمار و دیگر کشورهای آفریقایی و آسیایی عبور میکنند؟
6- چه عاملی سبب میشود که به یک باره دولتی مانند دولت سوریه به دیکتاتوری محکوم میشود و دموکراسی و حق انتخاب برای معارضین سوری حائز اهمیت میشود، در حالیکه رفتارهای دیکتاتور مآبانه و ظالمانه حکومتهای مرتجعی مانند، عربستان، امارات و بحرین که تا به حال حتی یک انتخابات هم نداشتهاند، به فراموشی سپرده میشود و متقابلاً از به رسمیت شناختن حق برگزاری انتخابات برای مردم مظلوم فلسطین و بحرین امتناع و در مسیر انتخابات مردم انقلابی و تحت ستم یمن مانع ایجاد میکنند؟
7- چطور میشود که سازمان ملل و کشورهای غربی در برابر تجاوز غیرقانونی، خودسرانه، وحشیانه و بدون مجوز حکام سعودی به یمن یا تجاوز ترکیه به سوریه و عراق و امثال آن، سکوت و بیتفاوتی اختیار میکنند و متقابلاً برای تعرض غیر واقعی و اثبات نشده یا حتی اقدامات دفاعی سایر کشورها، فوراً از اهرم تهدید و تحریم و اعمال زور استفاده میکنند؟
8- چگونه میشود که جناب دبیر کل از آنچه تلاش برای مبارزه با تروریست میخواند، از حکام عربستان که با دستدرازی به منابع بیتالمال مسلمین و با اتکا به ثروتهای باد آورده خود، عامل اصلی گسترش تروریست در جهان هستند تقدیر میکند، اما تلاشهای صادقانه ایران برای ایجاد صلح و ثبات توأم با عدالت در منطقه را نادیده میانگارد؟
9- چطور میشود پذیرفت رزمندگان غیور حزبالله لبنان که در همکاری با دولت این کشور به شکل قانونی در صحنه دفاع از کیان سرزمین خود حضور دارند و مبارزان انصارالله که در همراهی با مردم انقلابی یمن در حال دفاع از خاک کشورشان هستند، در فهرست گروههای تروریستی قرار داشته باشند در حالی که گروهکهایی مانند؛ داعش، النصره، طالبان، وهابیون و بوکوحرام به طور جدی و واقعی جایگاهی در ردیف گروههای تروریستی نداشته باشند و یا گروهک پلید و خبیث منافقین که مرتکب جنایات آشکار و غیرقابل انکار متعدد شده است، از لیست گروههای تروریستی خارج و مورد حمایت غربیها واقع شود؟
10- با چه برهانی میتوان پذیرفت که مبارزه مردم و رزمندگان فداکار لبنانی و فلسطینی برای دفاع قانونی و شرافتمندانه از خاک سرزمینشان، عملیات تروریستی محسوب و از سوی کشورهای غربی محکوم شود، در حالیکه کشورهای استکباری اقدامات ساختارشکنانه خویش و یا حملات وحشیانه رژیم اشغالگر قدس علیه مردم مظلوم بیدفاع فلسطین و لبنان و ترور نخبگان و شخصیتهای کشورهای مختلف جهان توسط این رژیم کودککش یا جنایت گروههای تروریستی و معارضین دولتهای سوریه و عراق و انقلاب یمن را مشروع و دفاع از خود تلقی میکنند؟
11- چگونه میشود که حضور ایران در عراق و سوریه که بنابر درخواست دولتهای قانونی این دو کشور صورت گرفته مداخله در امور آنها تلقی میشود، اما حضور بدون مجوز اروپاییها و آمریکاییها از آن سوی کره خاکی در این کشورها و تلاش آشکار آنها برای حذف رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم، مشروع و قانونی جلوه داده میشود؟
12- چه عاملی باعث میشود، تا کودتای یک گروه نظامی علیه دولت قانونی در یک کشور اسلامی مانند مصر؛ مورد تأیید سازمان ملل قرار میگیرد و بلافاصله از سوی آمریکا و دیگر کشورهای غربی مورد حمایت مالی و سیاسی قرار میگیرد و متقابلاً قیام مردم یک کشور مسلمان دیگر مانند؛ یمن که در پی استعفا و فرار رئیس جمهور مستعفی خود، موقتاً ارکان حکومت را در دست میگیرند و بر انجام انتخابات اصرار میورزند، با برخورد به شدت قهرآمیز غربیها، آمریکاییها و سازمانهای بینالمللی وابسته به آنها مواجه و محکوم میشود؟
13- چطور میشود که رفتارهای تفرقهانگیز و اختلاف افکن یک گروه شیعی افراطی و تندرو که به ظاهر خدا، قرآن، پیامبر و بسیاری از اصولشان با سایر هموطنانشان در ایران اسلامی یکی است، مورد تأیید و حمایت همهجانبه غربیها قرار میگیرد و همه نوع امکانات مالی، تبلیغی، سیاسی و حتی حفاظتی در اختیارشان قرار میگیرد، در حالی که ملت و دولت کشور متبوع آنها در معرض بیشترین تهدیدات و شدیدترین فشارهای اقتصادی و سیاسی قرار میگیرد و حتی امکان استفاده از ابزارهای تبلیغی را از او سلب میکنند؟ (هماکنون غربیهای مدعی دموکراسی،در حالی که به گروه شیعی لندننشین، جا و مکان، بودجه و ماهواره دادهاند، برخلاف قوانین بینالمللی با اعمال فشار بر پایگاههای ماهوارهای زیر سلطه خود، اشتراک 28 ماهوار از 29 ماهواره مورد اجاره ایران را قطع و حتی در استفاده از شبکههای اینترنتی محدودیت قائل شدهاند و مردم جهان را از شنیدن پیام انقلاب اسلامی ایران و قضاوت شخصی در مورد ماهیت این تحول بزرگ در جهان محروم ساختهاند).
14- چگونه سازمانهای بینالمللی و حتی کشورهای خودسر و ظالم غربی میتوانند، دولت و ملت ایران اسلامی را به بهانههای واهی مانند، آنچه تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی میخوانند، به راحتی مورد سختترین و ظالمانهترین تحریمها و تهدیدهای همهجانبه قرار دهند، اموال و داراییهایش را مصادره کنند و راه تبادلات مالی و تجاری آن را مسدود نمایند، اما همین مراکز و مراجع از اقدام مشابه در مورد گروههای غیررسمی و غیرقانونی تروریستی مانند؛ داعش، النصره، طالبان، بوکوحرام و دیگر گروههای تروریستی مشابه اجتناب و متقابلاً نفت و اموال و میراث فرهنگی سرقتی آنها از کشورهای تحت اشغال را خریداری میکنند، با پیشرفتهترین تجهیزات و تسلیحات، تسلیح و تجهیزشان میکنند، مبادلات مالی و تجاری آنها را تحت پوشش خود قرار میدهند، اطلاعات نظامی ماهوارهای و شبکههای خبری و تبلیغی در اختیارشان میگذارند، خدمات مشاورهای، درمانی و آموزشی به آنها ارائه میدهند و مانعی برای تردد از مرزها و حضور در کشورهایشان ایجاد نمیکنند؟
15- چطور رژیم جعلی صهیونیستی حق دارد برای آنچه نگرانی از تهدید احتمالی از سوی کشورهای اسلامی خوانده میشود، صدها و بلکه هزاران بمب اتمی و سلاح کشتار جمعی در اختیار داشته باشد و هرگز مورد بازرسی قرار نگیرد، اما کشوری مانند ایران دائم مورد بازرسی قرار میگیرد و حتی حق ندارد برای دفاع از خود در برابر رفتارهای شیطانی و غیرانسانی لجامگسیختهترین، سرکشترین و خطرناکترین غده سرطانی جامعه جهانی، نیروی موشکی و بنیه دفاعی خود را تقویت کند؟
16- چه عاملی باعث میشود، که مراجع بینالمللی مانند؛ صندوق بینالمللی پول، از یک سو دولت و ملت ایران را در معرض شدیدترین تحریمها و فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار میدهند و در دشمنی علیه انقلاب اسلامی با استکبار جهانی و نظام سلطه همراهی میکنند، در حالیکه به راحتی برای اموری مانند؛ کنترل و کاهش جمعیت در کشورهای آفریقایی و آسیایی، به خصوص کشورهای اسلامی و به ویژه ایران اسلامی وام اختصاص میدهند، با اینکه میدانند، غربیها همزمان برای افزایش جمعیت در کشورهای خودشان، تسهیلات ویژه برای شهروندان غربی در نظر میگیرند؟
17- چگونه میشود باور کرد، کشوری که ادعا میکند، پیشرفتهترین و دقیقترین تجهیزات نظامی و ابزارهای ماهوارهای را در اختیار دارد، اشتباهاً هواپیمای مسافربری ایران را مورد هدف قرار داده، کاروان عروسی در افغانستان را سهواً به جای گروههای تروریستی به خاک و خون کشیده، یگانهای نظامی ارتش سوریه و عراق را به غلط به جای داعش بمباران کرده و کمکهای امدادی بارگیری شده در هواپیما را ناخواسته به جای آوارگان برای تروریستها و تجهیزات نظامی را به جای معارضین سوریه برای داعشیها فروریخته و یا پرتاب نموده است؟ کدام ادعا درست است، آیا در مورد کارآمدی ابزار و تجهیزات خود اغراق و غلو کردهاند، یا ناجونمردانه و عامدانه اهداف شناخته شده و از پیش تعیین شده را هدف قرار دادهاند و برای رهایی از واکنش افکار عمومی به شگرد اشتباه متوسل شدهاند؟
این تنها بخشی از صدها سؤال قابل طرح در مورد رفتارهای ظالمانه کشورهای مدعی قدرت و نهادها و سازمانهای وابسته به آنهاست، بنابراین آیا وقت آن نرسیده که کشورهای جهان به بازنگری ساختار یا حتی ایجاد ساختار جایگزین به جای نهادهای ناکارآمد موجود در نظام بینالمللی و محدود نمودن اختیارات چند ده ساله نظام سلطه بیندیشند؟