اسفندماه در کنار تحولات تاريخي و سياسي مهمي چون کودتاي انگليسي سوم اسفند 1299 و ملي شدن صنعت نفت در 29 اسفند، حال و هواي بزرگاني چون سيدجمال الدين اسدآبادي و آيت الله کاشاني را نيز در خود دارد.
در نيمه دوّم قرن سيزدهم هجري, تهاجم گسترده و همه جانبه استعمار غربي به جهان اسلام آغاز شد. اين تهاجم, واكنشهاي گوناگون را از سوي سياستمداران, روشنفكران, عالمان و متفكران جامعه اسلامي به دنبال داشت. برخي فرهنگ و تمدن غرب را پذيرا شدند و به آن علاقه نشان دادند و برخي ديگر به نفي و تحريم مطلق آن حكم كردند.
گروه نخست ترقّي و پيشرفت را در گرو پيروي بيقيد و شرط از غرب ميپنداشتند. در هند, سر سيد احمد خان و در ايران ملكم خان, اين انديشه را تبليغ ميكردند و بيشرمانه از اطاعت بي چون و چرا از انگلستان و اخذ تمدّن غربي بدون دخالت ايراني سخن ميگفتند.
گروه دوّم, از علوم و فنون و فرهنگ غربي را روي بر ميتافتند وآن را ضّد اسلام معرفي ميكردند و فرهنگ ملّي و اسلامي موجود را خوب و مفيد وكافي مي دانستند و به شدّت از آن دفاع مي كردند.
در اين گير و دار, جريان سوّمي بود كه سنجيده وآگاهانه با تمدن غربي برخورد مي كرد. نه تسليم وسرسپردگي بي قيد و شرط را روا مي دانست و نه نفي وتحريم مطلق را راه نجات و سعادت مي شناخت. سيد جمال الدين اسدآبادي از زمره اين مصلحان و متفکران دنياي اسلام بود. او را در كابل اسلامبولي و در قاهره كنري و در اروپا افغاني و در حيدر آباد دكن مصريش مي پنداشتند و روزنامه ههاي ايران او را ايراني و سيد همداني مي ناميدند.
سيد, در جاي جاي گفته ها و نوشته هايش انحطاط وعقب ماندگي مسلمانان راگوشزد مي كند و ريشه آن را مينماياند. دردهايي كه سيد به كراّت از آن سخن گفته عبارتند از:
1. فاصله مسلمانان از اسلام راستين و نفوذ وگسترش عقايد خرافي در انديشه آنان
2. نفوذ و استيلاي بيگانگان, به ويژه انگليس بر كشورهاي اسلامي
3. استبداد حكّام خودكامه در كشورهاي اسلامي
4. عقب ماندگي جوامع اسلامي از كاروان علم و تمدّن بشري
5. تفرقه و جدايي و در نتيجه عدم شناخت از يكديگر
6. تهاجم گسترده فرهنگي غرب براي نابودي هويت فرهنگي مسلمانان
بزرگترين تلاش سيد جمال را در تحقق آموزه هاي اسلامي و حاکميت دين در جوامع اسلامي بايد جستجو نمود. تلاشي که در زمان حيات وي به ثمر ننشست ولي آرمانهاي او سالها بعد زمينهساز و تداعي بخش جنبشهاي اسلامي متعدد در جهان اسلام گرديد که در اين ميان برجستهترين آنها انقلاب اسلامي ملت ايران بود که در بهمن 1357 به پيروزي رسيد.
حضرت آيتالله خامنهاي در پيامي به اولين مجمع حرکت جهاني اسلامي دانشجويي درباره نسبت ميان انقلاب اسلامي و آرمانهاي سيد جمال مينويسند: «انقلاب ما تولد مجدد و تجديد حيات اسلام است و عينيت اجتماعي همان خروشي است که سيد جمال الدين اسدآبادي در محاق خورشيد اسلام، در پس ابرهاي استعمار غرب برآورد و در حنجره و سپس قلم و آنگاه خون مصلحان و صدها روشنفکر و هزاران شهيد و معتقد به جريان افتاد.»(23/11/60)
معظم له در جايي ديگر به اهداف متعالي مصلحان بزرگان جهان اسلام از جمله سيد جمال چنين اشاره ميدارند: «مسلمانان عالم در طول قرنهاي متمادي و بخصوص متفكرين بزرگ در قرن اخير - از سيد جمال اسدآبادي تا اقبال لاهوري، تا بزرگان فكر و انديشه، تا علماي بزرگي در داخل كشور خود ما - دنبال آن بودهاند كه دين خدا را حاكم كنند و اين ادامهي راه پيغمبران بوده است.»(2/2/77)
همچنين مي افزايد: «امروز صد و پنجاه سال است كه برجستهترين و شريفترين عناصر سياسي و ديني ملت ما پرچم حاكميت اسلام را بلند كردهاند و پايش سينه زدهاند و بسياري در اين راه جان دادند؛ امثال مدرسها، آخوند خراسانيها و سيد جمالالدينها»(7/3/82)
كشته شدن ناصرالدين شاه توسط ميرزا رضاي كرماني شاگرد سيد، دربار ايران درخواست استرداد سيد و يارانش را به ايران مينمايد. همچنين در اين ايام سيد جمال در دربار عثماني دشمنان زيادي پيدا كرده بود. در نتيجه سلطان عثماني از تحويل دادن سيد به ايران هراسناك بود، چرا كه ممكن بود نهضت عظيم مردمي با اين كار به وجود بيايد، لذا به شيوهاي مرموزانه او را مسموم ميکنند و شبانه در قبرستاني دور دست، گمنام دفن مينمايند.