اوّل فروردين «نوروز» براى آنهايى كه در درون خود، به فساد و انحطاط گرايش پيدا مىكنند، آنهايى كه خود را از خدا دور مىكنند، آنهايى كه خود را از هدف هاى بلند اين ملت و اين انقلاب جدا مىكنند، نوروز نيست، روز عيد نيست، روز جشن و روز شادى نيست؛ شوم است! اين، آن حقيقت مسئله در باب نوروز است.
نوروز فرهنگی است کهن در ایران که در طی قرن ها آداب و رسوم مربوط به آن به تناسب نسل ها در حال تغییر و تنوع است. این عید نام آشنا در ایران، که مورد تأیید دین مبین اسلام نیز قرار گرفته، نمادها و آداب میمون و مبارکی دارد. نوید دهنده فرارسیدن بهار، سرزندگی و طراوت است و بهانه ای زیباست برای ادای فریضه صله رحم و دید و بازدید، حتی با کسانی که شاید کدورت و گلگی از آن ها داشته باشیم. با این بیان نوروز آنقدر در فرهنگ ایرانی ریشه دوانده که می توان از این ذخیره انباشته در طی قرن های گذشته میوه های خوشی، محبت، وحدت و برادری چید. در زیر به گوشه ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص نوروز، اهمیت آن و بیان ویژگی های عظیم موجود در این عنوان می پردازیم:
مفهوم لغوی نوروز
نوروز، به معناى روز نو و حالت نو بوده و هست. از لحاظ طبيعت، روز اول حَمَل كه اول بهار حساب شده است روزى نو محسوب مىشود؛ ليكن روز نو، منحصر به تجديد وضعيتى در طبيعت نيست؛(01/ 01/ 1369)
مفهوم اسلامی نوروز
همچنان كه در بعضى از رواياتِ وارد شده در باب نوروز از ائمهى هدى (عليهمالسّلام)، انسان خوب احساس مىكند كه آن بزرگواران هم بنا به رسم اسلام كه همه جا رسوم و سنتها و واژهها را گرفت و محتواى آنها را عوض كرد، در مورد كلمه نوروز و روز نوروز، در صدد چنين كارى بودند. وقتى از امام (عليهالسّلام) سؤال مىكنند كه «ما النّيروز؟»، حضرت طبق بعضى از تعبيرات مىفرمايند: «ا تدرى ما النّيروز؟»: مىدانى كه نوروز چيست؟ حضرت نمىگويند، مىدانى نوروز چه وقتى است بلکه مىفرمايند، مىدانى نوروز چيست؟
آن روزى كه رسول اكرم (صلّى الله عليه و آله و سلّم)، امير المؤمنين را به خلافت منصوب كرد، آن روز، نوروز بود. يا در روايت ديگر، آن روزى كه دجّال در آخر الزمان، به دست حضرت مهدى (أرواحنا فداه) به قتل برسد، آن روز، نوروز است. يا حتّى در بعضى از روايات آمده، آن روزى كه آدم هبوط كرد، آن روز، نوروز بود. نوروز، يعنى روزى نو در تاريخ بشر و حالتى نو در زندگى انسان ها. علىالظّاهر در اين روايات، امام نمىخواهند بفرمايند كه آن روزى كه اين وقايع در آن اتفاق افتاده است، يا خواهد افتاد، با روز اول حَمَل، مصادف بوده يا خواهد بود. نه، خيلى مستبعد است كه مراد اين باشد؛ مراد اين است كه معناى نوروز را بفهميم؛ نوروز، يعنى روزى كه شما با عمل خودتان، با حادثهيى كه اتفاق مىافتد، آن را نو مىكنيد. (01/ 01/ 1369)
نوروز و انقلاب اسلامی
نوروز، يعنى روزى كه شما با عمل خودتان، با حادثهيى كه اتفاق مىافتد، آن را نو مىكنيد. روز بيست و دوم بهمن كه ملت ايران، حادثه عظيمى را به كمك خدا تحقق بخشيد، روز نويى (نوروز) است. (01/ 01/ 1369)
آن روزى كه امام امت، قاطعاً به دهانِ مستكبرِ قلدرِ گردن كلفت دنيا، يعنى امريكا مشت كوبيد، آن روز، روز نو و راه نويى (نوروز) بود؛ حادثه نويى بود كه اتفاق مىافتاد و افتاد. ما بايد نوروز را نو روز كنيم. نوروز به حسب طبيعت، نوروز است؛ جنبه انسانى قضيه هم به دست ماست كه آن را نو روز كنيم. (01/ 01/ 1369)
روزى كه انقلاب پيروز شد «نوروز» است، روز نويى بود. روزى كه امام وارد اين كشور شد، براى ما نوروز بود. روز فتوحات عظيم اين جوانان مؤمن و اين ايثارگران ما در جبههى نبرد عليه نظاميانى كه از «ناتو» و «ورشو» و امريكا و شوروى و خيلى از مراكز ديگرِ قدرت تغذيه مىشدند روز پيروزى جوانان ما با ايمانشان بر آنها «نوروز» است؛ روز نو است. (01/ 01/ 1377)
اسلام و نوروز ایرانی
اسلام بعضى از سنّتها را از بين نبرده است. كالبد سنّت را نگه داشته و محتوا و روح آن را عوض كرده است؛ مثل بسيارى از اعمال و مراسم حج. اين طوافى را كه ملاحظه مىكنيد، قبل از اسلام هم بود؛ منتها محتواى طواف، محتواى شرك بود! اسلام آمد و اين عمل را از محتواى شركآلود، خالى و از محتواى توحيد پُر كرد. طواف در آن زمان، مظهر گرايش انسان به آلهه و اربابِ ادّعايى و پندارى بود؛ آن را تغيير داد و مظهر ارادت انسان به مركز عالم وجود يعنى حضرت حق متعال و وجود مقدّس پروردگار قرار داد. ظاهر را نگه داشت و باطن را عوض كرد.
اسلام در بسيارى از مواقع، با سنّتها اين كار را مىكند. مردم ما عينِ همين كار را با نوروز كردند؛ نوروز را نگه داشتند و محتواى آن را عوض كردند. نوروز در ايران، جشنى در خدمت حكومت هاى استبدادىِ قبل از اسلام بود! به همين خاطر است كه «نوروز باستانى»، «نوروز باستانى» مىگويند! «نوروزش» خوب است، ولى «باستانيش» بد است! «باستانى» يعنى اينكه همه اين جشنهاى دوره سال مثل جشن «نوروز»، يا جشن «مهرگان»، يا جشنهاى ديگرى نظير «خردادگان»، «مردادگان» و جشنهاى گوناگونى كه قبل از اسلام بوده است در خدمت حكومت هاى استبدادى و سلطنت هاى پوسيده دوران جاهليت ايران بود! محتواى نوروز، محتواى مردمى و خدايى نبود؛ توجّه و ارادت به حضرت حق در آن نبود؛ جهات عاطفى و انسانى و مردمى در نوروز نبود! ملت ايران نوروز را نگه داشتند؛ اما محتواى آن را عوض كردند. اين محتواى امروز نوروز ايرانى، غير از محتواى باستانى است.(01/ 01/ 1377)
ایرانی زیرکِ مسلمان و نوروز باستانی
ایرانیِ زیرکِ مسلمان، نوروز باستانی را با عقیده خود و به شکل دلخواه خود، تغییر داد؛ قالب نوروز و صورت نوروز را نگه داشت، محتوای آن را عوض کرد. نوروز باستانی، نوروز پادشاهان بود... امّا ایرانیِ مسلمان، این نظم را، این قالب را به نفع خود تغییر داد؛ اگر چه این تغییر به صورت دفعی انجام نگرفته است، امّا شما امروز بعد از گذشتن قرن ها، مشاهده می کنید که نوروز بهانهای و وسیلهای است برای ارتباط قلبی میان مردم و میان مبدأ عظمت و عزّت، یعنی ذات مقدّس باری تعالی. در نوروز ایرانی، حقیقت نوروز یک حقیقت مردمی است؛ مردم به مناسبت نوروز با یکدیگر با صفا و محبّت رفتار می کنند؛ به یکدیگر تبریک می گویند و هدیه می دهند. رسم و سنّت باستانی و پادشاهی، امروز بعد از گذشت سال ها و قرن ها، در نوروز وجود ندارد. در ایّام نوروز و تحویل سال نو، شلوغترین و پرازدحامترین مراکز در کشور پهناور ما عبارت است از بارگاههای مقدّس ائمّه و امامزادگان (سلام الله علیهم).... بنابراین این نوروزی که امروز ما داریم، نوروز باستانی نیست، نوروز ایرانی است؛ نوروز ملّت مسلمانی است که از قالب این مراسم کهن، توانسته است برای خود سرمایهای فراهم کند و به سمت هدفهای خود پیش برود. امیدواریم خداوند متعال به ملّت عزیز ایران کمک کند تا این ابتکارات زیرکانه اسلامی را در همهی مسائل و در همه موارد به کار ببندد.(01/ 01/ 1394)
نوروز وجه تمایز ملت مسلمان ایران با سایر ملت های مسلمان جهان
اين نكته را همينجا بگويم كه ما مردم ايران، تنها ملتى هستيم كه هم مبدأ تاريخ قمرى و هم مبدأ تاريخ شمسى را براساس هجرت نبىّ مكرّم اسلام قرار داده و محاسبه مىكنيم. آغاز سال قمرى، اوّل ماه محرم است كه بقيهى ملتهاى مسلمان هم در محاسبه ماه هاى قمرى، با ما شريكند؛ ولى براى حسابهايى كه لازم است سر راست و مضبوط باشد، بقيه ملتهاى مسلمان، از سال ميلادى مسيحى استفاده مىكنند و تنها ملت ماست كه از سال شمسى استفاده مىكند كه آغاز آن نيز هجرت پيغمبر است. يعنى در واقع عيد نوروز كه اوّل سال شمسى است، يك سال ديگر بر هجرت پيغمبر و هجرت بزرگ اسلامى و پيدايش حكومت اسلامى اضافه مىشود. سال شمسى ما هم هجرى شمسى است و اين افتخار ملت ايران است. البته اين مسئله از سابق هم بوده است و مربوط به سال هاى اخير نيست؛ كه اين خود علاقهمندى اين ملت بزرگ را به مسائل اسلامى، حتّى در امر تاريخ نشان مىدهد. (04/ 01/ 1375)
نوروز و ملت ایران
نوروز براى ملت ما، امروز عبارت است از:
1: توجّه مردم به خدا. اوّلِ تحويلِ سال كه مىشود، مردم دعا مىخوانند، «يا محوّل الحول و الأحوال» مىگويند، آغاز سال را با ياد خدا شروع مىكنند، توجّه خود را به خدا زياد مىكنند. اين، ارزش است.
2: نوروز را بهانهاى براى ديد و بازديد و رفع كدورت ها و كينهها و محبّت به يكديگر قرار مىدهند. اين همان برادرى و عطوفت اسلامى و همان صلهى رحم اسلام است؛ بسيار خوب است.
3: نوروز را بهانهاى براى زيارت اعتاب مقدّسه قرار مىدهند؛ به مشهد مسافرت مىكنند كه هميشه يكى از پرجمعيتترين اوقات سال در مشهد مقدّس، اوقات عيد نوروز بوده است. اين بسيار خوب است. (01/ 01/ 1377)
چگونه روز اول فروردین نو روز شود؟ (وظایف ما در نوروز)
الف) نوروز و تحول درونی
حال اگر شما مىخواهيد روز اوّلِ فروردين را هم براى خودتان روز «نو» و نوروز قرار دهيد، شرط دارد. شرطش اين است كه كارى كنيد و حركتى انجام دهيد؛ حادثهاى بيافرينيد. آن حادثه در كجاست؟ در درون خود شما!
«يا مقلّب القلوب و الابصار. يا مدبّر الليل و النّهار. يا محوّل الحول و الاحوال. حوّل حالنا الى احسن الحال».
اگر حال خود را عوض كرديد، اگر توانستيد گوهر انسانى خود را درخشانتر كنيد، حقيقتاً براى شما «نوروز» است! اگر توانستيد پيام انقلاب، پيام پيامبران، پيام امام بزرگوار و پيام خون هاى مطهّرِ بهترين جوانان اين ملت را كه در اين راه ريخته شده است به دل خودتان منتقل كنيد، براى شما «نوروز» است.
عزيزان من! سعى كنيد روز اوّل فروردين را براى خودتان «نوروز» كنيد. بعضى كسان روز اوّلِ فروردينشان «نوروز» نيست. ممكن است اوّل فروردين براى آنها از هر روز نحسى هم نحستر باشد! اوّل فروردين «نوروز» براى آنهايى كه در درون خود، به فساد و انحطاط گرايش پيدا مىكنند، آنهايى كه خود را از خدا دور مىكنند، آنهايى كه خود را از هدف هاى بلند اين ملت و اين انقلاب جدا مىكنند، نوروز نيست، روز عيد نيست، روز جشن و روز شادى نيست؛ شوم است! اين، آن حقيقت مسئله در باب نوروز است.
پس «نوروز» به طور خلاصه خوب است. اوّلِ سال هجرى شمسى است، روز نو، اوّلِ بهار، اوّلِ رويش و جوشش طبيعت و اوّلِ شروع زيبايي ها در عالم طبيعت است. اين را براى خودتان هم اوّلِ بالندگى و جوشش و اوّلِ بروز زيبايي ها قرار دهيد و براى خودتان «روز نو» كنيد. (01/ 01/ 1377)
ب) نوروز و محاسبه نفس
يكى از وظايف اوّل سال اين است كه هر كسى به حالات و حساب خود- هم حساب شخصى، هم حساب عمومى، هم شخص، هم جماعت مثل يك ملت- رسيدگى كند. اين بهانه خوبى است كه انسان به پشت سر خود برگردد و غفلت هايى را كه انجام داده است، كوتاهي ها و كارهاى ناشايستى كه از او سرزده است و همچنين كارهاى خوب خود را يك بار ديگر مشاهده كند. يعنى، برادران و خواهران عزيز من! همه ما بايد عادت كنيم كه هر سالى كه نو مىشود، به مناسب اوّل سال، به گذشته يك ساله خود يك نگاهى بكنيم. هر يك از نقاط مثبت و منفى به ما پيامى مىدهند. (04/ 01/ 1375)