تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۰  ، 
کد خبر : ۲۸۷۹۸۷

اصولگرایی چیست و اصلاح‌طلب کیست؟

از نظر رهبری اصلاحات در ذات انقلاب نهفته است، بنابر این در ردیف مؤلفه‌های اصلی اصولگرایی قرار دارد، اما طبیعی است که اصلاحات خود تابع اصول و ضوابطی است.
پایگاه بصیرت / احمدرضا هدایتی

آیا اصولگرایی و اصلاح طلبی دو دیالوگ جداگانه و متفاوت از یکدیگر هستند؟ کدام ‌یک بر دیگری اولویت دارد؟ کشور ما در حال حاضر به کدامیک از این دو نیاز بیشتری دارد؟
در پاسخ به این پرسش‌ها قبل از هر چیز باید گفت؛ اگرچه در حال حاضر برخی از افراد جامعه این دو واژه را غالباً در قامت و قالب سیاسی تعریف می‌کنند و در بسیاری از موارد صرفاً با همین نگاه به عملکرد و کارکرد این دو موضوع پرداخته می‌شود، اما صرف‌نظر از چارچوب سیاسی متداول که لازم اما اصل نیست، اصولگرایی و اصلاح‌طلبی، لازم و ملزوم و در واقع مکمل بار معنایی مترتب بر یکدیگر هستند و لذا قاعدتاً بیش از آنکه ماهیت سیاسی داشته باشند، جنبه راهبردی و کاربردی دارند.
در تبیین مفهوم واقعی اصلاحات باید این تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) که انقلاب را مصداق یک اصلاحات در مقیاس کلی و کلان تعریف کردند، مورد توجه قرار گیرد، ایشان در این رابطه فرمودند؛ «انقلاب خودش یک اصلاح بزرگ است ... خودِ انقلاب ، بزرگ ترین اصـلاح اسـت ، تـداوم اصـلاحـات در ذات و هـویـت انـقلاب نهفته است، ... انقلاب که بدون اصلاحات امکان ندارد» و در مورد اصولگرایی نیز فرمودند؛ «اصولگرایى به حرف نیست؛ اصولگرایى در مقابل نحله‏هاى سیاسى رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسى را به اصولگرا و اصلاح‏طلب تقسیم کنیم: اصولگرا و فلان؛ نه. اصولگرایى متعلق به همه‏ى کسانى است که به مبانى انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست مي‏دارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد.»
با این تعریف اصلاح‌طلب واقعی و مطلوب کسی است که رفتار و عملکردش با اتکاء به اصول اساسی اسلام و انقلابی  شکل گرفته باشد، اصول لایتغیری که برخی از آنها در بیان رهبر فرزانه انقلاب عبارتند از:
1- ایمان و هویت اسلامی و انقلابی: ایشان از این موضوع به عنوان اصل اول اصولگرایی نام می‌برند و می‌فرمایند؛ «وظیفهى مهم این است که ما پایه‏‌هاى یک ایمان روشنبینانه و استوار را در ذهن نسل‌هاى جوان و رو به رشد خودمان تقویت کنیم؛ ایمانِ دور از خرافهگرى و سست‏ اندیشى، ایمانِ روشن بینانه، ایمانِ به دین، ایمانِ به نظام، ایمانِ به مردم، ایمانِ به آینده، ایمانِ به خود، ایمانِ به استقلال کشور و ایمانِ به وحدت ملى و ایمانى که در هیچ بخشى برافروزنده‏ى آتش‌‌هاى تعصب فرقه‏اى نباشد. این را من تکرار و تأکید مي‌كنم و به همه مي‌گويم: این غلط است که ما به نام ایمان اسلامى یا ایمان مذهبى حرفى بزنیم و کارى بکنیم که تعصب‌هاى فرقهاى را دائم مشتعل کنیم و همه را به جان هم بیندازیم؛ قضیه اصلاً این‏طورى نیست. به ایمان خودتان پایبند باشید؛ با هر کسى هم که از لحاظ ایمان مذهبى یا دینى با شما مخالف است، بحث بکنید، مجادله بکنید، استدلال بکنید، منطق بکنید و او را به فکر خودتان معتقد بکنید؛ اما تعصب‏ افروزى نکنید؛ «و جادلهم بالّتى هى احسن». این، قرآن است. چرا یک عده‏اى نمي‏فهمند؟! من نمي‏دانم.»
2- عدالت محوری: با استباط از بیانات رهبری، عدالت دومین اصل از اصولگرایی به‌ شمار می‌رود، اصلی که امام اول شیعیان در بیان مفهوم آن می‌فرمایند؛ عدالت، هر چیزی را در جای خود می نهد، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می سازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است. در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است. پس عدالت شریف تر و برتر است»، امام خامنه‌ای ضمن تأکید مکرر بر این موضوع عدالت را اساس کار برشمرده و در یکی از سخنرانی‌هایشان در این رابطه فرمودند؛ :« فلسفهى وجودى ما، عدالت است. این که ما برنامه‌ى رشد اقتصادى درست کنیم و بگذاریم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادى، به فکر عدالت بیفتیم، منطقى نیست. رشد اقتصادى باید همپاى عدالت پیش برود؛ برنامه ‏ریزى کنند و راهش را پیدا کنند.»
ایشان در تصریح مفهوم واژه عدالت می‌فرمایند؛ «… حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است درمعنا کردن عدالت، افرادى، کسانى یا گروههایى اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلّم هایى وجود دارد: کم کردن فاصله‏ ها، دادن فرصتهاى برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملى، عدالت را در بدنه‏ ى حاکمیتى رایج کردن - عزل و نصبها، قضاوتها، اظهار نظرها - مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالى کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدرِ مسلّم ها و مورد اتفاقهاى عدالت است که باید انجام بگیرد. بنابراین، عدالت یک اصل است و نیازمند قاطعیت.»
و در جایی دیگر یادآور می‌شوند که؛ :«عدالت، با من بمیرم، تو بمیرى درست نمي‏شود؛ عدالت، با تعارف درست نمى‏شود؛ اولاً قاطعیت ميخواهد، ثانیاً ارتباط با مردم مي‏خواهد، ثالثاً ساده ‏زیستى و مردمى بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازى و تهذیب مي‏خواهد؛ این هم جزو پیش شرط‌ها و پیش نیازهاى اجراى عدالت است. اول، باید خودمان را درست کنیم و یک دستى به سر و صورت خودمان بکشیم، تا بتوانیم عدالت را اجرا کنیم؛ وظیفهى من و شما اینهاست. واقعاً باید با ویژه‏ خواران و فساد مبارزه کنیم.»
3- حفظ استقلال سیاسی: رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود ضمن بر حذر داشتن جدی مسئولین از وابستگی غیرمنطقی و نامعقول به بیگانگان، نکته مهمی را در این خصوص متذکر می‌گردند: «این، خیلى مهم است؛ این، جزوِ مبانى اصولى نظام است. این استقلال، استقلال سیاسى، اقتصادى و فرهنگى است. ما باید این بندهاى اختاپوس فرهنگىِ تحمیل شده‏ى به وسیلهی غرب را از دست و پاى خودمان باز کنیم؛ این هم یکى از اصول ماست. آن حرکتى، آن جریانى، آن شعارى و آن برنامه‏ ریزي‏اى که در آن استقلال کشور و ملت دیده نشود، اصولگرایانه نیست.»
4- خودباورى، نوآوری و اعتماد به نفس ملى: رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص اصل چهارم اصولگرایی، توصیههایی حکیمانه دارند‎؛ ایشان می‌فرمایند: « … استقلالِ اعتماد به نفس ملى و خودباورى، فقط به این چیزها منحصر نمي‏شود که ما مي‏توانیم سد درست کنیم؛ مي‏توانیم نیروگاه درست کنیم و ميتوانیم بدون کمک خارجى کارهاى بزرگ و پروژه‏هاى عظیم را راه‏اندازى کنیم، بلکه باید در سیاست، فلسفه، ابتکارهاى مردمى و ارزشهاى اخلاقى هم خودباورى داشته باشیم.»
با عنایت به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌توانیم نوآوری را لازمه این اصل بدانیم، آنجا که می‌فرمایند: «بعضی‌ها خیال ميكنند که نوآورى در دین امکان ندارد! گنجینه‏ى منابع اسلامى و دینى ما بي‏پایان است؛ ما به قدر وسع خودمان، فقط چند سطل آب از این چشمه‏ى جوشان برداشتهایم؛ تلاش کنیم و فکرهاى نو و حرفهاى نو در زمینه‏هاى مختلف تولید کنیم. این قرآن یک اقیانوس بى پایان است؛ خیلى حقایق هست؛ نه «خیلى»، بلکه بیشترِ حقایق عالم را که ما از قرآن مي‏توانیم بفهمیم، هنوز نفهمیده‏ایم. فکر کردن، استخراج کردن، نوآورى کردن و سخن نو را در مقابل افکار عمومى متفکران و اندیشمندان مسلمان قرار دادن، یکى از کارهاى ماست.»
5- جهاد علمی: رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به خوبی، به رسالت اصولگرایی در این امر مهم اشاره کرده و می‌فرمایند: «ما باید بر ثروت علمى بشر بیفزاییم. نگویند نمي‏شود؛ مي‏شود. یک روزى بشریت فناورى ریزترینها - نانوتکنولوژى - را نمي‏شناخت، بعد شناخت. امروز صد تا میدان دیگر ممکن است وجود داشته باشد که بشر نمي‏شناسد؛ اما مي‏توان آنها را شناخت و مي‏توان جلو رفت. البته مقدمات دارد؛ اما آن مقدمات را هم مي‌شود با همت فراهم کرد. من یک روز در مجموعهى جوانها و اهل دانشگاه گفتم من توقعم زیاد نیست؛ من این را از شما جامعه‏ى علمى کشور توقع مي‏کنم که شما پنجاه سال دیگر - پنجاه سال، نیم قرن است - در رتبه ى بالاى علمى دنیا قرار داشته باشید؛ این توقع زیادى است از یک ملت با استعداد؟ اما اگر بخواهیم این اتفاق بیفتد، از الان باید سخت کار کنیم. شرطش تنبلى نکردن است؛ غفلت نکردن است؛ خسّت نورزیدن است؛ از ورود در این راه وحشت نکردن است و میدان دادن و پرورش نخبگان علمى است.»
6- اتکا و اعتماد به منابع و نیروهای درون‌زا: با عنایت به بیانات مختلف رهبر معظم انقلاب، بدیهی است که اعتماد و اتکاء به نیروهای درون‌زا تنها به گشایش اقتصادی و تأمین معیشت مردم اختصاص ندارد، اما یکی از مصادیق بارز و ضروری آن در همین مقوله نمود پیدا می‌کند، شاید به همین دلیل بیشتر رهنمودهای امام خامنه‌ای ناظر بر این موضوع است.
ایشان در سخنرانی‌های مختلف به‌ خصوص در باب اقتصاد مقاومتی بارها متذکر این موضوع یعنی ضرورت بهره بردن از منابع و نیروهای درون‌زا شده‌اند، از جمله در یکی از این موارد می‌فرمایند؛ «ما برای مسائل اقتصادی کشور همه‌ی تلاشمان بایستی متمرکز باشد روی مسائل داخلی؛ آن پیشرفتی، آن گشایشی ارزش دارد که متکی باشد به قدرت درونی یک ملت. یک ملت اگر به قدرت خود، به توانایی‌های خود متکی بود، دیگر از اخم یک کشور، از تحریم یک کشور متلاطم نمی‌شود. این را باید ما حل کنیم. همه‌ی حرف ما با مسئولین (چه مسئولین گذشته، چه مسئولین امروز) همین است که باید برای گشایش مسائل کشور و مشکلات کشور، از جمله مشکلات اقتصادی، نگاه به درون باشد.»
در ديدار رئيس و مسئولان قوه‌ى قضائيه نیز مجدداً در این رابطه تأکید می‌کنند که: «ما بحمداللّه‌ همه چيز داريم. ما امكانات داريم، ثروت داخلى داريم، مردمِ خوب داريم، منابع مالى داريم، منابع انسانى داريم، بدهكارى جهانى نداريم. امكانات كشور، امكانات بسيار خوبى است.» و در جریان تشریح سیاست‌های اقتصاد مقاومتی نیز یک بار دیگر یادآوری می‌کنند که؛ «نکته سوم [از مؤلفه‌های سیاست‌های مقاومتی]، تکیه بر ظرفیت‌های داخلی‌ است که در این سیاست‌ها دیده شده؛ چه ظرفیتهای علمی، چه انسانی، چه طبیعی، چه مالی، چه جغرافیایی و اقلیمی. ما ظرفیت‌های مهمی داریم؛ یعنی در این سیاست‌های اقتصاد مقاومتی تکیه‌ی اصلی بر روی ظرفیت‌های داخلی است، که بسیار هم گسترده است.»
شاید کم‌توجهی مسئولین نسبت به این موضوع سبب شد تا ایشان بار دیگر این موضوع را به این شکل مورد اشاره قرار دهند: «ظرفیتهای کشور خیلی وسیع است؛ خیلی از ماها آگاه نیستیم به گستره‌ی این ظرفیت‌های عجیب، یا به اهمیت آن توجه نداریم؛ می‌دانیم، آمارها دستمان هم هست [توجه نمی‌کنیم]. بعضی از مسئولین این‌جورند، آمارها را دارند، [اما] اهمیت آمارها مورد توجه آنها قرار نمی‌گیرد.»
7- ساماندهی و اصلاح امور: همان گونه که قبلاً اشاره شد، از نظر رهبری اصلاحات در ذات انقلاب نهفته است، بنابرین در ردیف مؤلفه‌های اصلی اصولگرایی قرار دارد، اما طبیعی است که اصلاحات خود تابع اصول و ضوابطی است که به برخی از مهمترین آنها پرداخته شد، البته بدیهی است که؛ در کنار این موارد باید برخی از نکات مهم دیگر مانند؛ خردگرایی، شایسته‌سالاری، تواضع، ظلم ستیزی و مبارزه با فساد، قانون‌گرایی خستگی‌ناپذیری، همچنین مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی را نیز مورد توجه قرار داد.
به همین دلیل رهبر بزرگوار انقلاب با ابراز نگرانی از برداشت‌های نادرست از مفهوم اصلاح‌طلبی در یکی از سخنرانی‌هایشان می‌فرمایند: «اصلاحات باید ضابطهمند و مبتنى بر ارزش ها و معیارها و خط کشی‌هاى اسلامى و ایرانى باشد. معیار اصلاحات، قانون اساسى است؛ بر این اساس، باید ما اصلاحات کنیم؛ ما به اصلاحات احتیاج داریم. اصلاحات، تصحیح روشهاى ماست؛ تصحیح هدفهاى مرحله‏اى ماست؛ تصحیح تصمیم‏گیریهاى ماست؛ تعصب نورزیدن روى تصمیم گیری‌ها ناحق است. این، غیر از ساختارشکنى و مبارزه‏ى با قانون اساسى، مبارزه‏ى با اسلام و مبارزه‏ى با استقلال یک کشور است.»
به‌عنوان مثال: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که حاصل انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی‌(ره ) است و بر اساس احکام و مبانی دین مبین اسلام، طرح ریزی و تـدویـن شـده و میثاق بزرگ ملی، دینی و انقلابی ملت ایران محسوب می‌شود، اصـول و مـبـانـی زیـادی وجود دارد کـه طـبـق اصـل 177، این اصول غـیـر قـابـل تـغـیـیـر و بـازنـگـری مـی‌بـاشـنـد. ایـن مـوارد شامل؛ اسلامی بودن نظام، شرعی بودن قوانین و مقررات، جمهوری بودن نظام، حکومت و ولایت فقیه و نیز پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی، اداره امور کشور با اتکا به آرای عمومی، دین و مذهب رسمی کشور است. البته در همین قانون اساسی ساز و کار لازم برای بازنگری و تغییر احتمالی سایر اصول قانون اساسی پیش‌بینی شده است.
پس منظور اصلی از اصلاحات چیست؟ مقتدای مسلمین جهان اصلاحات را فقط محدود به تغییر کلی و کلان رخ داده در جریان انقلاب نمی‌دانند و در موارد مختلف به تفهیم این موضوع می پردازند، از جمله در یکی از بیاناتشان می‌فرمایند؛ «اصـلاحـات یـعـنـی ایـن کـه نـقـاط مـثبت و منفی را فهرست کنیم و نقاط منفی را به نقاط مثبت تبدیل کنیم» و در موردی دیگر یادآوری می‌کنند که؛ «اصـلاح ایـن اسـت که هر نقطه خرابی، هر نقطه نارسایی و هر نقطه فاسدی به نقطه صـحـیـح تبدیل شود.»
ایشان در تکمیل این بیانات می‌فرمایند؛ «یک ملت انقلابی و هوشیار و شجاع، بهطور دائم نگاه می‌کند تا ببیند فسادهایی که از قبل در میان او مانده ـ بر اثر غفلتها و سوءمدیریت ها و سوءتدبیرها و تجاوزها ـ کدام است تا آنها را اصلاح کند. اشتباهات و خطاها کدام است تا آنها را اصلاح کند»
اهمیت این موضوع در حدی است که ایشان در یکی از سخنرانی‌هایشان اصلاحات را یک امر ضروری و بلکه یک فریضه معرفی می‌کنند و می‌فرمایند؛ «اصـلاحات جزء ذات هویت انقلابی، دینی نظام ماست. اگر اصلاحات به صورت نو به نـو انـجام نگیرد، نظام فاسد خواهد شد و به بی‌راهه خواهد رفت . اصلاحات یک فریضه است.»
ایشان همچنین معتقدند که؛ «اصلاحات به معنای حقیقی کلمه، شامل همه دستگاههای کشور می‌شود.» و در تشریح این مطلب در جمع کارگزاران نظام می‌فرمایند؛ «یـکـی از عرصههای اصلاحات، اصلاح نظام اداری یک کشور است. تمام قوانین و مقرّرات که در جهت انجام امور تصویب می شوند، جهت اجرا به سازمانها و نهادهای کشور ابلاغ می شـونـد. در صورتی که کشور دارای نظام اداری خوب، سازمان یافته و منظم باشد، می‌تـوانـد کـارآیـی لازم را داشـتـه بـاشـد در غـیـر این صورت ممکن است قوانین هر چند خوب بـاشـنـد و مـسئولان و کارمندان هم همه وظایف خود را به خوبی انجام دهند، ولی پیچیدگی سازمانی و تداخل وظایف باعث سردرگمی و نارضایتی مردم شود. در هر صورت اصلاح اداری یـک کـشـور از چـنـد جـهـت مـهـم اسـت : اوّل سـاختار تشکیلاتی و سازمانی ، دوم افراد شـاغـل در نـظـام اداری کـه بـاید تجربه و تخصص لازم را داشته باشند، سوم قوانین و مـقرّرات است که باید ساده و روان بوده و پیچیده نباشند، چهارم ، مشخص شدن دقیق شرح وظایف و اهداف هر سازمان ، و پنجم ، جلوگیری از فساد و تبعیض در ادارات.»
البته اصلاحات اقتصادی، اصلاحات امنیتی، اصلاحات مربوط به حوزه قانونگذاری و به‌ خصوص اصلاحات قضایی و مبارزه با فساد نیز هیچ‌گاه از نظر معظم‌له دور نمانده و به کرات توصیه شده است. اما در عین حال ایشان در موارد مختلف متذکر می‌شوند که اصلاحات باید مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و انقلابی و با در نظر گرفتن اولویت‌ها باشد و از خطر تحجر و انحراف و همچنین نفوذ دشمن که فروپاشی نظام و فرهنگ ایرانی اسلامی را هدف قرار داده در امان و در واقع اصلاحات غربی و آمریکایی نباشد.
ایشان در تشریح این مفهوم می‌فرمایند؛ «منظور من از اصلاحات، اصـلاحـات اسـلامی است، نه اصلاحات امریکایی، منظور از اصلاحاتی که رئیس جمهور محترم (رئیس جمهور وقت) بیان می‌کند هم، همین اصلاحات اسلامی است.» و می‌افزایند، «هـدف امـریـکـا از طـرح ایـنگـونـه اصـلاحـات، دنـبـال کـردن مـنـافع خویش است. اگر امریکا از شعار اصلاح طلبی حمایت می‌کند، دروغ اسـت. امـریـکـا از اصـلاحـات بـه مـعـنـای واقـعـی کـلمـه، طـرفـداری نـمـی‌کـنـد. آنها با اصـل اصـلاحـات و انـقـلاب در ایـران مـخـالفـنـد؛ زیـرا مـی‌خـواهـنـد روحـیـه اسـتـقـامـت و استقلال ملت ایران از بین برود.»
کلام آخر این‌که؛ اصولگرای اصلاح طلب کسی است که ضمن توجه به موارد فوق؛ مرعوب قدرت کاذب و مجذوب آثار ظاهری و بی‌بنیان فرهنگ و تمدن غرب نباشد و باور داشته باشد، که ایران اسلامی می‌تواند با توکل به خدا و با اتکا به اصول و ارزش‌های اسلامی و منابع و امکانات فراوان و متنوع درون‌زا در داخل کشور  به جایگاه واقعی خود در شرایطی به مراتب برتر، در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی دست پیدا کند، همچنان که تا کنون بخشی از این مسیر را با سرعت طی نموده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات