قدرت دفاعی ایران که اکنون در سطح بازدارندگی قرار دارد، کارآمدی خود را در مذاکرات هستهای به نمایش گذاشت. به طور قطع اگر ایران از قدرت دفاعی مناسب در سطح بازدارندگی برخوردار نبود،بنابراین، اگر در موضوع هستهای، غرب و آمریکا به ناچار به پذیرش حقوق هستهای ملت ایران تن دادند و پذیرفتند که جمهوری اسلامی برخلاف میل آنان از چرخه سوخت برخوردار باشد، دلیل اصلی آن قدرت دفاعی ایران بود.
در هفتههای اخیر آمریکاییها و متحدین غربی و منطقهای آنها بر روی برنامه موشکی جمهوری اسلامی متمرکز شده و جنجال به راه انداختهاند. آمریکاییها به بهانه انجام آزمایشهای موشکی ایران، تحریمهای جدید یکجانبهای را علیه جمهوری اسلامی وضع کرده و تلاش میکنند از طریق شورای امنیت با کمک متحدین اروپایی خود و با متهم کردن کشورمان به نقض قطعنامه این شورا، فشارهایی را با موضوع موشکی همانند موضوع هستهای از طریق شورای امنیت اعمال کنند. در چنین فضایی، «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا با سفر به کشورهای منطقه، از اعلام آمادگی واشنگتین برای حلوفصل موضوع آزمایشهای موشکی ایران سخن میگوید. پیش از این نیز، اوباما در پیام نوروزی خود به ایرانیان، مدعی شده بود که با گشودن پنجرههایی به سوی ایران، خواهان حلوفصل تمامی مسائل با ایران در حوزههای مختلف است.
از اظهارات جان کری، اوباما و دیگر مقامات آمریکایی، این برداشت قطعی به دست میآید که آنان برای مذاکره با جمهوری اسلامی در تمامی حوزههای اختلافی، مانند موضوع موشکی، مسائل منطقه، تروریسم، حقوق بشر و... اعلام آمادگی میکنند.
در داخل کشور نیز، افرادی از برجامهای 2 ، 3 و... سخن به میان میآورند. معنی برجامهای دیگر این است که میتوان با استفاده از مدل مذاکرات هستهای و تعمیمدادن آن به دیگر موارد اختلافی، یکییکی موضوعات مورد اختلاف را حل و فصل کرد. آمریکاییها برای رسیدن به چنین خواستهای، یعنی تن دادن جمهوری اسلامی به مذاکره در تمامی موضوعات اختلافی، از همان ابزارهای پیشین مانند تهدید، تحریم و فشارهای سیاسی و جنجالهای تبلیغاتی، همانند ایرانهراسی و معرفی جمهوری اسلامی به عنوان تهدیدکننده صلح و امنیت جهان و کشورهای منطقه استفاده میکنند. وضع تحریمهای جدید موشکی در هفتههای اخیر که به طور قطع نقض برجام است، در همین راستا و بر اساس همین سیاست و راهبرد فشار- مذاکره است.
در نقطه مقابل، جمهوری اسلامی بارها و بارها رسماً اعلام کرده که در هیچ موضوع دیگری (جز موضوع هستهای) از جمله موضوع موشکی، با آمریکاییها مذاکره نخواهد کرد. پرسش این است که چرا مذاکرات هستهای قابل تعمیم به مذاکرات موشکی نیست؟ به عبارت دیگر، منطق تعمیمناپذیری مذاکرات هستهای به مذاکرات موشکی چیست؟
برای روشن شدن این منطق، از زوایای مختلف موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم و در این نوشتار کوتاه، با ذکر دو نکته میتوان به منطق تعمیمناپذیری دست یافت:
1- تفاوت ماهوی بین موضوع هستهای و برنامه موشکی در موضوع هستهای، غرب و بهویژه آمریکاییها، مدعی تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای بودند و ایران بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود تأکید داشت.در واقع، در برنامه هستهای، ایران به دنبال دستیابی به دانش، فناوری و چرخه سوخت هستهای برای مصارف صلحآمیز بود؛ اما غربیها به طور مشخص نمیخواستند جمهوری اسلامی به این توانمندی دست یابد. آنها برای جلوگیری از دستیابی ایران به دانش، فناوری و چرخه سوخت هستهای، جمهوری اسلامی را به تلاش برای ساختن بمب اتم متهم میکردند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران برای گرفتن بهانه از دست غربیها و رسیدن به چرخه سوخت، از همان ابتدا سیاست و راهبرد مذاکره را در پیش گرفت و بر این نکته تأکید داشت که در صورت تن دادن غربیها به حقوق هستهای ملت ایران، حاضر به پذیرش محدودیتهایی در برنامه هستهای خود برای یک دوره محدود و مشخص زمانی با هدف اعتمادسازی خواهد بود؛ اما در زمینه برنامههای نظامی و مشخصاً برنامه موشکی، موضوع اختلاف اینگونه نیست.
2- خلع سلاح هدف راهبردی غرب از فشار بر برنامه موشکی ایران غرب و به طور مشخص آمریکا با فشار بر برنامه موشکی ایران به دنبال خلع سلاح کشورمان است. آمریکاییها به دنبال آن هستند تا از طریق تحریمها و تهدیدها، قدرت دفاعی ایران را تضعیف کنند؛ قدرت دفاعی ایران که اکنون در سطح بازدارندگی قرار دارد، کارآمدی خود را در مذاکرات هستهای به نمایش گذاشت. به طور قطع اگر ایران از قدرت دفاعی مناسب در سطح بازدارندگی برخوردار نبود، در موضوع هستهای یکی از دو اتفاق زیر میافتاد؛
الف- آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مشترک یا مستقل، تأسیسات هستهای ایران را بمباران میکردند و خسارتهای سنگینی به ملت ایران وارد میشد.
ب- جمهوری اسلامی ایران مجبور میشد به دلیل ناتوانی در دفاع از خود و برای جلوگیری از خسارات جنگ احتمالی، تمام برنامه هستهایاش را جمع کند و حتی مانند لیبی دستگاهها و ماشینها در این حوزه را تحویل غرب دهد.
بنابراین، اگر در موضوع هستهای، غرب و آمریکا به ناچار به پذیرش حقوق هستهای ملت ایران تن دادند و پذیرفتند که جمهوری اسلامی برخلاف میل آنان از چرخه سوخت برخوردار باشد، دلیل اصلی آن قدرت دفاعی ایران بود؛ به همین دلیل اکنون بعد از برنامه هستهای، به دنبال تضعیف قدرت دفاعی ایران هستند. با توجه به موارد پیشگفته، بسیار بدیهی است که جمهوری اسلامی چرا برنامه موشکی را قابل مذاکره نمیداند. برنامه موشکی از نظر ملت ایران، مسئولان و تمامی احزاب و گروههای سیاسی در کشور، نه مذاکرهپذیر است و نه معاملهپذیر. دلیل آن هم روشن است، هیچ ملتی با دشمنان خود بر سر ابزارهای دفاعیاش مذاکره و معامله نمیکند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، در واقع آن ملت چارهای جز تن دادن به سلطه کامل دشمنان قدرتمند خود در تمامی حوزهها نخواهد داشت. بر همین اساس، ملت ایران تحت هیچ شرایطی مسیر سلطه غرب و آمریکا بر کشورمان را هموار نخواهد کرد.